
کشتار نابرابری. گفتگو با دکتر سیدمجید حسینی
- نوشته شده : سید مجید حسینی
- 10 مه 2020
- تعداد نظرات :1
| بخشی از پزشکان با کرونا درگیرند که درآمد نجومی ندارند؛ مثل پزشکان عمومی و اورژانس. اتفاقا آن بخشی که مالیات نمیدهد و درآمد نجومی دارد نه در مسئله کرونا حضور دارد و نه در کرونا کمک میکند و اتفاقا این عامل کشتار کروناست.
دکتر سیدمجید حسینی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، معتقد است در بحران کرونا، آن دسته از جامعهی پزشکی در میدان فعالیت بیشتری داشت که از حقوقهای نجومی بیبهره است. نوک پیکان انتقادات ایشان، بیعدالتیهای موجود در ساختار نظام پزشکی و آموزش است. مشروح این گفتگو را بخوانید:
- شما یکسال پیش در برنامههای تلویزیونی به درآمد پزشکان اعتراض میکردید. در حال حاضر که این ویروس منتشر شده است نیاز ما به کادر درمان و کادر پزشکی زیاد شده است؛ آیا به نظرتان اعتراض به درآمد پزشکان کماکان در بین مردم وجود دارد؟ یعنی مردم قبول دارند کسانی که خودشان را تا این حد در معرض خطر قرار میدهند شایسته چنین درآمدهایی باشند؛ یعنی این درآمدها حقشان است؟
حسینی: ما آن زمان که این نقدها را داشتم و ادامه دادیم، داشتیم توضیح میدادیم یک قشر کوچک از پزشکان که ما به آنها مافیای پزشکی میگوییم درآمدهای نجومی کسب میکنند که به شدت با درآمد بقیه کادر درمان و حتی پزشکان عمومی فاصله دارد. این مافیای درمان، سالانه تقریبا چهل تا پنجاه هزار میلیارد تومان از منابع درمانی کشور را به جیب خود میریزند و فقط صد میلیارد تومان مالیات میدهند؛ یعنی مالیات چندانی نمیدهند. الآن که ما وارد کرونا شدیم، کرونا موجب نیاز زیاد ما به تجهیزات شده است و نه به پزشکان، این درآمد عظیمی که پزشکان برای خود جذب میکنند به خوبی این نابرابری را نشان میدهد که چقدر وضع ما در حوزه تجهیزات خراب است و پولی که باید خرج تجهیزات میشده خرج این پزشکان شده است.
جالب است بر خلاف آنچه در افکار عمومی وجود دارد مبنی بر اینکه این پزشکان دارند با کرونا مقابله میکنند اتفاقا این بخش از پزشکان هیچ حضوری در کرونا ندارند. اگر شما پیگیری کنید درمییابید که بخش مهمی از پزشکان متخصص و فوق تخصص کار نمیکنند و به بیماران سرویس نمیدهند و اتفاقا آن بخشی از پزشکان با کرونا درگیرند که درآمد نجومی ندارند؛ مثل پزشکان عمومی و اورژانس. اتفاقا آن بخشی که مالیات نمیدهد و درآمد نجومی دارد نه در مسئله کرونا حضور دارد و نه در کرونا کمک میکند و اتفاقا عامل کشتار کروناست.
“الآن که ما وارد کرونا شدیم، کرونا موجب نیاز زیاد ما به تجهیزات شده است و نه به پزشکان، این درآمد عظیمی که پزشکان برای خود جذب میکنند به خوبی این نابرابری را نشان میدهد که چقدر وضع ما در حوزه تجهیزات خراب است و پولی که باید خرج تجهیزات میشده خرج این پزشکان شده است.“
این مسئله دارد توسط مردم دیده میشود و این روزها انتقادات زیادی به بیمارستانهای خصوصی که به بیماران کرونایی خدمات نمیدهند وارد میشود و افکار عمومی دارد متوجه این مسئله میشود؛ خصوصا مردمیکه به پزشکان متخصص نیاز دارند ولی آنها محل کار خود را تعطیل کردند و رفتند و خدمات نمیدهند. افکار عمومی تفکیک این دو نوع پزشک را در کرونا فهمید. یک بخش از پزشکان عدالتخواه هستند، کنار مردم اند ولی یک بخشی از پزشکان دنبال درآمد هستند. اتفاقاتی که در کرونا افتاد نشان داد که اینها عامل کشتار کرونا هستند؛ چراکه هزینه عظیمیرا جذب خودشان کردند و این هزینه عظیم برای افزایش تجهیزات و ساخت بیمارستان هزینه نشده است. امروز معدل تعداد پزشکان ایرانی از سوریه، مغولستان و حتی فلسطین کمتر است. این نشان میدهد ما دچار نابرابری هستیم و کرونا دارد این نابرابری را نشان میدهد.
- یک جمعیتی از کادر پزشکی در این قضیه با جان خودشان بازی کردند. به نظر شما معیار اهمیت دادن به کادر پزشکی و کادر درمان چه چیزی میتواند باشد؟
حسینی: اصلا رابطه ای بین درآمد و فداکاری وجود ندارد. امروز پیچیده ترین کاری که در این کشور انجام شده است تکنولوژی موشکی ایران است. امروز حقوقهای موسسین و پدران علم موشکی ایران منتشر شده است. پیچیده ترین کار را برای کشور انجام دادند ولی درآمدشان پایین است. این امر نشان میدهد رابطه ای بین فداکاری و درآمد وجود ندارد. مگر فداکاری را با درآمد میسنجند که بگوییم چون این پزشکان فداکاری میکنند باید حقوق نجومی بگیرند؟ فداکاری یعنی انجام وظیفه اجتماعی نسبت به ملت و کشور. مثل اینکه شما بگویید چرا اینهایی که به جبهه رفتند و شهید شدند حقوق نجومی نمیگرفتند؟ اگر آنها حقوق نجومی میگرفتند اصلا نمیرفتند شهید بشوند. اصلا بین فداکاری و پول رابطه ای نیست. کسی که دارد فداکاری میکند دارد وظیفه خودش را نسبت به جامعه انجام میدهد. سوال من از شما این است اگر این حقوقهای نجومی موجب این شود که ما تجهیزات نداشته باشیم، بیمارستان نداشته باشیم آیا این فداکاری است یا خیانت است؟ پنجاه هزار میلیارد تومان برای صد هزار نفر آدم یعنی هر کدام از آنها در طول یک ماه چقدر دریافت میکنند؟ حاصل این مشکل این است که مردم سیستان و بلوچستان ده سال از مردم تهران کمتر زندگی میکنند؛ یعنی معدل عمرشان ده سال کمتر است. آیا این انصاف است که نظام درمانی ما آنقدر در آنجا ضعیف باشد که مردمش ده سال کمتر از مردم تهران زندگی کنند؟
- به نظر شما ساختار آموزشی نظام پزشکی چقدر در بی عدالتی موثر بوده است و آیا این سیاستهایی که هر بار ابلاغ میشود تا جلوی این بی عدالتی را بگیرند موثر بوده است؟
حسینی: اتفاقا ناعدالتی در نظام درمان ساختاری است؛ یعنی فرآیندها ناعدالتی ایجاد میکند. مثلا فرآیند «پرکیس» ساختاری است که به پزشک میگوید تو باید به ازای هر بیمار یک مبلغی دریافت کنی هرچند به عنوان استاد دانشگاه داری از بیمارستان حقوق میگیری، هرچند اضافه کار میگیری. بعد پزشکی که دارد در یک بیمارستان خوب در تهران کار میکند میتواند یک میلیارد از طریق پرکیس کسب کند، پزشکی که در بلوچستان است پنج میلیون میگیرد؛ یعنی ساختار پر کیس دارد ناعدالتی ایجاد میکند.
“بخش مهمی از پزشکان متخصص و فوق تخصص کار نمیکنند و به بیماران سرویس نمیدهند و اتفاقا آن بخشی از پزشکان با کرونا درگیرند که درآمد نجومی ندارند؛ مثل پزشکان عمومیو اورژانس.“
همچنین ساختاری که در نظام درمان، ظرفیتهای پذیرش را کنترل میکند و نمیگذارد رزیدنتها افزایش پیدا کند تا در شهرستانها بحران متخصص نداشته باشیم یکی دیگر از عوالم ساختاری بی عدالتی است. پس این ناعدالتیها ساختاری است. ناعدالتی در نظام درمان، ناعدالتی در ساختار سرمایه داری پزشکی است که وزارت بهداشت و ارکان تصمیم گیری درمان پزشکی کشور را به سیستم اجرایی نظام سرمایه داری پزشکی تبدیل کرده است. مثلا وزرات بهداشت کمک میکند که مافیای پزشکی عملا کمتر مالیات بدهند. پس این مشکل ساختاری است و باید ساختارها را اصلاح کرد تا ناعدالتی از بین برود.
- بخش آموزش پزشکی ما تا چه حد از بی عدالتی رنج میبرد و آیا این بی عدالتی تاثیری در نظام پزشکی ما دارد یا خیر؟
حسینی: بی عدالتی در نظام آموزش پزشکی بزرگترین بی عدالتی در نظام آموزش کشور است. ما سالانه فقط ده هزار ورودی پزشکی و کادر درمانی داریم؛ در حالی که ششصد و چهل هزار نفر پشت کنکور پزشکی منتظرند پزشک شوند و سالها پشت کنکور میمانند و به مافیای کنکور و موسسات غیر انتفاعی پول میدهند ولی پزشک نمیشوند چون ظرفیتها پایین است. کشور به پزشک نیاز دارد، درخواست کننده هم زیاد است ولی مافیای پزشکی اجازه نمیدهد این افراد وارد دانشگاه شوند و جلوی افزایش ظرفیت را میگیرد.
نظام آموزش پزشکی ناعادلانه ترین نظام آموزشی کشور است. ما در مهندسی اینقدر ناعدالتی نمیبینیم که در نظام آموزش پزشکی میبینیم. دلیلش این است که مافیای پزشکی از سایر مافیاهای آموزشی قوی تر است و بیشترین درآمد موسسات مافیای کنکور هم از طریق آموزش تجربی است و بیشترین منابعی که مردم در موسسات غیر انتفاعی هزینه میکنند صرف رشته تجربی میشود. این یعنی نظام آموزش پزشکی در دبیرستان و دانشگاه نابرابرترین نظام آموزشی کشور است چون منابع درآمدی در آن جمع شده است.
- به نظر شما سهمیههایی که به افراد مختلف تعلق میگیرد موجب اختلال در نظام آموزش پزشکی میشود؟
حسینی: سهمیهها نه تنها در پزشکی بلکه در کل نظام آموزشی کشور ویران کننده است و متاسفانه سهمیههای به شدت بی دلیل وجود دارد؛ مثلا سهمیه انتقال فرزندان هیئت علمی. هشت هزار نفر از فرزندان اعضای هیئت علمیاز این طریق جابجا شدند. مگر دانشگاههای خوب کشور چقدر ظرفیت دارد؟ کل پذیرش پزشکی ده هزار نفر است. در نظام آموزشی کشور هشت هزار نفر از طریق سهمیه جابجا شدند چون فرزند اعضای هیئت علمیهستند. چه کسی میخواهد پاسخگوی این مقدار نابرابری باشد؟ متاسفانه نظام آموزشی کشور بیش از 19 نوع سهمیه دارد که بخشی از آن هم در رشته پزشکی است.
- الآن حتی در بحث خدمت هم دارد تبعیض و بی عدالتی صورت میگیرد و برخی افراد باید در مناطق محروم خدمت کنند ولی برخی میتوانند در مناطقه بهتر خدمت کنند. نظرتان در این رابطه چیست؟
حسینی: وقتی سیستم پزشکی در اختیار مافیاست شما این تبعیض را در همه جا میبینید؛ چه در آموزش و چه در فضای کار و حتی در صدور مجوز داروخانه. اگر شما بخواهید در تهران مجوز داروخانه بگیرد باید یک میلیارد تومان به مافیا پول بدهید.
- به نظر شما اگر عدالت در سیستم بهداشت و درمان حاکم میشد آیا ما در مسئله ویروس کرونا میتوانستیم عملکرد بهتری داشته باشم؟
حسینی: ما در دو بخش ضعف داریم: یکی در تشخیص و یکی در درمان. سیستم درمانی آلمان به دلیل داشتن بیمه و به دلیل داشتن بیمارستانهای دولتی با تجهیزات کافی، در حال حاضر در تشخیص کرونا بهترین عملکرد را دارد و کمترین کشته را میدهد؛ چون قدرت تشخیصشان بالاست. متاسفانه ما تشخیص نداریم چون پزشک و تجهیزات کافی نداریم. در درجه دوم، درمان نداریم چون تجهیزات درمانی نداریم. این دو از نابرابری در درمان ناشی میشود. اگر شما جزء طبقه بالا باشی میتوانی به بیمارستان خصوصی بروی و به راحتی درمان بشوی اما کسی که در خوزستان دسترسی به تجهیزات ندارد از دست میرود و به همین دلیل ضریب کشتههای ما خیلی بالاست. اگر نظام درمان ما برابر بود الآن در شهرستانها بیمارستان مناسب داشتیم و مردم از دست نمیرفتند.
“ناعدالتی در نظام درمان، ناعدالتی در ساختار سرمایه داری پزشکی است که وزارت بهداشت و ارکان تصمیمگیری درمان پزشکی کشور را به سیستم اجرایی نظام سرمایه داری پزشکی تبدیل کرده است.“
- به نظر شما نظامهای سوسیال دموکرات اروپایی در مسئله نظام پزشکی موفق عمل کردند یا آنها هم با بحران روبرو هستند؟
حسینی: نظامهای سوسیال از چین تا اروپا نسبت به درمان مردم تعهد دارند. آنچه هست این است که ما نیاز داریم این نظامها را بررسی کنیم و ضعف و قوتهایشان را ببینیم؛ ولی روی هم رفته طیف نظامهای سوسیال در موضوع کرونا با فاصله از نظامهای لیبرال بهتر بودند. عدد و رقمها را ببینید. چین در حوزه بیمه خیلی جلو است و نود و پنج درصد مردمش بیمه پایه دارند. یعنی حدود یک پنجم مردم جهان را بیمه کرده است. همچنین در آلمان بیمه پایه یک چیزی است که نمیشود با آن شوخی کرد. از این نظر نظامهای سوسیال با فاصله از نظامهای لیبرال جلو هستند؛ منتهی آنها هم طیف دارند. برخی مثل چین توانستند کنترل کنند، ولی برخی مثل سوئد نتوانستند کنترل کنند.
- به نظر شما در چرخه اقتصاد و سلامت آیا چرخه اقتصاد بر سلامت اولویت دارد و آیا اولویت دادن به اقتصاد پیامدهای اجتماعی در پی خواهد داشت؟
حسینی: نظامهای لیبرال امکان این را ندارد که چرخه اقتصاد را بچرخانند، چرخه سلامت را هم بچرخانند. وقتی بخواهی یک چرخ را بچرخانی باید آن را در اختیار داشته باشی. نظامهای لیبرال چرخ سلامت را در اختیار ندارند و آن را به دست بخش خصوصی دادند. در ایران بخش مهمیاز بیمارستانها خصوصی شده است. هشتاد درصد درمانگاههای کشور خصوصی شده است. پوشش بیمه سلامت هم کامل نیست. نظامهای لیبرال از اساس دروغ میگویند که ما میخواهیم هر دو را اداره کنیم. قطعا نمیتوانند هر دو را اداره کنند چون چرخ سلامت را در اختیار ندارند.
طبیعتا نظامهای لیبرال به این سمت میروند که اقتصاد را اداره کنند و طبیعتا تعداد کشتههایشان بالا میرود. از نظر پیامد اجتماعی هم سناریوها میگوید با حضور پوپولیستهایی مثل ترامپ این مسائل اداره میشود. ساختار امریکا ساختاری نیست که در آن به راحتی شورش اجتماعی شکل بگیرد. سرمایه داری قدرتمندتر از این حرفهاست و در مرحله ماقبل خیابان این موضوع را کنترل میکند و نمیگذارد خیابانی شود. از آن طرف هم ترامپ حتما به مردم پول دستی میدهد و پول دستی، طبقه پایین را کنترل میکند؛ چون آنها هم مسئله اصلی شان اقتصاد و اشتغال است. در نتیجه برداشت من این است که به مردم اجازه شورش اجتماعی نخواهند داد.
دکتر سیدمجید حسینی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران است و مطالب ایشان در باشگاه اندیشه منتشر میشود.
نظام سوسیال وقتی هدفش رفاه حداکثریه و اولویت درش انسانه،طبیعیه که در زمینه درمان بهتر عمل کنه