«صنعت رسانه» چیست؟

«باشگاه شما»، جایی است که دانشجویان، نخبگان و پژوهشگران علوم انسانی در آن، مقالات خود را با مخاطبان خود به اشتراک می‌گذارند. شما هم می‌توانید با ارسال مقالات علمی‌ژورنالیستی، بعد از ارزیابی توسط هیئت تحریریه باشگاه اندیشه، مقالات خود را منتشر کنید. دسترسی به سایر مقالاتِ «باشگاه شما».

   | عامه مردم آنچه را می‌بینند که رسانه می‌گوید، آنچه را می‌شنوند که رسانه می‌گوید.

صنعت رسانه یکی از کلان مسئله‌های حوزه ارتباطات است. در حقیقت این صنعت همانند ذره بینی است که یک مسئله را واکاوی میکند و به تعبیری به شکل یک عینکی است که به واسطه آن، جهان بینی و دیدگاهی برای مشاهده و تحلیل مسائل ایجاد می‌کند. محققان صنایع رسانه ای بر این باورند: رسانه‌ها و صنایع رسانه ای به این دلیل اهمیت دارند که در تولید و گردش فرهنگ، نقش اصلی دارند (هیونز & دی.لاتز, 1396). صنايع رسانه‌ای رويكردی است برای تحلیل، با انتخاب مسئله‌ای می‌توانیم آنچه را که مطالعه کردیم، تحلیل نماییم (مهدی کاشفی، تماس شخصی، اردیبهشت 1398).

تعاریف فوق موجب می‌شود صنایع رسانه ای را مطالعه کنیم؛ چراکه برای مطالعه هر ابژه ای و تحلیل و تشریح آن نیاز به مطالعه صنعت مذکور داریم. دو پرسش مهم در صنایع رسانه ای این است که چرا و چگونه کالاهای رسانه ای آفریده شدند؟ (هیونز & دی.لاتز, 1396)

برای عینی کردن مفاهیم گفته شده در ادامه یکی از قالب‌های رسانه ای و به طور اخص برنامه ای را انتخاب خواهیم کرد و به تحلیل آن می‌پردازیم.

مقدمه

صنعت یا “Industry”  در معنای لغوی برابر واژه فن یا پیشه قرار میگیرد و همچنین، رسانه یا Media در لغت به معنی رساندن است و به آن دسته از وسایلی گفته می‌شود که انتقال‌دهنده فرهنگ‌ها و افکار عده‌ای باشد (فارس, 1391). با بررسی زبان‌شناسانه مفهوم صنعت رسانه، متوجه آن می‌شویم که این صنعت با استفاده از متن‌های رسانه ای، از قبیل موسیقی، نشریه، فیلم، بازی، تلویزیون، رادیو، روزنامه و هرآنچه که قابلیت دیدن، شنیدن و خواندن را داراست، قصد ایجاد بستری را داراست که مخاطب در آن بستر نسبت به امری آگاه می‌شود یا سرگرم پدیده ای خواهد شد و یا موجب ایجاد ارتباطی جدید می‌شود و همچنین کالاهای رسانه ای در راستای فراهم آوردن رفاه و معیشت زندگی وی عمل خواهند کرد. همه امور فوق ناشی از آن است که مخاطب در رسانه‌ها محوریت دارد. البته در اقسام رسانه‌ها فعالیت‌های مخاطبان نیز انواعی دارد. در برخی مخاطب منفعل و در قسمی‌دیگر مخاطب فعال تلقی خواهد شد اما به طور کلی رسانه‌ها روح ایجاد دموکراسی را در بطن خود فراهم آوردند و با مشارکت مخاطب در برنامه‌هایشان موجب اعتلای سطح فرهنگی آنان شدند.

کلیات صنعت رسانه چیست؟

پیکارد در کتابش تصریح می‌کند: رسانه‌ها بسته به خصوصيتي كه دارند، کالای خصوصی و یا کالای عمومی‌ محسوب می‌شوند (پیکارد, 1378). تقسیم رسانه‌ها به دوگروه اشاره شده حاکی از نوع مالکیت رسانه‌هاست. رسانه‌های خصوصی گستره مخاطبان خود را تقلیل می‌دهند، مالکیت رسانه‌ها را نیز معطوف به قشر اقلی می‌کنند و رسانه‌های عمومی‌ گستره همگانی دارند. نظریه پرداز اجتماعی آلمانی، یورگن‌ هابرماس، عبارت گستره همگانی را نوآورد کرد تا به فضای خاصی برای گفت‌وگوی همگانی اشاره کند که رسانه‌های توده وار می‌توانند در جوامع مدرن ایجاد کند (هیونز & دی.لاتز, 1396). ذات  تشکیل هر رسانه ای مبتنی بر فلسفه وجودی آن است. به طور مثال طبق فصل نامه دوم اساسنامه سازمان صدا و سیما جمهوری اسلامی‌ ایران، در ماده 9 آن که به اهداف و وظایف سازمان می‌پردازد، بیان شده است: «هدف اصلی سازمان به عنوان یک دانشگاه عمومی؛ نشر فرهنگ اسلامی، ایجاد محیط مساعد برای تزکیه و تعلیم انسان، رشد فضائل اخلاقی و شتاب بخشیدن به حرکت تکاملی انقلاب اسلامی‌در سراسر جهان است» (شورای اسلامی, 1393). و یا در شاهد مثالی دیگر امام خمینی(ره) در سخنرانی‌های خود عنوان می‌کنند رسانه جمهوری اسلامی‌ ایران باید دانشگاه باشد و به اعتلای فرهنگی جامعه بپردازد. بنابراین اساسنامه رسانه‌ها در این کشور دارای سرپرستگی فرهنگی هستند و در حالت کلی رسانه به مثابه کالایی برای ثروت اندوزی و تجارت عنوان نمی‌شود. اما در مقابل طبق شواهدات و قراین، رسانه‌های آمریکا دارای سرپرستگی تجاری می‌باشند.

صنعت رسانه به دنبال چیست؟

در سال 1968 میلادی عنوان دهکده جهانی از سوی مک لوهان تبدیل به نظریه ای حائز اهمیت شد. وی در کتابش تصریح می‌کند در عصر حاضر، گستره زندگی انسان‌ها به قدری تنگ می‌شود که گویی انسان در قبیله ای به وسعت جهان زندگی می‌کند و دایره‌های ارتباطی رشد چشمگیری خواهد داشت.  عصر ارتباط الکترونیک و دهکده جهانی؛ این دوره از تمدن انسانی با اختراع رادیو توسط مارکونی شروع می‌شود (دادگران, 1385). با گذشت مدت زمان کمی‌ سینما، ویدیو‌ها، تلویزیون، تلفن‌های همراه و خیل عظمی‌ از وسایل ارتباطی ابداع شد و به روند جهانی شدن کمک شایانی کرد. مطالب فوق براین موضوع صحه می‌گذارد که یکی از کارکرد‌های رسانه‌های جمعی، به اقناع رساندن توده و مخاطبان خود است و این امر گام اولی است برای زمینه سازی ایجاد دهکده جهانی. آنچه که این نظریه به تصویر می‌کشد این است که جامعه باید همچون شهروندان مطیعی باشد. روند کنونی نشان می‌دهد که مخاطبین مسحور رسانه‌ها شده اند و به اغما رفته اند. عامه مردم آنچه را می‌بینند که رسانه می‌گوید، آنچه را می‌شنوند که رسانه میگوید؛ گویی افسار دروازه‌های ورودی زندگی خود را به رسانه‌ها سپردند و به دنبال حقیقت نیستند. عقل آدمی‌حکم فرما نیست و تصمیمات مبتنی بر محسوساتی است که رسانه‌ها بازنمایی می‌کنند. مخاطب دروازه‌های سمع و بصر و عقلش برای پیام‌های پروپاگاندا باز است و مثلا در ایران خودمان وقتی می‌شنود که بانک فلان بانک شماست باور می‌کند و پولش را در بانکی انبار می‌کند که جایزه بیشتری می‌دهد و از این قبیل، دهکده جهانی هم برای آن که سرپا بماند به شهروندان مطیعی نیاز دارد که سرشان در آخور خودشان باشد (آوینی, 1397).

اگر نوشته‌های فوق را موجز کنیم باید طرح موضوع را تغییر دهیم، تعبیر بنده این است که صنعت رسانه به دنبال مطلبی نیست بلکه حقیقتاً تشکیل دهکده جهانی نیازمند صنعت رسانه است. در همین راستا تلاش می‌کند مخاطبی سمعاً و طاعتا بسازد تا برای اداره نوین جهانی به مشکلی برنخورد. ما عموماً به اثربخشی یک برنامه یا سریال خاص علاقه مند نیستیم؛ توجه ما معطوف به سرشت تلویزیون امروز و تصویرسازی آن است (آدورنو, 1398). و همین امری که آدورنو اشاره می‌کند باز هم تکرار مکررات است و نقطه هدف آن حواس پرتی مخاطبان از وضع معاش و تعقل است. همان طور که آدورنو می‌گوید:

«هر چقدر که مخاطب رسانه‌های توده‌وار مدرن بی زبان تر و پراکنده تر شوند، رسانه‌های جمعی بیشتر تمایل به «ادغام» کردن آن‌ها خواهند داشت. ایده آل همرنگی و عرفی گرایی از همان آغاز در ذات رمان‌های مردم پسند وجود داشت. البته اکنون این ایده آل‌ها به تجویزهای نسبتا روشن از این که چه کنیم و چه نکنیم تغییر یافته‌اند. نتیجه تضادهای از پیش تعیین شده و همه تضاد‌ها قلابی و جعلی است. جامعه همیشه برنده است و فرد تنها عروسک خیمه شب بازی است که قواعد اجتماعی بندهای او را در دست دارند… .»

بررسی یک نمونه عینی؛ تحلیل برنامه عصر جدید

آنچه که ابتدائاً در بخش نخست در مقاله عنوان شد طرح مباحثی کلی، پیرامون صنعت رسانه و چگونگی کارکرد صنعت فوق در امور مختلف است. اما در بخش دوم قصدمان بر آن است که با توجه بر ساخت کالاهای رسانه ای و بررسی مصادیق آن ادراک بهتری از تئوری فوق داشته باشیم. فی المثل برنامه عصر جدید که یکی از برنامه‌های پرمخاطب سیمای جمهوری اسلامی‌ ایران محسوب می‌شود را مورد بررسی قرار می‌دهیم. و در ابتدای کار باید صراحتاً اعلام شود که رویکرد این بررسی، رویکردی انتقادی است و سعی برآن است که نقدی علمی‌و آکادمیک و تا حد امکان بی رحمانه را به کار برد.

 

صنعت رسانه به دنبال مطلبی نیست بلکه حقیقتاً تشکیل دهکده جهانی نیازمند صنعت رسانه است. در همین راستا تلاش می‌کند مخاطبی سمعاً و طاعتا بسازد تا برای اداره نوین جهانی به مشکلی برنخورد. ما عموماً به اثربخشی یک برنامه یا سریال خاص علاقه مند نیستیم؛ توجه ما معطوف به سرشت تلویزیون امروز و تصویرسازی آن است.

 

در وهله اول باید بدانیم که برنامه اشاره شده در چه بافت فرهنگی، برای چه جامعه هدفی و در نهایت به دنبال چه هدفی ساخته شده است. این برنامه در سیمای جمهوری اسلامی‌ایران به بازتولید در آمده است. دقیقاً بازتولید. و هیچ گونه تولید و خلاقیتی در برنامه فوق نمایان نیست. سیمای ایران دارای گستره عمومی‌ است و سرپرستگی فرهنگی از شالوده‌های اصلی آن می‌باشد. هنگامی‌که از سیمای جمهوری اسلامی‌ ایران سخن می‌گوییم به تبع آن از ایدئولوژی حاکم آن، که روحیه استکبار ستیزی و غرب گریزی محض است؛ نیز سخن می‌گوییم. اما چرا این دست از برنامه‌ها که غالب مفاهیم غربی را در آن صرف می‌کنند و تقلیدی مضحکانه از برنامه‌های تلنت شوی غربی هستند در بافت فرهنگی این جامعه ساخته و پرداخته می‌شود؟! چه رویکردی است که مرگ بر آمریکا را اندکی به نمایش می‌گذارد و کمی‌بعد نظام سرمایه داری و مفاهیم نئولیبرالیسم آمریکا را در چشم بر هم زدنی در قالب این برنامه برای عامه مردم درونی سازی می‌کند؟! چرا مخاطب را در برزخ انتخاب و عدم آگاهی قرار می‌دهد و از او به ازای یک انسان متفکر، شترمرغی می‌سازد که نمی‌داند کجاست و چه می‌کند؟! چرا به دنبال اغوا کنندگی مخاطبان می‌باشد؟! چرا رسانه به ازای ابزاری برای انتقال فرهنگ به مکعبی جادویی و سحرآمیزی و ساحری بدل گشته است؟! چرا فکر میکند ساختار سکولار برنامه با دعوت از خانواده‌های معزز شهدا و صلوات فرستادن اسلامیزه می‌شود؟! و هزاران چرای دیگر… .

فارغ از مباحثی از این قبیل در مقدمه مقاله عنوان شد هر قالب رسانه ای و به طور اخص هر برنامه رسانه ای برای کاربردی پدید آمده است و ساده انگارانه است که صنعت حاکم این برنامه را امری جز صنعت سرگرمی‌ بدانیم. از دهه هفتاد شمسی به بعد سازمان صدا و سیما جمهوری اسلامی‌ ایران سیاست گذاری‌های خود را تغییر داد و تلویحاً از رویکرد “شبکه یک، شبکه هر ایرانی” به رویکرد “هر ایرانی، یک شبکه” تغییر عقیده داد و سیاست گذاری متفاوتی در برنامه سازی‌های خود انجام داد. دلیل این امر فراگیر شدن شبکه‌های ماهواره ای در جامعه ایران بود (دکتر منتظر قائم، همایش روز جهانی ارتباطات سال 97، دانشگاه تهران). اما مسئله این است که سیاست جذب مخاطب به چه قیمت است؟ واپس گیری مخاطبین به ازای چه هنجارشکنی و ضد ارزش‌هایی مقبول است؟ آیا هنوز صدا و سیما باید بدنبال توده سازی باشد؟ تا بدین منظور جامعه را با امر رسانه کنترل کند؟ سوالات فوق از چراغ‌های روشنی است که فضای ابری ذهنمان را مشغول کرده و پاسخ‌های این سوالات در این مجال ممکن نیست.

با گذار از مباحث مطرح شده به عنوان برنامه می‌پردازیم. عنوان این برنامه استعدادیابی است. یا به گونه ای دیگر برنامه ای برای دیده شدن! افسوس که دیده شدن از ارزش‌های تراز اول این برنامه تلقی شده است. تزریق فرهنگ سمی‌ و خطرناک دیده شدن در جامعه هزینه و تبعات سنگینی را به همراه دارد. هنگامی‌ که معدودی از جوانان و نوجوانان جامعه ما برای دیده شدن و اقبال حداکثری جذب مخاطبان چندk ای در پلتفرم اینستاگرام تا مرز خودکشی و یا قتل یک طلبه همدانی پیش می‌روند و خوراک فرهنگی خود را از اینگونه برنامه‌ها تغذیه می‌کنند چه توجیهی وجود دارد مبنی بر اینکه  به خرده سلیبریتی سازی بپردازیم(دکتر بیچرانلو، همایش روز جهانی ارتباطات سال 97، دانشگاه تهران).

این خرده سلبریتی سازی پیامد‌های دیگری نیز در جامعه بوجود می‌آورد که در ادامه به بخشی از آن‌ها خواهیم پرداخت. در مرتبه اول عموم جامعه سعی بر دیده شدن دارند، چراکه این اتفاق یک منبع درآمدی خوب می‌باشد و بعد از دیده شدن و خرده سلبریتی شدن می‌توانند منابع تامین مالی خود و قراردادهای مالی خود را با اغیار افزایش دهند. در مرتبه بعدی موجب فرهنگ سازی پدیده راحت طلبی می‌باشد و همین امر باعث می‌شود تلاش و کوشش در جامعه کاسته شود و امور جوامع در سرازیری کسلی بگسلد.

اما شعار دیگر این برنامه استعداد یابی است. استعداد چیست؟ استعدادیابی چه پدیده است؟ در یک توضیح اجمالی می‌توان گفت استعداد امری است که بشر فراتر از ذاتش در خود بیابد، یعنی بشر شاهد پدیده ای نایاب باشد، نه پدیده ای اکتسابی. اما شرکت کنندگان این برنامه همه امور خود را کسب کرده اند، در بعضی موارد دارای عناوین جهانی هستند و اگر بخواهیم آنان را مصداقی بررسی نماییم بعضا در مقام‌های بین المللی نیز جوایزی کسب کرده اند. پس نه استعدادی در کار است و نه استعداد یابی.

این مطالب صرفاً جویباری از انتقادهای موجود در مقابل اقیانوس نقد‌های حاکم بر برنامه است و امید است که با گذشت زمان شاهد تجدید نظر بر تصمیمات و مفروضات اشتباه باشیم.

نتيجه گیری

  رسانه‌ها امری فراگیرند و با کثرت هر روزه آن‌ها پدیده ای محسوب می‌شوند که از قاعده اشباع شدگی مستثنا هستند. ایجاد و تکثیر رسانه‌ها در قالب‌های متمایز به اقناع سازی مخاطبین در طیف‌های گسترده و با سلایق متفاوت کمک شایانی می‌کند و این از مولفه‌های اصلی رسانه‌هاست که قابلیت دارند کلاسی بدون دیوار تشکیل دهند و میلیارد‌ها مستمع را بر نیمکت‌های آن کلاس بنشانند و در عین حال،  آنچه را که می‌خواهند تدریس کنند. به تعبیر بنده با کمی‌ اغراق می‌توان مدعی شد رسانه‌های کنونی در راستای نظریه مک لوهان گام بر می‌دارند و به نوعی صنعتی اغواکننده محسوب می‌شوند و درصدد آنند که مخاطبانشان را به اقناع ارتباطی برسانند. رسانه‌ها به نوعی وظیفه حراست محیط را عهده دار هستند و بابت پاسخگویی به نیاز‌های محیطی ساخته شده اند.

 

 

منابع:
آدورنو, ت. (1398). تلویزیون و الگوهای فرهنگ توده‌وار. تهران: منتشر نشده.
آوینی, س. (1397). رستاخیز جان. تهران: واحه.
پیکارد, ر. (1378). اقتصاد رسانه‌ها. تهران: مرکز مطالعه و تحقیقات رسانه‌ها.
دادگران, س. (1385). مبانی ارتباطات جمعی. تهران: مروارید.
شورای اسلامی, پ. ه. (1393). اساسنامه سازمان صدا و سیما جمهوری اسلامی‌ایران. Retrieved from مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی‌ایران: http://rc.majlis.ir/fa/law/show/90402
فارس, خ. (1391, اسفند 3). رسانه چیست و چه می‌کند؟. Retrieved from باشگاه خبرنگاران جوان: https://www.yjc.ir/fa/news/4280994/%D8%B1%D8%B3%D8%A7%D9%86%D9%87-%DA%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA-%D9%88-%DA%86%D9%87-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%DA%A9%D9%86%D8%AF
هیونز, ت., & دی.لاتز, آ. (1396). فهم صنایع رسانه ای. (ا. شاه قاسمی, مترجم) تهران: لوگوس.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

code