جنگ در میدان دانشگاه
- نوشته شده : محمدجواد بادین فکر
- 10 دسامبر 2019
- تعداد نظرات :0
| میتوان گفت اکثر تشکلهای دانشجویی از ترکیب یا سیطره میدان سیاست شکل گرفته اند؛ چرا که اساسا جنبشهای دانشجویی از ابتدای شکل گیری نهاد دانشگاه در ایران هویت خود را در تقابل با میدان سیاست یافته اند و این جریان تا به امروز ادامهدار است.
هنگامی که از تشکلهای دانشجویی سخن به میان میآید، تصور بر آن است که عده ای(دانشجو) برای انجام کارهای مشترک جمعی را شکل میدهند تا به وسیله آن ارادههای فردی خود را به جمع تبدیل کرده و در یک فرم تشکیلاتی آن را محقق نمایند. برای فهم نوع و جنس هستی شناسانهی تشکلهای دانشجویی باید به سراغ سوالاتی برویم از این جنس که اصلا چرا یک تشکل شکل میگیرد؟ چه کسانی حق دارند در تشکل قرار بگیرند؟ نوع قدرت و منازعه میان آنها چگونه است؟ و بسیاری از سوالات دیگر. اما مقدمه حیاتی برای فهم و خوانش تمامی این سوالات این است که به جنبه وجودی و پدیداری آن توجه شود. افراد هر تشکل تلاش میکنند تا برای تحقق خودهایشان و ظهور کردن در تمامیت فردی شان دست به ایجاد تشکل بزنند تا از این طریق به موقعیتی دیگر از برساخت هویتی خودشان نائل شوند. لذا برای تحلیل هر نوع پدیده ای در رابطه با تشکلهای دانشجویی باید از بعدی پدیدار شناسانه وارد مسئله شویم. اینکه از جمع شدن جنبههای پدیداری فردی درکنار هم چه روح کلی و موقعیت اجتماعی متجلی میشود؟
معمولا افرادی وارد تشکلهای خاص دانشجویی در قالبهای مختلف میشوند که از منشها و خلق و خوهای فرهنگی-اجتماعی همسان برخوردار هستند. به گقته پیر بوردیو منش یک انتخاب شخصی نیست بلکه براساس موقعیت اجتماعی شکل میگیرد. همچنین این منش افراد شرکت کننده در یک تشکل علاوه بر موقعیت اجتماعی به میزان بهره مندی آن از انواع سرمایه نیز مرتبط است. همانطور که بوردیو استدلال میکند سرمایه میتواند انواع مختلفی داشته باشد مانند سرمایه اقتصادی که به ثروت اشاره دارد، سرمایه فرهنگی که به دانش و تربیت تکیه دارد، سرمایه اجتماعی که به نوع پیوندهای اجتماعی و اعتماد متقابل مربوط است و سرمایه نمادین که به افتخار و شخصیت و پرستیژ افراد اشاره دارد.
او بیان میکند که سرمایه فرهنگی و اقتصادی مشخصههای اصلی اجتماعی است که که از طریق آن منش، اقدام به دسته بندی و طبقه بندی ذائقههای مصرف کننده میکند. به عبارتی ریشه شکل گیری تشکلها که در یک پیوند اجتماعی در موقعیت شکل میگیرند، به وسیله حجم سرمایههای فرهنگی و اقتصادی افراد و در رابطه با نوع سلیقه آنها به وجود میآیند. اساسا مفهوم سرمایه اجتماعی بوردیو، یعنی میل و گرایش افراد با پیش زمینههای اقتصادی- فرهنگی مشابه برای پیوند با یکدیگر در قالب روابط دوستانه، تجاری و… .
اما این میل و سرمایه شرط لازم برای شکل گیری تشکل است، میل و سرمایه در رابطه با موقعیتها و میدانهای اجتماعی گوناگون برساخته میشود. پس افراد هر تشکل حتی اگر از پیش با یکدیگر پیوندهای اجتماعی شکل نداده باشند پس از عضویت در تشکل یا انجمن دانشجویی میلها و سرمایههای خود را بازتولید و بازسازی میکنند و همچنین تلاش میکنند تا منشِ خود را در تشکل درونی کنند. هر تشکل تلاش میکند تا ابعاد هویتی خود را متجلی نماید. اعضا همواره در حال ارزیابی موقعیت خود در گروه هستند و تلاش میکنند تا یک خود واحد جمعی را بسازند. در این بخش البته دسته ای از تشکلها به مسیر خود ادامه میدهند و دسته ای نمیتوانند از بحرانهای عدم تفاهم عبور کنند. با توجه به این مقدمات برای تحلیل وارد فازمفهومی بعدی بوردیو میشویم.
“ افراد هر تشکل حتی اگر از پیش با یکدیگر پیوندهای اجتماعی شکل نداده باشند پس از عضویت در تشکل یا انجمن دانشجویی میلها و سرمایههای خود را بازتولید و بازسازی میکنند و همچنین تلاش میکنند تا منشِ خود را در تشکل درونی کنند. “
تشکلها در یک فضای خنثی فعالیت نمیکنند بلکه به قول جامعه شناسی کلاسیک ساختارها بر آن عمل میکنند و گاهی با فشار یا اعمال قدرت، شکل پذیری آن را تهدید میکنند. از نظر بوردیو میدان همان قلمرویی است که در آن اقدامات، تلاشها و مبارزات برای تولید فرهنگی صورت میگیرد. میدانها از افرادی تشکیل شده اند که دارای منابع گوناگون(انواع سرمایه) هستند و برای کسب پرستیژ، ثروت و قدرت تلاش میکنند. این میدانها که همان موقعیتهای اجتماعی هستند با منش در پیوندی تنگاتنگ، عاملان را سازگار میسازند. رابطه دیالکتیکی میان میدان و منش، کنشهایی را بهوجود میآورد که گاهی خود ممکن است میدانی دیگر را تعریف نمایند. حال همانطور که بوردیو از میدانهای مختلفی سخن میگوید، مانند میدان ادبی، میدان رسانه ای، میدان سیاست و…، میتوانیم از میدان آموزش یا به طور مشخص از میدان دانشگاه صحبت کنیم.
در این میدان تشکلها در حال رقابت و منازعه مداوم با یکدیگرند. از نظر بوردیو ساختار میدان حالتی از مناسبات قدرت میان کنشگران یا نهادهای دخیل در مبارزه یا اگر ترجیح بدهیم، توزیع سرمایه خاصی است که در جریان مبارزات قبلی انباشته شده و استراتژیهای بعدی را هدایت میکند. یعنی نهایتا بر سر حفظ یا براندازی ساختار توزیع یک سرمایه خاص است. سطح منازعه در میدان میتواند به چالشهای فیزیکی نیز منجر شود. با توجه به آنچه گفته شده منش و سرمایهها باعث میشود تا فرمهای گوناگونی از تشکلها سامان یابد. البته این شکل گیری صرفا از روی ارادهی فردی نیست بلکه تحمیل موقعیتها یا میدانها در شکل گیری آن موثر است و گاهی این امر تبدیل به یک مسئله ایدئولوژیک میشود. برای مثال تشکل بسیج دانشجویی که پس از انقلاب در میدان دانشگاه شکل گرفته است مبنایی ایدئولوژیک و هدفی خاص دارد که عملا میدان سیاست و میدان دین در آن نقش جدی داشته اند. میتوان گفت اکثر تشکلهای دانشجویی از ترکیب یا سیطره میدان سیاست شکل گرفته اند؛ چرا که اساسا جنبشهای دانشجویی از ابتدای شکل گیری نهاد دانشگاه در ایران هویت خود را در تقابل با میدان سیاست یافته اند و این جریان تا به امروز ادامه دار است.
“ از نظر بوردیو ساختار میدان حالتی از مناسبات قدرت میان کنشگران یا نهادهای دخیل در مبارزه یا اگر ترجیح بدهیم، توزیع سرمایه خاصی است که در جریان مبارزات قبلی انباشته شده و استراتژیهای بعدی را هدایت میکند. یعنی نهایتا بر سر حفظ یا براندازی ساختار توزیع یک سرمایه خاص است. “
اگر بخواهیم آنگونه که سنت قاره ای بر آن تاکید میکند عمل کنیم باید ریشه تاریخی میدانها را نیز بررسی نماییم. همانا که فهم تاریخی مقدمه تحلیل اجتماعی است. اساسا میدان دانشگاه و تشکلهای آن یک پدیده سیاسی-تاریخی بوده است. در اولین برهه شکل گیری تشکلها یعنی زمان تشکیل دانشگاه تهران در دوره رضا شاه تا پایان سلطنت او اولین هستههای تشکیلاتی دانشجویی را گروههای سیاسی، کمونیستی با رهبری تقی ارانی شکل داده اند. که هدفشان مبارزه انقلابی با دیکتاتوری رضا شاه بوده است. پس از شکلگیری تشکلهای کمونیستی که عمده دانشجویان را به خود جذب کرده بود، دومین تشکل با اعراض و مقابله از طرفداران حزب توده، سازمان صنفی دانشجویان دانشگاه تهران بود که با طرفداری از دکتر مصدق در همان سالها شکل گرفت. و نهایتا سومین و مهمترین جریان، دانشجویان طرفدار گرایشهای اسلامی بودند که منجر به شکل گیری انجمنهای اسلامی دانشجویان شد. حال سه گروه مهم در میدان دانشگاهی ایجاد شد که وارد منازعات قدرت و درگیریها شدند. البته در مواقعی با یکدیگر به وحدت رسیدند و درمواقعی در پی حذف یکدیگر برآمدند.
“ اساسا میدان دانشگاه و تشکلهای آن یک پدیده سیاسی-تاریخی بوده است. در اولین برهه شکل گیری تشکلها یعنی زمان تشکیل دانشگاه تهران در دوره رضاشاه تا پایان سلطنت او اولین هستههای تشکیلاتی دانشجویی را گروههای سیاسی، کمونیستی با رهبری تقی ارانی شکل داده اند. که هدفشان مبارزه انقلابی با دیکتاتوری رضا شاه بوده است. “
آنچه که در چند دهه قبل میان احزاب، تشکلها و گروههای دانشجویی رخ داده است منازعه بر گرفتن یا پس گرفتن قدرت در میدان دانشگاه است. لذا در این مدت شاهد تقابلهای گسترده و متنوع میان گروههای دانشجویی بوده ایم. این تقابلها کاذب نیست بلکه به شدت تقابلهایی واقعی و تاریخی هستند. در سالهای گذشته میدان دانشگاه صحنه ای برای تقابل تشکلهایی شده است که در فرمهای عینیت یافته متفاوتی ظهور و بروز کرده اند. مانند انجمنهای اسلامی، انجمنهای صنفی(باگرایشهای چپ)، بسیج دانشجویی، انجمنهای مستقل و انجمنهای علمی و… .
در این میان تقریبا به جز انجمنهای علمی عملا سایر تشکلهای دانشجویی مشخصا سرمایه و قدرت خود را از پایگاهها و میدانهای سیاسی اخذ کرده اند و خط و ربطشان مشخص است. اما هدف از شکل گیری انجمنهای علمی اتفاقا ایجاد یک حیات خلوت امن برای افرادی است که نمیخواهند سویههای سیاسی را وارد حوزه خود نمایند که البته واقعیت ماجرا اینگونه نیست. چراکه انجمنهای علمی به عنوان یک سنگر در میدان دانشگاهی موقعیتی هستند که گاهی افراد وابسته به بسیج یا انجمنهای صنفی و… آن را تصاحب میکنند. با این حساب فشار و سیطره سایر طرفهای نزاع در میدان اجازه نمیدهد تا این محیط خنثی بماند، برای همین در پی حذف یا استحاله آن برمیآیند.
پیش از آنکه بخواهیم بر همین اساس یک اتفاق واقعی را که در سال 1398 در دانشگاه تهران رخ داد بررسی نماییم باید اشاره کنیم که میدان سیاست همواره سعی در کنترل و سیطره بر میدان دانشگاه دارد. این از ابتدای تاسیس دانشگاه در زمان رضا شاه تا زمان فعلی ادامه دارد. اما در طرف مقابل برخی مسائل تغییر کرده است. در میدان دانشگاه گروهها در جهت مقابله با میدان سیاست بسیج همگانی نمیشوند و پیوندی رخ نمیدهد بلکه به جای تقابل فعال میدان دانشگاه با میدان سیاست و اقتصاد عملا این نزاع به داخل میدان دانشگاه کشیده شده است و گروهها بر سر قدرت در تقابلی بعضا خونین قرار گرفته اند. تا زمانی که این تنازع قدرت حل نشود، میدان سیاست پیروز همیشگی بر نزاعهای دانشگاهی خواهد بود.
جنگ در میدان دانشگاه
برای آنکه یک نمونه واقعی از نزاع در میدان دانشگاه را ملاحظه نماییم، به بررسی اتفاقی که در اردیبهشت ماه سال 1398 در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران افتاد میپردازیم. ماجرا از این قرار بود که انجمن علمی ارتباطات به مناسبت روز جهانی ارتباطات نشستی با موضوع نقد و بررسی برنامه تلویزیونی عصر جدید برگزار کرد که در آن عوامل این برنامه پر مخاطب به همراه دو تن از اساتید دانشگاه تهران حضور داشتند. ابتدا اساتید نقدهای خود را به برنامه مطرح کردند و سپس دانشجویان به نوبت شروع به بیان نقدهای خود کردند. در همین حین یکی از دانشجویان که برای نقد برنامه عصر جدید به پشت تریبون رفته بود به بیان مطالبه و گله مندی از دستگیری چند تن از دوستانش پرداخت که در جریان اعتراضات اجتماعی دستگیر شده بود. سپس از انتهای سالن مورد تشویق دوستانش (که بعدا کاشف به عمل آمد که از انجمن صنفی با گرایشهای چپ بودند) قرار گرفت و جو برنامه به هم ریخت . کشمکش تا حدی پیش رفت که افرادی از بسیج دانشجویی نیز وارد درگیری شدند و نهایتا میدان دانشگاه شاهد یک تقابل تمام عیار میان سه گروه از تشکلهای دانشجویی شد. نباید اشتباه کرد این رویارویی میان چند دانشجوی بی نام و نشان یا تحریک فردی خاص در آن جلسه نیست، بلکه یک تقابل تاریخی است. تقابلی که سالها برای کسب قدرت در میدان دانشگاه با یکدیگر جنگیده اند.
اما چرا در میدان انجمن علمی؟ بوردیو پاسخ میدهد که تازه واردها به میدان دارای کمترین سرمایه هستند لذا به خاطر نداشتن تاریخ یا سرمایه عمیق در میدان دچار فرار یا حذف شدگی قرار میگیرند. افرادی از انجمن صنفی به خیال خود برای باز پسگیری حق به ظاهر تضییع شده خود توسط میدان سیاست این بار پا به محیطی گذاشته بود که عناصر حاکمیتی(صدا و سیما) در آن حضور داشتند.
این مثالی است مشخص و مهم از تقابلهای تشکلهای دانشجویی در میدانهای دانشگاهی اگرچه وضعیت تقابلی سایر تشکلها در سایر دانشگاه به این صورتی که در دانشگاه تهران وجود دارد نیست.
اما نهایتا تشکلها ابتدا باید مسئله مورد نزاع خود را پیدا کنند و نهایتا بر سر آن به گفتوگو بنشینند. شاید بتوانند توازن قدرت را در میدان دانشگاهی برقرار کنند همانطور که در بسیاری از دانشگاهها این مهم رخ داده است.
منابع:
بوردیو، پیر(1395)،” مسائل جامعه شناسی”، ترجمه: پیروز ایزدی، انتشارات نسل آفتاب
مهدی زاده، سید مهدی(1393) “نظریههای رسانه، اندیشههای رایج و دیدگاههای انتقادی”، انتشارات همشهری
محمدجواد بادینفکر، پژوهشگر حوزه ارتباطات و علوم اجتماعی است. مقالات ایشان در سایت باشگاه اندیشه نیز در همین حوزه منتشر میشود.