بازاریابی برای جنگ: یک تجارت پر سود
- نوشته شده : باشگاه اندیشه
- 06 فوریه 2019
- تعداد نظرات :0
| مجموع هزینههای دفاعی امریکا پس از یازده سپتامبر، بیش از دو برابر شده است.
| نوشته Paul Atwood :
این ادعا که حفظ امنیت ملی ایالات متحده نیازمند وقف نیمهی بیشتر بودجهی صلاحدیدی کشور، برای حفظ ارتش، پایگاههای استراتژیکی جهانی و جنگافزارهای کلان است، نادرست میباشد. تا زمانی که نتوانیم اکثریت جامعه را به واقعی نبودن این مسئله متقاعد کنیم و دیوارهای ناآگاهی را از میان برداریم، هیچ چیز تغییر نخواهد کرد و آیندهای بسیار ناخوشایند در انتظار ما خواهد بود.
البته این بیانیه با تلقین فکری که پیوسته از واشنگتن و رسانههای جمعی ایالات متحده حاصل میشود، در تناقض است. سیاست خارجی برای حفظ صلح جهانی و «آزادیخواهی» و نظم جهانی در برابر دشمنانی که میخواهند آن نظم را از بین ببرند، اختصاص داده شده است. البته حقایقی که چنین اظهاراتی را بیشتر رد میکنند تا تایید، به خیانت، عدم وطنپرستی و دلالی توطئه متهم خواهند شد.
سیستم تبلیغاتی ایالات متحده، بیوقفه دسیسههای بدخواهانهی روسیه، ایران یا کرهی شمالی یا سوریه و چین، همچنین گروههای مجهز به جنگافزار مانند ISIS، القاعده و طالبان را پخش میکند. اعلان وجود خطر جانی قریبالوقوع چنان پیوسته و همهگیر انجام میشود که جامعه یا حقیقت داشتن این ادعاها را میپذیرد، یا چشمان خود را به روی خطراتی که توسط سیاستهای نظامی دولتمان بسیار واقعی نشان داده شدهاند، میبندد که درنهایت خود منجر به بروز اشکال مختلف مخالفت نسبت به آن سیاستها میشود.
واقعیت این است که همهی جنگها، کشتارها و کودتاهای صورتگرفته توسط واشنگتن در نیمقرن گذشته، نتایج انتخابهایی نه برپایهی خطرات واقعی برای امنیت ملی ما، بلکه برپایهی به خطر افتادن منافع تولیدکنندگان بزرگ اسلحه و همپیمانانشان، یا همان مجتمع صنعتی ِنظامی، بوده است که بازوچههای خود را در هر موسسهی دارای اهمیت برای زندگی آمریکایی، CIA، رسانه و دانشگاهها گسترش دادهاند. این مجتمع برای حصول اطمینان از بقای خود، نیاز دارد تا حداقل تلویحاً به خطر جنگ اشاره کند.
تعداد کمی از شهروندان میدانند در پایان جنگ جهانی دوم، فرماندهی تولید کالا و خدمات زمان جنگ، اعلام کرد این کشور به یک «اقتصاد جنگ دائمی» نیاز دارد. دلیل اصلی او بر این حقیقت تمرکز داشت که در غیاب تولیدات انبوه جنگی و منفعتهای تضمینشدهای که از قراردادهای جنگی حاصل میشدند، بسیاری از شرکتهایی که رشد کرده و بسیار گسترده شده بودند، به ناگهان ورشکسته میشدند. همچنین مشکل بازگشتن میلیونها سرباز از جنگ که تحمل دوباره ایستادن در صفهای غذا را نداشتند نیز وجود داشت.
از آنجا که اقتصاد جنگ دائمی به یک دشمن دائمی نیاز داشت، برهمین اساس جنگگرایان واشنگتن موکداً اعلام کردند این کشور، نیازمند یک «مقام امنیت ملی» و یک دپارتمان جنگ، البته تحت عنوانی جدید، برای جلوگیری از تهدید جدید شناخته شده برای صلح و امنیت جهانی، یعنی اتحاد شوروی و کمونیسم بینالمللی است. حقیقت این بود که USSR(اتحاد جماهیر شوروی) به علت وارد شدن خسارات درهمکوبندهی جنگی، ضعیف شده بود و در هیچجایی بهعنوان یک تهدید نظامی مطرح نمیشد و نسبتاٌ به آسانی از آن جلوگیری شد. در حقیقت، شرایط فراگیر دنیا به حدی آرام بود که واشنگتن عمداً جنگ در کره را برگزید تا یک جنگپردازی دائمی را آغاز کند. حتی شنیده شده است معاون رئیس جمهور برای شکرگزاری از این بابت که حال، او (رئیس جمهور) میتواند بودجهی سهبرابر شدهی دفاعی را بازیابی کند، اظهار داشته :« خداراشکر که (جنگ) کره اتفاق افتاد.»
درنظر داشته باشید که هر دو جنگجهانی بسیار پیش از بروز نبردهای گسترده و شدید، در حال پدیدار شدن بودند. بازی بزرگ همانی است که بوده و همیشه حول این میگردد که در کدام کشور باشد و کدام جرگهسالاران ملی با کنترل منابع، بازارها و دسترسی به ارزانترین منابع کاری به قیمت ضرر رساندن به رقبا، بیشترین منفعت را ببرند. مسابقات گستردهی تسلیحاتی درکنار این رقابت اقتصادی شکل گرفت و در مدتی کوتاه منجر به قتلعامی جهانی شد. درحالیکه باری دیگر دنیا به بخشهایی با ملیگرایی افراطی تقسیم میشود و بیاعتمادی دوجانبه و سوء ظن تشدید میشود، هشدار درخطر بودن گونهی ما (انسان) بههیچ وجه اغراق نیست.
مجموع هزینههای دفاعی پس از یازده سپتامبر، بیش از دو برابر شده و سالانه تقریباً یک تریلیون دلار است. بنابراین، با اینکه طبق سیاستهای جنگگرایانه، تحت عنوان «دفاع»، هزینهکردن برای تسلیحات دو برابرشده است، شاهد چهار برابر شدن تعداد آنان که به اصطلاح متخاصم و دشمنند، هستیم. پس از یازده سپتامبر استفاده از جدیدترین، پرهزینهترین و پیشرفتهترین تسلیحات در عملیات نظامی افغانستان شروع شد و پس از آن در عراق، لیبی، سوریه، یمن و کشورهای مختلفی در آفریقا گسترش یافت.
ایالات متحده بیش از 800 پایگاه نظامی در دنیا دارد، ناوگانهای دریایی آمریکایی در تمام اقیانوسها گشتزنی میکنند و اکنون سربازان و موشکهای آمریکایی در بسیاری از کشورهای اروپای شرقی هستند که حتی مرزهای روسیه را شامل میشود. کای بیلی هاچیسون(Kay Bailey Hutchison)، سفیر ناتو(NATO)، اعلام کرد ایالات متحده باید موشکهای بهخصوصی را از روسیه خارج کند. طبق گزارشات اخیر، بمبافکنهای B-52 آمریکایی درحال پرواز بر فراز مناطقی در جنوب دریای چین مشاهده شدهاند. همچنین اخیرا یک ناوشکن ایالات متحده وارد همین مناطق شده و بدین طریق عمداً اقدام به افزایش تنش با این ابرقدرت ِدرحال گسترش کرده اند. درهمین حین ذینفعان سرمایهگذاری در صنایع تسلیحاتی، مانند شرکت ریتون (Raytheon) در ماساچوست، از سود فوری حاصل از موشکباران شدن یمن، بهرهمند میشوند. آنها عملاً از آدمکشی، سود کلانی به دست میآورند.
فشارعمومی فزاینده، ضد حمایت واشنگتن از جنگ غیرقانونی عربستان سعودی مقابل یمن، تقریباً منجر به ابطال گواهینامهی فروش قریبالوقوع 120000 موشک هدایتشونده تولیدی ریتون به عربستان سعودی و امارات متحده عربی شد. اخیراً مجلهی وال استریت فاش کرد که معاون وزیر امور خارجه، به مدت طولانی دلال سیاسی ریتون بوده است و نقش کلیدی در نجات این دو معاملهی تسلیحاتی میلیارد دلاری برای این شرکت داشته است.
در نتیجهی بحران اقتصادی سال 2008، بانک فدرال رزرو میلیاردها دلار پولی که منشاش مشخص نبود را به بزرگترین بانکها، شامل آنها که باعث فروپاشی مالی شده بودند، تزریق کرد و از وام دادن به افراد عادی آمریکایی که زندگیهایشان به علت این بحران خراب شده بود و بیشتر از هرکسی به پول احتیاج داشتند، سرباز زد. چه مقدار از 2/13 تریلیون دلار بدهیهای خانگی(مجموع بدهیهای افراد یک خانه) یا 5/1 تریلیون دلار بدهی دانشجویی یک کشور میتوانست با چنین مبلغی حل شود؟ چنین مبلغی میتوانست تامین مالی دانشگاههای رایگان، مراقبتهای جهانی سلامت، برنامههای کاری فدرال، مساعدت در وام مسکن، تهیهی انرژی پاک و بسیاری پروژههای ضروریتر برای جامعه را برعهده بگیرد. معضل شرمآور وجود انبوهی از بیخانمانها و کودکان گرسنه میتوانست رفع شود.
یک کشور تحت سلطهی کالای مرگ، خون غیرنظامیان را ریخته و خبر از دیگر فروپاشیهای اقتصادی و درنهایت، وقوع جنگ جهانی میدهد.
تا زمانی که نتوانیم جامعه را متقاعد به رویارویی با این حقایق ناگوار کنیم. درحقیقت هیچچیز تغییر نخواهد کرد. خطرات موجود، بسیار نگرانکننده میباشند.
| این یادداشت در وبسایت counterpunch.org ، با عنوان Marketing War: the Incessant Drumbeat of Mortal Danger ، منتشر شده است و باشگاه اندیشه آن را به فارسی ترجمه کرده است. |