جدنها؛ معنویتهای وامگیر
- نوشته شده : مریم چراغی
- 05 اکتبر 2019
- تعداد نظرات :0
علم و فلسفه| ادیان و عرفان | تجربه دینی
| تقریبا هرجا که انبوهی از پرسشهای معنوی و دینی بیپاسخ ماندهاند و نیز هیجانات و امیال و حوائج در حالت تعلیق ماندهاند یا رهبران ادیان اصلی، نتوانستهاند زبان دین را با زمان خود همسو سازند، جدنها با دستی پر به استقبال آمدهاند.
«جنبشهای دینی نوپدید» یا «جُدن»ها New Religious Movement) NRM) پدیدهای است در تاریخ دین که با نشاط و مقبولیتی فراگیر و قابل توجه همچنان در حال تولد و گسترش است؛ ماهیت برخی باطنی است، برخی تفسیری آزاد از کتب مقدسند و برخی دیگر ریشه در ادیان آسیایی و آفریقایی دارند یا به گونهای التقاطی، عناصری از اخلاقیات و احکام و گفتاوردهای دیگر ادیان و اقوام و آئینها دارند. گرچه هیچ جدنی در هیچ کشوری، دینِ حاکم نشده و نمیشود با این حال بسیاری از مفاهیمی که (تحت عنوان عقاید عصر خود) ارائه میکنند جایی در فرهنگ حاکم جهانی مییابد. در واقع ربط وثیقی میان این جنبشها با ادیان جدید وجود دارد بلکه به عبارتی، میتوان این قرابت را چنین تعبیر کرد: اینهمانی جدنها و ادیان جدید؛ که به زبان مبدعانهی جامعهشناسان ژاپنی، واژه معادل “شین شوکویو” میباشد. این اصطلاح برای محققان غربی جایگزینی برای واژه کالت (Cult) بود و آغاز استفاده از آن را به سال 1890 باز میگردانند.
برخی از محققان از اصطلاحاتی جایگزین استفاده میکنند که عبارتند از: جنبشهای دینی جایگزین (میلر)؛ ادیان نوظهور (الوود)؛ جنبشهای دینی جنبی (هاربر و لیبیو)، معنویت عصر نو، جنبشهای نوین دینی، ادیان فرعی، معنویت جایگزین و عرفانهای نوین و… . اطلاق «دینی» بودن از این حیث درست است که شاخهای روییده از ادیان آسمانی و غیرآسمانیاند و به زعم خود برای پیروانشان، برنامهی سعادت دارند و از آن حیث که در عمل، نوعی واکنش به اصول ادیان اصلی هستند و تقریبا لزومی برای قرابت تاریخی با پیشینه ادیان اصلی نمیبینند، نادرست است. به تعبیری جدنها حرف نویی ندارند، فقط وامگیرندگانی متبحر، گلچینکنندگانی خوشذوق و مفسرانی مسلط به فنون بیان و قلم و بعضا ابزار روزند که با شناخت خلاءهای جوامع خود جوانه زده و بسته به بستر مساعد یا نامساعدشان، رشد و نمو دارند و بقا. جدنها، بعد یا ابعادی از دین را برگزیده، فراخور نفع خود بازنویسی میکنند. تقریبا هرجا که انبوهی از پرسشهای معنوی و دینی بیپاسخ ماندهاند و نیز هیجانات و امیال و حوائج در حالت تعلیق ماندهاند یا رهبران ادیان اصلی، نتوانستهاند زبان دین را با زمان خود همسو سازند، جدنها با دستی پر به استقبال آمدهاند.
گذری گزیده بر تاریخ جدنها در جهان
تقریبا بر این موضوع اجماع وجود دارد که: نه میتوان آمار دقیقی از تعداد جدنها در جهان ارائه داد و نه میتوان تعداد تقریبی اعضای آن را اعلام کرد. در سال 2006، گوردون ملتون در مصاحبه با نیویورک تایمز تعداد جدنها را در آمریکا بیش از 2000 جدن اعلام نمود و عنوان میکند که هر ساله چیزی حدود 40- 45 فرقه در آمریکا سربرمی آورند؛ یا شیمازونو تعداد جدنها در ژاپن را بین 800 تا 1000 و یا هارولد تِرنر این تعداد در جهان را بیش از10 هزار جدن اعلام نموده بود. تعداد اعضا نیز متغیر از گاه چند عضو، گاه چند صد و گاه هزاران عضو است و معمولا هم خود جدنها مایلند این موضوع پوشیده بماند، هم بسیاری از اعضا نیز تمایلی ندارند التزام عملی و اعتقادی خود را به جدنها عیان کنند. در ذیل به شماری از این جدنها اشاره میشود:
1693؛ آمیش که فرقهای مسیحی است و توسط یاکوب آمان بنا شد و روش زندگی آنها سنتی و عدم وابستگی به دولت و مزایای دولتی است.
“ در سال 2006، گوردون ملتون در مصاحبه با نیویورک تایمز تعداد جدنها را در آمریکا بیش از 2000 جدن اعلام نمود و عنوان میکند که هر ساله چیزی حدود 40- 45 فرقه در آمریکا سربرمی آورند؛ یا شیمازونو تعداد جدنها در ژاپن را بین 800 تا 1000 و یا هارولد تِرنر این تعداد در جهان را بیش از10 هزار جدن اعلام نموده بود. “
1800؛ محققان غالبا از اواسط 1800 را آغاز دوره جدنها میدانند. در این زمان، روح گرایی و باطنگرایی در اروپا و شمال آمریکا رواج داشت.
1830؛ در این سال کلیسای بنیادگرای عیسی مسیح قدیسان آخرالزمان توسط جوزف اسمیت بنا شد که امروزه یکی از پرطرفدارترین جدنها به لحاظ تعداد پیروان است.
1844؛ غربیها، بهائیت در ایران را نیز در زمرهی جدنها میآورند که در همین سال، توسط بهاءالله در ایران پدیدار شد. کشیش هنری جساپ (Henry Harris Jessup) نخستین کسی بود که در امریکا از بهاییت به عنوان نوعی دین نوظهور نام برد.
1891؛ کلیسای وحدت که نخستین فرقه «تفکر نوین» بود در آمریکا تاسیس گردید.
1893؛ نخستین مجلس ادیان جهان در شیکاگو برگزار شد. این کنفرانس مشتمل بر جدنهای معاصر خود همچون روح گرایی و علم مسیحی بود که علم مسیحی توسط مری بیکر ادی ارائه شد. (قابل ذکر است کشیش هنری جسوپ نخستین کسی بود که در امریکا از بهاییت نام برد.) از دیگر حاضران، سوین شاکو از اولین قدمای آمریکایی بود که درباره ذن گفت؛ آناگاریکا دارماپالا، واعظ بودایی و ویرچاند گاندی، نماینده جین بودند. اهمیت این کنفرانس از آن روست که مبلغان ادیان آسیایی همچون ذن، جین، بودیسم و… برای نخستین بار خود را در یک محفل علمی به مخاطبان آمریکایی معرفی نمودند.
1904؛ بنیاد کلمه، که توسط هارولد پرسیوال بنیاد نهاده شد و مکتب آن تئوسوفیزم است، جنبشی باطنگرا که ابتدا در قرن نوزدهم توسط یک روسی به نام Helena Blavatskyایجاد گردید و بعد توسط اندیشمندان غربی با فلسفه نوافلاطونی و هندو و بودایی آمیخته شد. هارولد پرسیوال بعد از پیوستن به این انجمن در آمریکا، تمام فعالیت علمی و آثار خود را به الهام از این تفکر متمرکز نمود.
1911؛ کلیسای ناصری اولین و یکی از بزرگترین کلیساهای اولیه آفریقای مدرن توسط اشعیا شِمبه در جنوب آفریقا ایجاد شد.
در دهه 30، پیدایش امت اسلام و شاهدان یهوه در آمریکا، جنبش راستافری در جامائیکا، کائو دای در ویتنام، سوگوگاکی در ژاپن و یی گوآندائو در چین را شاهدیم. در همین زمان مسیحیان منتقد به جدنها نام کالت را برای آنان برگزیدند. در دهههای 50 و 60 ، جدنها در بیشتر ملل گسترش یافتند. جدنهای ژاپن زمانی بسط یافتند که اشغال این کشور توسط آمریکا موجب جدایی دولت ژاپن و شینتو که دین رسمی بود گردید و اینگونه آزادی بیشتری برای دین به ارمغان آورد.
1930؛ امت اسلام یا NOI، در دیترویت ایالات متحده و توسط والاس فرد محمد تأسیس شد. امت اسلام قدیمیترین گروه ملیگرای سیاهپوستان در آمریکا است.
1954؛ علمگرایی در آمریکا و کلیسای متحد در کره جنوبی پدیدار شد.
1995؛ انجمن آتریوس در انگلستان تاسیس شد. این انجمن و برخی دیگر از جدن ها، به ادیان یوفو موسوم شدند زیرا مشتمل بر باورهایی بودند که ترکیبی از حیات فرازمینی و آموزه های دینی سنتی بودند.
1996؛ انجمن آگاهی کریشنا در آمریکا تاسیس شد.
1967؛ بازدید بیلتز از ماهاریشی ماهش یوگی در هند موجب توجه افکار عمومی به جنبش متعالی مدیتیشن گردید.
برخی جدن ها در دهههای 70 و 80 زیر سایه ی مخالفت های جنبش ضدفرقه ای، دولت ها و پوشش های رسانه ای فرو رفتند. مرگ انتحاری بیش از نهصد عضو “معبد مردم” و نیز از قتل عام 1978 به عنوان دلایلی از مخالفت عموم با فرقه ها یاد می شود.
در اواخر دهه 80 و 90 و افول کمونیسم فرصتهایی برای جدن ها پدیدار گشت.
1984؛ اوم شینریکو که یک فرقه خطرناک تروریستی در ژاپن است و توسط شوکو آساهارا بنیان نهاده شد.
1992؛ فالون گانگ در چین به وجود آمد که در ابتدا برای دولت چین قابل تحمل بود اما پس از آن به شدت تحت پیگرد قرار گرفت. در قرن بیستم بیشتر جدنها با استفاده از اینترنت اطلاعات خود را در اختیار گذارده، عضوگیری میکنند و یا جلسات آنلاین برگزار میکنند. از این پدیده می توان به عنوان «فرقه گرایی مجازی» یاد کرد.
2005؛ پاستافاریناسیم یا «هیولای اسپاگتی پرنده» در آمریکا و توسط بابی هندرسون بنا شد و انجیلی نیز به همین نام توسط مؤسس این کلیسا، وجود دارد که در واقع علت شرور در جهان، میگساری هیولا و مستی وی در زمان آفرینش بوده است.
2009؛ کلیسای پیدایش دوم که توسط جیم هامبل بنا نهاده شد و نوعی جدن شبهعلم است که از «یوفوی عصر جدید» الهام گرفته است.
2012؛ کلیسای تبشیری «کوپیمیسم» که توسط ایساک (اسحاق) گرسون بنا نهاده شد و نوعی دین اینترنتی است. جدن دیگری در این سال پدیدار شد به نام «معبد شیطان» که غیرالهی و کاملا شیطانی است و توسط دو نفر به نامهای ملکم جری و لوسین گریوز بنیاد نهاده شد. جدن دیگری نیز به نام سینتهئیزم که صبغهای پانتهئیستی و اومانیستی دارد.
2015؛ کلیسای صلح و اتحاد جهانی که مبشر نوعی اتحاد مبتنی بر کلیساست، افراطگرا و چیزی فراتر از ارتدوکس است.
جدنها و جهانیشدن
بسیاری از جدنها به جهانیسازی، بینالمللی شدن، توحید فرهنگی و نیز شهروند جهانی میاندیشند. جدنها از جهت میل به جهانیشدن همچون شرکتهای چندملیتی عمل میکنند؛ مثلا جدنها نیز مانند این شرکتها در تمام قارهها، برای جهانیشدن خود شعبی مرکزی در پایتختها و دیگر شهرهای مهم دارند. بهعلاوه، برخی از آنها اساسا از همان ابتدا با نگاه جهانشمولیشان تاسیس شدهاند و این واقعیت از نامی که برای خود برگزیدهاند پیداست. مثلا جنبش هندوی نو در هند این نام را برگزیده: دانشگاه معنوی و جهانی برهما کوماریس؛ یا جدن شینتویی دیگری در ژاپن خود را با این عنوان نامیده است: کلیسای جهانی مسیحباور یا Messianity. پس نامها، کانون جهانی بودنِ جدنهاست. بسیاری از جنبشها امکنه زیارتی دارند که پیروان خود را از سرتاسر جهان جذب میکند و این موضوع بسی قابل تامل است که جهانیسازی تبدیل به امری کلیشهای شده و این جهانشمولی را فقط تا اندازهای میداند که اعضا و پیروان از سراسر پهنهی جغرافیایی و فرهنگی به هم بیامیزند و در کل صرفا به خاطر تبعیت عمومی از یک عقیده، متحد شوند. در این مفهوم، «فرهنگ جمعی» سازمان معنوی، قویا به گونه ای عمل میکند که فرهنگهای ملی یا محلی (قومی) تحت الشعاع قرار گیرند. خدمات نیز از طریق ترجمه همزمان به همهی زبانها ارائه میشوند. با این حال نگرش جهانی سازمان صرفا در اختیار گزاردن اصول به زبانهای دیگر نیست. این مساله برخاسته از فلسفهای است که همهی بشریت، یکی است، اگرچه فرهنگ اصلی، فرهنگ ژاپنی یا هندی باشد.
جدنها اغلب خود را در قالب یک اَبَرادیان، قاب کرده که به دعوی خودشان، ادیان تأسیسی را تعالی بخشیده و از مفهومسازیهای تنگ نظرانه و متحجرانه شان جلوگیری به عمل میآورد. این فلسفه، عنوان دیگری از جدن شینتویی ژاپن است به نام اَبَر دینِ نور حقیقت. نمونه مهم دیگری از جدنی با رویکردی از ابتدا جهانشمول، جدنی است به نام تنریکیو با دو میلیون عضو در ژاپن، پانصد هزار نفر خارج از ژاپن و 200 کلیسایی که خارج از ژاپن ارائه خدمات میکنند. این جدن قدیمیترین نوع ادیان جدید است که توسط میکی ناکایاما، زنی 41 ساله و از خانواده ای دهقان، در سال 1838 بنیان نهاده شد. این جدن، در قرن نوزدهم و به منظور کمک به فعالیت تبلیغی پیروان اولیه خود، اقدام به تاسیس کتابخانه، دانشگاه و موزه قوم شناسی نمود. موزهی تنری مصنوعات دستی و روزانهی کشورهایی را نشان میدهد که قرار است مبلغین بدانجا فرستاده شوند تا اینگونه با فرهنگی که قرار است با آن مرتبط باشند آشنا گردند. دانشگاه تنری به منظور آموزش زبان های خارجی به مبلغین تاسیس شد و به قدری چشم انداز جنبش به بیرون قوی بود که متون مذهبی خود را از همان ابتدا به 16 زبان ترجمه کردند. تمامی این موسسات در شهر تنری قرار دارند، شهری که در سال 1888 بنا گردید و برای همه پیروان از سرتاسر جهان مکانی مذهبی به شمار میرود.
جدنها همچون شیوهی سازمانی شرکتهای چند ملیتی، سرمایهداری مفصلی دارند. آنها معمولا ستاد مرکزی پیچیدهای دارند که شامل فضاهای مقدسی است که قابلیت گردهماییهایی با ظرفیت دهها هزار نفری دارند. این سازمان ها معمولا شامل موسسات نوعدوستانهای همچون بیمارستانها و خدمات زیست محیطی مانند مزارع، باغ و پارک میباشند.
در راستای این مالکیت گسترده میتوان به گردش مالی جدنها در قالب مدیریت و کمکهای مالی اشاره داشت. برخی از اینها قادرند به ده هزار زائر حاضر در مراسمات خود خدمات ارائه کنند و به عنوان نمونه BKWSU مهارت سازمانی خود را اینگونه، در رقابت با شرکتهای هم تراز خود در مقیاسی بزرگ به نمایش میگذارد. این جدنها مانند شرکتهای چند ملیتی نیز با چالش استخدام، آموزش و حفظ کادر اداریِ ورزیده خود مواجهند، بسیاری از افراد واجد شرایط در ابتدا باید به لحاظ معنوی آموزش ببینند تا بتوانند پس از آن از عهده اداره یک سازمان یا مرکز مشابه برآیند. با این حال ماهیت نظام اعتقادی باعث می شود کارکنان اعزامی به مراکز خارجی به راحتی بتوانند با مساله میانفرهنگی کنار بیایند، مسائلی که مدیران هر شرکتی را در فراسوی آبها سحر میکند؛ مانند جدنهایی که «فرهنگ سازمانی»شان به نوعی «فرهنگ تعاملی» تبدیل شده است چه آنکه همه، فرهنگ خود را در آن به اشتراک میگذارند. در واقع سیاست جدنها بر اعزام فعالانه رهبران معنوی و مدیران خود به کشورهای خارجی است. مثلا جدن BKWSU که بیش از هشتصد هزار عضو دارد، در 128 کشور و با بیش از 5000 مرکز اداره میشود. (کشور هماهنگ کننده در یونان، استرالیایی است، در ایتالیا، انگلیسی است و در ژاپن، هندی است).
“ جدنها همچون شیوهی سازمانی شرکتهای چند ملیتی، سرمایهداری مفصلی دارند. آنها معمولا ستاد مرکزی پیچیدهای دارند که شامل فضاهای مقدسی است که قابلیت گردهماییهایی با ظرفیت دهها هزار نفری دارند. این سازمان ها معمولا شامل موسسات نوعدوستانهای همچون بیمارستانها و خدمات زیست محیطی مانند مزارع، باغ و پارک هستند. در راستای این مالکیت گسترده میتوان به گردش مالی جدنها در قالب مدیریت و کمکهای مالی اشاره داشت. “
دلایل جهانی شدن و گسترش جدنها:
- 1. حوائج معنوی
ظهور جدنها اثبات کرد که نیازهایی معنوی وجود دارد که شناسایی نشدهاند و سایر نهادهای دینی، مواجهه با این نیازها را یا ندیده یا در آن موفق نبوده اند.
- 2. جستجوی هویت فرهنگی
جدنها قادرند هم رشد هم جذب کنند؛ چون آنگاه که یک تحول فرهنگی رخ میدهد مردم، احساس گم شدن و سرگشتگی دارند پس در جستجوی معنا می روند.
- 3. پر کردن خلاء
این موضوع با مثالی درباره مسیحیان واضحتر است: بسیاری از آنان به سِکت ها (Sects) یا جدنها ملحق میشوند چون در خود نوعی احساس پاسخ به عطش دارند، عطش به خواندن متون مقدس، نغمه سرایی، رقص، رضایت عاطفی و نیز پاسخ های دقیق و شفاف.
- 4. در جستجوی پاسخ به پرسشهای حیاتی
مثلا در آفریقا مردمانی هستند که در دین، به دنبال پاسخ و نگهدارنده و اماندهندهای هستند برای مقابله با سحر، شکست، درد و رنج، بیماری و مرگ.
- 5. بهره برداری از نقاط ضعف دین
به عنوان مثال درباره مسیحیت اینگونه است که در نهادهای دینی و زندگی جوامع مسیحی یکسری نقاط ضعفی وجود دارد که جدنها از آن بهرهبرداری می کنند. آنجا که کشیشها کم و نایابند، این جنبشها رهبران قوی و انجیلی را که در زمان کوتاهی آموزش دیده اند، معرفی میکنند. آنجا که کاتولیکها نسبت به اصول کاتولیک غفلت می کنند این جنبش ها نوعی بنیادگرایی تهاجمی به کتاب مقدس دارند. آنجا که شاهد بیتوجهی و بیتفاوتی نسبت به کلیسا هستیم یا سازگاری با زندگی مسیحی را برنمیتابیم، شاهد پویایی و اقدامات قابل توجه این جنبش ها هستیم. آنجا که تعالیم واقعی کاتولیک در باب نجات و رستگاری به نام مسیح و منطبق با ضرورت کلیسا و اهمیت کار تبلیغ مغفول میماند، سکتها جایگزینهایی ارائه میدهند.
آنجا که کلیساها بیش از حد بزرگ و غیر شخصی اند، جنبشها جوامع کوچکی هستند که افراد با آن احساس قرابت میکنند، قدردانش هستند، دوستش دارند و نقش معناداری به آن میدهند. آنجا که مردان و زنان در آن احساس به حاشیه کشانده شدن دارند، سکت ها نقش کاریزماتیک به آنها میدهند. آنجا که اذکار مقدس به سبک یکنواخت و سردی قرائت میشود، سکت ها مناسبات را با جمعیت کثیری جشن گرفته، خدمات ارائه میکنند و با فریادهایی بلند حمد خدا میگویند و اینکه «عیسی خداست» را با تعابیر معنوی کتاب مقدس جشن می گیرند. آنجا که غیرفرهنگ در مراحل تردید است، جدنها ظواهری از دین ارائه میکنند که به نظر مردم ریشه بومی دارد. آنجا که خطابههای عقلانی و روشنفکرانه بر سر مردم است، جدنها بر تعهد شخصی به عیسی و پایبندی لفظی به کتاب مقدس اصرار دارند. آنجا که کلیسا به شدت بر ساختار و سلسله مراتبش تاکید دارد، جدنها بر روابط شخصی با خدا تاکید می ورزند.
پویایی آنها در فعالیتهای تبلیغی، تعهدات انجیلی آنها نسبت به گروندگانشان، روش بهرهگیری از رسانههای جمعی و چشم انداز آنها نسبت به اهدافشان باید منجر به این پرسش ما از خودمان گردد که چگونه فعالیتهای تیلیغی کلیسا را پویا کنیم؟ برخی روشهای به کارگرفته شده توسط جدنها با روح متون مقدس مغایر است زیرا این روشها به آزادی آگاهانه انسان وقعی نمیگذارد. البته محکوم نمودن صرف این روشها هم بسنده نیست، بلکه باید با تشکیل گروههای تبلیغی جوانان و خانوادهها را نسبت به چنین وضع تاسف باری اگاه نمود.
- 6. نقشه شیطان
نباید در میان این دلایل، از نقش اهریمن غافل بمانیم، هرچند که نقش شیطان برای مردمی که وارد این فرقهها شدهاند ناشناخته باشد. شیطان آن زمان که مردم خوابند، در میان گندم ها، علف هرز میکارد!
- 7. پدیده ای جهانی
این جدنها در آمریکا از چهل سال گذشته به این سو رشد یافته اند و بیشتر برخاسته از پروتستانیزم و نیز ادیان شرقی و تلفیقی از عناصر روانی و دینی هستند. از آمریکا، به آمریکای لاتین، جنوب آفریقا، فیلیپین و اروپا رفته است. جدنها در آمریکای لاتین به شدت ریشه های مسیحی داشته و عموما نسبت به کلیسای کاتولیک نگرش منفی و تهاجمی دارند. اظهارات مشابهی درباره فیلیپین وجود دارد.
گسترش جدنها در آفریقا رابطه زیادی با بحران سیاسی و استعمار دارد و یا گرایش مردم آفریقا به بحث شفا و درمان و کمک به مقابله با مشکلات زندگی.
در آسیا، جدنها با خاستگاه محلی و بومی ظاهرا برای کشورهایی که مسیحیان در آن در اقلیت هستند تهدیدی محسوب نمیشود مگر آنهایی که به اروپا یا آمریکا رفته تا مردم را اعم از نخبگان و روشنفکران را با پیشنهادات التقاطی و باطنی خود مثل ارامش، صلح و اشراق جذب کنند. برخی محققان، ظهور جدنهای آسیایی در غرب را محصول قانون مهاجرت و ملیت سال 1965در آمریکا و نیز دیگر قوانین پایان سهمیه مهاجرت به اروپا میدانند.
در اروپا بحران جامعه تکنولوژیکی و سکولاریزه شدهای که از چند پاره شدن فرهنگش متالم است تا حد زیادی ارزشها و عقاید خود را با سکت ها یا جدنهایی که از امریکا یا شرق آمده اند سهیم شده است.
انواع جدنها
الف) جدنهای دینگرا؛ این جدنها غالبا شاخههایی جدا شده از ادیان جوامع خود هستند که تفاسیر مختلفی از دین حاکم دارند. به تعبیری از دل دین زاده شدهاند، رهبران آنها برای پیروان خود، حکم پیامبرانی را دارند که گویی دین جدید و کتاب جدیدی آوردهاند. از همین روست که آثار قلمی رهبران آنها غالبا منبع و مأخذی ندارد و بیشتر متکی به یافتههای شهودی و تجربی آنان است. این جدنها یا نوالهیاتی و نوفلسفی هستند، یا نوعرفانی، یا نوسایبری و تقریبا ملغمهای از همهی ادیان غرب و شرق دور و نزدیک هستند و طالب نوعی آزادی و رهایی از همهی قید و بندهای دینی جوامع خود میباشند. این وامگیری مفهومی آنها از دیگر آئینها نیز بر این ادعا صحه میگذارد که از هر دین و آئین، نافعترین به حال و قال خود را برگزیده و امضای خود را در نهایت پای آن میزنند. در عین آنکه خود را زیر لوای هیچ دینی نمیدانند اما از همهی آنها، چیزی را اقتباس نموده و در انبان خود ذخیره کردهاند.
ب) جدنهای اهریمنگرا؛ همچون معبد شیطان و کلیسای شیطان که این جنبشها افزون بر آنکه ماهیتی غیرخدایی دارند، کاملا سیاه و اهریمنی هستند. هرچند هم بیخدا هستند و هم بیشیطان؛ به عبارتی تعریف آنها از شیطان نوعی مدل رفتاری است. برای همین است که از ترکیب دو واژهی خدا و شیطان، عبارت شیطانگرایی خداپرستانه یا Theistic Satanism که نوعی استعاره عنادیه یا نقیضی است، حاصل میشود. بدان معنا که عناصرِ ظاهراً متناقض کنار هم گذاشته میشوند اما در لفظ، متناقض نیستند. یعنی در عین آنکه نه خداییاند و نه شیطانی، هم (ظاهرا) خداییاند هم شیطانی. آنها با استفاده از کلمه شیطان در امور دینی ایجاد شک میکنند. نمادها، سبک و سلوک برنامههای انفرادی و جمعی از قبیل نوع پوشش، دیزاین خانه و معبد و اجتماعات نشان از نوعی سرخوردگی، بیماری، یأس و رسیدن به نوعی نقطهی پایان دارد. هنر سیاه، که در تیرگی رنگ آرایش و پوشش و معماری آنها آشکار است، سبکهای تنشزا و خوفانگیز موسیقی، خودآزاری تن و جسم با تاتو و خالکوبی و آراستن نقاط مختلف و حتی حساس بدن به آلات و ابزار عجیب و رازآلود، نوع رفتار و گفتار و حتی نحوه نگریستن که به صورت خیره ماندن و تمرکز برای انتقال انرژی و افکار منفی خود به محیط است همه حکایت از تسلط سایهی اهریمن بر این جدنهاست. این جنبشها به همان دلیل که هم خدایی و هم شیطانی هستند و نیستند چهبسا از آن رو خود را دینی میانگارند که میدانند انسان گمشدهای دارد و اینگونه مینمایانند که به مدد سحر و جادو و ارعاب و بیقیدی راه آنها برای رسیدن به آن گمشده، بسیار کوتاهتر از پیچو خمهای مسئولانهی دینداران و خداباوران است و این همان شورش ابدی شیطانی است در برابر هر امر مسلمی که جامعه آن را پذیرفته است.
ج)جدنهای علمگرا؛ گروههای یوفو و ساینتولوژی (علم شناسی)؛ بسیاری از جدنها مدعیاند به هیچ وجه دین نیستند بلکه «حقیقتی» علمیاند که هنوز توسط محافل رسمی علمی کشف یا تایید نشدهاند. برخی جدنهای خاص، در پی کسب اقتدار برای تعالیم خود، به آنچه که قدرتمندترین شکل گفتمان مشروع در دنیای مدرن است یعنی علم، ضربات آهسته و پیوستهای زده اند. برخی از گروهها مدعی نوعی اثبات علمی برای یوگا و مدیتیشن بوده و سایر جدنها، در زیر چتر اعتبار علمیِ مورد ادعای خود، در غرب گسترش یافته اند.
گروه های یوفو: گاهی، گروههای یوفو را «جنبش تماس» میخوانند که بیانگر نوعی جدن علمی است. گروههای یوفو به مدد داستانهای مذهبی قدیمی و افتخارآمیز درباره موجودات فراطبیعیِ متعلق به آسمانها، گسترش یافتند؛ آنها آنچه را که اسطوره فنآوری می دانند همان ورود بیگانگان فضایی به زمین است چه ورود قریبالوقوع یا واقعی یا ورودی که احتمالا در جریان است که این موجودات حامل دانش پیشرفته و خرد معنوی خواهند بود. تا دهه پنجاه، گروه هایی همچون Understanding و Inc توسط دانیل فرای (که ادعا میشود مورد تماس واقع شده) یافت شدند که بر این باور بودند یوفوها حامل موجوداتیاند که به زمین آمده تا صلح جهانی و رشد فردی را ترویج کنند. گابریل گرین متصدی کلوبهای پرواز بشقاب پرندهها در آمریکا و نیز انجمن آتریوس، که توسط جرج کینگ بنیان نهاده شد معتقد بودند کلید نجات و رستگاری هم برای تمام سیاره و هم برای تک تک افراد روی زمین در دستان موجودات فضایی است.
“گروههای یوفو به مدد داستانهای مذهبی قدیمی و افتخارآمیز درباره موجودات فراطبیعیِ متعلق به آسمانها، گسترش یافتند؛ آنها آنچه را که اسطوره فنآوری می دانند همان ورود بیگانگان فضایی به زمین است چه ورود قریبالوقوع یا واقعی یا ورودی که احتمالا در جریان است که این موجودات حامل دانش پیشرفته و خرد معنوی خواهند بود.“
یکی از مشهورترین و جدیدترین گروهای یوفو، دروازه بهشت، ابداع مارشال اپل وایت بود که ترجیح میداد خود را “Do” بنامد. اپل وایت اظهار می کرد که او و شریک مونثش به نام تی، نمایندگان جهانی دیگرند که وی آن را «سطح تکاملی فوق بشر» مینامید. اپل وایت مدعی بود یکبار قبلا در کسوت عیسی به این دنیا آمده و آموزهاش تحت عنوان ملکوت اسمان، کاملا واقعی است و یک مکان فیزیکی است که توسط موجوداتی بسیار متکامل مسکونی شده است. زمین، باغی است که این موجودات فرامتکامل آن را برای کِشت بشر برگزیده اند، و برخی دیگر همچون «گیاهان»، می توانند در صورتی به بلوغ و تکامل بیشتر امیدوار باشند که اعضایی از سطح فوق بشر شوند، اما فقط به شرطی که آنان، به صورت نظاممند از همه بقایای بشری از جمله تمایلات جنسی خود پوست اندازی کرده باشند (در این راستا برخی از اعضا حتی خود را اخته کردند). گروه دروازه بهشت در اواسط دهه هفتاد شکل گرفت و در سندیهگو کالیفرنیا مستقر شد و با راه اندازی وبسایتهایی برای کاربران، خود را پشتیبانی نمود. اپل وایت در ماه مارس 1997 اظهار داشت از ستاره دنباله دار هیلبوپ سیگنالهایی مبنی بر ورود یک سفینه ارسال شده که برای جمعآوری گیاهان بالغ قبل از بیل زدن قریب الوقوع باغ، که همان پایان دنیاست، آمده و 39 عضو باقیمانده گروه خودکشی کردند تا اینگونه به جامعه بیگانگان در خارج از فضا بپیوندند.
گروههای ساینتولوژی؛ گروههای یوفو گاهی مضامین سنتی و دینی را همچون مکاشفه گرایی و مداخله آسمان را به زبان فناوری مدرن و نظریه تکامل بیولوژیکی بیان میکنند. سایر گروهها که شامل کلیسای علم شناسی میشوند آموزههای روحانی و اساطیری را به زبان روانشناسی مدرن عرضه میکنند. ساینتولوژی با ال. ران هوبارد( نویسنده داستان های علمیتخیلی) شروع شد که به عنوان Dianetics شناخته شد، اصطلاح خاص هوبارد برای نوعی درمان. ادعا میشد این درمان آثار مخرب تجارب گذشته به نام engrams که در ناخودآگاه فرد انباشته شده است را از بین میبرد. هوبارد روشی را ابداع کرد که هم از مباحثه با یک «حسابرس» بهرهمند میشد هم از یک وسیله ی برقی به نام ئیمتر(متر الکترو روانی) استفاده میکرد تا چنین تجاربی را پاک کرده و حالتی از رهایی را ایجاد کند که به اصطلاح خودش «موجود تصفیه شده= مصفا» نام داشت. با گذر زمان، جهانشناسی جامعی را ارائه داد که بر اساس ان انسانها اساسا موجوداتی الهی بودند به نام تتانها Thetans که به دنیا هبوط کردهاند و توسط وجود مادی محبوس شدهاند؛ آزادی این موجود مصفا برابر است با بازیابی وضعیت تتان ابدی، عالم و قادر مطلق هر فرد.
ادیان طبیعت گرا: نئو الحادی و ویکا؛ الحادگرایی نو و ویکا ارائه گر پاسخی متفاوت و گاهی مخالف با نفوذ فراگیر و غالب علم در فرهنگ مدرن هستند. این دو گروه به جای ادعاهای التقاطی علمی نسبت به آموزههای دینی جدید بر آنند تا با ماتریالیسم و افراط در فن آوری و نیز بیگانگی با طبیعت مخالفت کنند، پدیدههایی که علم موجد آن است و اینها در پی راهی اند تا مردم را به ریتم جهان طبیعت بازگردانده و در آن شرکت دهند. استقبال از سحر و جادو و استفاده از طلسمات برای اهداف شخصی در زندگی روزمره، ظاهرا در واقع به برخی اصول کلی علم مدرن و سکولار عقل سلیم پشت پا میزند. شاید برخی گروههای نوالحادی را که ادعا میشود برای بازیابی و احیای سنتهای پیشامسیحیت شمال اروپا و خاورمیانه شکل گرفته اند واکنش علیه پلورالیسم دینی و فرهنگی تلقی کنند و بکوشند تا ریشههای خود را بازپس گرفته و اصلاح کنند. دیگر گروه ها، بهویژه همه آنهایی که تحت عنوان ویکا شناخته میشوند تا حد وسیعی برخاسته از جنبش اکولوژی و فمینیسم هستند. جنبش ویکنها عمدتا نه منحصرا، متشکل از زنان است که طالب آن وجهه الاهگی است و اهمیت نقش زن در طبیعت را اشکار میکند و مانند دیگر سازمان های نوالحادی می کوشند جهان طبیعت را که معتقدند علم آن را تجسم بخشیده، مسحور و شخصیسازی نمایند.
منابع:
– Barker Eileen, New religious movements: their incidence and significance,( Original citation:Originally published in Barker, Eileen (1999) New religious movements: their incidence and significance. In: Wilson, Bryan and Cresswell, Jamie, (eds.) New religious movements: challenge and response. Routledge, London, UK, pp. 15-32. ISBN 9780415200509)
– Cusack,Carole M. (2014), Sect, Cults, and New Religions, 4 volume reprint set, Vol. 1, pp. 1-11. , 2014
– Klenk, Moritz, (2012) New Religious Movements in Global Perspective
– Mayer, Jean-Francois (2000), Religious Movements and the Internet: The New Frontier of Cult controversies
– Smith, Wendy, Asian New Religious Movements as global cultural systems, THE CHALLENGE OF NEW RELIGIOUS MOVEMENTS, Cardinal Arinze at the Cardinals Meeting, April 5, 1991 in an address to the April 4-7 consistory at the Vatican, A translation by L’Osservatore Romano of Arinze’s Italian-language.
– http://www.humanreligions.info/religions.html
– https://www.britannica.com/topic/new-religious-movement
– https://www.watchman.org/index-of-cults-and-religions/#New
دکتر مریم چراغی، فارغالتحصیل رشته عرفان اسلامی در مقطع دکتری است و مطالب ایشان در باشگاه اندیشه نیز در همین حوزه منتشر میشود.