نقش رسانه‌ها در شهرت سلبریتی‌ها

«باشگاه شما»، جایی است که دانشجویان، نخبگان و پژوهشگران علوم انسانی در آن، مقالات خود را با مخاطبان خود به اشتراک می‌گذارند. شما هم می‌توانید با ارسال مقالات علمی‌ژورنالیستی، بعد از ارزیابی توسط هیئت تحریریه باشگاه اندیشه، مقالات خود را منتشر کنید. دسترسی به سایر مقالاتِ «باشگاه شما».

| رسانه‌ها نقشی مستقیم و انکار نشدنی در شهرت سلبریتی‌ها داشته‌اند.

شاید بی‌اغراق کمترین نیاز هر هنرمند باید شهرت باشد اما شناختی که جامعه از هنرمند دارد بیشتر به واسطه شهرت اوست. کسی وجود ندارد که شهرت برایش مهم نباشد. می‌توان گفت بیشتر افراد تمایل خاصی به سمت شهرت طلبی دارند و وقتی همه به مشهور شدن فکر می‌کنند باید به اهمیت این موضوع پی برد. بسیاری از سلبریتی‌ها برای دیده شدن دست به کارهای زیادی می‌زنند که در بیشتر موارد به آن‌ها ربط پیدا نمی‌کنند. شهرت سلبریتی‌ها مفهوم ثابتی نیست و به مرور زمان بیشتر یا کمتر می‌شود و از یک سلبریتی به سلبریتی دیگر متفاوت است. در این بین رسانه‌ها نقش زیادی در این شهرت طلبی و میزان شهرت سلبریتی‌ها دارند. در بیشتر کشور‌ها رسانه‌ها، تبدیل به جولانگاهی برای شهرت طلبی سلبریتی‌ها شده است. اینطور می‌توان گفت که هرجا سلبریتی باشد رسانه هم هست. رسانه‌ها نقش زیادی در شهرت سلبریتی‌ها دارند، به طوری که اگر رسانه‌ها نبودند بعید به نظر می‌رسید سلبریتی‌ها به شهرتی که الان دارند برسند. همواره رسانه‌ها اهدافی مد نظر دارند که از این طریق به آن می‌رسند. این پژوهش به دنبال این است که بفهمد رسانه‌ها چه نقشی در شهرت سلبریتی‌ها دارند و این شهرت سلبریتی‌ها تا چه اندازه‌ای تحت تاثیر رسانه‌ها است و ما چقدر تحت تاثیر این جو رسانه‌ای قرار می‌گیریم.

جنون شهرت

شهرت امری خوشایند برای همه است. این جنون شهرت به صورت غریزی در وجود همه انسان‌ها است. امروزه شهرت به یکی از ملزومات هر سلبریتی تبدیل شده است و اینطور می‌توان گفت که بیشتر کار‌هایی که سلبریتی‌ها انجام می‌دهند برای دیده شدن است و کاری را برای رضای خدا انجام نمی‌دهند. برای آن‌ها شهرت مهم تر از محبوبیت است و برایشان مهم نیست به چه چیزی مشهور شوند. امروزه اعتبار یک چهره را در مهارت ناخواسته او در ارتکاب اعمالی غیر اخلاقی می‌بینیم که به طوری حس خشم یا شادی در مردم ایجاد می‌کند و به جای ویران کردن زندگی حرفه‌ای‌شان، آن را خلق می‌کند و برآشفتگی رسانه‌ای فقط باعث می‌شود بیشتر به آن توجه کنیم (کشمور , 2006). در واقع سلبریتی‌ها زندگی خود را به جای حال برای آینده سامان می‌دهند، چون به نظر آن‌ها آینده ارزشمندتر از زمان حال است (رولندز, 2008). آن‌ها می‌خواهند برای خود احترام بخرند و جایگاه اجتماعی خود را بالا ببرند. چیزی که سلبریتی‌ها با آن‌ها شهرت پیدا میکنند و تصوری که جامعه از آن‌ها دارد، با چیزی که واقعا هستند فرق دارد. در بیشتر مواقع سعی می‌کنند که خود را جوری نشان دهند که تصور جامعه است . با گذر زمان دیگر نمی‌توانند خود را بدون توسل به کلیشه‌ها درک کنند و خود را در دنیای جدید خود گم می‌کند.

 ما و سلبریتی‌ها

امروزه تصاویر رسانه واسط و دو بعدی برای ما به عنوان آدم‌های واقعی مهم شده اند (کشمور , 2006). وقتی صحبت از سلبریتی به میان می‌آید چندین واژه خاص در ذهن تداعی می‌شود. واژه‌هایی چون: محبوبیت، مشهور بودن، محدود بودن و… . وقتی چنین شاخص‌هایی برای سلبریتی‌ها در نظر می‌گیریم ناخود آگاه تعدادی از افراد جامعه را از توده مردم جدا می‌کنیم. سلبریتی به افرادی می‌گویند که دارای محبوبیتی خاص بین مردم هستند و در اینجا منظور از مردم، مردم عادی است که در تعریف سلبریتی‌ها نقش مستقیم دارند. ما همیشه علاقه جنون آمیزی به سرک کشیدن در زندگی دیگران داریم و زمان زیادی را  برای پیگیری ستاره‌ها صرف می‌کنیم (کشمور , 2006). پیگیری زندگی سلبریتی‌ها و ستاره‌ها به عنوان یک امر عادی در زندگی خود قبول کرده ایم و به عنوان اوقات فراغت آن‌ها را دنبال می‌کنیم.

ما همیشه یک تصویر مشهور از خودمان در ذهن داریم که به موفقیت رسیده است و وقتی در واقعیت به آن نمی‌رسیم می‌خواهیم کسایی را در جهان واقعیت پیدا کنیم که به آن موفقیت مد نظر ما رسیده است. کسانی که چهره‌های مشهور را بیشتر به عنوان شخصیت‌های اجتماعی سرگرم کننده دنبال می‌کنند و کسانی که احساسات شدیدتر شخصی در مورد چهره‌های مشهور از خودشان نشان می‌دهند و پرستندگان افراطی که با چهره‌های مشهور بیش همذات پنداری می‌کنند و در حد بیماری رفتار عاشقانه و افسون شده ای در مورد چهره‌های مشهور دارند (کشمور , 2006). سلبریتی‌ها با توجه به محبوبیتی که پیدا کرده اند بیشتر مورد توجه ما قرار می‌گیرند و بیشتر پیگیر آن‌ها هستیم. حالا همین فرد با توجه به محبوبیتی که پیدا کرده است در زمینه‌های تخصصی و غیر تخصصی خود اظهار نظر می‌کند. خواه نظر او درست باشد، خواه نادرست و غلط باشد اما از نظر طرفدار‌هایش او دانای اعلم است و نظر او در اکثر موارد درست است و هر نظری مخالف و ضد او غلط شمرده می‌شود. سلبریتی‌ها وقتی نمی‌توانند قهرمان واقعی یک اجتماع باشند در ذهنشان تصور می‌کنند که یک قهرمان چه کار‌هایی می‌تواند انجام دهد و ادای آن را در می‌آورند بی آنکه کنش آن‌ها از سر دغدغه شان باشد. البته می‌توان گفت این رابطه طرفدار‌ها و سلبریتی‌ها  و این مقبولیت آن‌ها نزد طرفدار‌ها همیشگی نیست و شاید با ظهور یا مطرح شدن شخصی دیگر طرفدار‌های یک سلبریتی ریزش داشته باشد و به طرفدار‌های فرد دیگری بپیوندند.

پس می‌توان گفت رابطه طرفدار و سلبریتی‌ها همیشه هموار نیست و با گذشت زمان و با بروز حوادث می‌تواند تاثیر مستقیم بر افزایش و کاهش محبوبیت داشته باشد. همان طور که گذر زمان باعث محبوبیت فرد شده، با گذر زمان افراد دیگری را به عنوان سلبریتی معرفی کند و حس کمال طلبی و تنوع طلبی انسان می‌تواند انگشت اشاره ای بر افول سلبریتی‌ها باشد. برای همین هر سلبریتی قصد دارد مقبولیت خود را نزد مردم و طرفداران خود حفظ کند و با توجه به گستردگی جهان و افزایش جمعیت استفاده از رسانه‌ها بهترین و راحت ترین راه برای این امر است که در این میان استفاده از رسانه بصری بهترین نوع است.

رسانه‌های بصری بهترین راه ارتباطاتی بین ما و سلبریتی‌ها است. چون میزان استفاده مردم از این دست از رسانه‌ها به نسبت بیشتر از سایر رسانه‌ها است و در این نوع راه برای معرفی استفاده از مدل‌های خاص و متفاوت می‌تواند ساده ترین راه برای معرفی باشد. به این نکته هم باید اشاره کرد که سلبریتی‌هایی که بیش تر در این حوزه قرار می‌گیرند مانند خواننده‌ها و بازیگران نسبت به فرد دیگری که در حوزه‌های دیگر به عنوان مثال یک کسی که در حوضه ی‌های علوم انسانی و دانشگاهی و… فعالیت می‌کنند طرفداران بیشتری دارند و برای ما شناخته شده تر هستند. چون میزان محبوبیت فیلم و موسیقی و امثال این‌ها عمومیت و محبوبیت بیشتری نسبت به سایر حوزه‌های علمی‌و تخصصی دارند. اما باید به این نکته اشاره کرد که در بعضی موارد سلبریتی‌ها به حوزه‌های غیر تخصصی خود هم سرک می‌کشند و در مورد آن اظهار نظر می‌کند و در مقابل فردی در آن حوضه فعالیت می‌کند می‌تواند اظهار نظر درست تری داشته باشد اما باز نظر سلبریتی‌ها نزد مردم دارای مقبولیت بیشتری است.

رسانه‌ها تاثیر زیادی در این موارد دارد و با محبوب کردن یک سلبریتی و درست نشان دادن اظهارات او، در پیش برد اهداف خود و اهداف سیاسی دولت استفاده می‌کند. شهرت با کمک رسانه‌ها به یک ویژگی اجتماعی تبدیل شده است (کشمور , 2006). اینطور می‌توان گفت سلبریتی‌ها نقش یک رهبر موقت برای طرفدار‌ها و مردم دارند که به همان اندازه می‌تواند آثار خطرناک داشته باشد. ما توانایی اندیشیدن را در مورد مسائل روزمره را از دست می‌دهیم و چیز‌هایی که سلبریتی‌ها به طور مبهم مطرح می‌کنند به عنوان واقعیت قبول می‌کنیم و بر اساس آن‌ها درک می‌کنیم. یعنی چیز‌هایی که همواره تقلیدی از سلبریتی‌ها است و اوج مسئله آنجا می‌شود که ارزش‌های خود را بر اساس آن‌ها شکل می‌دهیم و ارزش‌هایی که قبلا برای ما وجود داشت کم کم از بین رود.

 

می‌توان گفت سلبریتی‌ها نقش یک رهبر موقت برای طرفدار‌ها و مردم دارند که به همان اندازه می‌تواند آثار خطرناک داشته باشد. ما توانایی اندیشیدن را در مورد مسائل روزمره را از دست می‌دهیم و چیز‌هایی که سلبریتی‌ها به طور مبهم مطرح می‌کنند به عنوان واقعیت قبول می‌کنیم و بر اساس آن‌ها درک می‌کنیم.

 

مدیریت رسانه

رسانه‌ها در چند دهه اخیر رشد قابل توجهی کرده اند و نقش‌های رسانه در زندگی مردم افزایش یافته است و تاثیر زیادی بر روی جامعه می‌گذارد. این اثر گذاری توجه مدیران را به سمت مدیریت رسانه جمع کرده است و فهمیدند که با استفاده از مدیریت رسانه می‌توان سیاست‌هایی را روی جامعه اعمال کرد. رسانه با توجه به نوع مالکیت آن‌ها دارای اهداف متفاوتی هستند. رسانه‌ها با مالکیت دولتی که تحت نظر دولت هستند، رسانه‌هایی با مالکیت عمومی‌ و رسانه‌ها با مالکیت خصوصی که تحت نظر مالک خصوصی است و هر کدام از این این‌ها با توجه به به نوع مالکیت آن‌ها چارچوب‌ها و قواعد و ضوابط خاص خود را دارند و بی شک شیوه نظارت و مدیریت آن‌ها در نوع سیاست گذاری آن‌ها دخیل است (هیونز & لاتز, 2012). در جوامعی که مدیریت رسانه‌ها دولتی اند، نحوه ارتباط دولت با رسانه‌ها و کنترل و نظارت آن‌ها برای پیشبرد اهداف خود مد نظر است. در ایران دولت رقیب بخش خصوصی در حوضه رسانه‌هاست. توزیع کمک‌های دولتی هم اهرم فشاری برای دولت است. بنابراین فضای کسب وکار رسانه ای ایران رقابتی نیست (قربانی, 1391).

رسانه‌ها و سلبریتی‌ها

رسانه و سلبریتی دو مقوله جدایی ناپذیر از هم هستند و هیچکدام را نمی‌توان بدون دیگری تصور کرد. رسانه‌ها نقش پر رنگی در شناخته شدن سلبریتی‌ها دارند شهرت و دیده شدن به یکی از ارزش‌های بازار رسانه ای شده است. سلبریتی‌هایی که تیتر روزنامه‌ها یا چهره تلویزیونی می‌شوند شروع به فروختن می‌کنند (کشمور , 2006). رسانه می‌خواهد افراد را به مدیوم‌های خود معتاد کند و جوری نشان دهد که چیزی خارج از این چارچوب اهمیت ندارد. سلبریتی‌ها با شناخته شدن تبدیل به برند شده و درآمد زایی دارند وکم کم خودشان هم تبدیل به محصول شده و مثل کالا فروخته می‌شوند (کشمور , 2006). رسانه‌های مختلف توان‌های متفاوتی در ایجاد شهرت دارند و به همان نسبت این رسانه‌ها توان متفاوتی هم برای القای شهرت در مخاطبان دارند و محتوای تولید شده توسط رسانه‌ها برای افراد مختلف‌ هاله‌ای از شهرت ایجاد می‌کند که بعید نیست در جهان بیرون از رسانه حاوی این میزان از شهرت نباشد، (شاوردی, جعفر زاده پور, & حسینی مقدم, 1396).

رسانه‌ها انتخاب می‌کنند که چه کسی برای مردم شناخته شود و در واقع این در ما کاشته می‌شود و رسانه‌های جمعی با پرداختن به موضوعی، آگاهی عمومی‌از آن موضوع را بالا می‌برند (تانکارد & سورین, 1992). رسانه باعث می‌شود موضوعی برای فرد اهمیت پیدا کند و آن را دنبال کند. به مرور زمان اولویت‌های رسانه، به اولویت جامعه تبدیل می‌شود. رسانه‌ها فرآیند تولید چهره را هدایت می‌کنند و چهره مشهور اساسا یک یک تولید رسانه ای است (کشمور , 2006).  این بخش از قدرت رسانه‌ها قابل تبیین با استفاده از نظریه برجسته سازی است  و اصل مهم در برجسته سازی تکرار است (تانکارد & سورین, 1992). و با این کار افکار عمومی‌ را جهت دهی می‌کند. تکرار یک موضوع در رسانه‌ها باعث می‌شود اهمیت آن موضوع نزد مردم افزایش پیدا کند و این دخالت رسانه‌ها است که باعث می‌شود یک سلریتی مشهور شود. شخصیت رسانه واسط یک اصطلاح مناسب است که به ما یادآوری می‌کند چگونه چهره مشهور به عنوان یک مقوله برای خلق و انتشار یک شخصیت مطلقا به رسانه وابسته است (کشمور , 2006).

خود سلبریتی‌ها هم به اهمیت و نقش رسانه در شهرت پی برده اند و این سود بخشی دو سویه است. رسانه‌ها با این کار مردم را به قشری هوادار تبدیل کرده است. رسانه‌ها باعث شده اند مردم باور کنند که سلبریتی‌ها واقعا آن چیزی است که می‌بینند در حالی که ممکن است در شرایط عادی اینطور اهمیت نداشته باشند. برای مثال میزان خشونتی که رسانه از جهان واقعی نشان می‌دهد خیلی کمتر از آن چیزی است که در شرایط واقعی است. این در مورد سلبریتی‌ها و چیزی که از آن‌ها به نمایش می‌گذارد هم صدق می‌کند. هر چه میزان استفاده از رسانه بیشتر باشد اثر رسانه ای روی آن‌ها بیشتر است. اگر نظریه مارپیچ سکوت الیزابت نوئل نومان [1]را در نظر بگیریم می‌توان اثر رسانه ای را به راحتی تشخیص داد. در آن رسانه بیشترین تلاش خود را برای شهرت یک فرد به کار می‌گیرد و می‌تواند یک فرد را به اوج شهرت خود برساند. «نوئل نومان در نظریه مارپیچ سکوت ادعا می‌کند که رسانه‌های جمعی که داراری سه ویژگی تراکم، همه جایی بودن[2]و هم صدایی است، می‌تواند با ترکیب این سه ویژگی اثر قوی روی مخاطب بگذارد و این سه ویژگی باعث می‌شود که به شکلی به موضوع بنگرند که رسانه می‌خواهد» (تانکارد & سورین, 1992). رسانه‌ها با بولد کردن سلبریتی‌ها برای مردم، سعی در پیشبرد اهداف سیاسی و و اقتصادی دولت‌ها هستند و می‌خواهند از این طریق قدرت نفوذ خود در جامعه افزایش دهند. هر چه قدرت نفوذ رسانه بر مردم بیشتر باشد، دولت قدرت بیشتری  برای اشاعه یک فرهنگ یا سیاست در سطح جامعه دارد.

رسانه‌ها قدرت انکار ناپذیری در شهرت سلبریتی‌ها دارند. به طوری که می‌توانند یک نفر را یک شبه بالا ببرند و یا برعکس پایین بکشند. در میان سایر رسانه‌ها، تلوزیون قدرت بیشتری نسبت به سایر رسانه‌ها دارد. تلویزیون باعث شده است که کسی که در این هفته در یک سوپرمارکت کار می‌کند، هفته ی بعد برای یک ملت شناخته شده باشد (کشمور , 2006).

رسانه‌های جدید و میکرو سلبریتی‌ها

با تغییرات چشمگیر تکنولوژی و به وجود آمدن رسانه‌های جدید  و فضای مجازی، شکل جدیدی از سلبریتی‌ها ظهور کرده اند که به آن‌ها میکرو سلبریتی گفته می‌شود. میکرو سلبریتی‌ها با دیگر سلبریتی‌ها متفاوت هستند. سلبریتی‌ها به طور عمومی‌ دارای شهرت هستند و برای جامعه شناخته شده اند ولی میکرو سلبریتی‌ها به یک موضوع خاص  مثلا در زمینه لباس یا آرایش شهرت پیدا می‌کنند و شهرت آن‌ها به واسطه دنبال کننده‌هایی[3] است که در فضای مجازی دارند. فضای مجازی زمینه ساز شهرت فراوان برخی افراد شده و بسیاری از میکرو سلبریتی‌ها بدون داشتن هنر خاصی به شهرت دست پیدا می‌کنند. میکرو سلبریتی به طور روزانه، با تولید محتوا و بحث در مورد در مورد چیز‌هایی که به نظر خودش جالب می‌آید به جذب مخاطب و دنبال کننده می‌پردازند. تاثیر تکثیر رسانه‌ها برای محبوب کردن فرد در تکثیر افراد مشهور هم دیده می‌شود و با گسترش رسانه‌های جمعی، افراد برای مشهور شدن به کار کمتری احتیاج دارند و فضای مجازی پر از افرادی است که به دنبال فرونشاندن عطش شهرت خود هستند (کشمور , 2006).

هر کدام از این میکرو سلبریتی‌ها دنبال کننده‌های خاص خود را دارند. میکرو سلبریتی‌های روی دنبال کننده‌های خود نفوذ زیادی دارند و موضوعی که اینجا مطرح است بحث تبعیت است، به این معنی که بنا به ذات انسان که بیشتر میل به تبعیت از محبوب و مقبول خود دارد. به همین خاطر بسیاری از شرکت‌ها تبلیغات خود را به آن‌ها می‌سپارند. میکرو سلبریتی‌ها از طریق گرفتن تبلیغات کسب درآمد می‌کنند این کسب درآمد از فضای مجازی آنقدر وسوسه انگیز است که افراد زیادی به دنبال کسب شهرت در فضای مجازی و درآمد زایی از طریق آن هستند. میکرو سلبریتی‌ها برای اثر گذاری بیشتر روی مخاطب تبلیغ‌ها را با ادبیات مخصوص خود انجام می‌دهند و بیشتر مواقع شادات هستند. برای بیشتر افراد شیوه کسب شهرت مهم نیست و سرشت فرهنگ شهرت این گونه است که پاسخ اجتماعی چه محکوم کند چه ابراز همدلی، چه ابراز بیزاری کند و چه تایید ، سوژه‌ها معمولا در افکار عمومی‌بزرگ تر می‌شود و به نوعی رسوایی باعث شهرت فرد می‌شود (کشمور , 2006). وضعیت شهرت در این فضا بسیار خطرناک تر از شهرت سلبریتی‌ها در سایر رسانه‌ها است. دسترسی به وب و فضای مجازی بسیار راحت از هر رسانه دیگری است و این راحتی در دسترس بودن افراد در تمام سنین با دنیای مجازی در ارتباطات هستند و افرادی در این فضا به شهرت دست پیدا کرده اند که برای جامعه خطرناک هستند و این فضا افرادی را پرورش می‌دهد که می‌توان بیمار نام برد. کنترل این فضا نسبت به سایر رسانه‌ها سخت است و در بعضی موارد باعث مشکلات بزرگی می‌شود.

نتیجه گیری  

رسانه و سلبریتی دو مفهوم جدایی ناپذیر از هم دیگر تبدیل شده اند و با توجه به گسترش روزافزون رسانه‌ها، رابطه این دو مفهوم عمیق تر از هر وقت دیگری شده است و هیچ کدام را بدون دیگری نمی‌توان تصور کرد و با توجه به همین موضوع، وجود سلبریتی‌ها در زندگی روزمره مردم، به امری معمول تبدیل شده است و ما وجود سلبریتی‌ها را در زندگی روزمره به عنوان امری واجب و طبیعی قبول کرده ایم. هرچند همه ی این موارد با وجود رسانه‌ها به واقعیت تبدیل شده است و رسانه‌ها نقشی مستقیم و انکار نشدنی در شهرت سلبریتی‌ها داشته اند و رسانه‌ها با توجه به سیاست‌هایی که در کار خود دارد، دست به این کار می‌زند و هرکدام از طرفین، یعنی رسانه‌ها و سلبریتی‌ها برای رسیدن به اهداف خود به دیگری وابسته اند.

 

منابع
تهمینه شاوردی، فروزنده جعفر زاده پور، و محمد حسینی مقدم. (1396). بررسی تفاوت شهرت حقیقی و مجازی و نقش رسانه‌ها در شناخته شدگی افراد. مطالعات رسانه‌های نوین، 111-138.
جیمز تانکارد، و ورنر سورین. (1992). نظریه‌های ارتباطات. تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
رضا قربانی. (1391). ارایه الگوی مطلوب مدیریت رسانه با تاکید بر صنعت نشر. کتاب مهر، 6-21.
کشمور , ا. (2006). فرهنگ شهرت. تهران: پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ادبیات.
مارک رولندز. (2008). شهرت. تهران: نشر نو.
هیونز, ت., & لاتز, آ. (2012). فهم صنایع رسانه ای. تهران: نشر لوگوس.
[1] Elizabeth Noelle-neumann
[2] Ubiquity
[3] followers

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

code