حقوق غیر نظامیان

حقوق غیر نظامیان و دروغ‌های دیگر

جامعه و تاریخ | حقوق |‌حقوق بشر

| حقوق بین‌الملل بشردوستانه نیز همانند دیگر گرایش‌های حقوق بین‌الملل از منظر ضمانت اجرا بسیار ضعیف است.

« جنگ نسبت به درد و رنج بی تفاوت است و کسی را یارای بهبود آن نیست.  هرچه خشونت آن بیشتر باشد، سریع‌تر پایان می‌یابد.»

دلیل انتخاب جمله‌ی فوق موقعیت خاصی است که در آن بیان شده است. در تاریخ مشهور است که ژنرال ویلیام تی شرمن(1) هنگام صدور دستور تخلیه شهر آتلانتا و سوزاندن شهر در جریان جنگ‌های داخلی جمله‌ی فوق را بیان کرده است.

یکی از دلایلی که جنگ را به جهنمی تمام عیار تبدیل می‌کند تأثیری است که بر غیر نظامیان دارد. بدون اینکه نیازی به ارائه آمار و ارقام دقیق وجود داشته باشد، بیان این نکته کفایت خواهد کرد که فقط در قرن بیستم حدود 43 تا 53 میلیون نفر غیرنظامی در جنگ‌ها کشته شده‌اند (چیزی بین 50 تا 62 درصد کل تلفات جانی جنگ‌ها). کشته شدن حدود 6 میلیون یهودی به دست نازی‌ها و حدود یک میلیون و دویست هزار آلمانی و ژاپنی به دست متفقین، جنایات رخ داده توسط آلمانی‌ها در آفریقای جنوبی و … سازمان ملل را بر آن داشت تا در اولین سال‌های شروع فعالیتش اقدام به تدوین مقرراتی برای قاعده‌مند نمودن جنگ کند.

در همین راستا نخست در سال 1949 و سپس در سال 1977 دو پروتکل الحاقی برای پیوستن کشورهای عضو کنوانسیون‌های چهارگانه پیشین، که هر دو مربوط به حقوق غیرنظامیان است (که نخستین، در مورد جنگ‌های بین‌المللی و دیگری ناظر به جنگ‌های داخلی بود) پیشنهاد شد. لازم به ذکر است که کشورهایی مانند ایران، رژیم اشغالگر قدس، ایالات متحده آمریکا، هند، پاکستان و ترکیه کماکان از تصویب و پیوستن به این پروتکل‌های الحاقی خودداری کرده‌اند.

پیش از آن که به بررسی نظام حمایتی حقوق بین‌الملل بشر دوستانه از غیرنظامیان بپردازیم، اشاره به تعریف غیرنظامی و وضعیت‌هایی می‌کنیم که معمولاً غیرنظامیان در آن هدف حملات عامدانه یا غیرعامدانه قرار می‌گیرند.

حمله به غیر نظامیان با چه منطقی؟

به طور کلی حمله به غیرنظامیان با دو هدف عمده رخ می‌دهد: یأس از پیروزی و انضمام سرزمینی.

در طول تاریخ کمتر مواردی پیش‌آمده که طرفین درگیر در منازعه، در ابتدای جنگ غیرنظامیان را هدف حملات خود قرار داده باشند. حمله به غیرنظامیان همواره در مواردی رخ داده که جنگ بین طرفین بیش از حد به درازا کشیده شده، هزینه‌ها و تلفات جنگ بیش از برآوردهای ابتدایی بوده و هیچ یک امیدی برای پیروزی ندارد. در این حالت حمله یا هر نوع تأثیرگذاری بر غیرنظامیان با هدف تضعیف مقاومت و تغییر رفتار دشمن توسط بالا بردن هزینه‌ها و تلفات و نهایتاً وادار نمودن وی به تسلیم از گزینه‌های اصلی هر یک از طرفین خواهد بود. بهترین مثال در این زمینه، محاصره آلمان توسط بریتانیا در اواخر جنگ جهانی اول است که باعث مرگ حدود 736 هزار نفر شد. بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی و حتی حملات شیمیایی عراق به ایران همگی متأثر از چنین انگیزه‌هایی بوده است.

بر خلاف مورد پیش که شرایط پسینی جنگ، طرفین را وادار به اعمال فشار یا حمله به غیرنظامیان برای اجبار طرف مقابل به تسلیم می‌کند؛ در حالتی که یکی از طرفین قصد انضمام و فتح سرزمین را دارد، صرف تسلیم شدن طرف مقابل کفایت نمی‌کند، بلکه ساکنین سرزمین فتح شده همواره به‌مثابه کسانی فرض می‌شوند که هویت ملی حاکمیت پیشین را با خویش به همراه دارند و نوعی تهدید علیه حاکمیت جدید هستند. در چنین شرایطی حمله یا اعمال فشار بر غیرنظامیان با هدف پاکسازی جمعیتی صورت می‌پذیرد. کشتار فلسطینی‌ها در دیر یاسین، لیدیا و رام‌الله، آن‌هم در نخستین سال‌های تأسیس دولت اسرائیل همگی با همین هدف صورت پذیرفته است.

غیرنظامی به چه کسی اطلاق می‌شود؟

بر اساس مواد 50 و 51 پروتکل الحاقی نخست، غیر نظامی کسی است که عضو نیروهای مسلح نباشد. نظامی‌ها بر اساس مفاد کنوانسیون شامل تمامی نیروها‌، گروه‌ها و واحدهای سازمان یافته‌ای هستند که تحت یک فرماندهی متعهد به یکی از طرفین، برای انجام تمامی دستورات فرمانده عمل می‌کنند و کسانی که در کار ساخت سلاح مشارکت دارند. در زمان تصویب کنوانسیون در خصوص تعریف و ویژگی‌های اهداف غیرنظامی اختلاف نظر جدی حاصل شده بود. به‌طور کلی دو نظریه در این خصوص مطرح بوده است؛ نخست غیر نظامی کسی است که بر اساس اراده آزاد، حق خویش مبنی بر استحقاق عدم درگیر شدن در جنگ را نقض نکرده باشد. به‌عبارت‌دیگر، هیچ‌کس نباید درگیر عملیات جنگی شود، مگر آنکه عملی انجام دهد که از بین برنده حق وی مبنی بر عدم تأثیرپذیری در جنگ باشد. نظریه دوم (که نظریه پذیرفته شده در کنوانسیون است) بر مبنای درجه خطری است که از جانب یک شخص، متوجه نظامیان و غیرنظامیان طرف دیگر درگیر در جنگ می‌شود.

 

حقوق بین‌الملل بشر دوستانه نیز همانند دیگر گرایش‌های حقوق بین‌الملل از منظر ضمانت اجرا بسیار ضعیف است. از طرفی ضمانت اجراهای مطرح شده غالباً جنبه پسینی دارند؛ به راستی محاکمه عاملان یا اقدام نظامی علیه آنان، چگونه می‌تواند از حقوق کسانی که دیگر زنده نیستند حمایت کند؟

 

بر پایه چنین فرضی صرفاً کسانی نظامی محسوب می‌شوند که مستقیماً در مخاصمات مشارکت داشته باشند و متضمن خطری بالقوه برای دشمن باشند. بر همین اساس در ماده 52 پروتکل چنین بیان می‌شود که: « اهداف غیرنظامی کلیه اهدافی هستند که به‌عنوان مثال این مناطق هیچ‌گونه کمک مؤثری به عملیات نظامی نمی‌کنند و تخریب آن‌ها در شرایط موجود یک مزیت جنگی و نظامی معین محسوب نمی‌شود.»

نظام حقوقی حمایت از غیرنظامیان

«فقط مردگان پایان جنگ را دیده‌اند.»  افلاطون

بر اساس گزارش سال 2018 سازمان صلیب سرخ جهانی، قربانیان اصلی جنگ‌ها طی 60 سال گذشته غیرنظامیان بوده‌اند. به راستی با توجه به تلفات بی‌شمار و روز شمار غیرنظامیان در درگیری‌های مسلحانه بین‌المللی و داخلی، صحبت از حقوق غیرنظامیان تا چه میزان درخور توجه است؟ شاید به همین دلیل باشد که رئیس سازمان صلیب سرخ بین‌المللی در گزارش سال 2018 خود در شورای امنیت سازمان ملل اعلام می‌دارد که حمایت از حقوق غیرنظامیان از زمان خاتمه جنگ جهانی دوم تا کنون تفاوت چندانی نداشته است.

در کنوانسیون ژنو و پروتکل‌های الحاقی آن، دامنه حمایت‌های حقوقی از غیرنظامیان طیف بسیار گسترده‌ای از اقدامات را شامل ‌می‌شود؛ از ممنوعیت حمله مستقیم به مناطق غیر نظامی تا الزام به فراهم نمودن نیازهای دارویی، پوشاک و مواد غذایی و امدادرسانی در این زمینه‌ها، منع تعرض به اموال شخصی غیرنظامیان، لزوم فراهم نمودن امکانات و شرایط برای پیوند مجدد اعضای خانواده و مکاتبات خانوادگی تا لزوم فراهم نمودن امنیت برای ساکنان مناطق اشغالی و حتی ضرورت تضمین اصول دادرسی منصفانه برای محاکماتی که در این مناطق توسط نیروهای اشغالگر برگزار شده است، همگی از حقوقی است که در معاهدات بین‌المللی برای غیرنظامیان به رسمیت شناخته شده است.

باید توجه داشت که مطابق ماده مشترک 2 کنوانسیون های چهارگانه 1949 ژنو، قواعد این کنوانسیون‌ها، در هر جنگ یا هر مخاصمه مسلحانه، که میان دو یا چند کشور طرف معاهده حتی اگر حالت جنگی، توسط یکی از آنها به رسمیت شناخته نشود قابل اجرا است. همچنین، قواعد این کنوانسیون‌ها در کلیه موارد اشغال تمام یا بخشی از سرزمین یک کشور، حتی اگر اشغال، با مقاومت نظامی روبرو نشود، اجرا می‌گردد. همجنین بر اساس رویه دادگاه‌های بین‌المللی قواعد این کنوانسیون‌ها، نسبت به کشورهای غیر عضو نیز قابل اجراست؛ زیرا مقررات مندرج در آن، عرفی و موردقبول جامعه بین المللی است.

حال باید به این سوال پاسخ داد که نقض مفاد کنوانسیون مذکور چه ضمانت اجرایی خواهد داشت؟

در مقام نظر و از منظر حقوق بین‌الملل، پاسخ به جنایاتی که علیه غیرنظامیان رخ می‌دهد معمولاً به دو طریق اعمال می‌گردد. حالت اول که در واقع شکل جامع پاسخ جامعه بین‌المللی به هر نوع تهدید صلح و امنیت بین‌المللی است، از طریق فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد، اعمال می‌شود. در چنین مواردی اعضای شورای امنیت با ارائه گزارش توسط نهادهای مرتبط مانند کمیته صلیب سرخ جهانی یا سایر روش‌ها از وضعیت موجود مطلع خواهند شد و از امکان اتخاذ اقدامات لازم از تحریم اقتصادی گرفته تا انجام عملیات نظامی را برخوردار هستند. طرح پرونده سوریه در خصوص حملات شیمیایی آوریل 2018 در دوما در سازمان ملل از همین دست اقدامات بوده است.

اما علاوه بر اعمال فصل هفتم منشور ملل متحد، هر نوع اقدام صورت پذیرفته علیه غیرنظامیان برخلاف کنوانسیون‌های چهارگانه ژنو در تمامی دادگاه‌هایی کیفری بین‌المللی که تا کنون ایجاد شده از مصادیق جنایت علیه بشریت محسوب شده است. بر اساس اساسنامه دیوان کیفری بین‌المللی: حمله عامدانه به افراد غیر نظامی یکی از مصادیق جنایت علیه بشریت شناخته شده است. نه تنها حمله عامدانه به مناطق غیرنظامی، بلکه حمله به مناطقی نظامی با علم به اینکه باعث کشته شدن شمار زیادی از غیرنظامیان می‌گردد نیز از مصادیق جنایات جنگی خواهد بود. علاوه بر چنین تصریحی، بر اساس ماده 4 اساسنامه سازمان مذکور، نقض هریک از مفاد کنوانسیون‌های چهارگانه ژنو، در دادگاه مذکور به مثابه جنایت جنگی قابل رسیدگی است.

اما همانگونه که گفته شد، صحبت از چنین ضمانت اجراهایی تا حدودی زیادی نظری است و نه عملی. حقوق بین‌الملل بشر دوستانه نیز همانند دیگر گرایش‌های حقوق بین‌الملل از منظر ضمانت اجرا بسیار ضعیف است. از طرفی ضمانت اجراهای مطرح شده غالباً جنبه پسینی دارند؛ به راستی محاکمه عاملان یا اقدام نظامی علیه آنان، چگونه می‌تواند از حقوق کسانی که دیگر زنده نیستند حمایت کند؟ آیا وقت آن نرسیده پیش از آنکه انسان‌ها بمیرند و به قول افلاطون آنگاه بتوانند پایان جنگ را ببینند، اقداماتی جهت پیش‌گیری از بروز چنین حوادث هولناکی اتخاذ شود؟

 

[1] William Tecumseh Sherman

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

code