ادبیات الکترونیک؛ یک ژانر ادبی جدید

در جهان کنونی که اینترنت، ابزار انتشار مطالب است، کیفیت ادبیات نیز تغییر خواهد کرد و ژانر ادبی جدیدی به وجود خواهد آمد که ادبیات الکترونیک نام دارد.

 

 

یکی از مظاهر زندگی مدرن در روزگاری که آن را عصر ارتباطات نامیده‌اند کارت‌های اعتباری یا پول الکترونیکی است. داد و ستد با پول الکترونیکی، چون دیگر موج‌هایی که از جهان صنعتی برخاسته‌اند، با سرعت جغرافیای تمدن را در می‌نوردد و جای شکل آشنای پول را می‌گیرد. چنان که حتی در جامعه در حال توسعه‌ای مثل ایران نیز می‌توان به جای دادن پول توجیبی به فرزند نوجوانتان مبلغ مورد نیاز را برایش کارت به کارت یا به صورت اینترنتی به حسابش واریز کنید. در این میان ماهیت نان یا شیری که با این کارت‌های اعتباری خریده می‌شود. تغییر نکرده، اما کیفیتی از خود پول دگرگون شده است. چنین پولی دیگر قابل لمس و دیدن نیست و بخشی از معنا و فرهنگ دیداری خود را از دست داده است. امروز، فیلم‌سازان برای نشان دادن حرص و آز انسان معاصر نمی‌توانند از تصویر شخصیتی که به بسته‌های اسکناس چنگ انداخته است یا باران اسکناس‌هایی که با انفجار یک گاوصندوق از آسمان می‌بارد، استفاده کنند. چنان که در قرن گذشته تصویر سکه‌های نقره و طلا ارزش نمادین و کاربرد روزمره خود را از دست دادند. هنرمند برای بیان چنین موقعیتی، ناچار به خلق فرهنگ بصری و دستگاه نشانه‌شناخته تازه‌ای است. به همین ترتیب برای بیان مفاهیم چون «قدرت، اضطراب و سلطه» نیز نیازمند نمادها و ترکیب‌های تازه است. هرچند ماهیت پول و قدرت دگرگون نشده است، اما شبکه روابطی که به دور آن تنیده می‌شود، تغییر می‌کند.

نمونه چنین تغییر شکل‌هایی در تاریخ بسیار قابل توجه‌اند. زمانی که یوهان گوتنبرگ دستگاه چاپ با حروف متحرک را در قرن پانزدهم اختراع کرد، تحولات آینده فرهنگ نوشتاری بشر، به سختی قابل پیش‌بینی بود. مسلماً معنا و ماهیت متنی که با دست نوشته می‌شود با شکل چاپی آن یکی است، اما سرعت، کیفیت، حجم انبوه و ارزانی متون چاپی باعث انفجاری در کار نگارش و انتشار متون و در نهایت شیوه تفکر و شناختن انسان از خویشتن شد و فصل تازه‌ای از فرهنگ و تمدن بشری را آغاز کرد. چنان که اختراع دستگاه چاپ را یکی از پایه‌های مدرنیته برمی‌شمارند و تاثیر آن را در زندگی انسان، هم‌سنگ کشف آتش و اختراع خط می‌دانند. یکی دیگر از چنین تغییر شکل‌هایی را می‌توان در انتشار هفته‌نامه و ماهنامه‌ها دید. تا پیش از رونق گرفتن مجلات، «رمان» ژانر برتر ادبیات داستانی بود، اما محدودیت فضای مجله، سرعت انتشار و خوانندگانی که متون را با شتاب و در فرصت‌های کوتاه‌تری می‌خوانند، باعث رواج ژانر تازه‌ای از داستان که به «داستان کوتاه» معروف است شد.

ژانری که ــ بنا بر تعریف کلاسیک آن ــ برشی از زندگی را با زمان و شخصیت‌های محدود و در حجمی کوتاه، روایت می‌کند. بدیهی است که ماهیت داستان از «رمان» تا «داستان کوتاه» دگرگون نشده است و در هر دوی این ژانرها «عناصر» واحدی چون زاویه دید، پیرنگ، شخصیت و… به کار می‌روند و «روایت» همچنان شالوده بنیادین همه گونه‌های ادبی است، اما شکل آنها تغییر کرده است. در واقع این یکی دیگر از نمونه‌هایی است که «وسیله» بیان موضوع در شکل و کیفیت آن تاثیر می‌گذارد.

با چنین مقدمه‌ای می‌توان درباره جایگاه ادبیات در جهان اینترنت و فضای وب (Web) سخن گفت. ماهیت ادبیات بر روی کاغذ یا صفحه مانیتور و کتاب‌خوان‌های الکترونیکی یکی است، اما تغییر کیفیت ادبی با تغییر ابراز ارائه آن، ‌امری است که می‌توان درباره‌اش اندیشید. ادبیات در قالب پیکسل‌ها و نقطه‌های نورانی و در شاهراه اطلاعات جهانی چگونه ادبیاتی خواهد بود و چه تغییر کیفیتی برای آن متصور است؟ آیا ژانر تازه‌ای که بتوان آن را «ادبیاتِ الکترونیک» نامید در راه است؟

کوتاه و گزیده
یکی از محبوب‌ترین ژانرهای ادبی میان نویسندگان اینترنتی، «داستانک‌ها» یا «داستان‌های کوتاهِ کوتاه» است که حجم آنها از چند پاراگراف و گاه حتی از چند جمله و واژه بیشتر نمی‌شود. طبیعی است که خواندن چنین متون کوتاهی بر روی صفحه نورانی مانیتور، آسان‌تر از خواندن داستانی چند صفحه‌ای است، اما شاید بیش از آن، سرعت، فشردگی و وجه استعماری این داستانک‌ها باشد که توجه خوانندگان اینترنتی داستان را جلب می‌کند. در این دهکده جهانی مجازی که همه چیز به سرعت و به سادگیِ فشردن چند دکمه قابل دسترسی می‌باشد، معنا و حس ادبی نیز باید به همین نسبت امری سریع و در دسترس باشد. مناسب‌ترین داستان در چنین فضایی، متنی است که چون درخششی کوتاه بیشترین وسعت از جهان و ذهن را روشن کند. انتخاب نام «فلاش فیکشن» یا «داستان جرقه‌ای» بسیار درخور چنین متونی است. کسی که جهان گسترده را به شکل علائم نوری فشرده در صفحه جادویی مقابل خود می‌بیند، بهترین خواننده داستان‌هایی خواهد بود که جهان بسیط را در کمترین واژگان ممکن فشرده می‌کنند.

الکترون‌های آزاد
اینترنت، جهانی بدون مرز است. ساختار این شاهراه اطلاعاتی به گونه‌ای است که محدود کردن آن بسیار دشوار و گاه غیر ممکن می‌نماید. نام Web یا شبکه، به خوبی مبین ویژگی آن است. وب هزارتویی از انبوهی از ارتباطات در هم پیچیده است، یا بی‌شمار راه برای رسیدن به یک هدف. بنابراین اگر کسی همه راه‌های قابل تصور رسیدن به یک موضوع خاص را مسدود کند بازه راه‌های دیگری برای رسیدن به همان هدف موجود است. این حاصل حرکت بی‌نهایت الکترون‌هاست که نه قابل محاسبه قطعی و نه محدودیت‌پذیر است. این فناوری درخشان عصر مدرن، امکانی را فراهم آورده است که انسان معاصر فراتر از مرزهای قانون و اخلاق برآمده از مدرنیته گام بزند، امکانی که در عصر تمرکز و قطعیت‌ها کمتر قادر به تجربه آن بود؛ پارادوکسی که شاید سپیده دم افقی تازه باشد. آرمانشهر مدرنی که با «تقسیم ریاضی» هستی و وضع قانونی‌های کلی و قطعی بنا نهاده شد، کودکی به دنیا می‌آورد که مهار آن آسان نیست. محوریت انسان به عنوان فاعل شناسنده هستی از حد یک شعار و محدوده جهان توسعه‌یافته فراتر خواهد رفت و درباره هر انسانی که با جهان مجازی اینترنت روبه‌روست، مصداق خواهد داشت. مصداق آشکار چنین رفتاری، استفاده گسترده جریان‌های تکفیری و گروه‌های تروریستی از قدرت‌های بی‌نهایت شبکه اینترنت است.

ادبیات نیز در این جهان با آزادی غافلگیرکننده‌ای روبه‎روست. دیگر نمی‌توان کتابی را سوزاند و نابود کرد، نامی را از تاریخ حذف کرد یا صدایی را از گوش‌ها دور نگاه داشت. نخستین حاصل چنین جهانی، مرگ ابدی «مطرودان مقدس» است. در این جهان دیگر کتاب‌های زیر میزی، نویسندگان رانده‌شده و ممنوعه‌ها رونق زیادی نخواهند داشت، زیرا همه چیز در همه زمان قابل دسترس است. در این میان سیمایی که از مظلومیت، نورانی و مقدس شده است نیز فروغی ندارد. به ناچار زیباشناسی و رمز جذابیت چنین آثاری نیز دگرگون خواهد شد؛ آثاری که از منع و مرز نیرو می‌گیرند، در آینده‌ای نه چندان دور باید به دنبال کانون نیروبخش دیگری باشند. به همین ترتیب ابزارهای کنترل کانون‌های قدرت بر جوامع تحت کنترل خود نیز دیگرگون می‌شود. ابزارهای معمول ممیزی فقط کاربرد تأخیری و کندکننده خواهند داشت و در برابر جریان فراگیر اطلاعات، نرم نرمک به جایگاه انفعالی رانده می‌شوند.

در این فضا معنای اخلاق نیز کاربردی تازه می‌یابد. در این موقعیت جدید که انسان با کمترین واسطه ممکن، رو در روی جهان ایستاده و خود تصمیم‌گیرنده و تعیین‌کننده است، مناسبات تازه‌ای در روابط او با جهان پیرامون شکل خواهد گرفت، زیرا شما می‌توانید هر چیز را با هر هویت مجازی و غیر قابل شناسایی منتشر کنید. در این فضای گسترده و آزاد، از اخلاق احتمالاً بیش از پیش وجدانی و وابسته به انتخاب انسان خواهد بود و شاخص‌هایش در این مناسبات تازه تعیین می‌شود. امروز می‌توان اندیشید که اخلاق، عدالت و حرمت انسان در ماورای آزادی چگونه خواهد بود؟ آینده نشان می‌دهد که نسبت فناوری تبلیغات و انکشاف جسورانه جهان در این اخلاق و زیباشناسی نوین ادبی چه نسبتی با هم خواهند یافت.

نشانه‌شناسی نوین
در روزگاری نه چندان دور، حروف چاپی به مثابه رسمیت به یک متن بود. نویسندگان جوان در آرزوی دیدن اثر خود به صورت چاپی بودند. متن چاپ‌شده به معنای آن بود که از صافی‌های کیفی متعددی گذشته و از قابلیت نسبی برای انتشار برخوردار است. «آراسته شدن به زیور طبع»، آرزویی بود که می‌شد برای آثار خوب داشت، اما امروز کسی می‌تواند صبح که از خواب بیدار شود، تصمیم بگیرید نویسنده شود و می‌تواند تا بعد از ظهر داستان خود را به شکل تایپ‌شده با حروف چاپی ببیند و شب در شبکه اینترنت آن را در معرض دید میلیون‌ها نفر قرار دهد. در چنین فضایی، تشخیص آثار ارزشمند به آسانی ممکن نیست، زیرا «گفتن و نوشتن» بدون پشتوانه غنی فکری، چنان آسان است که نمی‌توان در برابر وسوسه آن مقاومت کرد. سرعت، بی‌کرانگی و آزادی ما را با حجم غول‌آسایی از متن و نوشتار روبه‌رو می‌کند که سرگیجه‌آور است. شما کافی است یکی از نام‌های مورد اعتماد و علاقه خود را در یکی از موتورهای جست‌و‌جوگر تایپ کنید. بعد از چند ثانیه آن‌قدر متون گوناگون در برابر شما خواهد بود که گاه عمر مفید یک انسان برای خواندن و بررسی همه آنها کافی نیست. در این جهان مجازی دیگر معیارهای کهن سنجش زشتی و زیبایی، برای گشودن راه ما در فضایی بی‌بّعدو مکان کافی نیست. برای یافتن متنی که دوست دارید دیگر کافی نیست که فقط نام نویسندگان، شاعران، مترجمان، پژوهشگران و ناشران مورد علاقه خود را بدانید. حجم اطلاعات در حوزه هر نامی چنان عظیم است که به راحتی جست‌و‌جوگر را منکوب می‌کند. برای گم نشدن در این فضای بی‌کرانه باید معیارهای دقیق‌تری داشت. ملاک‌هایی که بسیاری از آنها می‌توانند شخصی باشند، اما کمک می‌کنند آنچه را که به راستی می‌خواهیم، از میان بی‌نهایت انتخاب کنیم. ما نیازمند کدها و نشانه‌های تحصصی‌تری هستیم. باید به دستگاه نشانه‌شناسی دقیق‌تری مجهز شویم. دستگاهی که علائم ریزتری از نام‌ها و عنوان‌ها را در متن تشخیص می‌دهد. این نشانه‌ها می‌توانند در بافت زبانی متن یا واژگانی که به کار رفته‌اند، مستتر باشد یا حتی شیوه‌ای که متن خود را در آن عرضه می‌کند.

از سوی دیگر متون نیز به سوی بروز هر چه بیشتر نشانه‌های خود پیش خواهند رفت. در این جهان انبوه و آشفته، متونی بیشترین انکشاف را نصیب خود خواهند کرد که آشکارتر بر آنچه هستند دلالت کنند. اگر ادبیات را دستگاه نشانه‌شناختی به خودبسنده‌ای بدانیم که در بستر نشانه‌شناختی بزرگ‌تری به نام زبان شکل می‌گیرد، ادبیات نوری آینده از جوهر و ماهیت ادبی ناب‌تر برخوردار خواهد بود؛ کدهایی که باید دقیق و ظریف‌تر از پیش در کنار هم چیده شوند تا کامل و مطلوب بنمایند. هرچند همواره خطر افتادن از آن سوی بام نیز وجود دارد. یعنی افتادن در آشکار‌گی بیش از حد که تضاد با روح نسبی و پنهانگر ادبیات دارد. تضاد دیالکتیکی میان آشکاره‌گی و پنهانگری، چنان که در طول تاریخ ادبیات جاری بوده است در دنیای «ادبیات الکترونیک» نیز ادامه خواهد یافت. کشاکش میان نخبه‌گرایی و گسترش میان توده‌ها ادامه می‌یابد و ادبیات در جایگاه نهادی اجتماعی به تعامل مستقیم با زندگی ادامه خواهد داد. امروز بسیار دشوار است که مختصات ژانری را که در حال زایش است تعیین کرد، اما می‌توان دورنمایی را دید که در آن چیزی برای همیشه در حال دگرگون شدن است، بخشی از مناسبات شناخته‌شده و شکل عرضه ادبیات در حال دگرگونی است و این بر فرم و شکل ادبی تاثیر خواهد گذاشت.

 

علیرضا محمودی ایرانمهر

عصر اندیشه 3

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

code