اصالت معنا

اصالت معنا اصالت را به معنا می دهد و لفظ را در آن امحا و محور می کند. معنا پنجه ای گشوده دارد که همانا شهود است، چون «معنا و شهود» دو عنصر به هم پیوسته است، پس آن را به حوزه لفظ و نشانه می کشاند و قواعد لفظ و نشانه را نادیده نمی گیرد.
ین نظریه، به دنبال یافتن «نظام تولید معنا و مبادله آن در ساختار یک دانش» است، پس دانش در این نظریه، نظامی فرهنگی است که تابع نظام جهان پدیداری یک جامعه است، پس فلسفه معرفتی بر این مبنا، بر «ارتباط شناسی دانش ها» بنا می شود؛ مشکل ارتباط شناسی ریاضیات یا فیزیک، یا ارتباط شناسی علوم اجتماعی یا ارتباط شناسی اقتصاد…