اسلام امریکایی

ظهور لیبرالیسم در اسلام امریکایی

مصطفی اکیول، در نیویورک تایمز به این موضوع پرداخته است که نگاه جمعیتی از مسلمانان اهل سنت در امریکا به اسلام در حال تغییر است. جدایی از شریعت اسلام و حل شدن در جامعه امریکا موضوعی است که برای مبلغان مذهبی امریکا نگران‌کننده است. اگرچه نویسنده به این موضوع دیدی مثبت دارد، باید آن را خطری برای جامعه مسلمانان امریکا تلقی کرد.

سیاست و اقتصاد | سیاست | لیبرالیسم

| بر خلاف گسترش شریعت اسلام که به گفته اسلام هراسان روز به روز  بیشتر می‌شود، روحانیون مسلمان آمریکایی بر روند دیگری تاکید دارند: جوانانی که با زندگی آمریکایی در می‌آمیزند.

 

بعد از ماجرای یازده سپتامبر، موضوعی که مکرر در محافل راست‌گرای آمریکایی به چشم می‌خورد «نفوذ شریعت اسلام» است. این موضوع بیانگر ترس از این است که قوانین اسلامی ‌به آهستگی در امریکا پراکنده شود و در نهایت بر این سرزمین فایق آید و به موجب این قوانین همه زنان حجاب بر سر کنند و تمام زناکاران مجازات شوند. در این سناریو، مسلمانان آمریکایی که تنها 1 درصد جمعیت را تشکیل می‌دهند، از این نقشه بزرگ پیروی می‌کنند، زیرا آنان … به ادعای استیو بنن آمده اند تا یک ستون پنجم در آنجا تشکیل دهند!

کسانی که شناخت بهتری از مسلمانان آمریکایی دارند، اقلیت مسلمانی که بسیار بیشتر از برخی همتایانشان در اروپا با جامعه تلفیق شده اند، به خوبی می‌دانند که این تنها یک پارانویا است. کسانی که بیشتر با تاریخ آمریکا آشنا هستند نیز می‌دانند که این بهتان تازه به اسلام بی سابقه نیست و می‌توان نمونه‌های دیگری از آن را در مک کارتی بازی[1]های دوران جنگ سرد و در تفکر ضد کاتولیک در قرن نوزدهم مشاهده کرد.

اما نکته مهم تری هم به وجود دارد: وقتی مباحث درونی در بین منتقدان و رهبران محافظه کار مسلمان آمریکایی را بررسی می‌کنیم در می‌یابیم که آنان به دنبال راه اندازی فرقه‌هایی همچون «پروتکل بزرگان مکه» نیستند. آنان نه تنها از نفوذ شریعت اسلامی‌خوشحال نیستند بلکه از نفوذ لیبرالیسم درون اسلام آمریکایی نگران هستند.

برای مثال مقاله میکاییل احمد اسمیت را بخوانید. او در ویرجینیا امام است و مقاله ای اینترنتی به نام ” بیماری معنوی در میان مسلمانان آمریکا، خدایانی بالاتر از خدا”  منتشر کرده است. او نسل جدیدی از نویسندگان و وبلاگ نویسان مسلمانی را به باد انتقاد می‌گیرد که معتقد است «دیدگاه سنتی مرسوم اسلامی‌ در باب مسایل اجتماعی و زندگی مسلمانان را به چالش می‌کشند یا انکار می‌کنند». این نسل جوان اهمیت چندانی برای متون سنتی مذهبی و خطابه‌های امام قایل نیستند.

 

یا مقاله بوتنیا حمزه را بخوانید. این پژوهشگر معتقد است در میان زنان مسلمان آمریکایی نشانه‌های نگران کننده‌ای از «فرد‌گرایی لیبرال» دیده می‌شود. وی مدعی است که حجاب تنها نقش «یک مشخصه فرهنگی هویتی» پیدا کرده و «جنبه های عمیق مذهبی» خود را از دست داده است. او می‌گوید به همین خاطر است که نمونه‌های مثلا «جذاب» یا «به روز» حجاب در حال ظهور هستند، در حالی که زنان جوان مسلمان به عقاید فمنیستی چون «استقلال جسمانی» و «انتخاب شخصی» روی آورده اند.

شاید هیچ چیز مثل پذیرش ازدواج همجنس‌گرایان بیانگر این رویکرد لیبرال نباشد. بنا به آماری که در سال 2017 ارایه شد، مسلمانان آمریکایی حتی بیشتر از مسیحیان اوانجلیکال سفید پوست مساله ازدواج همجنس‌گرایان را پذیرفته‌اند! این مساله در موضع دو تن از نمایندگان مسلمان زن کنگره که موافق با دگرباشان جنسی (L.G.B.T.Q) هستند، رشیده طالب و الحان عمر، نیز انعکاس می‌یابد.

(در این ماه خانم عمر یاد گرفت چگونه با سیاستمداران کثرت گرای (پلورالیست) آمریکا در آمیزد. وی توییتی را منتشر کرده بود که اشاره می‌کرد حمایت و پشتیبانی آمریکا از اسراییل از سرمایه مالی گروهی ناشی می‌شود که موافق اسراییل بوده و اعمال نفوذ (لابی گری) می‌کنند. پس از این توییت خانم عمر مورد انتقاد رهبران حزب دموکرات خود قرار گرفت و عذرخواهی کرد. «تفکر ضد یهودی واقعیت دارد و من از همکاران و هم پیمانان یهودی خود سپاسگزار هستم که در مورد تاریخچه تلخ ضد یهودی درس های مهمی ‌به من می‌دهند» وی این جمله را گفت و به صراحت افزود «عذر خواهی می‌کنم.»)

بیشتر بخوانید:  چرا لیبرالیسم شکست خورد؟

در این روند دو رویکرد متمایز نسبت به ارزش‌های آمریکایی وجود دارد. رویکرد نخست، نوعی لیبرالیسم اجتماعی است که می‌گوید هرچه پیش آید خوش آید و بیشتر توسط گروه‌های کوچکی همچون «مسلمانان  ترقی خواه» گسترش یافته است. رویکرد دیگر نوعی لیبرالیسم سیاسی است که یک چارچوب پلورالیستی را برای جامعه می‌پذیرد و در عین حال سنت گرایی اخلاقی و اجتماعی خود را نیز حفظ می‌کند. جاناتان براون، فردی که به اسلام گرویده است و از اندیشمندان حوزه مطالعات اسلامی‌ در دانشگاه جورج تاون است، در مقاله ای جنجال برانگیز رویکرد دوم را نظریه پردازی کرده است. وی در این مقاله ازدواج همجنس گرایان غیر مسلمان را می‌پذیرد. او به امپراتوری‌های کهن مسلمانان اشاره می‌کند که مانع از «ازدواج با محارم در میان زرتشتیان» نمی‌شدند!

بی شک تمام این اتفاقات درون یک بافت سیاسی روی می‌دهد، موضوعی که ابو پاتل، متفکر ادیان گوناگون، در فصلی در باب «امت آمریکایی» در کتابش با عنوان یکی از هزاران دین:تنوع مذهبی و وعده آمریکایی شرح می‌دهد. پاتل بلافاصله پس از یازدهم سپتامبر، و به ویژه در دوران ترامپ دست به قلم شده و نگران این مساله است که اسلام هراسی جامعه مسلمین را بر آن داشته تا ثابت کنند که اسلام کاملا برای آمریکا مناسب است. بدین ترتیب مرکز ثقل از «مسلمانان سنت گرا»، کسانی که اقتدار و نفوذشان از درک و شناخت منابع مذهبی نشات می‌گیرد، برداشته شده و بر گروه جدیدی از «مسلمانان اجتماعی» که  رسانه‌باز هستند نهاده شده، گروهی که قدرتشان در تفسیر تجربه مسلمانان از اجتماع بزرگتر نهفته شده است. نکته جالب این چرخش آن است که روایت ترقی خواهانه «مسلمانان اجتماعی» بر کل اجتماع مسلمانان آمریکایی تاثیر می‌گذارد. پاتل می‌نویسد «وقتی تنوع و گوناگونی به عنوان یک ارزش شناخته می‌شود» دیگر نمی‌توان برای «مسلمانان همجنس گرا، زنان مسلمان بدون حجاب، شیعیان و مسلمانانی که کمتر از شما پایبند اصولند» جایگاهی قایل نشد.

قابل درک است که مسلمانان معتقد به شریعت از این بابت نگران باشندکه این مساله بیش از اینها ادامه پیدا کند. برای مثال راشد دار، یکی از اندیشمندان متفکر متعهد مسلمان، نگران تغییری غیرقابل بازگشت در جامعه خویش است. او می‌گوید «فردی که تمام عمر در قلمروی عمومی ‌زندگی از لیبرالیسم سیاسی پیروی می‌کند اما در خانه یا در مسجد به سنت گرایی و محافظه‌کاری اجتماعی وفادار می‌ماند، این احتمال وجود دارد که دچار ناهماهنگی شناختی شدید شود. قبلا می‌ترسیدم این مساله موجب ایجاد نهضت هایی در جهت «اصلاحات اسلام» شود. اما حالا از پوچ‌گرایی و بی علاقگی نسبت به دین می‌ترسم.»

 

قابل درک است که مسلمانان معتقد به شریعت از این بابت نگران باشندکه این مساله بیش از اینها ادامه پیدا کند. برای مثال راشد دار، یکی از اندیشمندان متفکر متعهد مسلمان، نگران تغییری غیرقابل بازگشت در جامعه خویش است. او می‌گوید «فردی که تمام عمر در قلمروی عمومی ‌زندگی از لیبرالیسم سیاسی پیروی می‌کند اما در خانه یا در مسجد به سنت گرایی و محافظه‌کاری اجتماعی وفادار می‌ماند، این احتمال وجود دارد که دچار ناهماهنگی شناختی شدید شود.»

 

به عقیده من گرچه این نگرانی قابل درک است اما شاید خلاف آن هم صادق باشد… .

چارلز تیلور، یکی از بزرگترین متفکران معاصر در حوزه مذهب، در مقاله ای در سال 2011 نمونه تاریخی دیگری از این تفکر (استحاله معتقدین به مذهب، در اکثریت) را به ما خاطر نشان می‌کند: در قرن نوزدهم، اکثریت پروتستان کاتولیک‌های آمریکایی را به چشم «اجتماعی حل نشدنی در آداب و رسوم می‌دیدند، نگاهی که بسیار شبیه به سوءظن و بدگمانی‌های امروزه نسبت به اسلام است». ‌تیلور اضافه می‌کند «اما مذهب کاتولیک آمریکایی توسعه یافت و در جریان توسعه توانست به نحو چشمگیری مذهب کاتولیک در جهان را تغییر دهد.»

بیشتر بخوانید:  طرح سیاسی الهیات لیبرال

تغییر مشابهی در مذهب یهودی آمریکایی رخ داد، چنانکه استیون ویزمن در کتاب اخیرش با عنوان “جنگ های برگزیده :  چطور یهودیت به مذهبی آمریکایی تبدیل شد” نشان می‌دهد. مرجعیت خاخام‌ها رو به کاهش رفت، زنان قدرت یافته و توانمند شدند، آداب و رسوم مدرن و به روز شدند و یهودیت اصلاح‌گرا رونق پیدا کرد.

اگر بگوییم اسلام در امریکا هرگز استحاله نخواهد شد، ظرفیت بالای آمریکا در جذب و متحول ساختن افراد را دست کم گرفته ایم.

 

[1]  منظور متهم کردن مخالفان به کمونیست بودن یا به خیانت کردن است.

1 نظر ثبت شده

  1. Siamak گفت:

    به نظر میرسد که مفاهیم دینی برای شکل دادن ساختار های اجتماعی و تنظیم روابط انسانی آمده باشند واینکه جوامع جدید برخی از مفاهیم مورد ادعا ادیان مثل مخالفت همجنس گرایی رو به چالش بکشند با روح دین ناهمخوان است .در واقع نظر دین مشخص و واضح است و افراد باید با این برنامه تطابق یابند .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

code