مقالات باشگاه شما

«باشگاه شما»، جایی است که دانشجویان، نخبگان و پژوهشگران علوم انسانی در آن، مقالات خود را با مخاطبان خود به اشتراک می‌گذارند. شما هم می‌توانید با ارسال مقالات علمی‌ژورنالیستی، بعد از ارزیابی توسط هیئت تحریریه باشگاه اندیشه، مقالات خود را منتشر کنید. اطلاعات بیشتر:
Bashgah.net@gmail.com

نقش فضای مجازی در گسترش فعالیت‌های زنانه

«باشگاه شما»، جایی است که دانشجویان، نخبگان و پژوهشگران علوم انسانی در آن، مقالات خود را با مخاطبان خود به اشتراک می‌گذارند. شما هم می‌توانید با ارسال مقالات علمی‌ژورنالیستی، بعد از ارزیابی توسط هیئت تحریریه باشگاه اندیشه، مقالات خود را منتشر کنید. دسترسی به سایر مقالاتِ «باشگاه شما».

| فضای ارتباطی جدید اگرچه درهای زیادی را برای فعالیت‌های بیشتر زنان در عرصه اجتماع گشوده است؛ اما کماکان می‌تواند کمک‌های بیشتری برای گسترش فعالیت‌های زنان داشته باشد.

فضای سایبری به عنوان مجموعه تعامل‌های انسان‌ها از طریق رایانه و فناوری‌های نوین ارتباطی بدون در نظر گرفتن زمان و مکان توسط ویلیام گیبسون در سال 1984 به کار برده شد. از اواسط دهه 90، استفاده از اینترنت در سراسر جهان افزایش یافت. (شادمانی, 1397) با توجه به افزایش امکانات اجتماعی جدید و گسترش دامنه افرادی که می‌توانند از این امکانات استفاده کنند و همچنین شکل گیری مسائل جدیدی مانند فمینیسم و دغدغه‌های زنان، تلاشی در جهت بیان ارتباط و تاثیر این دو مسئله بر روی یکدیگر صورت گرفته است . در این مقاله هدف نشان دادن ابعاد مختلف تاثیر اینترنت، سایبرینگ و فضای مجازی در گسترش ایده‌های فمینیستی و آشنایی با ابعاد مختلف این مسئله است و به صورت کلی تر هدف، بررسی تاثیرات این فضا در ایجاد نوعی آزادی برای فعالیت‌های بیشتر زنان در عرصه اجتماعی و ابعاد مختلف این فعالیت‌هاست.

زنان و رسانه

امکانات ارتباطی جدید و به خصوص فناوری‌های وب، امکان شرکت کردن اکثریت مردم در بحث‌های جهانی آنلاین را فراهم ساخته است (خدیو, 1398). با توجه به گسترش اینترنت و فناوری‌های ارتباطی گسترده و فراگیر شدن استفاده از این فناوری‌های جدید و تاثیرات بسیار گسترده آن‌ها در زندگی افراد می‌توان این ابزار را به عنوان وسیله ای برای ایجاد موضوعاتی نو و همچنین گسترش دادن موضوعاتی نوپا برای افراد و همچنین ایجاد آگاهی نسبی استفاده کرد. امروزه با افزایش وبلاگ‌ها و صفحات اینستاگرامی‌ و کانال‌های تلگرامی‌ در فضای مجازی امروزی می‌توان به موضوع فمینیست و گسترش دیدگاه‌های فمینیستی در سطح آکادمیک و همچنین اجتماع به عنوان پدیده ای نو ظهور و امروزی که بیشتر با کمک  اینترنت و امکانات ارتباطی جدید خود را به جامعه عرضه کرده است توجه کرد. در حالی که بیشتر تراشه سازان و نصابان و حتی تله اپراتورهایی که اطلاعات جهانی و بانک‌های اطلاعاتی در دست زنان هستند چرا همچنان درک عموم این است که زنان از تکنولوژی واهمه دارند؟ متاسفانه طبق گفته آدا لاولیس: «حتی اگر زنان سهم عمده ای در اختراع و برنامه نویسی رایانه داشته اند، اما این سبب تغییر درک یا واقعیت وضعیت زنان در فناوری جدید نشده است» (نصیری, 1394).

با توجه به مطالعات صورت گرفته می‌توان به این نتیجه رسید که اگرچه فناوری‌های وب و برنامه‌های ارتباطی جدید رسانه‌هایی تازه و گسترده هستند و امکان فعالیت گسترده را ایجاد کرده است اما ما شاهد وجود محدودیت‌هایی در آن برای زنان هستیم و چه بسیاری در همین فضا برای جلوگیری از بازنمایی‌های افراطی از نشان دادن واقعیت خود جلوگیری می‌کنند. میان نظریه پردازان فمینیست دانشگاهی، هنرمندان فمینیست و فرهنگ عادی زنان بر روی شبکه، همکاری کمی‌ وجود دارد. اما چه رخ خواهد داد، اگر این گروه‌ها برای به تصویر کشیدن و درک نظریه نوین با هم همراه بوده، و آن را در شکل‌های معمول و در دسترس به جریان می‌انداختند (نصیری, 1394). عدم وجود همکاری میان طرفداران فمینیست و فمینیست‌های مختلف می‌تواند یکی از دلایل پیشرفت کم زنان در عرصه‌های فناوری و کارآمدی آنان و همچنین زمینه کم برای به نمایش گذاشتن توانایی مختلف زنان در فضای ارتباطاتی زمان حال باشد البته توجه به این نکته ضروری است که هنگامی‌ که ما از فعالیت کم تر زنان سخن به میان می‌آوریم شاخصه سنجش ما میزان کمتر فعالیت‌های زنان نسبت به مردان در سطح اجتماع می‌باشد.

 

اگرچه فناوری‌های وب و برنامه‌های ارتباطی جدید رسانه‌هایی تازه و گسترده هستند و امکان فعالیت گسترده را ایجاد کرده است اما ما شاهد وجود محدودیت‌هایی در آن برای زنان هستیم و چه بسیاری در همین فضا برای جلوگیری از بازنمایی‌های افراطی از نشان دادن واقعیت خود جلوگیری می‌کنند.

 

فضای مجازی از دیرباز به عنوان فضای تازه از مقاومت معرفی شده که از این راه مردم به ویژه آن دسته از افراد ستم دیده از سنت‌ها، می‌توانند از تعصبات فیزیکی و فرهنگی‌اجتماعی از کنش‌های رو در رو فراتر روند. برای زنان اینترنت همواره یک محیط دوجنسیتی است که در آن می‌توانند وانمود کنند مرد هستند، هویت‌های جنسی دیگر را بیازمایند و یک روانی و سیالیت تازه ای در هویت جنسی خود ارائه دهند (نصیری, 1394). با نگاهی به شبکه‌های اینترنتی می‌توان دید که گروه «سایبر گرلیزم»با همه جایگاه‌هایش به عنوان «وب دختران»، «دختران شورشی»، «دختران چریک»، «دختران بد» و… دارای بیشترین طرفدار‌ها میان کاربران زن در سطح جهانی بوده است و با شیوه‌های طعنه آمیز، طنز، پر شوری و به صورت خشن و تهاجمی‌ بروز مهم بازنمود‌های ذهنی و فرهنگی زنان در فضای مجازی را به عرصه می‌گذارند.

سایبرفمینیسم

با به وجود آمدن فضای سایبری و گسترش فعالیت‌های فمینیستی در آن با واژه سایبرفمینیسم روبه رو می‌شویم که دانا‌ هاراوی در کتاب خود نیز به این واژه اشاره کرده است. پیوند عبارت «سایبر» و «فمینیسم» شکل تازه و بسیار مهمی‌ در تاریخ فمینیسم‌ و رسانه‌های الکترونیکی ایجاد می‌کند. هر بخش از این اصطلاح می‌تواند معنای بخش دیگر را تعدیل سازد. «فمینیسم» به عنوان جنبشی فراملی و تاریخی و امروزی برای دادخواهی و آزادی زنان شناخته شده اند، که به مشارکت فعال زنان در شبکه محلی، ملی و گروه‌های فرامرزی مبادرت می‌ورزند. ارتباط آن با «سایبر» به معنای هدایت، اداره و کنترل است و آن را امکان متناوبی از فمینیسم در پایش الکترونیکی معرفی می‌کنند. سایبرفمینیسم می‌تواند راه‌های ارتباط شیوه‌های تاریخی و فلسفی فمینیسم را با پروژه‌های فمینیستی امروزی و شبکه‌های روشن و خاموش اینترنتی و با زندگی مادی و تجارب زنان در جریان‌های یکپارچه، با در نظر گیری سن، نژاد، طبقه و تفاوت‌های اقتصادی به تصویر بکشد. چنانچه فمینیسم خود برای توان سایبری بسنده باشد، پس باید برای کنار آمدن با پیچیدگی‌های تغییر واقعیت‌های اجتماعی و شرایط زندگی، جهش یابد چرا که این پیچیدگی‌ها با تاثیر ژرف فناوری‌های ارتباطات و دانش فناوری در تمام زندگی ما تغییر می‌کنند (نصیری, 1394). حضور نخستین سایبر فمینیست فرامرزی در کاسل نمونه ای از سازمان شبکه فمینیستی است.

فرآیند مشارکتی در این شبکه فمینیستی، ترکیبی از فرآیند‌های گروه فمینیستی خودسازمانی با چرخش رهبری در زمینه‌های مختلف اقتصادی، قومی، حرفه ای و سیاسی در میان زنان بیش از هشت کشور جهان توسعه یافته بود (نصیری, 1394). بیان این نکته دارای اهمیت است که: جنسیت به محض دسترسی زنان به دنیای مجازی، پایان می‌یابد. آنان می‌گویند با افزایش تعداد افراد متصل به شبکه، طرز نوشتاری که پیش از رونق اینترنت و محبوبیت شبکه‌های اجتماعی وجود داشت، تغییر نمود چرا که «فضای مجازی دارای این پتانسیل است که به افراد اجازه می‌دهد بدون مرزهای جنسی، آزادی بیان واقعی را کشف نماید» (سیگل، دوبر واسکی، کیسلر و مگویر (1986) (1394, ص. 130)).

در این آرمانشهر فمینیستی، کنش‌های آنلاین میان زنان و مردان «در روشنای ارتباطی خود و پذیرش سبک‌های کنشگرانه ای که بیشتر دو جنسیتی هستند، از محبوبیت‌های اجتماعی فراتر می‌رود» (اس آس سمان و تیلور (2000) (1394, ص. 130)).

اما در این میان‌ هاراوی با دیدگاهی کاملا متفاوت تمام موجودات را گرفتار فضای سایبری می‌داند و ماهیت وجودی انسان‌ها را بر زیر سوال می‌برد و به انسان‌ها به عنوان شیء که به صورت جدی در اختیار ماشین‌ها می‌باشد نگاه می‌کند و قدرت عقل انسان‌ها را به زیر سوال برده است. در رابطه با انسان و ماشین هیچ معلوم نیست که چه کسی می‌سازد و چه کسی ساخته می‌شود. در ماشین‌های که مطابق عملیات برنامه ریزی شده تصمیم گیری می‌کنند، معلوم نیست که چه چیزی ذهن است و چه چیزی بدن (هاراوی, 1384). هیچ تفکیک و جدایی بنیادی و قابل اعتماد شناخت ما از ماشین و اندامه، از فن آوری و اندامه وجود ندارد. (هاراوی, 1384)هاراوی در ادامه بیان می‌کند که : « از آنجا که سایبرها فرزندان نا مشروع سرمایه داری پدر شاهی و نظامی‌گری هستند و اشاره ای به دولت سوسیالیسم نمی‌کنند در نتیجه سایبرگ‌ها هرگز مخلوقات قابل اعتمادی نیستند» (هاراوی, 1384).

البته‌ هاراوی در ادامه سخنان خودش به شیوه ای بیان می‌کند که این می‌تواند چیز بدی نباشد و با توجه به این مسئله می‌توان نتیجه گرفت که استقبال‌ هاراوی از سایبرینگ با دیگر فمینیست‌های سوسیالیست متفاوت است و او با دو آلیسم‌های تعمیق شده ذهن و بدن، حیوان و ماشین ، ایدئالیسم و ماتریالیسم در فرهنگ معاصر که به وسیله  آن‌ها مورد توجه قرار می‌گیرد به مخالفت می‌پردازد و آنها را خطای بزرگی می‌داند.‌ هاراوی با همان نگاه بسیار افراطی به سایبریگ شدن فضا به بیان این نکته می‌پردازد که: «بیوتکنولوژی از فناوری ارتباطات تمیزناپذیر شده است، تا حدی به خاطر اینکه هر دو مانند شبکه‌های ساختاربندی شده اند و هر دو برای کارکردهای خود متکی بر مخابره و ارسال کد‌ها هستند. این دستکاری‌ها در جهان بیولوژیکی در علوم اجتماعی نیز تاثیر می‌گذارند؛ و اینکه غیر ممکن است که بتواند چیزهایی مانند مسائل اقتصادی را بدون اتکا به زبان شبکه و کد بررسی نماییم» (هاراوی, 1384).‌ هاراوی همچنان بیان می‌کند که در ظاهر امر، سایبرگ دقیقا فرمانبردارترین بنده در هر رابطه ممکن ارباب/بنده است. او هیچ آرمان ذهنی از آزادی را در سر نمی‌پروراند و صرفا به محرک‌ها پاسخ می‌دهد و به جهت فرآیند آزاد سازی است که او هیچ آرمان ذهنی در سر ندارد و از دو انگاره‌ها خلاصی یافته است (هاراوی, 1384). باید به این نکته توجه کرد که‌هاراوی در این کتاب انسان‌ها را تسلیم ماشین‌ها می‌داند و به گونه ای انسان را موجوداتی می‌داند که به وسیله ماشین‌ها که ساخته دست خود ما می‌باشد اداره می‌شوند و از این دیدگاه‌ هاراوی فضا را برای فعالیت‌های گسترده زنان مهیا می‌داند. اما این دیدگاه‌هاراوی بسیار اغراق آمیز تر از واقعیت مسئله است و ما تا این زمان هنوز با آن شدتی که‌هاراوی بیان می‌کند تحت تسلط ماشین‌ها قرار نگرفته ایم.

فمینیسم معتقد است که فضای مجازی چندین لایه نوین از مردسالاری را ارائه می‌دهد که زنان باید با آن مبارزه کنند در حالی که فیس بوک و توییتر به مردان اجازه مدیریت جنس زنانه را می‌دهند به زنان اجازه می‌دهد تا از نماد مردان تنها برای بقا استفاده کنند . در واقع در این نگاره زنان بازیکن، هویت خود را در هم شکسته و برای حفاظت از خود و داشتن مشروعیت در جامعه آنلاین به سادگی در قالب یک شخصیت دوغین فرو می‌روند (نصیری, 1394).

نتیجه گیری

با توجه به گسترش توانایی‌های زنان در فضای مجازی باز هم قسمت‌هایی از فعالیت‌های زنان به وسیله مردسالاری در این فضا کنترل می‌شود و دارای تاثیرات بسیاری است اما باید به این نکته توجه کرد که فضای مجازی بستر مناسبی را برای فعالیت‌های بیشتر زنان و گسترش دیدگاه‌های آنان فراهم کرد و همچنین به بسیاری از زنان ایرانی که تا چند دهه گذشته تنها به عنوان افرادی که تحت سلطه مردان بودند اجازه فعالیت و معرفی خود و توانایی‌هایشان را داد برای مثال می‌توان از حماسه‌هایی که توسط دختران کورد کوبانی که در زمان حمله داعش به شهرشان به جای فرار به مقاومت برخواستند توجه کرد که این مسئله با کمک فضای مجازی ابعاد بسیار گسترده جهانی پیدا کرد، زنان و مردان بسیاری در سطح جهان به مقاومت‌های آنان افتخار کردند و به تشویق آنان برای ادامه راهشان پرداختند. می‌توان از این رویداد به عنوان نکته مثبتی در جهت گسترش فعالیت زنان در فضای مجازی یاد کرد، بنابراین فضای ارتباطی جدید اگرچه درهای زیادی را برای فعالیت‌های بیشتر زنان در عرصه اجتماع گشوده است اما کماکان می‌تواند کمک‌های بیشتری برای گسترش فعالیت‌های زنان داشته باشد.

 

منابع
خدیو, ا. ش. (1398). جنسیت و شعله ور شدن: فیس بوک در کردستان و ناصر رزازی. تهران: دانشگاه تهران.
مهدیه شادمانی. (1397). واکاوی چالش‌های زنان در فضای سایبری. فصلنامه مطالعاتی صیانت از حقوق زنان ، 38-51.
نصیری, ب. (1394). نگره ای بر چالش‌های سایبر فمینیسم از فناوری‌های نوین اطلاعاتی. مطالعات رسانه ای, ص. 127-138.
هاراوی, د. (1384). مانیفیست سایبرگ، فمینیسم در روابط اجتماعی علم و فن آوری. تهران: گل آذین.

 

نقش رسانه‌ها در شهرت سلبریتی‌ها

«باشگاه شما»، جایی است که دانشجویان، نخبگان و پژوهشگران علوم انسانی در آن، مقالات خود را با مخاطبان خود به اشتراک می‌گذارند. شما هم می‌توانید با ارسال مقالات علمی‌ژورنالیستی، بعد از ارزیابی توسط هیئت تحریریه باشگاه اندیشه، مقالات خود را منتشر کنید. دسترسی به سایر مقالاتِ «باشگاه شما».

| رسانه‌ها نقشی مستقیم و انکار نشدنی در شهرت سلبریتی‌ها داشته‌اند.

شاید بی‌اغراق کمترین نیاز هر هنرمند باید شهرت باشد اما شناختی که جامعه از هنرمند دارد بیشتر به واسطه شهرت اوست. کسی وجود ندارد که شهرت برایش مهم نباشد. می‌توان گفت بیشتر افراد تمایل خاصی به سمت شهرت طلبی دارند و وقتی همه به مشهور شدن فکر می‌کنند باید به اهمیت این موضوع پی برد. بسیاری از سلبریتی‌ها برای دیده شدن دست به کارهای زیادی می‌زنند که در بیشتر موارد به آن‌ها ربط پیدا نمی‌کنند. شهرت سلبریتی‌ها مفهوم ثابتی نیست و به مرور زمان بیشتر یا کمتر می‌شود و از یک سلبریتی به سلبریتی دیگر متفاوت است. در این بین رسانه‌ها نقش زیادی در این شهرت طلبی و میزان شهرت سلبریتی‌ها دارند. در بیشتر کشور‌ها رسانه‌ها، تبدیل به جولانگاهی برای شهرت طلبی سلبریتی‌ها شده است. اینطور می‌توان گفت که هرجا سلبریتی باشد رسانه هم هست. رسانه‌ها نقش زیادی در شهرت سلبریتی‌ها دارند، به طوری که اگر رسانه‌ها نبودند بعید به نظر می‌رسید سلبریتی‌ها به شهرتی که الان دارند برسند. همواره رسانه‌ها اهدافی مد نظر دارند که از این طریق به آن می‌رسند. این پژوهش به دنبال این است که بفهمد رسانه‌ها چه نقشی در شهرت سلبریتی‌ها دارند و این شهرت سلبریتی‌ها تا چه اندازه‌ای تحت تاثیر رسانه‌ها است و ما چقدر تحت تاثیر این جو رسانه‌ای قرار می‌گیریم.

جنون شهرت

شهرت امری خوشایند برای همه است. این جنون شهرت به صورت غریزی در وجود همه انسان‌ها است. امروزه شهرت به یکی از ملزومات هر سلبریتی تبدیل شده است و اینطور می‌توان گفت که بیشتر کار‌هایی که سلبریتی‌ها انجام می‌دهند برای دیده شدن است و کاری را برای رضای خدا انجام نمی‌دهند. برای آن‌ها شهرت مهم تر از محبوبیت است و برایشان مهم نیست به چه چیزی مشهور شوند. امروزه اعتبار یک چهره را در مهارت ناخواسته او در ارتکاب اعمالی غیر اخلاقی می‌بینیم که به طوری حس خشم یا شادی در مردم ایجاد می‌کند و به جای ویران کردن زندگی حرفه‌ای‌شان، آن را خلق می‌کند و برآشفتگی رسانه‌ای فقط باعث می‌شود بیشتر به آن توجه کنیم (کشمور , 2006). در واقع سلبریتی‌ها زندگی خود را به جای حال برای آینده سامان می‌دهند، چون به نظر آن‌ها آینده ارزشمندتر از زمان حال است (رولندز, 2008). آن‌ها می‌خواهند برای خود احترام بخرند و جایگاه اجتماعی خود را بالا ببرند. چیزی که سلبریتی‌ها با آن‌ها شهرت پیدا میکنند و تصوری که جامعه از آن‌ها دارد، با چیزی که واقعا هستند فرق دارد. در بیشتر مواقع سعی می‌کنند که خود را جوری نشان دهند که تصور جامعه است . با گذر زمان دیگر نمی‌توانند خود را بدون توسل به کلیشه‌ها درک کنند و خود را در دنیای جدید خود گم می‌کند.

 ما و سلبریتی‌ها

امروزه تصاویر رسانه واسط و دو بعدی برای ما به عنوان آدم‌های واقعی مهم شده اند (کشمور , 2006). وقتی صحبت از سلبریتی به میان می‌آید چندین واژه خاص در ذهن تداعی می‌شود. واژه‌هایی چون: محبوبیت، مشهور بودن، محدود بودن و… . وقتی چنین شاخص‌هایی برای سلبریتی‌ها در نظر می‌گیریم ناخود آگاه تعدادی از افراد جامعه را از توده مردم جدا می‌کنیم. سلبریتی به افرادی می‌گویند که دارای محبوبیتی خاص بین مردم هستند و در اینجا منظور از مردم، مردم عادی است که در تعریف سلبریتی‌ها نقش مستقیم دارند. ما همیشه علاقه جنون آمیزی به سرک کشیدن در زندگی دیگران داریم و زمان زیادی را  برای پیگیری ستاره‌ها صرف می‌کنیم (کشمور , 2006). پیگیری زندگی سلبریتی‌ها و ستاره‌ها به عنوان یک امر عادی در زندگی خود قبول کرده ایم و به عنوان اوقات فراغت آن‌ها را دنبال می‌کنیم.

ما همیشه یک تصویر مشهور از خودمان در ذهن داریم که به موفقیت رسیده است و وقتی در واقعیت به آن نمی‌رسیم می‌خواهیم کسایی را در جهان واقعیت پیدا کنیم که به آن موفقیت مد نظر ما رسیده است. کسانی که چهره‌های مشهور را بیشتر به عنوان شخصیت‌های اجتماعی سرگرم کننده دنبال می‌کنند و کسانی که احساسات شدیدتر شخصی در مورد چهره‌های مشهور از خودشان نشان می‌دهند و پرستندگان افراطی که با چهره‌های مشهور بیش همذات پنداری می‌کنند و در حد بیماری رفتار عاشقانه و افسون شده ای در مورد چهره‌های مشهور دارند (کشمور , 2006). سلبریتی‌ها با توجه به محبوبیتی که پیدا کرده اند بیشتر مورد توجه ما قرار می‌گیرند و بیشتر پیگیر آن‌ها هستیم. حالا همین فرد با توجه به محبوبیتی که پیدا کرده است در زمینه‌های تخصصی و غیر تخصصی خود اظهار نظر می‌کند. خواه نظر او درست باشد، خواه نادرست و غلط باشد اما از نظر طرفدار‌هایش او دانای اعلم است و نظر او در اکثر موارد درست است و هر نظری مخالف و ضد او غلط شمرده می‌شود. سلبریتی‌ها وقتی نمی‌توانند قهرمان واقعی یک اجتماع باشند در ذهنشان تصور می‌کنند که یک قهرمان چه کار‌هایی می‌تواند انجام دهد و ادای آن را در می‌آورند بی آنکه کنش آن‌ها از سر دغدغه شان باشد. البته می‌توان گفت این رابطه طرفدار‌ها و سلبریتی‌ها  و این مقبولیت آن‌ها نزد طرفدار‌ها همیشگی نیست و شاید با ظهور یا مطرح شدن شخصی دیگر طرفدار‌های یک سلبریتی ریزش داشته باشد و به طرفدار‌های فرد دیگری بپیوندند.

پس می‌توان گفت رابطه طرفدار و سلبریتی‌ها همیشه هموار نیست و با گذشت زمان و با بروز حوادث می‌تواند تاثیر مستقیم بر افزایش و کاهش محبوبیت داشته باشد. همان طور که گذر زمان باعث محبوبیت فرد شده، با گذر زمان افراد دیگری را به عنوان سلبریتی معرفی کند و حس کمال طلبی و تنوع طلبی انسان می‌تواند انگشت اشاره ای بر افول سلبریتی‌ها باشد. برای همین هر سلبریتی قصد دارد مقبولیت خود را نزد مردم و طرفداران خود حفظ کند و با توجه به گستردگی جهان و افزایش جمعیت استفاده از رسانه‌ها بهترین و راحت ترین راه برای این امر است که در این میان استفاده از رسانه بصری بهترین نوع است.

رسانه‌های بصری بهترین راه ارتباطاتی بین ما و سلبریتی‌ها است. چون میزان استفاده مردم از این دست از رسانه‌ها به نسبت بیشتر از سایر رسانه‌ها است و در این نوع راه برای معرفی استفاده از مدل‌های خاص و متفاوت می‌تواند ساده ترین راه برای معرفی باشد. به این نکته هم باید اشاره کرد که سلبریتی‌هایی که بیش تر در این حوزه قرار می‌گیرند مانند خواننده‌ها و بازیگران نسبت به فرد دیگری که در حوزه‌های دیگر به عنوان مثال یک کسی که در حوضه ی‌های علوم انسانی و دانشگاهی و… فعالیت می‌کنند طرفداران بیشتری دارند و برای ما شناخته شده تر هستند. چون میزان محبوبیت فیلم و موسیقی و امثال این‌ها عمومیت و محبوبیت بیشتری نسبت به سایر حوزه‌های علمی‌و تخصصی دارند. اما باید به این نکته اشاره کرد که در بعضی موارد سلبریتی‌ها به حوزه‌های غیر تخصصی خود هم سرک می‌کشند و در مورد آن اظهار نظر می‌کند و در مقابل فردی در آن حوضه فعالیت می‌کند می‌تواند اظهار نظر درست تری داشته باشد اما باز نظر سلبریتی‌ها نزد مردم دارای مقبولیت بیشتری است.

رسانه‌ها تاثیر زیادی در این موارد دارد و با محبوب کردن یک سلبریتی و درست نشان دادن اظهارات او، در پیش برد اهداف خود و اهداف سیاسی دولت استفاده می‌کند. شهرت با کمک رسانه‌ها به یک ویژگی اجتماعی تبدیل شده است (کشمور , 2006). اینطور می‌توان گفت سلبریتی‌ها نقش یک رهبر موقت برای طرفدار‌ها و مردم دارند که به همان اندازه می‌تواند آثار خطرناک داشته باشد. ما توانایی اندیشیدن را در مورد مسائل روزمره را از دست می‌دهیم و چیز‌هایی که سلبریتی‌ها به طور مبهم مطرح می‌کنند به عنوان واقعیت قبول می‌کنیم و بر اساس آن‌ها درک می‌کنیم. یعنی چیز‌هایی که همواره تقلیدی از سلبریتی‌ها است و اوج مسئله آنجا می‌شود که ارزش‌های خود را بر اساس آن‌ها شکل می‌دهیم و ارزش‌هایی که قبلا برای ما وجود داشت کم کم از بین رود.

 

می‌توان گفت سلبریتی‌ها نقش یک رهبر موقت برای طرفدار‌ها و مردم دارند که به همان اندازه می‌تواند آثار خطرناک داشته باشد. ما توانایی اندیشیدن را در مورد مسائل روزمره را از دست می‌دهیم و چیز‌هایی که سلبریتی‌ها به طور مبهم مطرح می‌کنند به عنوان واقعیت قبول می‌کنیم و بر اساس آن‌ها درک می‌کنیم.

 

مدیریت رسانه

رسانه‌ها در چند دهه اخیر رشد قابل توجهی کرده اند و نقش‌های رسانه در زندگی مردم افزایش یافته است و تاثیر زیادی بر روی جامعه می‌گذارد. این اثر گذاری توجه مدیران را به سمت مدیریت رسانه جمع کرده است و فهمیدند که با استفاده از مدیریت رسانه می‌توان سیاست‌هایی را روی جامعه اعمال کرد. رسانه با توجه به نوع مالکیت آن‌ها دارای اهداف متفاوتی هستند. رسانه‌ها با مالکیت دولتی که تحت نظر دولت هستند، رسانه‌هایی با مالکیت عمومی‌ و رسانه‌ها با مالکیت خصوصی که تحت نظر مالک خصوصی است و هر کدام از این این‌ها با توجه به به نوع مالکیت آن‌ها چارچوب‌ها و قواعد و ضوابط خاص خود را دارند و بی شک شیوه نظارت و مدیریت آن‌ها در نوع سیاست گذاری آن‌ها دخیل است (هیونز & لاتز, 2012). در جوامعی که مدیریت رسانه‌ها دولتی اند، نحوه ارتباط دولت با رسانه‌ها و کنترل و نظارت آن‌ها برای پیشبرد اهداف خود مد نظر است. در ایران دولت رقیب بخش خصوصی در حوضه رسانه‌هاست. توزیع کمک‌های دولتی هم اهرم فشاری برای دولت است. بنابراین فضای کسب وکار رسانه ای ایران رقابتی نیست (قربانی, 1391).

رسانه‌ها و سلبریتی‌ها

رسانه و سلبریتی دو مقوله جدایی ناپذیر از هم هستند و هیچکدام را نمی‌توان بدون دیگری تصور کرد. رسانه‌ها نقش پر رنگی در شناخته شدن سلبریتی‌ها دارند شهرت و دیده شدن به یکی از ارزش‌های بازار رسانه ای شده است. سلبریتی‌هایی که تیتر روزنامه‌ها یا چهره تلویزیونی می‌شوند شروع به فروختن می‌کنند (کشمور , 2006). رسانه می‌خواهد افراد را به مدیوم‌های خود معتاد کند و جوری نشان دهد که چیزی خارج از این چارچوب اهمیت ندارد. سلبریتی‌ها با شناخته شدن تبدیل به برند شده و درآمد زایی دارند وکم کم خودشان هم تبدیل به محصول شده و مثل کالا فروخته می‌شوند (کشمور , 2006). رسانه‌های مختلف توان‌های متفاوتی در ایجاد شهرت دارند و به همان نسبت این رسانه‌ها توان متفاوتی هم برای القای شهرت در مخاطبان دارند و محتوای تولید شده توسط رسانه‌ها برای افراد مختلف‌ هاله‌ای از شهرت ایجاد می‌کند که بعید نیست در جهان بیرون از رسانه حاوی این میزان از شهرت نباشد، (شاوردی, جعفر زاده پور, & حسینی مقدم, 1396).

رسانه‌ها انتخاب می‌کنند که چه کسی برای مردم شناخته شود و در واقع این در ما کاشته می‌شود و رسانه‌های جمعی با پرداختن به موضوعی، آگاهی عمومی‌از آن موضوع را بالا می‌برند (تانکارد & سورین, 1992). رسانه باعث می‌شود موضوعی برای فرد اهمیت پیدا کند و آن را دنبال کند. به مرور زمان اولویت‌های رسانه، به اولویت جامعه تبدیل می‌شود. رسانه‌ها فرآیند تولید چهره را هدایت می‌کنند و چهره مشهور اساسا یک یک تولید رسانه ای است (کشمور , 2006).  این بخش از قدرت رسانه‌ها قابل تبیین با استفاده از نظریه برجسته سازی است  و اصل مهم در برجسته سازی تکرار است (تانکارد & سورین, 1992). و با این کار افکار عمومی‌ را جهت دهی می‌کند. تکرار یک موضوع در رسانه‌ها باعث می‌شود اهمیت آن موضوع نزد مردم افزایش پیدا کند و این دخالت رسانه‌ها است که باعث می‌شود یک سلریتی مشهور شود. شخصیت رسانه واسط یک اصطلاح مناسب است که به ما یادآوری می‌کند چگونه چهره مشهور به عنوان یک مقوله برای خلق و انتشار یک شخصیت مطلقا به رسانه وابسته است (کشمور , 2006).

خود سلبریتی‌ها هم به اهمیت و نقش رسانه در شهرت پی برده اند و این سود بخشی دو سویه است. رسانه‌ها با این کار مردم را به قشری هوادار تبدیل کرده است. رسانه‌ها باعث شده اند مردم باور کنند که سلبریتی‌ها واقعا آن چیزی است که می‌بینند در حالی که ممکن است در شرایط عادی اینطور اهمیت نداشته باشند. برای مثال میزان خشونتی که رسانه از جهان واقعی نشان می‌دهد خیلی کمتر از آن چیزی است که در شرایط واقعی است. این در مورد سلبریتی‌ها و چیزی که از آن‌ها به نمایش می‌گذارد هم صدق می‌کند. هر چه میزان استفاده از رسانه بیشتر باشد اثر رسانه ای روی آن‌ها بیشتر است. اگر نظریه مارپیچ سکوت الیزابت نوئل نومان [1]را در نظر بگیریم می‌توان اثر رسانه ای را به راحتی تشخیص داد. در آن رسانه بیشترین تلاش خود را برای شهرت یک فرد به کار می‌گیرد و می‌تواند یک فرد را به اوج شهرت خود برساند. «نوئل نومان در نظریه مارپیچ سکوت ادعا می‌کند که رسانه‌های جمعی که داراری سه ویژگی تراکم، همه جایی بودن[2]و هم صدایی است، می‌تواند با ترکیب این سه ویژگی اثر قوی روی مخاطب بگذارد و این سه ویژگی باعث می‌شود که به شکلی به موضوع بنگرند که رسانه می‌خواهد» (تانکارد & سورین, 1992). رسانه‌ها با بولد کردن سلبریتی‌ها برای مردم، سعی در پیشبرد اهداف سیاسی و و اقتصادی دولت‌ها هستند و می‌خواهند از این طریق قدرت نفوذ خود در جامعه افزایش دهند. هر چه قدرت نفوذ رسانه بر مردم بیشتر باشد، دولت قدرت بیشتری  برای اشاعه یک فرهنگ یا سیاست در سطح جامعه دارد.

رسانه‌ها قدرت انکار ناپذیری در شهرت سلبریتی‌ها دارند. به طوری که می‌توانند یک نفر را یک شبه بالا ببرند و یا برعکس پایین بکشند. در میان سایر رسانه‌ها، تلوزیون قدرت بیشتری نسبت به سایر رسانه‌ها دارد. تلویزیون باعث شده است که کسی که در این هفته در یک سوپرمارکت کار می‌کند، هفته ی بعد برای یک ملت شناخته شده باشد (کشمور , 2006).

رسانه‌های جدید و میکرو سلبریتی‌ها

با تغییرات چشمگیر تکنولوژی و به وجود آمدن رسانه‌های جدید  و فضای مجازی، شکل جدیدی از سلبریتی‌ها ظهور کرده اند که به آن‌ها میکرو سلبریتی گفته می‌شود. میکرو سلبریتی‌ها با دیگر سلبریتی‌ها متفاوت هستند. سلبریتی‌ها به طور عمومی‌ دارای شهرت هستند و برای جامعه شناخته شده اند ولی میکرو سلبریتی‌ها به یک موضوع خاص  مثلا در زمینه لباس یا آرایش شهرت پیدا می‌کنند و شهرت آن‌ها به واسطه دنبال کننده‌هایی[3] است که در فضای مجازی دارند. فضای مجازی زمینه ساز شهرت فراوان برخی افراد شده و بسیاری از میکرو سلبریتی‌ها بدون داشتن هنر خاصی به شهرت دست پیدا می‌کنند. میکرو سلبریتی به طور روزانه، با تولید محتوا و بحث در مورد در مورد چیز‌هایی که به نظر خودش جالب می‌آید به جذب مخاطب و دنبال کننده می‌پردازند. تاثیر تکثیر رسانه‌ها برای محبوب کردن فرد در تکثیر افراد مشهور هم دیده می‌شود و با گسترش رسانه‌های جمعی، افراد برای مشهور شدن به کار کمتری احتیاج دارند و فضای مجازی پر از افرادی است که به دنبال فرونشاندن عطش شهرت خود هستند (کشمور , 2006).

هر کدام از این میکرو سلبریتی‌ها دنبال کننده‌های خاص خود را دارند. میکرو سلبریتی‌های روی دنبال کننده‌های خود نفوذ زیادی دارند و موضوعی که اینجا مطرح است بحث تبعیت است، به این معنی که بنا به ذات انسان که بیشتر میل به تبعیت از محبوب و مقبول خود دارد. به همین خاطر بسیاری از شرکت‌ها تبلیغات خود را به آن‌ها می‌سپارند. میکرو سلبریتی‌ها از طریق گرفتن تبلیغات کسب درآمد می‌کنند این کسب درآمد از فضای مجازی آنقدر وسوسه انگیز است که افراد زیادی به دنبال کسب شهرت در فضای مجازی و درآمد زایی از طریق آن هستند. میکرو سلبریتی‌ها برای اثر گذاری بیشتر روی مخاطب تبلیغ‌ها را با ادبیات مخصوص خود انجام می‌دهند و بیشتر مواقع شادات هستند. برای بیشتر افراد شیوه کسب شهرت مهم نیست و سرشت فرهنگ شهرت این گونه است که پاسخ اجتماعی چه محکوم کند چه ابراز همدلی، چه ابراز بیزاری کند و چه تایید ، سوژه‌ها معمولا در افکار عمومی‌بزرگ تر می‌شود و به نوعی رسوایی باعث شهرت فرد می‌شود (کشمور , 2006). وضعیت شهرت در این فضا بسیار خطرناک تر از شهرت سلبریتی‌ها در سایر رسانه‌ها است. دسترسی به وب و فضای مجازی بسیار راحت از هر رسانه دیگری است و این راحتی در دسترس بودن افراد در تمام سنین با دنیای مجازی در ارتباطات هستند و افرادی در این فضا به شهرت دست پیدا کرده اند که برای جامعه خطرناک هستند و این فضا افرادی را پرورش می‌دهد که می‌توان بیمار نام برد. کنترل این فضا نسبت به سایر رسانه‌ها سخت است و در بعضی موارد باعث مشکلات بزرگی می‌شود.

نتیجه گیری  

رسانه و سلبریتی دو مفهوم جدایی ناپذیر از هم دیگر تبدیل شده اند و با توجه به گسترش روزافزون رسانه‌ها، رابطه این دو مفهوم عمیق تر از هر وقت دیگری شده است و هیچ کدام را بدون دیگری نمی‌توان تصور کرد و با توجه به همین موضوع، وجود سلبریتی‌ها در زندگی روزمره مردم، به امری معمول تبدیل شده است و ما وجود سلبریتی‌ها را در زندگی روزمره به عنوان امری واجب و طبیعی قبول کرده ایم. هرچند همه ی این موارد با وجود رسانه‌ها به واقعیت تبدیل شده است و رسانه‌ها نقشی مستقیم و انکار نشدنی در شهرت سلبریتی‌ها داشته اند و رسانه‌ها با توجه به سیاست‌هایی که در کار خود دارد، دست به این کار می‌زند و هرکدام از طرفین، یعنی رسانه‌ها و سلبریتی‌ها برای رسیدن به اهداف خود به دیگری وابسته اند.

 

منابع
تهمینه شاوردی، فروزنده جعفر زاده پور، و محمد حسینی مقدم. (1396). بررسی تفاوت شهرت حقیقی و مجازی و نقش رسانه‌ها در شناخته شدگی افراد. مطالعات رسانه‌های نوین، 111-138.
جیمز تانکارد، و ورنر سورین. (1992). نظریه‌های ارتباطات. تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
رضا قربانی. (1391). ارایه الگوی مطلوب مدیریت رسانه با تاکید بر صنعت نشر. کتاب مهر، 6-21.
کشمور , ا. (2006). فرهنگ شهرت. تهران: پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ادبیات.
مارک رولندز. (2008). شهرت. تهران: نشر نو.
هیونز, ت., & لاتز, آ. (2012). فهم صنایع رسانه ای. تهران: نشر لوگوس.
[1] Elizabeth Noelle-neumann
[2] Ubiquity
[3] followers

نقش فضای مجازی در بالا رفتن اعتماد به نفس

«باشگاه شما»، جایی است که دانشجویان، نخبگان و پژوهشگران علوم انسانی در آن، مقالات خود را با مخاطبان خود به اشتراک می‌گذارند. شما هم می‌توانید با ارسال مقالات علمی‌ژورنالیستی، بعد از ارزیابی توسط هیئت تحریریه باشگاه اندیشه، مقالات خود را منتشر کنید. دسترسی به سایر مقالاتِ «باشگاه شما».

| چگونه فضای مجازی باعث شده است افرادی که ناتوان از برقراری ارتباط در دنیای حقیقی هستند، در فضای مجازی بتوانند ارتباط موفقی را برقرار کنند؟

ما به طور روزمره و مکرر نیازمند ارتباط برقرار کردن با دیگران هستیم و از این برقراری ارتباط، اهدافی در سر داریم. ما بیشتر وقت خود را به تعامل کردن با دیگران می‌گذارنیم و در بحث‌ها شرکت می‌کنیم. اما افرادی هستند که در برقراری ارتباط در فضای حقیقی دچار مشکل هستند و نمی‌توانند با دیگر افراد ارتباط برقرار کنند، هرچند حرفی برای بیان کردن داشته باشند. افراد باید خط‌مشی‌های خود را تعیین کرده و به رشد اجتماعی کامل رسیده باشند اما بعضی افراد با دوری جستن از ارتباطات انسانی، موجب شده اند که رشد اجتماعی آن‌ها به طور کامل صورت نگیرد. بعضی از افراد دارای هوش بالایی هستند اما رشد اجتماعی آن‌ها مطابق با سن آن‌ها رشد نکرده است.

اما امروزه با گسترش فضای مجازی و به وجود آمدن برنامه‌های اجتماعی مختلف مانند فیسبوک، اینستاگرام، توییتر، تلگرام و… باعث شده است که برقراری ارتباط برای این نوع از افراد، راحت تر از قبل شود و افرادی که تا قبل از این ناتوان در برقراری ارتباط و بیان کردن دیدگاه و نظر خود بودند، به راحتی در این فضا با دیگران به تعامل بپردازند. برای این افراد فضای مجازی، به فضایی راحت تر و قابل قبول تر از فضای حقیقی تبدیل شده است و به طور کلی فضای مجازی یک نوع اعتماد به نفس و جرأت به این نوع از افراد می‌دهد. در این پژوهش به دنبال این هستیم که بفهمیم که چگونه فضای مجازی باعث شده است افرادی که ناتوان از برقراری ارتباط در دنیای حقیقی هستند، در فضای مجازی بتوانند ارتباط موفقی را برقرار کنند و چگونه فضای مجازی تعامل را برای آن‌ها راحت تر از فضای حقیقی کرده است.

 ارتباطات میان فردی ضعیف

افراد برای رسیدن به اهداف خود ناچار به برقراری ارتباط با دیگران هستند و به طور کلی این ارتباط بر اساس این است که مفهومی‌ را برساند و برای فرستادن پیام و مفهوم خود، می‌توانند از حواس پنجگانه خود استفاده کنند. توانایی ارتباط با دیگران یکی از نیاز‌های اساسی هر فرد است و افراد برای رسیدن به هدف خود، مجبور به تعامل با دیگران هستند. اما در بعضی مواقع، موانعی بر سر راه ارتباط فرد با دیگران وجود دارد و باعث می‌شود ارتباط اثر بخشی لازم را نداشته باشد. در ارتباطات میان فردی، طرفین ارتباط دارای زمینه‌های فرهنگی و اجتماعی مختلفی هستند و هر فرد حوادث را بر اساس دیدگاه خودش درک می‌کند و این ممکن است مانع برقراری ارتباط مفید بین افراد شود. یک سری عوامل هستند که هم می‌توانند باعث بالا بردن کیفیت ارتباط شوند و هم می‌توانند باعث تأخیر یا عدم ارتباط شوند. عواملی مانند کیفیت صدا، وضعیت جسمانی، میزان تسلط بر زبان و… که به شدت در ارتباطات میان فردی مهم است. مثلا فردی به خاطر کیفیت صدا و بیان خود، از برقراری ارتباط با دیگران اجتناب می‌کند یا برعکس. با توجه به این موارد، ممکن است افرادی وجود داشته باشند که از برقراری ارتباط با دیگران به صورت حضوری اجتناب کنند و به دنبال راه‌های دیگری برای برقراری ارتباط با دیگران باشند.

 فضای مجازی، محیط جدید ارتباطی

افراد، دارای خصوصیات شخصیتی خاصی هستند و بنا به کنش‌ها و واکنش‌هایی که انجام می‌دهند در گروه‌ها و تیپ‌های شخصیتی خاصی قرار می‌گیرند و برای معرفی آن‌ها کلید واژه‌های مشخصی وجود دارد. اگر برای بعضی افراد درون گرا صفاتی همچون خجالتی، کم رو و… را به کار ببریم، این نوع تیپ شخصیتی دارای تعریف ملموس تری خواهد بود. هر کدام از رفتار‌های اشخاص ریشه در ژنتیک، خانواده، محیط و شرایط دارد و هر کدام از این گزاره‌ها دارای شرایط و زیر مجموعه‌های خاص خود هستند. مثلا وقتی برای تعریف بعضی از رفتار‌ها از واژه ژنتیک استفاده می‌کنیم، بدین معنی است که رفتار شخص ریشه در وراثت دارد و از کنترل خود شخص خارج است، یا وقتی بحث از خانواده می‌شود، به این معنی است که نوع تربیت افراد، رفتار‌های تربیتی والدین، نوع برخورد و رفتار افراد تشکیل دهنده خانواده، هرکدام می‌تواند بر شخصیت افراد تأثیر گذار باشد.

بحث موضوعی ما در این مبحث افراد کم رو و درون گرا هستند. افرادی که به دلایل مختلف نمی‌توانند نظر خود را به طور مستقیم در جمع بیان کنند. این شاخصه می‌تواند ریشه در خانواده و نحوه تربیت افراد داشته باشد. به طور مثال کسی که در محیط خانواده نظرش را در مورد بحثی اعلام می‌کند و اگر با واکنش منفی افراد خانواده مواجه شود یا مسخره شود، کم کم باعث سرخوردگی فرد می‌شود و به شکل ترس در وجود او ریشه می‌دواند و ترس از تکرار چنین حالتی  باعث می‌شود در شرایط مشابه، فرد از اعلام نظر خود خودداری کند. چنین حالت‌هایی می‌تواند در محیط‌های مشابه مانند مراکز آموزشی و… نیز برای افراد به وجود بیاید. از آثار این موارد می‌توان به خود کم بینی، عدم اعتماد به نفس، سرخوردگی و… اشاره کرد که محیط‌ها و شرایط مشابه احتمالا نتایج یکسانی را در پی خواهد داشت و همین درک از شرایط باعث ترس از محیط‌های مشابه می‌شود و به این ترتیب عملا افراد سعی می‌کنند در چنین شرایطی اظهار نظر نکنند. با درک فرضیه‌های ذکر شده، برای فرار از این شرایط دنبال محیط و شرایطی جدید می‌گردند تا اعتماد به نفس از دست رفته خود را به دست بیاورند.

فضای مجازی شرایطی ایده آل برای این گونه افراد به وجود می‌آورد. محیطی که مانند تولدی دوباره برای افرادی است که تصور می‌کنند در آن می‌توانند اعتماد به نفس از دست رفته ی خود را باز پس بگیرند و آن طور که میل دارند تعریفی از خود و تیپ شخصیتی خود معرفی کنند. البته باید به این نکته اشاره کرد که این حالت‌ها، به مانند فرضیه‌هایی برای این افراد است که هنوز در قالب واقعیت قرار نگرفته است. با پیشرفت فضای مجازی و دسترسی آسان به این ساز و کار، افراد به راحتی می‌توانند خود و سلایق خود را در قالب دنیای مجازی به نمایش بگذارند، در حالی که در این شرایط جدید، نظرات و برخورد شرایط قبل به آن صورت وجود ندارد. البته نکته اصلی این است که در شرایط مذکور انتخاب فضای مجازی به عنوان راه حل می‌تواند یا به شیوه مثبت بروز کند و باعث شود افراد توانایی‌های خود را به اشتراک بگذارد یا اینکه قرار گرفتن در شرایط و محیط قبلی باعث شود افراد از فضای مجازی  به عنوان محیطی برای عقده گشایی استفاده کنند و رفتاری ناپسند که نتیجه و حاصل شرایط قبلی است به نمایش بگذارند.

 

انتخاب فضای مجازی به عنوان راه حل می‌تواند یا به شیوه مثبت بروز کند و باعث شود افراد توانایی‌های خود را به اشتراک بگذارد یا اینکه قرار گرفتن در شرایط و محیط قبلی باعث شود افراد از فضای مجازی  به عنوان محیطی برای عقده گشایی استفاده کنند و رفتاری ناپسند که نتیجه و حاصل شرایط قبلی است به نمایش بگذارند.

 

به عنوان مثال کسی که دارای استعداد نویسندگی است و با مطرح کردن در شرایط اول مورد تمسخر یا واکنش نامناسب افراد قرار می‌گرفتند، در محیط مجازی می‌تواند استعداد خود را به اشتراک بگذارد و ممکن است مورد اقبال افراد بسیاری قرار گیرد یا حتی اگر چندان هم با ارزش نباشد، فضای مجازی برای او مانند محلی برای تمرین و پیشرفت و جایی برای آشنایی و یادگیری بیشتر علایق می‌باشد. روابط در فضای مجازی بسیار متفاوت از فضای حقیقی است و یکی از مهم ترین ویژگی‌های فضای مجازی این است که نوعی آزادی و رهایی از قوانین و عوامل محدود کننده اجتماعی وجود دارد که در دنیای حقیقی ارتباط را برای اینگونه افراد سخت و دشوار کرده بود. اینگونه افراد در دنیای مجازی می‌توانند بدون ترس از رفتار‌هایی که ممکن بود در دنیای حقیقی با آن روبرو شوند، به تعامل با دیگران بپردازند و عقاید و نظرات خود را در مورد مسائل مختلف بیان کنند.

 فضای مجازی و عقده گشایی افراد

همه موارد ذکر شده در بالا می‌تواند نتیجه عکس هم داشته باشد. کسی که در دنیای حقیقی سرکوب شده است و رفتار خوبی با او صورت نگرفته است، کم کم دچار حالت خود کم بینی می‌شود و مجبور به عقده گشایی می‌شود. بدین گونه که رفتار‌های نا مناسب افراد باعث می‌شود ابراز وجود و مطرح کردن نظر خود در جمع به مرور سرکوب شود و رفتار‌های نامناسب جایگزین شود. مثلا کسی که قدرت ارائه نظر در جمع را از دست داده است، فضای مجازی را که نظارت و نظر دیگران کمتر بر آن حاکم است و مکانی مناسب برای این رفتار‌ها که ناشی از رانده شدن از جمع واقعی است، پیش روی خود می‌بیند. رفتار‌های سوء، فحش دادن، پست کردن مطالب نامناسب و… همه به نوعی می‌تواند از آثار نامناسب فضای مجازی باشد. اینگونه افراد می‌خواهند توجه از دست رفته خود را در دنیای حقیقی در این فضا به دست آورند و برای این کار دست به هر کاری می‌زنند. با تمام این توصیف‌ها و بیان کردن مثال‌هایی برای استفاده از فضای مجازی به این نکته خواهیم رسید که دنیای مجازی می‌تواند مکانی مناسب برای رفتار‌های مقابله ای و هم مکانی برای انجام رفتار‌های سوء باشد اما باید توجه کرد که کارکرد‌های مثبت و منفی دنیای مجازی مانند بسیاری از گزاره‌های پیشرفت جزء شاخصه‌های امور هستند و به گونه ای اجتناب ناپذیرند. اگر بخواهیم نگاهی اجمالی بیاندازیم بهتر است از یک مثال استفاده کنیم. در اوایل ورود گوشی‌های هوشمند به کشور رفتار‌های سوء بسیاری از سوی کاربران دیده می‌شد. مثلا پخش کردن فیلم‌های هرزه نگاری، مزاحمت‌هایی که با استفاده از گوشی انجام می‌شد و… . حال باید این نکته را بیان کرد که پیشرفت جدا از همه نکات مثبتی که دارد، نکات منفی هم دارد، چون با ورود وسیله ای مانند گوشی هوشمند به کشور، فرهنگ استفاده صحیح از آن همراه گوشی وارد نمی‌شود و این مکان مقصدی است که برای پیشرفت باید به مرور رفتار‌های صحیح و استفاده مناسب را آموزش دهد.

نتیجه گیری

به طور کلی با به وجود آمدن فضای مجازی که به نسبت دارای نظارت کمتری نسبت به دنیای حقیقی است است، افرادی که دارای قدرت ارتباطی ضعیف تری هستند، فضای مجازی می‌تواند بستر مناسبی برای شکل گیری باشد و  به نوعی کاربران آن اعتماد به نفس از دست رفته ی خود را بدست بیاورند. هر کدام از امور دارای وجوه مثبت و منفی هستند و برای استفاده بهتر و رسیدن به امور مثبت باید تاوان داد. به این معنی که وجوه منفی تاوانی برای رسیدن به امور و گزاره‌های مثبت می‌باشند. به این ترتیب می‌توان گفت استفاده از فضای مجازی به عنوان مکانی مناسب برای بیان نظر و رسیدن به خود باوری جدا از رفتار‌های نامناسبی که می‌تواند داشته باشد، است و با بحث آموزش و راهکارهایی از این نوع می‌توان اثرات منفی را به حداقل رساند.