عشق بیمارگونه
- نوشته شده : باشگاه اندیشه
- 14 آگوست 2018
- تعداد نظرات :0
جنون عشق در واقع از احساسی سخن میگوید که تمامی ارزشهای اجتماعی و اخلاقی را زیر پا میگذارد و اغلب ویرانی و نابودی به همراه میآورد. اشتیاق دیوانهواری که همراه این نوع عشق است را در "تجربه اول" بطور ملموس میتوان دید که شکلی شکوفا همراه با رویا و خیالپردازی دارد و آسمان عشق مملو از طنین موسیقی است. در علم روانشناسی جنون در دوران سرمستی عشق به دو شکل شادی و افسردگی بیش از حد نمودار میشود این تب و تاب عاشقانه میتواند تا مرز خودکشی هم برسد.
روابط جنسی و عاطفی بین زن و مرد اغلب با هیجانات شورانگیز همراه است. تشخیص انواع بیمارگونه این روابط به عهده روانشناسان گذاشته شده است. بطور عموم واژه عشق معنای مثبتی را به ذهن تداعی میکند که در جامعه به عنوان "موضوعی دلنشین" قلمداد میشود.جنون عشق در واقع از احساسی سخن میگوید که تمامی ارزشهای اجتماعی و اخلاقی را زیر پا میگذارد و اغلب ویرانی و نابودی به همراه میآورد. اشتیاق دیوانهواری که همراه این نوع عشق است را در "تجربه اول" بطور ملموس میتوان دید که شکلی شکوفا همراه با رویا و خیالپردازی دارد و آسمان عشق مملو از طنین موسیقی است. در علم روانشناسی جنون در دوران سرمستی عشق به دو شکل شادی و افسردگی بیش از حد نمودار میشود این تب و تاب عاشقانه میتواند تا مرز خودکشی هم برسد. احساسات افسار گسیخته به میدان وارد میشوند و از آن به بعد دیگر رابطهای منطقی بین موضوع عشق و شرایط موجود نمیتوان برقرار کرد.
از شوریدگی تا یکنواختی
عشق میتواند در زندگی زناشویی در روزمرهگی ، در از دست دادن کنجکاوی طرفین برای شناخت بیشتر یکدیگر و عدم خیالپردازیهای عاشقانه تحلیل برود. معمولا ورود نفر سوم در این مرحله از زندگی زناشوئی باعث بوجود آمدن مجدد هیجانات همراه با تمایلات جنسی و به قولی "تپش دوباره قلب" میشود که در ضمن میتواند از همگسیختگی رابطه اول را همراه داشته باشد. زمانی که هر دو طرف به شکست رابطه واقف باشند درد جدائی سبکتر و قابل تحملتر میشود.
در شرایط جدائی طرف ترک شده میتواند در وضعیت روحی نامتعادل واکنشهای غیرعادی و بیمارگونه از خود نشان دهد که در بدترین حالت میتواند به خشونت در مورد دیگری بیانجامد.
نوع دیگری از عشق بیمارگونه حضور ناخواسته و مزاحم فرد بیمار در زندگی خصوصی معشوق است که با ایجاد وحشت و اعمال قدرت روی شخص مورد نظر میباشد که تا حد وارد شدن به زندگی خصوصی او و خودارضائی جنسی در محیط زندگی او میباشد. در رفتار این بیمار گونههایی از سادیسم را میتوان دید.
حسادت
حسادت را میتوان به دو نوع حسادت افراطی و دیگری حسادت بیمارگونه تقسیم کرد. نوع اول از نظر علم روانشناسی هنوز به حد دوم نرسیده بلکه یک نوع زیادهروی در یکی از احساسات انسانی میباشد که در نوع خود نیاز شدید شخص به مالکیت و همراه با خود کمبینی است. در مورد نوع دوم که با ترس و وحشت همیشگی همراه است بدون اینکه مورد واقعی داشته باشد و از واقعیت به دور میباشد. این بیماری در مردان بیشتر دیده میشود. دعوا، تهمت، تهدید ، جاسوسی و رفتارهای تند در مقابل طرف مقابل نتیجه این بیماری میباشد. نکته قابل توجه این است که علایم این بیماری رفتاری در مریضیهای جسمی هم میتواند باشد به طور نمونه اشخاص مبتلا به الکل دچار ضعف جنسی شده که به رفتار خشونت آمیز در رابطه با جنس مخالف میانجامد.
جنون عشق
جنون عشق طبیعتی رمانتیک و ایده الیستی دارد. مشکل زمانی آغاز میشود که این احساس تبدیل به حسی میشود که از خصوصیات درجه اول آن زیادهروی بیش از حد در ابراز احساسات و تفسیر اشتباه یا غیرواقعی و انتقادناپذیر مریض در مقابل شخص موردنظر میشود. از نظر پزشکی میتوان تغییراتی در نوار مغزی این نوع بیماران دید که مربوط به تغییر ساختار مغزی میباشد.
این تغییر سیستم مغزی به این معناست که بطور مثال سیستم ارتباطی دو سمت مغز دچار اختلال میشود. لازم به گفتن است که ارتباط سالم این دو قسمت مغز با بخش مرتبط کننده برای رفتاری واقعگرایانه و تشخیص و هدایت احساسات در مقابل رویدادهای محیط اطراف ضروری است.
چه زمان عشق نیاز به درمان دارد
تشخیص و ارزیابی این موضوع که آیا عکسالعمل احساسی فرد عاشق در چهارچوب ارزشهای جامعه به عنوان رفتاری عادی و یا غیر عادی تلقی میشود و نیاز به درمان دارد یا نه در محدوده تخصص روانشناسی قرار دارد.
بطور عموم حسادت جنون آمیز و عشق همراه با ترس و وحشت همیشگی در کسانی وجود دارد که در ساختار فکریشان دارای دگماتیسم هستند که مانع از هر تغییری در رفتارشان میشود و در نتیجه رفتاری از خود نشان میدهند که غیر عادی است. این دگماتیسم به خصوص در افکار جنسی آنها نسبت به جنس مخالف خود را نشان میدهد و به کمک متخصص و رواندرمانی نیاز دارند. نکته قابل توجه این است که این عشق بیمارگونه در شرایطی میتواند درمان ناپذیر باشد.