کارورزان رسانه کیستند و چه میکنند؟
- نوشته شده : محمدمهدی حاجی سلطانی
- 16 ژوئن 2019
- تعداد نظرات :0
«باشگاه شما»، جایی است که دانشجویان، نخبگان و پژوهشگران علوم انسانی در آن، مقالات خود را با مخاطبان خود به اشتراک میگذارند. شما هم میتوانید با ارسال مقالات علمیژورنالیستی، بعد از ارزیابی توسط هیئت تحریریه باشگاه اندیشه، مقالات خود را منتشر کنید. دسترسی به سایر مقالاتِ «باشگاه شما».
| فرد موفقتر در رسانه آن کسی ست که سود بیشتری کسب کند و اگر هدف او تاثیرگذاری است تاثیر بیشتری در جامعه بگذارد.
این مقاله بررسی میکند که کارورزان صنایع رسانهای بر چه اساسی محصولات خود را تولید و در بازار توزیع میکنند. برای این کار ابتدا به تعریف چند مفهوم اساسی میپردازیم: 1.شرکت رسانهای : درک فعلی ما از یک شرکت رسانهای، یک ناشر یا یک سازمان پخش [رادیو تلویزیونی-م.] است که در حوزه تولید، جمع آوری، بسته بندی و انتشار محتوا فعالیت میکند ( توماس هس 2014 ). 2. عاملیت : در واقع میتوان آن را ( بهطور خلاصه ) به خودمختاری کارورزان رسانهها تعریف کرد .
بدون مقدمه ای طولانی وارد بحث اصلی میشویم تا متوجه شویم کدام عوامل هستند که اولا قواعد کار و ثانیا پیروزی یا شکست شرکتهای رسانهای را مشخص میکنند. عامل بسیار موثری که در ابتدا مورد بررسی قرار میگیرد عاملیت شرکتهای رسانهای است.
میزان عاملیت کارورزان رسانهها بر سه اصل نظری متکی است . 1 . عاملیت محاطی: مفهومی است که کارورزان را عاملهایی با درجه ای از خود مختاری فردی میداند. گر چه این خود مختاری با گستره ای از نیروها محدود میشود. 2. عدم اطمینان ایدئولوژیک است که بیان میدارد هرچقدر هم کارورزان محصولات خود را کنترل کنند و ابعاد مختلف آن را پیش بینی کنند (استعاره پین بال) غیر ممکن است بتوانند اثر محتوا را بر مخاطب از پیش تعیین کنند. این همان چیزی است که از آن بهعنوان اصل هیچکس نمیداند یاد میکنند . 3. نفوذ فرهنگهای تولید که کارورزان درون آن فرهنگ فعالیت میکنند . در مورد اول (عاملیت محاطی) باید این موضوع را در نظر داشت که فرهنگ حاکم بر شرکت رسانهای و قراردادها و قوانین سازمان هستند که عاملیت محاطی را ایجاد میکنند و کارورزان رسانه مجبورند درون حیطه آن قوانین فعالیت کنند (هیونزلاتز, 2017, ص. 23 ) .
اما مورد دوم را با اندکی آگاهی نسبت به دیدگاه مکتب برساخت گرایی میتوان به درستی شرح داد و این نکته را یادآور شد که هرکس میتواند هر نوع برداشت و درک متفاوتی از متن رسانهای ما داشته باشد . اما مورد سوم شاید به ظاهر جزئی از مورد اول باشد اما تفاوت آن با عاملیت محاطی در این است که مورد اول مبحث فرهنگی درون سازمان یا شرکت رسانهای را مطرح میکند اما مورد سوم درباره زمینه فرهنگی ای که کارورز رسانه از متن آن برخاسته است بحث کرده و صرفا ربطی به سازمان ندارد. بطور مثال آن کارورز رسانه که در فرهنگ سرمایه داری رشد یافته و متعلق به آن فرهنگ میباشد لزوما خود را محدود به انجام فعالیت و تولید محتوا صرفا در حیطه فرهنگ سرمایه میداند و خود را نسبت به هرچه خارج از حیطه آن فرهنگ باشد ، محدود و غیرعامل میبیند.
از آنجایی که غالب رسانهها تنها به فکر به دست آوردن پول و سود بیشتر برای خودشان هستند (شاهقاسمی, 2019) پس به نوعی میتوان مهم ترین عاملی را که میتواند میزان عاملیت کارورزان رسانهها را محدود کند سود بیشتر نامید . به این معنا که کارورزان مجبورند کاری را به شرکت ارائه کنند که سودی بیشتر از هزینه برایشان به همراه داشته باشد . به همین علت است که به ندرت پیش میآید که یک شرکت رسانهای بدون توجه به میزان سود مالی خود صرفا به تاثیر کار فرهنگی اهمیت بدهد. یکی از قواعد اصلی در کسب سود این است : آن متن رسانهای که بیش از 10 درصد آن مطالب جدید و نو باشد، مطلوب جامعه نخواهد بود و به هدف خود که سود بیشتر است دست نخواهد یافت (شاهقاسمی, 2019) یعنی همین نکته که در اغلب اوقات کارورزان رسانههای تجاری از الگوها و کلیشههای از پیش تعیین شده ( نانوشته ) پیروی میکنند.
و این همان است که در سینما به آن قاعده گیشه میگویند. یعنی باید فیلم خود را بر اساس کلیشههای فیلمهایی ساخت که پیش از این در گیشه فروش خوبی داشته اند. یعنی کلیشههای رسانهها خودشان عامل محدودیت و کاهش عاملیت کارورزان رسانهها هستند. اما گاهی کاورزان منفرد رسانهای نیز پیدا میشوند که خارج از کلیشههای موجود فعالیت میکنند. وقتی رسانهها کاری هنجارشکن انجام میدهند ، معمولا بهدلیل ابتکار و یا پایمردی یک فرد یا فرهنگ غیررایج یک شرکت رسانهای است (هیونزلاتز, 2017).
“میتوان مهم ترین عاملی را که میتواند میزان عاملیت کارورزان رسانهها را محدود کند سود بیشتر نامید . به این معنا که کارورزان مجبورند کاری را به شرکت ارائه کنند که سودی بیشتر از هزینه برایشان به همراه داشته باشد . به همین علت است که به ندرت پیش میآید که یک شرکت رسانهای بدون توجه به میزان سود مالی خود صرفا به تاثیر کار فرهنگی اهمیت بدهد.“
فرهنگ گروههایی که ما در آنها زندگی میکنیم نیز میتواند عامل محدودیت عاملیت باشند. یعنی اگر شما را بهعنوان شخص هماهنگ با جمع بشناسند عاملیت شما بسیار بیشتر از کسی است که پیوسته با نظرات رایج گروه غالب مخالفت میکند ( هیونز / دی لاتز 2017 ). بطور مثال در مستند خارج از دید سری دوم ساخته مهدی نقویان ، ایشان با سانسورهای کمتری مواجه شدند چون نه تنها در راستای اهداف سرپرستگی رسانه فعالیت میکرد بلکه نقویان اصولا فردی هماهنگ با فرهنگ رسمی حاکم بر جامعه و صداوسیما شناخته میشود.
در این مورد حتی میتوان به مستند پول و پورن ساخته حسین شمقدری نیز اشاره کرد که به طور حتم اگر این مستند در راستای اهداف سرپرستگیهای رسانه نبود و شمقدری بعنوان شخصی ناهماهنگ با فرهنگ عمومی جامعه ایران شناخته میشد قطعا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به چنین نامی برای مستند ایشان مجوز پخش و انتشار نمیداد. و یا حتی نشان دادن کلمات محبت آمیز یک مرد به زن در فیلم به وقت شام و بادیگارد ساخته حاتمیکیا که شاید اگر ساخته ایشان که در راستای اهداف جمهوری اسلامی حرکت میکند نبود، این پلانهای روابط زن و مرد با سانسور و یا نقد شدید از طرف نقادان وابسته به سرپرستگیهای حکومتی مواجه میشد.
قراردادهای صنایع خاص رسانهای نیز میتواند عامل محدودیت یا گسترش عاملیت کارورزان باشد . بطور مثال شخص روزنامه نگاری که در یک خبرگزاری کار میکند و شرکت رسانهای از او خبرهای سریع و فوری میخواهد عاملیت بیشتری از آن روزنامه نگاری دارد که خبرگزاری از او اخبار فوری نمیخواهد . و حتی هر دو این افراد عاملیت بسیار بیشتری دارند از آن سازندههای فیلمی که بارها بر محصول آنها میشود نظارت کرد و به راحتی بخشهایی را که در تضاد و تناقض با سرپرستگیهای حکومتی و فرهنگ عمومی سازمان رسانهای میباشد مورد سانسور قرار داد . پس عجله میتواند به عاملیت بیشتر کارورزان رسانهای منتهی شود چون به هنگام عمل کردن ، وابسته به این است که به گزارشگران و دبیران اجازه بدهیم تا خودشان تصمیم بگیرند . ( هیونز / دی لاتز 2017 )
اینها تمام، جزئی از عواملی بودند که میتوانست بر عاملیت کارورزان و به تبع آن روی نحوه عملکردشان و حتی موفقیت آنها یا عدم آن تاثیر بگذارند. در نهایت ذکر این نکته الزامیست که : فرد موفقتر در رسانه آن کسی ست که سود بیشتری کسب کند و اگر هدف او تاثیرگذاری است تاثیر بیشتری در جامعه بگذارد. آن کسی قادر به این کار است که رضایت عمومی و اقبال مردمی بیشتری را به محصول رسانهای خود جذب کند. اما صنایع رسانهای مانند بسیاری از دیگر صنایع نیست که نتیجه آن بطور کامل قابل پیش بینی باشد . گاه ممکن است فردی با پیروی از کلیشههایی که نتیجه گرفته اند ، به نتیجه مطلوبی دست پیدا نکند( مانند بسیاری از فیلم فارسیهای دهه 40 و 50 ) و بر عکس آن کسی که خلاف کلیشهها و قواعد موجود در رسانهها کار میکند بتواند به موفقیت عظیمی دست یابد.
نتیجه گیری
تمام کاروزان صنایع رسانهای و کسانی که قصد دارند در عرصه ی رسانهها فعالیت کنند باید بدانند که برای دست یابی به اهداف شان، باید به بسیاری نکات توجه داشته باشند. اول آنکه مخاطب خود را یا بهتر بگویم گیشه خود را بشناسند تا پروژهشان با شکست مواجه نشود. دوم آنکه خود تنظیمی داشته باشند به آن معنا که پای خود را از گلیم عاملیت خود فراتر نگذارند تا دچار سانسور نشوند . و نهایتا اینکه از خلاقیت و ابداعات جدید در کارهاشان نهراسند .