جدایی به میزان شش درجه

جامعه و تاریخ | رسانه و ارتباطات | نظریه‌های ارتباطات

| اولین بار حدود هشتاد سال پیش، نویسنده‌ای مجارستانی به نام Frigyes Karinthy نظریه شش درجه جدایی را مطرح کرد. البته در آن زمان نه کسی این نظریه را قبول کرد و نه خودش آن را جدی گرفت. سال‌ها بعد جامعه‌شناسی آمریکایی‌تبار، به نام استنلی میل‌گرام با ارائه نظریه دنیای کوچک سعی کرد تا همان مفهوم را برساند.

مهربانی زمین، انفجار جمعیت

در اندیشه بشر، به لحاظ تاریخی، همواره این پرسش مطرح بوده است که «انتهای زمین کجاست؟». زمین، اصلی‌ترین منبع معرفت و عزیزترین بستر برای انسان بوده است؛ محل آرامش او و مادری مهربان که نسبت به او بخشنده است. برای همین، همواره آن را تقدیس می‌کرد و تلاش می‌کرد تا آن را بشناسد و خود را به آن نزدیک‌ونزدیک‌تر کند. اما، عمر بشر کفایت کشف همه‌جانبه زمین را نمی‌کرد. او، نهایتاً، می‌توانست کشور خود را به‌خوبی کشف کند یا اگر کارش سفر بود، مانند مارکو پولو، آشنایی کلی با سایر مردمان به دست می‌آورد. همه این‌ها در حالی است که زمین، اقامتگاه نهایت صدساله مردم بود و جمعیت زمین، همواره در حال آمدوشد بود. همین الان که نویسنده در حال نوشتن این مطلب است، براساس آمار سایت Worldometers.info، جمعیت کنونی جهان، 7 میلیارد و 660 میلیون و 428 هزار و 766 نفر است؛ آماری که به‌صورت لحظه‌ای در حال افزایش است و قطعاً هنگامی که شما پس از مطالعه این متن به این سایت سر می‌زنید، اعداد و ارقام متفاوت خواهد بود. تعداد زادوولدها در امروز 209 هزار نفر و تعداد مرگ‌ومیر در همین روز، 86 هزار نفر است. اگر اختلاف این دو رقم را لحاظ کنیم و یا جنگ خانمان‌سوزی رخ ندهد که بر میزان زادوولد و مرگ‌ومیر اثر بگذارد، جمعیت زمین، روزبه‌روز در حال افزایش است. تخمین زده شده است که اگر فردی دست از کار و زندگی و بکشد و قصد کند تک‌تک این جمعیت را شخصاً فقط ببیند و رد شود، با فرض اینکه جمعیت در همین تعداد ثابت باقی بماند، حدود 32 سال زمان می‌برد. این، فرضی است، نشدنی که فقط در حد فرضیه باقی می‌ماند!

بیشتر بخوانید:  آیا «پیشگویی کامبخش» ما را نجات می‌دهد؟

دنیای کوچک

شاید عجیب باشد که بعد از وصفی که در پاراگراف قبل گذشت، ادعا کنیم دنیا، با همه گستردگی آن، کوچک است! شناخت زمین و دنیا که روزگاری برای بشر، رؤیایی خوش می‌نمود، امروز محقق شده است و بشر را به فکر کشف و تصرف آسمان‌ها انداخته است. درست است که جمعیت زمین، به لحاظ کمی، در حال افزایش است ولی پیداکردن آدم‌ها کار راحتی شده است. بی‌شک، فناوری‌های نوین ارتباطی نقش مهمی در این شناخت و دسترسی دارند. سابقاً اگر ارتباط انسان‌ها با یکدیگر، نیازمند آن بود که فردی «خواب نوشین بامداد رحیل» را رها کند و مشقت سفر را به جان بخرد، امروزه، شناخت انسان‌ها از یکدیگر و ارتباط آن‌ها با هم در سایه رسانه‌های نوین تسهیل شده است. دنیای شبکه‌ای انسان‌ها را به هم نزدیک کرده است و دنیا را در حد یک تلفن همراه برای ما حاضر کرده است.

بیشتر بخوانید:  قلدری؛ لشگرکشی‌های مجازی

لحظه‌ای به این پرسش فکر کنید: اینکه انسان‌های زنده با یکدیگر آشنا شوند و همدیگر را به لحاظ ارتباطات انسانی بشناسند و با هم ارتباط بگیرند، امر محتملی است. خود را تصور کنید که قرار است فردی قصاب در جمهوری پالائو (کشوری جزیره‌ای در اقیانوس آرام در قاره اقیانوسیه، واقع در ۸۰۰ کیلومتری شرق فیلیپین است. پایتخت پالائو شهر نگرولمود در ایالت ملکئوک است. کشوری که حتی اسم آن را هم نشنیده‌اید) را ملاقات کنید. احتمالاً با او آشنا هستید. به نظر شما چند زنجیره انسانی میان شما و او قرار دارد که شما را به این قصاب وصل می‌کند؟ به عبارتی، میان شما و اون چند آدم قرار می‌گیرد و این زنجیره انسانی چند نفر است که شما را به او متصل کند؟ قطعاً شما 10 نفر را می‌شناسید که هر کدام از آن 10 نفر، 10 نفر دیگر را می‌شناسند و هرکدام از آن‌ها 10 نفر دیگر و به همین ترتیب. این زنجیره در نهایت شما را به آن فرد می‌رساند و شما با آن فرد آشنا در می‌آیید! احتمالاً اعدادی که خواهید گفت، بین بازه هزار تا 1 میلیون باشد؛ ولی نکته جالب اینجاست که بین شما و او تنها 6 نفر فاصله وجود دارد و شما با 6 نفر می‌توانید به او مرتبط شوید! نظریه شش درجه جدایی همین داعیه را دارد.

شش درجه جدایی

اگر فاصله فردی را از همه افرادی که بی‌واسطه می‌شناسد یک گام در نظر بگیریم و این فاصله را برای همه افرادی که با یک نفر واسط با آن آشنایی دارد دو گام، میانگین فاصله هر دو نفر در این کره خاکی 6 گام خواهد بود. البته ممکن است در برخی روابط این تعداد بیشتر یا کمتر باشد اما به‌طور میانگین، 6 گام فاصله خواهد بود. اولین بار حدود هشتاد سال پیش، نویسنده‌ای مجارستانی به نام Frigyes Karinthy نظریه شش درجه جدایی را مطرح کرد. البته در آن زمان نه کسی این نظریه را قبول کرد و نه خودش آن را جدی گرفت. سال‌ها بعد جامعه‌شناسی آمریکایی‌تبار، به نام استنلی میل‌گرام با ارائه نظریه دنیای کوچک[1] سعی کرد تا همان مفهوم را برساند.

 

“اگر فاصله فردی را از همه افرادی که بی‌واسطه می‌شناسد یک گام در نظر بگیریم و این فاصله را برای همه افرادی که با یک نفر واسط با آن آشنایی دارد دو گام، میانگین فاصله هر دو نفر در این کره خاکی 6 گام خواهد بود.”

 

استنلی میل‌گرام به دنبال پاسخ به این پرسش بود که ارتباط افراد با یکدیگر چگونه بود. او می‌خواست بداند ارتباط انسان‌ها، ارتباطی یک‌به‌یک و متناظر است یا در شبکه‌ای محدود از روابط انسانی شکل می‌گیرد. برای رسیدن به مکانیزم روابط انسانی میل‌گرام، دست به آزمایشی زد. او ۱۶۰ پاکت نامه آماده کرد و برای ۱۶۰ نفر فرستاد. سپس، از آن‌ها خواست به هر طریق ممکن پاکت را به دست کارگزاری در بورس برسانند که در ایالت ماساچوست زندگی می‌کرد. نتیجه این بود که نامه‌ها، اکثراً، بعد از گذشت ۵ یا ۶ مرحله به دست کارگزار رسیده بود. این آزمایش نشان داد که شبکه روابط انسانی، در 6 گام و 6 فرد خلاصه می‌شود. مفهوم شش درجه جدائی الزاماً به این معنا نیست که هر دو نفر حتماً با ۶ واسطه به هم مرتبط می‌شوند بلکه این واسطه‌ها، گروهی کوچک از انسان‌ها هستند که همچون لینکی تمام آدم‌هایی را به هم وصل می‌کنند که در شبکه‌های مختلف قرار دارند. این افراد «وصل‌کننده[2]» نام دارند.

منبع کمکی: همشهری آنلاین

[1]. Small world

[2]. Connectors

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

code