
اینترنت بر افراد چه تأثیرات شناختی دارد؟
- نوشته شده : هانیه یوسف زاده
- 15 ژوئن 2019
- تعداد نظرات :0
«باشگاه شما»، جایی است که دانشجویان، نخبگان و پژوهشگران علوم انسانی در آن، مقالات خود را با مخاطبان خود به اشتراک میگذارند. شما هم میتوانید با ارسال مقالات علمیژورنالیستی، بعد از ارزیابی توسط هیئت تحریریه باشگاه اندیشه، مقالات خود را منتشر کنید. دسترسی به سایر مقالاتِ «باشگاه شما».
| ظهور بانکهای اطلاعاتی نامحدود اینترنت با قابلیت جستجوی آسان، تغییری دیگر نه فقط در نوع نگاه ما به مقوله به حافظه سپردن بلکه نگاه ما به خود حافظه ایجاد کرد.
مدت زمان زیادی از ظهور اینترنت نمیگذرد ولی چنان این پدیده به تمامی جنبههای زندگی بشریت رسوخ کرده است که گریز از آن غیر ممکن و حتی غیر منطقی است. غیر منطقی از آن جهت که اینترنت بسیاری از جنبههای زندگی ما را تسهیل و تسریع کرده است (پشتونیزاده، 1389). اولین نکتهای که باید در هنگام بررسی استفاده از اینترنت به آن توجه کرد وابستگی این شبکه جهانی به رسانه رایانه است. رایانه یکی از فناوریهایی است که بخاطر جذابیتها و قابلیتهای خاص خود بیش از پیش از انواع دیگر فناوریها همچون تلویزیون، رادیو و تلفن، و …… مورد استقبال قرار گرفته است ( پشتونیزاده، 1389).
رسانه رایانه
مارشال مک لوهان رسانهها را به دو دسته تقسیم کرده است: رسانه گرم و سرد. رسانه گرم رسانهای است که از اطلاعات کاملا پر است و فرد در موقع استفاده از آن کاملا منفعل عمل میکند و لازم نیست که به طور فعال در آن درگیر شود. فیلم، رادیو وکتاب مثالهایی از رسانه گرم هستند. زیرا در آنها تصویر دیده میشود، صدا شنیده میشود و کلمات خوانده میشوند اما فرد در تجربهای که در استفاده از آنها کسب میکند تجربه فعالی ندارد. در رسانه سرد بر خلاف رسانه گرم فرد مجبور است در فرایند انتقال تجربه درگیر شود. روزنامه و تلویزیون تا اندازهای گرایش دارند که در دسته رسانههای سرد جای بگیرند زیرا در روزنامه مانند کتاب چیزی خوانده میشود ولی این خواندن از ابتدا تا انتها صورت نمیگیرد. به صورت انتخابی است. همانطور که در تعریف رسانه سرد بیان شد، این نوع رسانهها تجربه سرگرم کننده مهمی را ایجاد میکنند. و رایانه و فعالیتهای وابسته به آن در طبقه رسانههای کاملا سرد جای میگیرد زیرا افراد را به شدت در مواقع استفاده درگیر میسازند و همچنین حالت انتخابی دارند به همین خاطر رایانه و اینترنت طبیعتا رسانه سرگرم کننده و مهیج میباشند و افراد زیادی را به خود جذب میکند.
عطار زاده بیان کرده است که «رسانههای الکتریکی جدید با خدماتی که ارائه میدهند و ذهنیتهایی که میسازند، نوع جدیدی از مناسبات اجتماعی را پیریزی میکنند که نه تنها از این پس ارتباطات میانکنشی انسانها شخصیتر میشود بلکه انسانها بیش از پیش گوشهگیر، منزوی و کم تحرک شده و کمکم از زمینه عملی زندگی روزانه دور میشوند. مناسباتی که سبب مصرف زدگی، انفعال، کودنی و میانهروی» است. (عطار زاده، 1386 ص 12نقل شده در پشتونیزاده، 1389).
کمتر کسی است که انکار میکند جهان وارد عرصه تازه شده است که نماد آن اهمیت یافتن اطلاعات است. بسیاری از دانشمندان و صاحب نظران علوم اجتماعی بر این باورند که ترکیب و همگرایی فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی در دهههای اخیر ما را وارد عصر و جامعهای تازه کرده است. اینترنت از جمله فناوریهای جدید به شمار میآید که از پدیدههای نوظهور عصر الکترونیک و دنیای دیجیتال است. بنابراین هویت و ذهن افراد به شدت تحت تاثیر این فناوری نوین هستند (صیادی، عطایی، 1396).
هویت یکی از ابتداییترین نیازهای بشریت است انسانها به محض شناخت به طور مستقیم در مواجهه با این موضوع قرار میگیرند، اما نکته حائز توجه، تاثیرات وضعیت محیطی بر تغییرات محیطی است، مولفههای جمعی و فردی بر شکل گیری هویت نقش ویژهای دارند (دانایی، بابائی ساروخانی، 1396).
کاستلز بر نقش و جایگاه اینترنت به عنوان زیر ساخت اساسی جامعهی اطلاعاتی تاکید میکند که ضمن بهکارگیری و اعمال قدرت در عصر جهانی شدن، پویایی و پیچیدگیهای آن را افزایش میدهد و منجر به پیدایش جامعه شبکهای میگردد. که در نهایت در شکل گیری هویت نقش بسزایی دارد (والکمر،2000 نقل شده در گرگی، 1385). از اوایل دهه 1990 تاکید خاصی از سوی پژوهشگران به اینترنت به عنوان فضایی برای بازسازی هویت گردیده است (لمپ و پاستر، 2002 نقل شده در گرگی، 1385). این مباحث ناظر بر کنش متقابل افراد در فضاهای مجازی و مباحث آنلاین در چت رومها، و بلاگها و گروه خبری و ….. است. به طور کلی انقلاب نوین اطلاعات، با پایان دادن به ارتباطات جمعی یک طرفه، رابطهی مخاطبان با رسانههای ارتباطی را دستخوش تحولی اساسی نموده است. ماهیت دو سویه و تعاملی اینترنت باعث شده است که هر فردی در هر لحظه هم دریافت کننده و هم ارسال کننده پیام باشد، به نحوی که اساسا تمایز بین تولید کننده و مصرف کنندهی اطلاعات به نحو فزایندهای دشوار است (یانگ و کافمن، 2001، 8 – 12نقل شده در گرگی، 1385).
این ویژگیها موجب شده است که برخی از صاحبنظران، اینترنت و قابلیتهای موجود در آن را زمینه ساز ورود اجتماع انسانی که تمدن و هویتی نوین بدانند؛ دورانی از آن که تحت عناوین گوناگونی نظیر مدرنیته باز اندیشانه، جامعه پسامدرن و جامعه اطلاعاتی یاد شده است. در این رابطه، داگلاس کلنر در شرح روند هویت یابی جوامع به سه مرحله اساسی(هویت پیشامدرن، مدرن، پسامدرن) اشاره میکند (گرگی، 1385). کلنر در کتاب «فرهنگ رسانه» بر این باور است که هویت پسامدرن و ویژگیهای عمدهی آن نظیر بی ثباتی، سیالیت و در هم آمیختگی را به میزان زیادی باید از نفوذ بیثبات کننده، فرهنگ رسانهها (تبلیغات، مد، مصرف) دانست که پیوسته در حال تضعیف و بی ثبات کردن هویتها هستند (گرگی، 1385).
“کلنر در کتاب «فرهنگ رسانه» بر این باور است که هویت پسامدرن و ویژگیهای عمدهی آن نظیر بی ثباتی، سیالیت و در هم آمیختگی را به میزان زیادی باید از نفوذ بیثبات کننده، فرهنگ رسانهها (تبلیغات، مد، مصرف) دانست که پیوسته در حال تضعیف و بی ثبات کردن هویتها هستند.“
این فناوریهای فکری هستند که بیشترین و پایدارترین تاثیر را بر چیستی و چگونگی تفکر ما نهادند. این فناوریها بیواسطهترین ابزارهای ما هستند. ابزارهایی که ما از آنها برای ابراز وجود، شکل دادن به هویت شخصی و جمعی و ایجاد رابطه با دیگران استفاده میکنیم. هر فناوری فکری نوعی اخلاق فکری را در برمیگیرد، اخلاقی که مجموعهای است از فرضیات در باب اینکه ذهن بشری چگونه کار میکند یا باید کار کند. اخلاق فکری هر فناوری به ندرت مورد توجه مخترعان آن قرار میگیرد. آنها اغلب چنان درگیر حل یک مسئله یک گره گشایی یک معضل مهندسی یا علمی سخت هستند که دیگر توجهی به پیامدهای گسترده کارشان ندارند. کاربران این فناوریها نیز معمولا توجهی به این اخلاق ندارند آنها بیشتر در فکر مزایای علمی هستند. که استفاده از این ابزارهای جدید نصیبشان میکند. اخلاق فکری پیامی است که یک رسانه یا ابزار دیگر به ذهن و فرهنگ کاربرانش منتقل میکند (حبیبی، 1392: ص 256).
حق با ارسطو بود. وقتی مردم به نوشتن افکار خودشان و خواندن افکار دیگران که قبلا نوشته شده عادت کنند، وابستگی آنها به محتویات حافظهشان کمتر میشود. چیزهایی که در گذشته باید در سر ذخیره میشدند، حالا با نوشتن در الواح و طومارها یا در اوراق کتب خطی ثبت میشدند. همانطور که این خطیب بزرگ پیش بینی کرده بود، کمکم مردم چیزها را نه «از درونشان بلکه با کمک نشانههای خارجی به خاطر میآورند»(حبیبی، 1392: ص 347). با پیدایش و گسترش حروف چاپی و گسترش همزمان نشر و سواد وابستگی به حافظه شخصی بیش از پیش کاهش یافت. (حبیبی، 1392: ص 347).
ظهور رسانههای جدید برای ذخیره و ثبت اطلاعات در سراسر قرن گذشته نوار صوتی، میکروفیلم، میکروفیش، دستگاه کپی، ماشین حساب، داریوهای رایانهای دامنه و دسترس پذیری «حافظه مصنوعی» را تا حد زیادی گسترش دادند. دیگر انتقال اطلاعات به حافظه کمتر ضروری به نظر میرسید. ظهور بانکهای اطلاعاتی نامحدود اینترنت با قابلیت جستجوی آسان، تغییری دیگر نه فقط در نوع نگاه ما به مقوله به حافظه سپردن بلکه نگاه ما به خود حافظه ایجاد کرد. اینترنت بلافاصله به عنوان جایگزینی برای حافظه شخصی و نه مکملی برای آن تلقی شد. امروزه، مردم طوری درباره حافظه مصنوعی حرف میزنند که گویی این حافظه از حافظه بیولوژیکی تفکیک ناپذیر است (حبیبی، 1392: ص 351 – 352). کلایو تامپسون نویسنده نشریه ویرد، از اینترنت با عنوان «مغزی خارجی» نام برد که همان نقشی را ایفا میکند که قبلا حافظه درونی ایفا میکرد.
او میگوید: «من تقریبا دست از تلاش برای به خاطر آوردن چیزها بر داشتهام زیرا میتوانم آنها را در مدتی کوتاه در فضای آنلاین بهدست بیاورم» (حبیبی، 1392: ص 352). کسانی که از کمک گرفتن حافظه انسان از وب خوشحالند، با استعاره دیجیتالی گمراه شدهاند و به ماهیت اساسا طبیعی حافظه بیولوژیکی توجه نکردهاند. عاملی که به حافظه واقعی غنا و شخصیت، و البته راز و رمز و شکنندگی، میبخشد تغییرپذیری آن است. این حافظه در زمان زندگی میکند و با تغییرات بدن تغییر میکند. به گفته جوزف لودو «مغزی که به یاد میآورد همان مغزی نیست که خاطره اولیه را شکل داده است. برای اینکه خاطرات قدیمی در مغز معنا بیابند، حافظه باید بروز شود» (حبیبی، 1392: ص 370). حافظه بیولوژیکی همواره در حال احیاست. اما حافظه رایانه، بیتهای ایستا و متمایزی است. شما میتوانید هر قدر خواستید این بیتها را از یک درایو به درایو دیگر منتقل کنید بدون اینکه تغییری در آنها ایجاد شود. آنها همواره دقیقا همانطوری که بودند باقی میماند (حبیبی، 1392: ص 370).
اشتباه دیگر هواداران ایده کمک گرفتن حافظه از منابع بیرونی این است که حافظه کاری را با حافظه بلندمدت اشتباه میگیرند. وقتی ما نتوانیم یک حقیقت، یک نظر را در حافظه بلندمدتمان تحکیم کنیم، هیچ فضایی را در مغزمان برای کارکردهای دیگر خالی نمیکنیم. برخلاف حافظه کاری که ظرفیت محدودی دارد، حافظه بلند مدت، به لطف توانایی مغز برای رشد دادن یا هرس کردن پایانههای سیناپسی و تطبیق دادن مداوم قدرت سیناپسی، با انعطافی تقریبا بینهایت منبسط و منقبض میشود (حبیبی، 1392: ص 370).
نلسوون کووان، مینویسد: «برخلاف رایانه، مغز انسان عادی هرگز به مرحلهای نمیرسد که دیگر نتوان در آن تجربهای ثبت کرد، مغز هرگز پر نمیشود». تورکل کلینبرگ میگوید: «مقدار اطلاعاتی که میتوان در حافظه بلند مدت ذخیره کرد تقریبا نامحدود است» (حبیبی، 1392: ص 370).
ما با ذخیره خاطرات بلند مدت جدید قوای ذهنیمان را محدود نمیکنیم، بلکه آنها را تقویت میکنیم. هر بار حافظهمان را وسعت میبخشیم، هوشمان بیشتر میشود. و به نوعی مکمل مناسب و فوری برای حافظه شخصی در اختیار ما قرار میدهد اما وقتی ما شروع به استفاده از آن به عنوان جایگزینی برای حافظه شخصی میکنیم و فرایندهای داخلی تحکیم را کنار میگذاریم، عملا این خطر را به جان میخریم که خزانه غنی ذهنمان را تهی کنیم (حبیبی، 1392: ص 370).
منابع
-
بابائی ساروخانی، م. & دانایی، ا. (1396). نقش رسانههای مجازی در گرایش به هویت ملی. مطالعات ملی، شماره 3.
-
پشتونیزاده، م. (1389). اینترنت؛ فرصت یا تهدید: چالشهای اینترنت برای کودکان و نوجوانان. کتاب ماه کودک و نوجوان، شماره 161
-
حبیبی، م. (1392). اینترنت با مغز ما چه میکند. تهران: گمان
-
صیادی، پ. & عطایی، پ. (1396). تحلیل جامعه شناسی تاثیرات استفاده از اینترنت بر روابط افراد در خانواده. فصلنامه علمی پژوهشی علوم اجتماعی دانشگاه آزاد اسلامی، شماره 2.
-
گرگی، ع. (1385). اینترنت و هویت. مطالعات علمی، شماره 25