جنبش دانشجویی

چرا جنبش دانشجویی زنده نیست؟

| آخرین خاطره نقش آفرینی جدی جنبش دانشجویی در ایران که این جنبش‌ها توانستند بر مسیر سیاست روز تاثیرگذار باشند، تجمع اعتراضی گروهی از دانشجوهای دانشگاه‌های تهران به مذاکرات هسته‌ای در سال 82 است.

از زمان تاسیس دانشگاه تهران، جنبش‌ها‌ی دانشجویی در هیچ زمانی به اندازه بازه زمانی 1390 تا 1398 در اتفاقات مهم جامعه ایران غائب نبودند. این در حالی است که جامعه ایران در دهه 90 یکی از پر تلاطم‌ترین دهه‌های تاریخ معاصر را پشت سر گذاشته است و شاهد تغییرات شگرفی هم در طبقه حاکم جمهوری اسلامی‌ و هم در توده مردم بوده است. اعتراض خانواده‌های کارگران هپکو، اعتراضات دی ماه 1396، اعتراضات آبان 1398 و … اتفاقاتی هستند که اگر در دهه 70 یا 80 رخ می‌دادند جنبش‌های دانشجویی را با جمعیت‌های چند صد نفره به سطح شهرها و جلوی استانداری‌ها می‌کشاندند. تنها در مورد اقدام دانشگاه الزهرا برای تخریب تعدادی از خانه‌های اهالی، مقداری تحرک دانشجویی دیده شد که بیشتر تحرک چند فعال رسانه‌ای سابقا دانشجو بود تا ورود جنبش دانشجویی.

آخرین خاطره نقش آفرینی جدی جنبش دانشجویی در ایران که این جنبش‌ها توانستند بر مسیر سیاست روز تاثیرگذار باشند، تجمع اعتراضی گروهی از دانشجوهای دانشگاه‌های تهران به مذاکرات هسته‌ای در سال 82 است که منجر به تغییر رویکرد حاکمیت به مساله مذاکرات هسته‌ای از سال 83 به بعد شد. اعتراض دانشجویان در آن سال به اندازه‌ای است که هنوز بعد از 16 سال بر روند فعلی مذاکرات ایران و آمریکا تاثیر گذار است و مذاکره کننده ارشد آن روزها (رییس جمهور امروز ایران) درباره آن می‌گوید: «می‌دانستم که اگر در نیویورک جواب تلفن رئیس جمهور آمریکا را بدهم، در فرودگاه مهرآباد تهران عده‌ای افراطی می‌آیند و لنگه کفش پرتاب می‌کنند». اما از سال 84 به بعد جنبش دانشجویی در یک فرآیند بی سر و صدا کاملا از صحنه سیاست ایران محو شد به گونه‌ای که در بحبوحه فتنه 88 اگرچه دانشگاه‌ها وضعیت بسیار ملتهبی داشتند اما کانون اصلی تحولات مانند سال 78 دانشگاه نبود.

 

آخرین خاطره نقش آفرینی جدی جنبش دانشجویی در ایران که این جنبش‌ها توانستند بر مسیر سیاست روز تاثیرگذار باشند، تجمع اعتراضی گروهی از دانشجوهای دانشگاه‌های تهران به مذاکرات هسته‌ای در سال 82 است که منجر به تغییر رویکرد حاکمیت به مساله مذاکرات هسته‌ای از سال 83 به بعد شد. اعتراض دانشجویان در آن سال به اندازه‌ای است که هنوز بعد از 16 سال بر روند فعلی مذاکرات ایران و آمریکا تاثیر گذار است.

 

جنبش دانشجویی را نباید زیادی جدی گرفت. چشم بستن بر این مساله که جنبش دانشجویی ایران هم مانند خودِ دانشگاه یک پدیده وارداتی و عاریتی است ساده دلی خطرناکی است. اما همانطور که نهاد دانشگاه در طول عمر خودش برای تاریخ ایران مدرن خالی از فایده و کارکرد نبوده است، جنبش دانشجویی هم فایده‌هایی داشته است و در بعضی برهه‌ها نقش آفرینی بسیار جدی ایفا کرده است. حتی صحبت کردن از استقلال جنبش‌های دانشجویی در ایران حرف گزافی است چه اینکه جنبش دانشجویی در ایران به عنوان یکی از پروژه‌های حزب توده و توسط سازمان جوانان حزب توده متولد شد. با این حال این مقدار مردگی جنبش دانشجویی هم غیر منتظره است و سوال مطرح است که چرا جنبش دانشجویی، اعم از بسیج دانشجویی، انجمن‌های اسلامی‌ دانشجویان و حتی حلقه‌های مطالعاتی و معرفتی دانشجویی در دهه اخیر رو به مرگ بوده اند و به این روز افتادند؟

رایج ترین تحلیل از آسیب شناسی جنبش دانشجویی این است که امنیتی‌ها‌ و سیاستمداران با وابسته کردن جنبش دانشجویی به بودجه دولت از دهه  80 آن را عقیم کرده اند و میوه این عقیم سازی و وابسته سازی را در دهه 90 برداشته اند. این تحلیل به استفاده وسیع دو جنبش سیاسی ایران، یعنی جنبش دوم خرداد و ائتلاف آبادگران از بدنه دانشجویی برای پیروزی در انتخابات‌های سال 1376 و 1384 استناد می‌کند. البته، جنبش دانشجویی از بدو تولد در ایران تحت سرپرستی احزاب قدرتمند بوده است اما حداقل در بعضی مقاطع تاریخی شاهد این بودیم که جنبش دانشجویی از امنیتی‌ها‌ و سیاستمداران جلو زدند. چه اینکه بخشی از چهره‌های موسس وزارت اطلاعات موسوم به خط سوم در دوران مبارزات انقلاب رهبران جنبش‌های دانشجویی بودند. در میان موسسان کمیته‌های انقلاب و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ‌نیز چهره‌های فعال دانشجویی فراوان دیده می‌شود.

 

رایج ترین تحلیل از آسیب شناسی جنبش دانشجویی این است که امنیتی‌ها‌ و سیاستمداران با وابسته کردن جنبش دانشجویی به بودجه دولت از دهه  80 آن را عقیم کرده اند و میوه این عقیم سازی و وابسته سازی را در دهه 90 برداشته اند.

 

برای فهم شکست جنبش دانشجویی باید به ویژگی اساسی مهمی ‌در جنبش دانشجویی توجه کرد. ویژگی اصلی جنبش دانشجویی این است که حیات و ممات آن در گرو محتوا است. جنبش دانشجویی فُرم ندارد. جنبش دانشجویی دبیرخانه ندارد، حتی مکان فیزیکی هم ندارد. جنبش دانشجویی در اذهان و قلب‌های دانشجوها تشکیل می‌شود. آن چیزی که باعث می‌شود جنبش دانشجویی در یک زمان جامعه را راهبری کند، در راس اتفاقات باشد و غیر قابل کنترل باشد غنای محتوایی جنبش دانشجویی است. وقتی دانشجوها بتوانند مقدار همکاری اجتماعی لازم برای تفسیر و روایت وقایع اجتماعی را مهیّا کنند، جنبش دانشجویی در اوج قرار می‌گیرد و هر موقع که جنبش دانشجویی از محتوا خالی بشود در دست امنیتی‌ها می‌افتد و فعالیت‌های آن تبدیل به هوچی گری و بلوا و هواداری سیاسی می‌شود. بر همین اساس افول جنبش دانشجویی را باید در افول دانشگاه جستجو کرد. نهاد دانشگاه در ده سال اخیر با سر به زمین سقوط کرده است.

دانشگاه دیگر محل تولید فکر نیست. اساتید هیئت علمی‌ ضعیف شدند و بسیاری با رابطه، رانت و سهمیه انتخاب می‌شوند، در نتیجه دانشجو دیگر در دانشگاه محتوایی دریافت نمی‌کند. اتفاقی نیست که قوی ترین جنبش‌های دانشجویی اعمّ از اسلامی‌ و ملی‌مذهبی و چپ مارکسیستی در قویترین محیط‌های دانشگاهی کشور مانند دانشکده فنی دانشگاه تهران و دانشگاه صنعتی آریا مهر (صنعتی شریف) تشکیل شدند و هر جا دانشگاه و محیط علمی‌ضعیف بود دانشجو هم ضعیف بود و طبیعتا جنبش دانشجویی هم افول کرد.

دانشگاه‌های ایران در ده سال اخیر شدیدا ضعیف شده اند. دیگر تالیفات جدی و قطور و حجیم از اساتید دانشگاه منتشر نمی‌شود. موج مهاجرت چهره‌های علمی‌تشدید شده است اما ارتباط دانشگاه‌های داخل با محیط‌های علمی‌ خارج از کشور به حداقل رسیده است. مرکزیت تولید علم از دانشگاه به پژوهشکده‌های تابع وزارتخانه‌ها و دستگاه‌های اجرایی منتقل شده است. طبیعتا در محیط‌های پژوهشی وابسته به یک سازمان یا وزارتخانه جنبش دانشجویی شکل نمی‌گیرد. بنابراین منصفانه است اگر بگوییم دانشگاه جنبش‌های دانشجویی را به امنیتی‌ها فروخته است. وقتی دانشگاه و جنبش دانشجویی از نظر محتوایی افول کند، دانشجو به کارمند این نهادها تبدیل می‌شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

code