انسان

تعريف واحدي از انسان وجود ندارد؛ بلكه در مكتب فكري، تعريفي از انسان ارائه شده است؛ كه گوناگوني مكاتب نيز ريشه در همين گوناگوني تعاريف انسان دارد.

برخي تعاريف انسان:

«انسان، گرگِ انسان است.» يعن انسانها موجوداتي هستند مثل گرگ كه اگر فرصتي به چنگ آورند همديگر را مي خورند..

«انسان، حيواني است ابزار ساز.»

« انسان حيواني است تكامل يافته»

«انسان، حيوان ناطق است» يعني قدرت سخن گفتن دارد كه ناشي عقل داشتن است.

«انسان موجودي است راست قامت و ناخن پهن»

«انسان موجودي است تمدّن ساز و فرهنگ آفرين»

«انسان، حيّ متألّه است» يعني موجود زنده اي است كه مي تواند مظهر الله شود. اين تعريف را امام سجّاد (ع) بيان نموده اند.

«انسان، خليفة الله است.» يعني مي تواند با به فعليّت رساندن خويش، نماينده ي خدا شود؛ يعني چنان شود كه خدا را در خود نمايان سازد؛ به تعبير ديگر، وجودش آيينه ي خدا نما گردد. اين تعريف خداوند است از انسان در آيه ي 30 بقره.

« انسان، موجودي است كه ـ كه در حالت بالفعل ـ مظهر جميع اسماء مي باشد.» اين تعريف خداست از انسان در آيه ي 31 بقره.

«انسان موجودي است كه ملائك از درك حقيقت او عاجزند.» اين تعريف خداست از انسان در آيه ي 31 و 32 و 33

«انسان موجودي است كه ـ اگر بالفعل شود ـ ملائك در برابرش اظهار خضوع و خشوع مي كنند.» اين تعريف خداست از انسان در آيه 34

«انسان موجودي است داراي ابعاد لاهوتي و جبروتي و ملكوتي و ناسوتي، كه مخيّر بين خليفة الله شدن، فرشته گون شدن، شيطان شدن، حيوان شدن، گياه شدن و جماد شدن.» يعني موجودي است چهار ساحتي، كه ساحت ناسوتي (دنيايي) او بالفعل است؛ اين ساحت او، شامل جنبه ي جمادي و نباتي و حيواني اوست. ساحت ملكوتي و جبروتي او، منطبق بر مراتب ملائك است؛ و ساحت لاهوتي او منطبق بر اسماء الله مي باشد. ساحت ملكوتي و جبروتي و لاهوتي افراد انساني بالقوّه است؛ و بالفعل نمي شود مگر با تلاش اختيار خود فرد. راه بالفعل نمودن آن نيز تبعيّت از دين خداست؛ كه برنامه ي انسان سازي است.

اين تعريف خداست از انسان در آيات متعدّد كه تمام اقسام بالفعل و بالقوّه ي انسان را شامل مي شود.