مقاله

مقالات موضوع مارکسیسم را اینجا می توانید بخوانید.

برنی سندرز

حضور چپ ها در ساختار سیاسی امریکا

سیاست و اقتصاد |سیاست | مارکسیسم

| طی یک دهه اخیر سیاستمدارانی با ایده‌های چپ که البته  بیشتر رنگ و بوی سوسیالیستی دارد، در بخش‌های مختلف مثل شورای شهر، کنگره و حتی رقابت‌های ریاست جمهوری ظهور کرده اند.

جامعه آمریکا از پایان جنگ جهانی دوم تاکنون هیچ گاه به لحاظ طبقاتی به این میزان دچار شکاف نبوده و خشم توده مردم علیه سرمایه داران، سیاستمداران در خدمتِ این سرمایه داران و سیستم اقتصادی و سیاسی جامعه به این میزان عمیق نبوده است. شکاف نژادی نیز نه تنها با سرکار آمدن اوباما- که خود یک سیاه پوست بود و وعده کاهش این شکاف را می‌داد- کاهش نیافت، بلکه تشدید و در مواردی طبقاتی شد. این وضعیت بر بستر کاهش قدرت امپریالیسم آمریکا طی دو دهه اخیر در عرصه‌های سیاسی، نظامی ‌و اقتصادی پیش آمده است.

بخش زیادی از سرمایه داران به سرکار آمدن ترامپ کمک کردند تا شاید قدرت از دست رفته امپریالیسم آمریکا را برگردانده و خطر به چپ رفتن بیشتر آمریکا را سد کنند اما به نظر می‌رسد که این روند از سال‌ها پیش به وجود آمده و ادامه خواهد یافت. در این مطلب قصد داریم به حضور چپ‌ها و افرادی با ایده‌های چپ گرایانه در ساختارهای رسمی‌ سیاسی ایالات متحده بپردازیم.

چپ گرایان حاضر در سیستم سیاسی آمریکا

اگرچه چپ به معنای مارکسیستی و کمونیستی آن جایگاه خاصی در سیستم سیاسی آمریکا ندارد، اما طی یک دهه اخیر سیاستمدارانی با ایده‌های چپ که البته  بیشتر رنگ و بوی سوسیالیستی دارد، در بخش‌های مختلف مثل شورای شهر، کنگره و حتی رقابت‌های ریاست جمهوری ظهور کرده اند. در این بخش به معرفی چند چهره شاخص در بین این افراد با تاکید بر سندرز که شهرت بیشتری پیدا کرده است، خواهیم پرداخت.

  • کشاما سوانت

یکی از اتفاقاتی که به عنوان حرکت به چپ در سیاستمداران آمریکا شناخته می‌شود، انتخاب کشاما سوانت، عضو حزب سوسیالیست آلترناتیو، به عنوان عضوی از شورای شهر سیاتل، در واشنگتن است که نماینده مجلس قانون گذاری در این شهر می‌باشد. این شورا تحت تاثیر سوانت در اولین اقدام کارگر پسند خود حداقل دستمزد 15 دلار در ساعت را برای کارگران بخش عمومی‌در شهر به تصویب رساند. این امر در چندین ایالت دیگر نیز تکرار شد.

  • آلکساندریا اوکاسیو کورتز

آلکساندریا اوکاسیو کورتز، یک دموکرات سوسیالیست در انتخابات مقدماتی حزب دموکرات آمریکا در نیویورک بر رقیب خود جو کراولی که از او به عنوان رهبر آتی این حزب در کنگره نام برده می‌شد پیروز شده است. [1]این شکست به گفته تحلیلگران باعث بروز تغییراتی در حزب دموکرات آمریکا خواهد شد. خانم اوکاسیو کورتز گفته است زمان تغییرات نسلی، نژادی و ایدئولوژیکی در حزب دموکرات فرا رسیده است. وی از پوشش سلامت همگانی، شهریه رایگان دانشگاه‌ها و اصلاحات در سیستم عدالت کیفری حمایت می‌کند.

بیشتر بخوانید:  چرا جوانان امریکایی به چپ‌ها علاقه دارند؟
  • برنی سندرز: مشهور ترین سیاستمدار چپ گرای کنونی آمریکا

برنی سندرز سناتور ایالت ورمونت در سنای ایالات متحده آمریکا است که برای نخستین‌بار در ۳ ژانویه ۲۰۰۷ به عضویت این مجلس درآمد. او یکی از نامزدهای حزب دموکرات برای انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۶ آمریکا بود که در ۱۲ ژوئیه ۲۰۱۶ به نفع هیلاری کلینتون از رقابت‌ها کنار کشید. سندرز به خاطر ایده‌های متفاوت و انتقاداتش از نظام سرمایه داری و سرمایه داران در آمریکا طی رقابت‌های اولیه برای ریاست جمهوری سال 2016 آمریکا به شهرت رسید. در ادامه به بررسی ایده‌های چپ گرایانه و فعالیت‌های سیاسی وی پرداخته خواهد شد.

  • سندرز در دانشگاه شیکاگو به اتحادیه سوسیالیستی خلق جوان، شاخه جوانان حزب سوسیالیست آمریکا پیوست و به عنوان یک سازمان دهنده دانشجویان برای کنگره برابری نژادی و جنبش حقوق مدنی سیاهپوستان آمریکا فعال بود.
  • وی فعالیت حرفه ای سیاسی خود را در ۱۹۷۱ به عنوان عضوی از حزب اتحادیه آزادی که منشأ آن جنبش ضد جنگ و حزب خلق بود شروع کرد.
  • سندرز در سال ۱۹۸۰ به شهرداری برلینگتون در ایالت ورمونت که پرجمعیت‌ترین شهر این ایالت بود، برگزیده شد. سندرز در دوران شهرداری خود را سوسیالیست خواند و در مطبوعات نیز چنین توصیف می‌شد. در دور اول شهرداری او، هوادارانش ائتلاف ترقی خواه را شکل دادند که بعداً حزب ترقی خواه ورمونت جایگزین آن شد.
  • در ۱۹۹۰ او به نمایندگی حوزه انتخابیه کلی ورمونت در مجلس نمایندگان ایالات متحده آمریکا برگزیده شد. واشینگتن پست پیروزی او را به عنوان نخستین راهیابی یک سوسیالیست به مجلس نمایندگان توصیف کرد.
  • وی از سال 2007 تا سال 2019 به عنوان یکی از دو سناتور ایالت ورمونت فعالیت کرد.
  • سندرز در سال 2015 کمپین خود را برای انتخابات ریاست جمهوری 2016 آغاز کرد و اصلی ترین رقیب وی در حزب هیلاری کلینتون بود که در نهایت به نفع او از این رقایت‌ها کنار رفت. دیدگاه‌های مطرح شده توسط وی که نظام سرمایه داری را زیر سوال می‌برد و رنگ و بوی چپ داشت، باعث شهرت بیش از پیش او شد.

دیدگاه‌های انتقادی سندرز

سندرز از همان اوایل جوانی دیدگاه‌های انتقادی و چپ گرایانه ای در زمینه توزیع نابرابر ثروت و فاصله طبقاتی داشت و این دیدگاه‌ها را در قالب کتاب و یا سخنرانی‌های خود مطرح می‌نمود. مهم ترین این دیدگاه‌ها که به واسطه حضور او در رقابت‌های انتخاباتی بیشتر شنیده شد شامل موارد زیر است.

انتقاد سندرز به سرمایه داران جهانی: سندرز معتقد است که جهان را ثروتمندان و سرمایه داران اداره می‌کنند. او بر این باور است که شش فرد ثروتمند دنیا به اندازه نیمه فقیر کل جمعیت جهان، یعنی ۳.۷ میلیارد نفر دارایی دارند. او می‌گوید به اقتصاد جهانی نیاز داریم که برای همه کارآمد باشد؛ نه فقط برای شرکت‌های چندملیتی و افراد بسیار ثروتمند.

انتقاد به توزیع نابرابر ثروت در آمریکا: سندرز در کتاب «انقلاب ما؛ آینده‌ای که باید باور داشته باشیم» به بررسی بحران طبقه متوسط در این کشور پرداخته است. وی معتقد است فاصله طبقاتی هر روز در آمریکا بیشتر شده و به این ترتیب طبقه متوسط ضعیف تر خواهد شد. بر اساس گزارش مرکز تحقیقاتی پیو نیز که در دسامبر سال ۲۰۱۵ میلادی منتشرشده و مبتنی بر تحلیل داده‌های دولتی است، در مدت چهار دهه گذشته طبقه متوسط آمریکا پیوسته در حال کوچک شدن بوده است.

 

سندرز معتقد است که جهان را ثروتمندان و سرمایه داران اداره می‌کنند. او بر این باور است که شش فرد ثروتمند دنیا به اندازه نیمه فقیر کل جمعیت جهان، یعنی ۳.۷ میلیارد نفر دارایی دارند. او می‌گوید به اقتصاد جهانی نیاز داریم که برای همه کارآمد باشد؛ نه فقط برای شرکت‌های چندملیتی و افراد بسیار ثروتمند.

 

انتقاد  از وال استریت و شرکت‌ها و صنایع بزرگ: سندرز اعتقاد دارد پیشرفت واقعی اجتماعی در این کشور به وجود نخواهد آمد مگر اینکه ما شجاعت تسخیر وال‌استریت، شرکت‌های بیمه، شرکت‌های دارویی، مجتمع‌های نظامی، صنعت سوخت فسیلی، صنعت زندان و سایر نیروهایی را که حرص و طمع دارند داشته باشیم. او با انتقاد از رقیب هم حزبی اش هیلاری کلینتون به واسطه نزدیکی به سرمایه داران وال استریت گفت که کلینتون روح خود را به وال استریت فروخت.

بیشتر بخوانید:  چپ‌گرایان در امریکا چه می‌خواهند؟

جمع بندی

همان طور که ذکر شد طی دو و به ویژه یک دهه اخیر انتقاداتی به نظام سرمایه داری آمریکا که خود را مهد لیبرالیسم و سرمایه داری می‌داند مطرح شده است، این انتقادات از یک سو مردمی ‌و در قالب جنبش تسخیر وال استریت مطرح شده بود و از طرفی از جانب سیاستمدارانی گفته شده که موفق شده اند به ساختار رسمی ‌سیاسی در آمریکا راه پیدا کنند. آن‌ها از طریق تریبونی که در اختیار دارند، انتقادات خود را از این نظام اعلام کرده اند.

این انتقادات اگرچه در حال حاضر بسیار پراکنده است اما می‌تواند در ادامه تاثیرات خود را بر تعدیل و یا اصلاح این نظام بگذارد. برنی سندرز اعلام کرده است که در سال 2020 در انتخابات ریاست جمهوری شرکت خواهد کرد پیروزی او می‌تواند منجر به روی کار آمدن اولین رئیس جمهور تاریخ امریکا با دیدگاهی انتقادی و چپ باشد. البته نباید فراموش کرد که این تنها آغاز راه است.

 

 

[1] http://www.bbc.com/persian/world-44627442

چپ گرایی در امریکا

چرا جوانان امریکایی به چپ‌ها علاقه دارند؟

سیاست و اقتصاد |سیاست | مارکسیسم

| اقبال به آثار مارکس و داشمندان چپ‌گرا ریشه در تحولی عظیم و حرکت به چپی دارد که در بطن جامعه آمریکا رخ  داده است.

 

اوج گیری بحران اقتصادی در آمریکا در سال 2008 توجهات را به آسیب پذیری و نقاط ضعف نظام سرمایه داری حاکم بر جهان و به ویژه ایاالات متحده بیش از پیش جلب کرد. این بحران باعث شد که بحث از چپ گرایی در جامعه دانشگاهی آمریکا و به ویژه جوانان این کشور بار دیگر مطرح گردد. در این دوران بسیاری از جامعه دانشگاهی و جوانان آمریکا علاقه بسیاری به مرور دوباره اثار مارکس به ویژه دو اثر دوران ساز او، یعنی “کاپیتال” و “مانیفست کمونیست”  از خود نشان دادند. به طوری که روزنامه گاردین در سال 2012 راجع به این موضوع نوشت که در سال‌های اخیر “مانیفست” بعد از انجیل بیشترین فروش را داشته و بیش از هر کتاب دیگری در تاریخ خوانده شده است.[1] اقبال به آثار مارکس و داشمندان چپ گرا ریشه در تحولی عظیم و حرکت به چپی دارد که در بطن جامعه آمریکا رخ  داده است. این تحول در کشوری رخ داده که در سی سال گذشته در دانشگاه ها و حتی در رشته اقتصادش هم نامی ‌از مارکس به میان نمی‌آمد. در این مطلب می‌کوشیم ضمن بررسی ظهور دوباره چپ گرایی در جامعه دانشگاهی آمریکا به میزان محبوبیت این ایده بین جوانان و جامعه این کشور بپردازیم. در همین راستا به معرفی و بررسی نظرات دو تن از مهم ترین اساتید چپ گرا خواهیم پرداخت.

بیشتر بخوانید:  چپ‌گرایان در امریکا چه می‌خواهند؟

دیوید‌هاروی

دیوید‌هاروی استاد ممتاز جغرافیا و انسان‌شناسی در دانشگاه شهریِ نیویورک است.‌ هاروی یکی از مهم‌ترین نظریه‌پردازان در عرصه مسائل اجتماعی جهان است، او درجه دکترای خود را در رشته جغرافیا در سال ۱۹۶۱ از دانشگاه کمبریج دریافت کرده‌است. به دلیل تأثیر و نفوذ چشمگیرش، در میان ۲۰ نویسنده مرجع در عرصه علوم انسانی قرار گرفته‌است. علاوه بر آن، او یکی از مرجع‌ترین جغرافی‌دانان آکادمیک در سطح جهان است.‌ هاروی کتاب‌ها و مقالات بسیاری نوشته‌است که در گسترش رشته جغرافیای نوین بسیار حائز اهمیت هستند. آثار او سهم عمده‌ای در گسترش مباحث اجتماعی و سیاسی داشته‌است.‌ هاروی اخیراً به دلیل بازگشتش به مقوله طبقه اجتماعی و رویکردهای مارکسیستی (به عنوان یکی از مهم‌ترین ابزارهای روش‌شناختی در نقد سرمایه‌داری جهانی، به‌ویژه شکلِ نولیبرالی‌اش)، شهرت دوچندان یافته‌است. به همین جهت تدریس دوباره “کاپیتال” از جانب دیوید ‌هاوری مخاطبین ده ها و در مواردی صدها هزار نفری را به خود جلب کرد.

ریچارد وولف

پروفسوری که مجله تایم او را با نفوذترین اقتصاددان مارکسیست آمریکا لقب داده است. او بارها گفته که قبل از سال 2008 حاضرین در جلساتش، در بهترین حالت، به ده‌ها نفر می رسید و در میان رسانه‌ها نیز کسی به فکرش خطور هم نمی کرد با او مصاحبه کند. اما حالا به طور روزانه با او مصاحبه می کنند و جلساتش تلویزیونی شده است. ریچارد برنامه ای هفتگی به نام “آخرین اطلاعات اقتصادی” دارد که با ارائه اخبار، گزارشات، آمارها و شواهد نشان می دهد که سیستم سرمایه داری، به عنوان یک کل، مصیبت آفرین و رفتنی است و لازم است با بدیلی جایگزین شود.

بدیل او دموکراتیزه کردن مراکز کار و گسترش دادن به تعاونی هایی با مالکیت و مدیریت جمعی است. بینندگان و شنوندگان این برنامه در حال حاضر در سراسر دنیا به بیش 50 هزار نفر رسیده است. او در برنامه 27 مارس 2017 اعلام کرد که شبکه سراسری و تلویزیونی “فری اسپیچ تی وی”  از آن تاریخ به بعد شب‌های هر پنجشنبه برنامه او را در سراسر ایالات متحده پخش تلویزیونی می کند. 80 گروه داوطلب در 80 شهر آمریکا و یک گروه در ملبورن استرالیا وی را در تهیه، پخش و توزیع برنامه‌ها کمک می کنند.

بیشتر بخوانید:  تغییرات اقلیمی، بحرانی در نزدیکی ما

جایگاه و محبوبیت ایده‌های چپ بین جوانان آمریکایی

بدون شک جوانان آمریکایی در کشور خود از آزادی‌های بسیاری برخوردار هستند و طیف گسترده ای از سرگرمی‌های مختلف اجتماعی و ورزشی پیش روی آن‌هاست. برای چنین جوانی بسیار سخت و مشکل است که بخواهد به اندیشه‌های مارکس و چپ گرایان توجه خاصی داشته باشد زیرا از ابتدا در فرهنگی چشم به جهان گشوده و بزرگ شده است که تمامی‌رسانه‌ها و سیاستمدران کشورش از لیبرالیسم و بازار آزاد حمایت کرده اند. به ویژه این که فروپاشی شوروی نیز به عنوان بزرگترین نماد حاکمیت چپ گرایی، مانع از گسترش بیشتر ایده‌های چپ گرایانه شد و به نوعی شکست مارکسیسم و طرفدارانش تلقی می‌شد. با این وجود و در چنین فضایی طی یک دهه اخیر بسیاری از جوانان آمریکایی به شکل مستقیم و یا غیر مستقیم- اگر نخواهیم بگوییم مارکسیسم- به ایده‌هایی مخالف سرمایه داری و چپ گرایانه روی آورده اند.

  • اقبال جوانان به برنی سندرز سوسالیست

الگوی رأی‌دهیِ جوانان در رأی‌گیری‌های مقدماتی احزاب و نظرسنجی‌ها، تحلیل‌های مبتنی بر عقاید سیاسیِ «نسلی» را نشان می‌دهد. گزارش «مرکز اطلاعات و پژوهش یادگیری و مداخله‌ی مدنی» مشارکت جوانان (۱۷–۲۹ ساله) در رأی‌گیری‌های مقدماتی انتخابات 2016 ریاست جمهوری را در مجموع بالاتر از دوره‌های قبل می‌داند. گزارشی دیگر از همین بنیاد نشان می‌دهد که در ۲۰ ایالت موردمطالعه، حدود دو میلیون جوانِ ۱۷ تا ۲۹ ساله به برنی سندرز، ۷۴۷ هزار نفر به دونالد ترامپ و ۷۲۷ هزار نفر به هیلاری کلینتون رأی داده‌اند.

جوانانی که به سندرز رأی دادند، از مجموع جوانانی که به ترامپ و کلینتون رأی دادند بیش‌تر بوده است. سندرز به لحاظ انتقاد‌هایی که به نظام سرمایه داری داشت مورد توجه بسیاری از جوانان قرار گرفت. نگاهی به داده‌های رأی‌گیری‌های مقدماتی و نظرسنجی‌های انتخابات نشان می‌دهد که نسل جدید جوانان آمریکا شاید حتی نتوانند سوسیالیسم را تعریف کنند و در عین اعتقاد به مداخله‌ی دولت در تأمین خدمات اجتماعی به ارزش‌های فردگرایانه و بازارآزادی باور داشته باشند، اما تجربه‌ی بحران اقتصادی و ناامنیِ ناشی از آن به آن‌ها آموخته که امنیت اقتصادی‌شان در گرو یک سیاست‌گذاری اقتصادی جدید است.

  • اقبال جوانان به اصلاح نظام سرمایه داری

طبق پژوهشی که بنیادِ Reason در سال ۲۰۱۴ انجام داده است، مهم ترین سرفصل‌های اندیشه‌ی سیاسی جوانان نسل جدید که به «هزاره‌ای‌ها» معروف شده اند از این قرار است: ۱) بی‌اعتمادیِ به دسته‌بندی‌های سیاسیِ سنتی ۲) حمایت از مداخله‌ی دولت در تأمین خدمات اجتماعی ۳) حمایت از عقب‌نشینی دولت از خدمات اجتماعی و کاهش هزینه‌های دولت در بین «هزاره‌ای‌ها»یی که سن بالاتر و ثروت بیش‌تری دارند ۴) تمایل به کسب‌وکار ۵) بی‌اعتمادی به تمایل دولت و سیاست‌گذاران در تعقیب منافع عمومی.[2] بیشتر این ایده‌ها نشان می‌دهد که جوانان آمریکایی برخی از اصول نظام حاکم بر آمریکا را نپذیرفته اند یا خواهان اصلاح در آن به نفع سوسیالیسم هستند.

 

مهم ترین سرفصل‌های اندیشه‌ی سیاسی جوانان نسل جدید که به «هزاره‌ای‌ها» معروف شده اند از این قرار است: ۱) بی‌اعتمادیِ به دسته‌بندی‌های سیاسیِ سنتی ۲) حمایت از مداخله‌ی دولت در تأمین خدمات اجتماعی ۳) حمایت از عقب‌نشینی دولت از خدمات اجتماعی و کاهش هزینه‌های دولت در بین «هزاره‌ای‌ها»یی که سن بالاتر و ثروت بیش‌تری دارند ۴) تمایل به کسب‌وکار ۵) بی‌اعتمادی به تمایل دولت و سیاست‌گذاران در تعقیب منافع عمومی.

 

جمع بندی

جامعه دانشگاهی آمریکا و جوانان این کشور همان طور که گفته شد طی دهه اخیر به ایده‌های چپ اقبال بیشتری نشان داده اند اما ایجاد یک سوسیال دمکراسی افزون بر آمادگی فرهنگی و اجتماعی، نیازمند تشکیلات حزبی معتقد و اتحادیه ای قدرتمند است که آمریکا هنوز فاقد آن است. جامعه ثروتمند آمریکا به لحاظ اقتصادی، و صنعتی آماده سوسیال دمکراسی است. اما از نظر فرهنگی، اجتماعی و سیاسی هنوز راه درازی درپیش دارد. اما صرف گسترش این ایده نشان می‌دهد که انتقادهای جدی به ایده‌های محافظه کارانه نظام سرمایه داری مطرح شده است.

 

 

[1] Stuart Jeffries, The Guardian, Wednesday 4 July 2012

[2] https://reason.com/assets/db/2014-millennials-report.pdf

 

برنی سندرز

چپ‌گرایان در امریکا چه می‌خواهند؟

سیاست و اقتصاد | سیاست | مارکسیسم

 

| چپ گرایان ایالات متحده در حال حاضر نیز فعالیت‌های خاص خود را دارند و فعالیت آن‌ها پس از سال 2008 میلادی و بحران اقتصادی که سیستم این کشور را درگیر کرده بود افزایش یافته است

 

هنگامی که از چپ گرایی در ایالات متحده صحبت می کنیم نباید توقع داشت آن چه که در جریان تسلط چپ گرایان افراطی در شوروی به ذهن متبادر می شود، به یاد بیاوریم. زیرا ایالات متحده از ابتدا پرچمدار مخالفت با چپ گرایی و مروج لیبرالیسم و اقتصاد بازار آزاد بوده و این جریان هم چنان ادامه دارد. چپ گرایی در آمریکا بیشتر جنبه سوسیالیستی و نه مارکسیستی به خود گرفته است و سوسیال دموکرات‌ها پر نفوذترین گروه‌های چپ در این کشور بوده اند. اما وجود چپ گرایان در قالب گروه‌ها و افراد و افزایش فعالیت‌هایشان در دهه اخیر ما را بر آن داشت تا با چپ گرایی ایالات متحده بیشتر آشنا شویم. در این مطلب قصد داریم ضمن بررسی اجمالی از معنی چپ گرایی در غرب، به چرایی شکل گیری چپ گرایان در آمریکا بپردازیم. در پایان نیز مهم ترین احزاب و گروه‌های چپ گرا را از گذشته تا کنون معرفی خواهیم کرد.

معنی چپ گرایی در غرب

چپ یا چپ‌گرا در ادبیات سیاسی غرب، به دیدگاه‌هایی اطلاق می‌شود که خواهان تغییرات تدریجی یا رادیکال در جهت ایجاد برابری در توزیع ثروت و قدرت هستند. چپ در ادبیات سیاسی معاصر غرب معمولا به معنی سوسیال لیبرال یا سوسیالیست به کار رفته و در برابر راست قرار می‌گیرد. ریشه این نام گذاری به انقلاب فرانسه بازمی‌گردد؛ کسانی که در سمت چپ پارلمان می‌نشستند، مخالف سلسله مراتب سنتی قدرت بودند و از اصلاحات رادیکال پشتیبانی می‌کردند.

بیشتر بخوانید:  بازاریابی برای جنگ: یک تجارت پر سود

گروه‌های چپ‌گرا اصولا خواستار برابری افراد در حقوق سیاسی و حقوق اقتصادی و طرفدار دخالت دولت در امور اقتصادی به نفع عموم مردم هستند. ازنظر چپ‌گرایان قدرت و منافع باید به‌طور مساوی میان مردم تقسیم شود. به‌طور مثال طرفداری از عدالت اقتصادی، برابری، تأکید بر انترناسیونالیسم ضد استعماری و مبارزه با سودجویی سرمایه‌داری از ویژگی‌های چپ گرایان است.

چرایی شکل گیری چپ گرایان در آمریکا و مهم ترین احزاب و گروه‌ها

شاید بتوان تاریخ به وجود آمدن چپ گرایان ایالات متحده را در دهه‌های 30 و 40 قرن بیستم میلادی دانست. در آن زمان جهان متاثر از اندیشه‌های مارکس و لنین و شکل گیری یک کشور کمونیست بر اساس این اندیشه‌های چپ گرایانه به نام اتحادیه جماهیر شوروی بود. چپ گرایان ایالات متحده در حال حاضر نیز فعالیت‌های خاص خود را دارند و فعالیت آن‌ها پس از سال 2008 میلادی و بحران اقتصادی که سیستم این کشور را درگیر کرده بود افزایش یافته است؛ اما اینکه چرا در کشوری مثل آمریکا که از ابتدا طرح ایجاد کشور و سیاست‌هایش را بر اساس لیبرالیسم فرهنگی و اقتصادی طرح ریزی کرده بود، گروه‌ها و افراد چپ گرا به وجود آمدند، دلایل مختلفی دارد که مهم ترین آن‌ها عبارتند از:

  • حمایت از حقوق اقلیت‌ها به ویژه سیاه پوستان
  • انتقاد از سیستم اقتصادی و بحران‌های اقتصادی
  • حمایت از برابری اقتصادی
  • انتقاد از شکاف طبقاتی بین طبقه متوسط و سرمایه دار‌ها
  • انتقاد از سیتم سیاسی دو حزبی

مهم ترین جریان‌ها، احزاب و افراد چپ گرا نیز به شرح زیر هستند که به دلایلی که ذکر شد به انتقاد از سیستم سرمایه داری و ویژگی‌های آن پرداخته اند:

  • حزب کمونیست ایالات متحده آمریکا: این حزب از احزاب مارکسیست-لنینیست این کشور است. که نقش بسیار مهمی در شکل دادن به اتحادیه‌های کارگری و دفاع از حقوق آفریقایی-آمریکایی‌ها در دهه ۳۰ و ۴۰ قرن بیستم داشت اما در دوران جنگ سرد نقش خود به عنوان یک نیروی مؤثر سیاسی از دست داد اما هم چنان تحت رهبری سام وب به کار خود ادامه می‌دهد. مواضع سام وب در نقد حکومت فعلی آمریکا و ساختار طبقاتی آن بوده است. او در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۴ نقش مهمی در اتخاذ تصمیم حزب کمونیست آمریکا در دفاع از حزب دموکرات در این انتخابات داشت.
  • بیشتر بخوانید:  چرا رقابت با هالیوود برای اروپا مهم است؟
  • حزب کار سوسیالیست آمریکا: این حزب یک حزب سیاسی با تمایلات مارکسیست-لنینیستی است و در حال حاضر و در بین احزاب موجود قدیمی‌ترین حزب مارکسیست در آمریکا و دومین حزب قدیمی سوسیالیست در جهان است. این حزب اگرچه نقش مهمی در سیاست‌های فعلی آمریکا و ساختار رسمی این کشور ندارد اما هم چنان فعالیت‌های خود مثل چاپ نشریه «مردم» و کنگره‌های سالانه خود را دارد و بر حمایت از حقوق کارگران تاکید کرده و خواستار برابری طبقات در ایالات متحده است.
  • جناح سوسیالیست‌ها در حزب دموکرات: این چناح چپ گرایان حزب دموکرات آمریکا هستند. الگوی سیاسی رهبران این جناح، احزاب سوسیالیست اروپایی به ویژه در کشورهای اسکاندیناوی است. این جناح خواهان ایفای نقش بهتر برای دولت، افزایش مالیات‌ها و تأکید بیشتر بر برنامه‌های اجتماعی و رفاهی است. ایالت‌های شمال شرقی و شمال غربی، به ویژه ایالت واشینگتن پایگاه اصلی جناح چپ حزب دموکرات محسوب می‌شود. «باربارا لی» نماینده مجلس و «دنیس کوسینیچ »رقیب جان کری در انتخابات درون حزبی سال ۲۰۰۴ حزب دموکرات از جمله شاخص‌ترین چهره‌های جناح سوسیال دموکراتیک چپ حزب دموکرات به شمار می آیند. اما در میان سوسیال دموکرات‌های حزب دموکرات هیچ کس شهرت برنی سندرز را پیدا نکرد. سندرز به لحاظ ایده‌های چپ گرایانه و حضور در رقابت‌های اولیه انتخابات ریاست جمهوری شهرتی دو چندان یافت که در ادامه به معرفی وی خواهیم پرداخت.
  • برنی سندرز: برنی سندرز، سناتور ایالت ورمانت در سنای ایالات متحده آمریکا است. زمانی که سندرز در سال ۲۰۱۶ وارد رقابت‌های انتخاباتی شد، خود را یک سوسیال دموکرات معرفی کرد. کمپین انتخاباتی برنی سندرز در ابتدا بی سر و صدا و به دور از جلب توجه برپا شد. وی تقریبا برای شهروندان آمریکا چهره ای گمنام بود با این حال پس از کسب پیروزی در رقابت درون حزبی ایالات آیوا و نیوهمپشایر شهرتی فراتر از مرزهای ایالات متحده یافت. وی در جریان مبارزات درون حزبی حزب دموکرات نظرات تندی را نسبت به وال استریت و نظام اقتصادی آمریکا مطرح کرد و هیلاری کلینتون را به سبب ارتباطش با سرمایه داران وال استریت و کمک‌های مالی که از آنها دریافت کرده بود به باد شدیدترین انتقادها گرفت. دیدگاه‌های سندرز بر خلاف تصوری که میرفت بسیار مورد توجه جوانان آمریکایی واقع شد، به طوری که در برخی از ایالت‌ها موفق شد آرای بیشتری را نسبت به هیلاری کلینتون کسب نماید.

 

ایالت‌های شمال شرقی و شمال غربی، به ویژه ایالت واشینگتن پایگاه اصلی جناح چپ حزب دموکرات محسوب می‌شود. «باربارا لی» نماینده مجلس و «دنیس کوسینیچ »رقیب جان کری در انتخابات درون حزبی سال ۲۰۰۴ حزب دموکرات از جمله شاخص‌ترین چهره‌های جناح سوسیال دموکراتیک چپ حزب دموکرات به شمار می آیند. اما در میان سوسیال دموکرات‌های حزب دموکرات هیچ کس شهرت برنی سندرز را پیدا نکرد. سندرز به لحاظ ایده‌های چپ گرایانه و حضور در رقابت‌های اولیه انتخابات ریاست جمهوری شهرتی دو چندان یافت.

 

جمع بندی

تاریخ سوسیال دموکراسی در امریکا تاریخ مقاومت در برابر فشار مذهبیون راست گرا، حزب جمهوری خواه و برخی از جناح‌های مختلف حزب دمکرات و جریان‌های ناسیونالیست و نژادپرست بوده است. این جریان‌ها و احزاب با توانائی مالی و تبلیغاتی گسترده دردوره‌هائی با اعمال فشار‌های اشکار و پنهان، جریان‌ها و شخصیت‌ها ی سوسیال دموکرات را به نیروهائی کوچک و ضعیف، و شخصیت‌های گمنام بَدَل کرده اند. دهه شصت و هفتاد میلادی سال‌های سختی برای سوسیال دموکرات‌ها در امریکا بود زیرا به بهانه مبارزه با کمونیسم فشارهای بسیاری بر آن‌ها وارد شد. اما فعالیت چپ گرایان طی دهه اخیر و به ویژه پس از جنبش تسخیر وال استریت نشان می دهد که جریان چپ در آمریکا هنوز زنده است هر چند که توانایی زیادی برای مقابله با صاحبان قدرت و ثروت در ایالات متحده را ندارد.