جوانان و هجوم کتابهای روانشناسی غرب

این روزها با حجم انبوهی از کتب روان شناسی غربی مواجهیم. تا آنجا که این کتب در اکثر دانشگاههای ایران هم تدریس می
شوند، موجبات سرگردانی نسل جوان را فراهم آورده است. برای بررسی بیشتر این مسأله به سراغ دکتر مسعود آذربایجانی می رویم. وی در حوزه کلام، فلسفه، دین و مسایل جدید روان شناسی صاحب دیدگاه و تخصص است. دکتر آذربایجانی علاوه بر این، قائم مقام پژوهشگاه حوزه و دانشگاه است. دیدگاههای این استاد دانشگاه را در خصوص هجوم کتب روان شناسی غربی و معضل سرگردانی جوانان جویا شده ایم که در ادامه می خوانید.

* کتابهای روان شناسی غربی که اکثراً در دانشگاههای ما تدریس می شوند، هر کدام به نوعی اهداف خاصی را در نظر دارند چرا؟
** در رابطه با کتابهای روان شناسی باید طبق یک تقسیم بندی آنها را به دو دسته تقسیم کنیم: بخشی از آنها کتب بازاری هستند؛ مثل کتابهای حوزه موفقیت، اعتماد به نفس، تکنولوژی، فکر و… که ارزش آنها بیشتر جنبه انگیزشی دارد. البته نکات مثبتی دارند ولی این کتب نیازمند بررسی مجدد هستند که آیا متناسب با چارچوبهای فکری و فرهنگی ما هستند یا خیر؟ اما دسته دوم کتب کلاسیک دانشگاهی اند که در رشته های مختلف دانشگاهی به عنوان منبع درسی از کتب انگلیسی و اروپایی ترجمه می شوند و مستقیم در دسترس دانشجویان قرار می گیرد.
این گونه کتابها به دلیل اینکه در غرب مبتنی بر مبانی انسان شناسی، معرفت شناسی و هستی شناسی غرب تدوین شده اند، نکاتی دارند که از آنها در تدوین روان شناسی موجود بهره برده اند. مثلاً کتب روان تحلیل گری مکتب رفتارگرایی یا حتی مکتب انسان گرایی که از این جهت مقداری دقیق تر است، مبانی انسان شناسی ویژه ای دارند که در تحلیل مباحث روان شناختی و تدوین این متون تأثیر گذارند. اما در مثال دیگر باید گفت: اگر انسان را یک موجود دارای اراده و اختیار بدانیم، در همه مکاتب روان شناسی ملاحظه نشده، در کتب روان تحلیل گری می بینیم انسان تقریباً اسیر و دست و پا بسته غرایز معرفی شده است. یا در مکتب رفتارگرایی که انسان را به منزله یک ماشین در نظر می گیرد. تقریباً انسان یک ابزاری است که محرک های محیطی در زندگی او تعیین کننده اند و برای اراده انسان نقشی قایل نیستند. در کتب انسان گرایی که افرادی مثل راجرز در این مکتب بوده اند، اگرچه اراده آزاد انسان را پذیرفته اند و جایگاه انسان را بسیار متمایز و بالاتر از حیوانات در نظر می گیرد و مباحث شخصیت و آزادی را مدنظر دارد، باز می بینیم نیازهای معنوی انسان را کمتر مورد توجه قرار داده است و ابعاد متعالی روح انسان فراموش شده است. بر این اساس اعتقاد ما بر این است که ترجمه بدون قید و شرط این کتابها برای فرهنگ ما نه تنها مفید نیست، بلکه می تواند خسارت و ضررهایی داشته باشد که بتدریج مبانی اقتصادی، اخلاقی و فرهنگی جوانان ما را دچار اشکال کند و چون بتدریج این اتفاقات رخ می دهد، گاهی کمتر متوجه می شویم.
اما پس از گذشت پنج الی 10 سال که دانشجو کارشناسی ارشد یا دکتری می گیرد، متوجه می شویم که نرم افزارهای ذهنی او چه تغییر شگرفی کرده است. باورها و نگرش های او متفاوت شده و کم کم به بخشی از ساحت های وجود انسان مثل روح بی اعتقاد می شود. کارکردهای روانی انسان را در اثر فرآیندهای عصبی و زیستی می بیند. این مسایل از کجا به وجود آمده؟ از همین القائات که در اثر مباحث روان شناسی ایجاد شده است.

* شما به یکی از ابعاد مهم و مخرب ترجمه آثار روان شناسی غربی، که همان القائات غلط فکری است اشاره کردید، آیا می شود نکات مخرب دیگری را هم در این زمینه برشمرد؟
** بله، نکته دیگر بحث بومی سازی است. به عقید ما اگر این کتابها صرفاً ترجمه شوند و به همین صورت وارد بازار علم و دانشگاههای ما شده و مورد تدریس قرار بگیرد، به نیازهای بومی خودمان در زمینه روانشناسی کم کم بی توجه می شویم. چون حتماً می دانید مسأله های آنها با مسائل ما متفاوت هستند. لزوماً این طور نیست که مسأله یک جوان در فرهنگ آمریکا یا اروپا مطابق با مسایل جوان ایرانی باشد. اما آنها چون روی آن مسایل کار می کنند، قانون مندی ها و مباحثی را که به عنوان ادبیات ملی ارائه می کنند، در همان معناست. ما کم کم با مسایل خودمان بیگانه می شویم مثلاً در حال حاضر مسأله ای مثل طلاق که سال به سال رو به تصاعد است، کمتر مورد توجه واقع می شود. مسایلی که امروز جوانان ما دارند، با جوان اروپایی، آمریکایی و… تفاوت دارد. اما خطر مهم دیگر ترجمه کتب خارجی، ما را بتدریج با نیازهای بومی خودمان در روان شناسی و علوم انسانی، بیگانه می کند و ما نسبت به نیازمان بی توجه می شویم. کم کم می بینیم علم از آن کارآمدی خودش در حل مشکلات جامعه باز می ماند و مشکلات روان شناسی ما همچنان باقی است. طبق تحقیقی که در یکی دو سال اخیر شده 92 درصد از مقالات و تحقیقات میدانی که ناظر به مباحث روان شناسی بوده و در مجلات علمی منعکس شده، پاسخگوی نیازهای ما نبوده چه در بخش های بنیادی، چه کاربردی.

* و اساساً در کشور ما شرایطی به وجود نیامده که این کتابها مورد پالایش قرار گرفته تا اشکالات آنها برطرف شود؟
** متأسفانه هنوز ما مرجع رسمی برای این مسأله نداریم. البته با فرمایشات مقام معظم رهبری، اخیراً یک جرقه هایی در این جهت زده شده. از جمله در شورای انقلاب فرهنگی، شورایی تخصصی تشکیل شده به نام تحول و ارتقای علوم انسانی، تا به این مسأله رسیدگی شود. ولی ما هنوز یک مرجع رسمی و اجرایی برای پالایش کتابها، سرفصل ها و نظارت بر این کتب نداریم و جای آن خالی است.

* آیا تاکنون کتابهای ما در دانشگاههای خارجی تدریس شده است؟ دیدگاههای دین ما در حوزه روان شناسی در این دانشگاهها عرضه می شوند؟
** البته ما در این زمینه ابتدای راه هستیم. هرچند برخی از کتابهایمان را به زبان انگلیسی و عربی ترجمه کرده ایم، اما نمی توانیم بگوییم که آنطور که باید و شاید جای خودش را در دپارتمان های خارجی باز کرده، ولی این امید را داریم که در آینده ای نه چندان دور به این مهم دست پیدا کنیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

code