دینی شهری و شهر دینی
- نوشته شده : باشگاه اندیشه
- 31 اکتبر 2018
- تعداد نظرات :0
قرن بیستم دوره شتاب در نرخ رشد جمعیت و تغییرات اجتماعی بود. در این قرن جمعیت جهان از یک میلیارد و 600 میلیون نفر در سال 1900 به پیش از شش میلیارد نفر در سال 2000 افزایش یافت و اکنون نزدیک به هشت میلیارد نفر رسیده است. جمعیت ایران که در سال 1900 کمتر از 20 میلیون نفر بود، اکنون در حدود 80 میلیون نفر قرار دارد. هر چند اندازه جوامع رشد میکند، عملکرد آنها هم متفاوت میشود. کیفیت این عملکرد به نهادهای جوامع بستگی دارد و تغییر نهادها به دشورای صورت میپذیرد. با افزایش جمعیت ایران، جامعه آن منسجمتر شد، به صورت یک ملت یکپارچه درآمد و بیش از گذشته از دنیای بزرگتر اطراف خودش آگاه شد. مردم ایران نسبت به محدودیتهای اجتماعی و اقتصاد کشاورزی سنتی که به مالکیت زمین تکیه داشت، ناراضی شدند. در دهه اول قرن بیستم شورشها علیه نهادهای سنتی قدرت آغاز شد و در برخی مقاطع با دخالت انگلیسیها و آمریکاییها همراه بود. این فرآیند در قرن 21 نیز همچنان ادامه دارد.
ایران تاریخی طولانی دارد؛ بسیار طولانیتر از تمام دولتهای اسلامی و مدرن ایران، ضرورت است تا فرآیندهای اجتماعی که ایران ارموزین را شناخته است، بشناسیم. ورود ایران به تاریخ جهان با امپراتوری هخامنشی در قرن ششم قبل از میلاد آغاز شد. پس از هخامنشیان، دو امپراتوری اشکانی و ساسانی روی کار آمدند که بزرگترین امپراتوریهای تاریخ آن زمان به شمار میآیند. پس از دوره امپراتوریهای باستانی، هویت فرهنگی ایرانیها افول کرد. ساسانیان که تحت تاثیر جنگهای طولانی با امپراتوری روم شرقی(بیزانس) و شیوع طاعون در کشور ضعیف شده بودند، توسط سپاه اعراب سرنگون شدندو اعراب اسلام را از طریق شبکه تجاری که بین شهرهای نواحی گرم و خشک از سوریه و بینالنهرین تا مراکش و اسپانیا در غرب و چین و هند در شرق وجود داشت، گسترش دادند. ایران تنها یک هویت فرهنگی و یک سازمان اداری ـ امپراتوری نبود. ایران آخرین مرحله در تاریخ منطقهای بود که تمدنها و شهرهای بزرگ در کنار رودها رشد کرده و تسوعه یافتند؛ مرحلهای که شهرها در کرانه رودهایی مانند دجله و فرات، نیل، هیلمند، جیحون و سیحون و زرد رود به وجود آمدند. بین این شهرها، شبکه تجاری توسعه یافت که محرک اصلی گرایش به سمت نوشتار و استفاده از پول بودند.
شهرهای باستانی ایران و پذیرش اسلام شیعی
در زمان هخامنشیان فناوری جدید آبیاری به نام کاریز(که بیشتر یا اصطلاح عربی قنات که اخیراً در فهرست میراث فرهنگی جهانی یونسکو به ثبت رسید، شناخته میشود) به وجود آمد. قنات، فناوریای برای رهگیری مسیر آبهای زیر زمینی است که برای اولین بار در تاریخ، کشاورزی، آبی را در نواحی خشک و دور از رودها ممکن ساخت. شهرها با سود حاصل از تجارت بین یکدیگر، سرمایه مورد نیاز برای ساخت و نگهداری قناتها را فراهم میکردند. همین مساله این امکان را برای آنها فراهم کرد تا زمینهای کشاورزی خود را گشترش دهند و شبکهای از خانوادههای صاحب زمین را در این سرزمینها ایجاد کنند. بنابراین، توسعه کشاورزی در نواحی خشک به توسعه شهرها وابسته بود. امپراتوریهای ایرانی، امپراتوریهایی شهری بودند و ایران امروز نیز بیش از هر کشور دیگری در جهان اسلام جامعهای شهری است.
ایران قدیمیترین واژه در میان تمامی اصطلاحات قومی، ملی، فرهنگی و زبانی شناخته شده خاورمیانه است. دلیل اینکه شناخت دنیای امروز از ایران تحت تاثیر اسلام و عربیت قرار گرفته، تاریخ سیاسی عصر استعماری و پسا استعماری و رقابت تاریخی است که همواره در دنیای مدرن بین اسلام و مسیحیت وجود داشته است. با این حال، نیروهای اجتماعی که امپراتوریهای ایرانی قبل از اسلام را بهوجود آورد، هنوز هم وجود دارد و اثر گذارد. اگر چه ممکن است عدهای گردهماییهایی را که در سالهای اخیر در نزدیک مقبر کورش کبیر انجام میشود، نشانهای از طرد ارزشهای اسلامی و تمایل به ارزشهای زرتشتی قبل از اسلام تفسیر کنند، اما تفاسر جامعتر و مفیدتری نیز برای فهم این مساله وجود دارد.«حسن روحانی» رئیس جمهور کنونی ایران با انتشار تصویری از خود درصفحه انستاگرامش نوشت:«تخت جمشید یکی از بقایای تاریخی گرانبها و بیمانند تاریخ باستانی این سرزمین است که یگانه پرستی ایرانیان باستان را در کنار سابقه دیرینه تمدنی، نبوغ، خرد و مهارتهای مدیریت مردم بزرگ ایران نشان میدهد.» اسلام در بستر شهرهای کوچکتری مانند مکه و مدینه و شبکه تجاری محدودتری بین یمن، سوریه و ساحل شرق آفریقا تولد شد. قوانین شریعت اسلام به عنوان مهمترین جنبه آن بر دو موضوع تاکید زیادی دارد. موضوعی که بیش از همه توجه دنیای مدرن را به خودش جلب کرد است: روابط زن و مرد و سازمان ازدواج در اسلام است، اما مسالهای که از نظر تاریخی اهمیت بیشتری دارد، تاکید اسلام بر«قراردادها»ست که باعث تسهیل و مشوق «تجارت» است. این قسمت از قوانین اسلام باعث شد تا این دین به سرعت در شبکه تجاری شهرهای آسیای مرکزی و شمال آفریقای گسترش یابد. با این حال، اسلام هیچ مدلی درباره حکومت سیاسی که برای پیادهسازی هماهنگ قوانین آن ضروری است، با خود نیاورده است. از آنجایی که در اسلام، پیامبر رهبر جامعه اسلامی(امت) و یگانه مفسر شریعت حقیقی است و هیچ کس نمیتواند در این موارد بالاتر از او قرار بگیرد، رهبری سیاسی همواره یکی از مسائل اصلی در تاریخ اسلام بوده است؛ مسالهای که آیتالله خمینی به آن اشاره کرده و تلاش داشت تا راهحلی مدرن برای آن بیابد.
به دلیل اینکه اسلام خودش را اصلاح کننده تحریفات سنتهای مذهبی گذشته مانند مسیحیت و یهودیت میداند، مسلمانان از مدلهای سایر ادیان با خبر بودند. به دلیل رد بخش زیادی از سیستم اعتقادی مسیحی که با مهمترین اصل اعتقادی اسلام، یعنی توحید ناسازگار بود، مسلمانان نمیتوانستند از مدل حکومتداری مسیحیت اقتباس کنند. به این دلیل که مدل حکومت دینی مبتنی بر شورای علما در آئین یهود، هیچگاه دینیای را به فرد به خصوص نسبت نمیدهد وب امدل قبیلهای حکومت اعراب آن زمان سازگاری داشته است، برای استفاده از جانب مسلمانان منعی نداشت. تا زمانی که امت اسلامی فقط یک جامعه عربی بود که افراد یکیدگر را از طریق اصل و نسب و جایگاه اجتماعی میشناختند، مدل حکومتی یهودی در جامعه اسلامی عملکرد مناسبی داشت، اما از زمانی که جامعه مسلمین شهرهای مهم امپراتوریهای ایران در سوریه و بینالنهرین که مردم آنها یکدیگر را با شغل و میزان ثروت میشناختند و به سیستم امپراتوری مطلقه موروثی عادت داشتند را در برگرفت، مدل حکومتی قبیلهای ـ یهودی دیگر کارایی نداشت.
تعجبی ندارد که این«مسلمانان شهری» به دلیل زندگی در یک سیستم امپراتوری، قدرتهای مطلقه را جانشینان پیامبر بدانند. آنها به این جانشینان که از نسلی به نسل دیگر در جایگاه پیامبر قرار میگرفتند،«امام» میگفتند؛ یعنی کسی که در جلوایستاده و امورات روزانه مسلمانان پیرو خودش را رهبری میکند. این تفسیر شهری از اسلام به نام شیعه (یعنی گروه علی، فرزند پیامبر و امام اول) شناخته میشود. اگر چه در نسلهای چهارم و هفتم اختلاف نظرهایی درباره جانشینی امام پدید آمد که به انشقاق زیدیه و اسماعیلیه از اسلام شیعی انجامید، اما اکثریت شیعیان از همان خط یگانه جانشینی که تا نسل دوازدهم ادامه مییافت و اعتقاد داشت که جانشین دوازدهم تا پایان زمان غایب میشود، پیروی کرد.
مذهب، نیروی پیشروی مدیریت تغییرات اجتماعی ایران در قرن گذشته بوده است. در دوره کنونی که رشد جمعیت و تغییرات اجتماعی مرتبط با آن در ایران شتاب گرفت، قرائت سیعی از اسلام که در فضای شهری ایرانی در قرن هفتم شکل گرفت، پرچمی جهانی علیه پادشاهیهای سنتی که از همراهی با این تغییرات بازماندهاند. برافراشته شده است. این مسأله در یک فرآیند آهسته اتفاق افتاد. ایران تحت حکومت سلسله قاجاریه وارد قرن بیستم شد و در این زمان، غرب ایران را به عنوان یک«دولت ـ ملت» به رسمیت شناخت. مرزهای ایران در سال 1871 توسط انگلیسها به همراهی روسها تعیین شد. در ابتدای قرن بیستم ایران انقلاب مشروطه(1911ـ1905) را تجربه کرد (انقلابی که علمای دینی نقش مهمی در آن داشتند.) در 1925 رضا شاه پهلوی جایگزین رژیم سیاسی قاجار شد. استفاده انگلیس و روسیه از سرزمین ایران در جنگ جهانی دوم بین سالهای 1941 تا 1945، اختلالاتی در این کشور بهوجود آورد. بعد از این اتفاقات بود که شورش دیگری در واکنش به کودتای آمریکاییها و انگلیسیها علیه دولت مردمی مصدق در سال 1985، تحت لوای دین اتفاق افتاد که به تاسیس جمهوری اسلامی ایران در سال 1979 منتهی شد. پهلویها به خصوص پهلوی دوم، مردم را نسبت به ملیگرایی بدیین و مردم نیز به سمت دین گرایش پیدا کردند، زیرا دین پرچمی بود که مردم میتوانستند ذیل آن برای براندازی حکومت پهلوی جمع شوند.
نقش شهرها در تاریخ سیاسی ایران
ایران بیش از هر جامعه دیگری در جهان اسلام یک جامعه شهری است و همان تغییرات اجتماعی که در شهرهای کشورهای غربی اتفاق افتاد، در شهرهای ایران نیز رخ داده است. علت اینکه ایران تاریخی طولانیتر از بقیه کشورهای اسلامی دارد، این است که امپراتوریهای قبل اسلام از روابط تجاری بین شهرهای دنیای باستانی سربرآوردند. وقتی آن شهرها در قرون ششم و هفتم میلادی به اسلام گرویدند، به دنبال قدرت مطلقه بودند تا جای خالی پادشاهان ساسانی را پر کنند. قدرت مذهبی امامان شیعه برای در دست گرفتن امورات مردم و پیادهسازی قوانین اسلامی کافی نبود. از آنجا که اسلام نتوانست به این نیاز پاسخ دهد، شهرهای ایرانی دوباره به مدل سیاسی ساسانیان(البته تا مدتها بدون استفاده از واژهشاه) بازگشتند و از اوایل قرن نهم میلادی به بعد، مدل ساسانی در شهرهای اصلی پیاده شد که در نتیجه،این شهرها تا شروع عصر استعمار در هزاره بعدی مراکز رقابت سیاسی در شرق جهان اسلام شدند. فرآیند رقابت سیاسی بین این شهرها با طاهریان در نیشابور(821)، صفاریان در زرنجان(861)، سامانیان در بخارا(875) شروع شد و با عثمانیها، صفویان و مغولان که در قرن 16 جهان اسلام را بین یکدیگر تقسیم کردند، ادامه یافت. قبل از بهوجود آمدن هویتهای قومی مدرن و در زمان طاهریان، این مراکز سیاسی از فارسی به عنوان زبان اداری خود استفاده میکردند. در این زمان، فارسی مانند زبان یونانی هلنیک بعد از اسکندر کبیر، زبان رایج در شرق اسلام بود. زبان همواره مود یک چارچوب فرهنگی است و به همین دلیل این محدوده جغرافیایی عظیم به یک حوزه فرهنگی ـ زبانی ایرانی تبدیل شد. این حوزه فرهنگی ـ زبانی در زمان مغولها در قرون 13 و 14 به مرکز چین، بوسنی، عثمانی و جنوب شرقی هند گشترش یافت. اگر چه این حوزه زبانی با شروع بومی شدن زبانها در قبل از پایان قرون میانه و با تغییر جهت عثمانیها به یک نوع زبان ترکی بسیار فارسی شده به چند شاخته تقسیم شد، اما غلبه آن تا پایان قرن 19 در زمان جایگزینی زبان اردو توسط انگلیسیها در هند تا 1835 پایان نیافت. پس از این تاریخ نیز با رقابت انگلیس و روسیه بر سر کنترل آسیای مرکزی، حوزه زبان فارسی به سرزمینهای جداگانهای تقسیم شد که اکنون دولت ـ ملتهایی مستقل هستند.
«زندگی شهری» نیروی اثرگذار تاریخ ایران از ابتدای آن بوده است. فرآیند شهری شدن، تاکنون در حال ساختن شهرهای جهانی است که نیروی جهانی سازی هستند. علت اینکه زندگی شهری موجب تغییرات اجتماعی میشود، این است که شهرنشینی تعداد زیادی از مردم را به همکاری با یکدیگر وادار میکند و همکاری باعث ارتباط میشود. هر چه ارتباطات متکثر شود، کیفیت آنها هم تغییر میکند. شبکههای کوچک ارتباطی مانند ارتباطات درون خانواده یا ارتباطات اجتماعی در ابتدای قرن بیستم، محدود هستند و به آسانی با قواعدی که در شریعت آمدهاند منطبق میشوند. در جوامع شهری مدرن بزرگ امروزی، انطباق روابط افراد با چنین قواعدی بسیار سخت است. در ایران امروز اگر چه قواعد پوشش عمومی و رفتار در ملاء عام با فعالیتهای انتظامی حمایت میشود، اما رفتار خصوصی افراد کنترل نمیشود. زنان اجازه دارند تا راننده تاکسی و اتوبوس باشند، زیرا با یک بارتفسیر اندک در قوانین اسلام مربوط به جنسیت و فناوریهای جدید، میتوان به جواز آن حکم داد، اما در صحنه خصوصی زندگی افراد، حتی قواعد پوشش و رفتار خصوصاً قواعد مربوط به ممنوعیت روابط غیر متعارف جنسی نیز نادیده گرفته میشود. هر چه جامعه شهری در یران بزرگتر میشود، این قواعد نیز بیشتر نادیده گرفته میشود، یک احساس فزاینده بیگانگی از اسلام در زندگی مدرن شهری وجود دارد و بسیاری از افراد با اینکه بگویند فردی خدا ناباور هستند. مشکلی ندارند. نظام سیاسی دینی کنونی ایران اگر چه اصالتاً حکومتی شهری است، اما بر دیدگاه ایستایی از جامعه مبتنی شده است و در متونی که 1500 سال قبل نوشته شدهاند و غیر قابل تغییرند مبتنی است. این متون را میتوان دوباره تفسیر کرد، اما قواعد بهگونهای است که احتمال تفسیر دوباره آن محدود است. اگرچه ایران شیعی بهتر از عربستان سعودی سنی مذهب عمل کرده، اما اکنون با مشکلات زیادی در انطباق با تغییرات اجتماعی مدرن مواجه است و به فرآیند ضروری همراهی با تغییرات رفتاری که به گستره شدن دامنه روابط شهروندانش منتهی میشود، ادامه میدهد. این یکی از دلایلی استکه مصالحه با غرب بعد از انقلاب 1979 (که در اصل علیه تاثیرات عرب و کودتای 28 مرداد بود) تا دهه دوم قرن 21 به تعویق افتاد و اکنون نیز به صورت آزمایشی انجام میشود.
اگر چه تغییر دولتها در کوتاه مدت در توسعه اقتصادی و سیاسی یک کشور اثرگذار هستند، در بلند مدت موتور تغییرات همان چیزهایی است که در زندگی اجتماعی هر روزه حضور و جریان دارد. مسائلی مانند اینکه جمعیت چگونه به بخشهای اجتماعی تقسیم شده است، اینکه مردم چگونه یکدیگر را میشناسند، اندازه جمعیت، نرخ رشدع توزیع داراییها، ثروت و نابرابری اجتماعی از این قبیل هستند. نیروی اصلی تغییرات در ایران امروز، روابط اجتماعی شهرهای رو به گسترش است، خصوصاً روابط موجود میان اعضای طبقه متوسط. ممکن است برای حفظ هویت اسلامی انقلاب، برنامههایی برای تفسیر دوباره که با برخی از ویژیهای تغییرات اجتماعی شهری در ایران همخوانی دارد، آماده باشد. به هر حال، در بلند مدت احتمال اینکه اسلام دوباره پرچمی برای تغییرات اجتماعی رادیکال بلند کند، باید سنجیده شود.