عملیات روانی در گذر تاریخ

این مقاله نخست به تاریخچه کاربرد عملیات روانی در جنگهای مختلف پرداخته و مواردی از به کارگیری آن توسط جنگجویانی همچون اسکندر مقدونی و چنگیزخان مغول را ارائه می‌نماید و در ادامه با ذکر نمونه‌های جدیدی از عملیات روانی به کار گرفته شده در جنگ دوم جهانی، جنگ امریکا با کره شمالی، عملیات پاناما و جنگ دوم خلیج‌فارس، چنین نتیجه‌گیری می‌کند که عملیات روانی تاکتیک جدید نظامی نیست بلکه از گذشته‌های دور تاکنون در جنگها به کار گرفته شده است و همواره روند تکاملی خود را طی کرده است‌. همچنین از عملیات روانی به عنوان فزونگر قدرت رزمی و پیروزی بر دشمن، یاد می‌شود.

واژگان کلیدی: عملیات روانی، جنگ دوم جهانی، جنگ امریکا با کره شمالی، عملیات پاناما، جنگ دوم خلیج فارس.

عملیات روانی در هر شکل آن به هیچ وجه تاکتیک جدید نظامی نیست. بی‌شک نمونه‌های متعددی از عملیات روانی در طول تاریخ وجود دارد. شاید یکی از قدیمی‌ترین جنگهای روانی مربوط به اسکندر( ) پادشاه مقدونیه( ) است. اسکندر بیشتر سرزمینهای شناخته شده در زمان خود را فتح کرد. هر سرزمینی را که سربازان اسکندر فتح می‌کردند، در زمان ترک آن مکان، اسکندر آخرین فردی بود که پس از لشکریانش از آنجا خارج می‌شد تا به کنترل کامل سرزمین تازه اشغال شده، مطمئن شود. در یکی از نبردها وقتی او به سرزمین تصرف شده وارد شد، متوجه شد که سربازانش به خاطر فشار زیاد به شدت ضعیف و ناتوان شده‌اند و خطر شکست را در مقابل دشمن قدرتمندی که مقابل آنها بود، احساس کرد. اسکندر تصمیم گرفت که عقب‌نشینی کرده و سربازان خود را با کمک ارتشی که در عقبه نگه داشته بود، دوباره سازماندهی کند. هرچند او مطمئن بود که اقدام وی لشکریان دشمن را به تعقیب آنها تحریک می‌کند که در آن صورت احتمال شکست لشکریان وی زیاد بود. ولی اسکندر می‌دانست اگر بتواند لشکر مقابل را بترساند آنها از تعقیب او دست برخواهند داشت. او به سازندگان ادوات نظامی لشکر خود دستور داد که زره‌های آهنی بزرگی به ارتفاع سربازانی به طول دو متر و نیم مجهز به ادوات جنگی از قبیل سپر و کلاهخود بسازند. اسکندر و سربازانش شبانه از محل عقب‌نشینی کردند و ادوات غول پیکر آهنین را جا گذاشتند. هنگامی که لشکریان دشمن به آنجا رسیدند با دیدن زره‌های آهنی به این نتیجه رسیدند که باید با یک نیروی سر‌سخت نظامی درگیر شوند. جنگی که مطمئناً بازنده اصلی آنها خواهند بود. موضوع داستانهای جنگ با سربازان غول پیکر که توسط جاسوسان اسکندر و همچنین در خصوص وحشیگری نیروهای اسکندر در میان سربازان دشمن پخش ‌شده بود، وحشت را در دل آنها بر‌انگیخت و نهایتاً به ایجاد ترس و دو دلی در میان آنها منجر شد و آنها را از ادامه تعقیب سربازان اسکندر بازداشت.
سون تزو که از بزرگ‌ترین نظریه‌پردازان نظامی در طول تاریخ است به شدت طرفدار استفاده از جنگ روانی به عنوان ابزاری برای افزایش توان رزمی بود. سون تزو می‌نویسد: «به دست آوردن کامل ارتش دشمن بهتر از فروپاشی و انهدام آن است. تصاحب بی‌عیب و نقص یک لشکر، هنگ و یا گروهان از انهدام آنها بهتر است و به دست آوردن هزار پیروزی در هزار جنگ لزوماً اوج مهارت جنگی نیست. شکست دشمن بی‌جنگ و خون‌ریزی بی‌شک بسیار بهتر است. بنابراین، در هنگام جنگ چه چیزی بهتر از حمله به استراتژی دشمن است. موضوع مهم دیگر متفرق‌کردن متحدان دشمن از طریق تلاشهای دیپلماتیک است. سپس (اگر نتیجه ندادند) حمله به ارتش دشمن ارجحیت خواهد داشت و در این بین اشتباه‌ترین سیاست حمله به شهرها است».
سون تزو فهمیده بود که دادن فرصتهای مختلف به دشمن به منظور تسلیم‌شدن وی برای یک فرمانده بهتر است و تسلیم شدن دشمن نسبت به جنگ ارجحیت دارد. برای اینکه یک فرمانده فرصتی برای رشد و پویایی داشته باشد در طرحهای اولیه و پیش از شروع جنگ، باید عملیات روانی، مدنظر وی قرار گرفته و به کار گرفته شود. هنگامی که بحرانها شروع می‌شود، به کارگیری عملیات روانی صحیح و مناسب می‌تواند، بهتر از هر چیزی مانع از برخورد نظامی شود. عملیات روانی عامل فزونگر قدرت و نگهدارنده منابع است.
چنگیزخان حاکم قوم مغول هم هرچند نتوانست به تمام اهدافی که در خصوص فتح سرزمینها و کنترل اقوام بربر و متمدن در ذهن داشت عمل کند، ولی همین اندازه تسلط وی در استفاده از عملیات روانی برای هدف قرار دادن عزم و اراده اردوی دشمنان با استفاده از فریب و نیرنگ آنها و یا اعطای مصونیت به آنها درخور توجه است. چنگیزخان نمایندگانی از افراد با نفوذ را پیشاپیش لشکریان خود به سوی دشمن گسیل می‌داشت تا آنها با عملیات روانی، اردوی دشمن را متوجه تعداد زیاد و قدرت نظامی و جنگاوری ارتش مغول کنند و در این حال با استفاده از فریبکاریها و سیاست‌بازیهایی مانند مانور سوارکاران سریع، سعی کرد این احساس را القا کند که ارتشی شکست‌ناپذیر دارد و توان نظامی خود را بیش از آن چیزی که هست نشان دهد. چنگیزخان برای ایجاد ارتباط سریع بین فرماندهان جنگی شبکه‌ای از اسب‌سواران به نام سواران پیکان( ) را سازماندهی کرده بود و در ضمن، با هدف قرار دادن پیام‌رسانان لشکر دشمن ارتباط بین فرماندهان آنها را مختل می‌کرد. تمامی این فعالیتها روحیه دشمن را سست می‌کرد و بدین ترتیب مغولان هرجا که قصد حمله داشتند ترس و وحشت را در روان مردم ایجاد می‌کردند.

جنگ جهانی دوم
از عملیات روانی به طور گسترده‌ای در طول جنگ جهانی دوم استفاده ‌شد. آدولف هیتلر با دامن زدن و گسترش دادن نارضایتی در بین طرفداران جناحهای سنتی چپ و راست به خاطر شکست این جناحها در حل مشکلاتی که به دلیل پیمان ورسای دامنگیر آنها شده بود و با استفاده از ضعفها به قدرت رسید. او سپس حزب سوسیالیسم ملی( ) را به عنوان نهضتی که می‌تواند میهن‌پرستان محافظه‌کار و سنت‌گرا را با سوسیالیست‌های بین‌المللی( ) و اتحادیه‌های صنفی را با اتحادیه‌های کارگری پیوند دهد و برای خدمت به مردم متحد کند، معرفی کرد. در سخنرانیهای خود بر اتحاد و غرور ملی تأکید می‌کرد و تمام مشکلات آلمان را به گردن دیگران می‌انداخت. قدرت بیان بالا و نوع شعارهایی که ارائه می‌داد او را فریادرسی واقعی برای توده‌های آلمانی معرفی می‌کرد‌. بعد از اینکه در رأس قدرت دیکتاتوری قرار گرفت، آلمانیها به شعار دادن برای آلمان واحد و خواب بودن( ) دشمنانشان ادامه دادند. اما مهم‌ترین ابزار برای انتقال تبلیغات به افراد دشمن برنامه‌های رادیویی است‌. ژاپنیها از یک ایستگاه رادیویی به اسم توکیو رز( ) برای پخش موسیقی تبلیغات و اطلاعیه و پیامهای ناامید‌کننده علیه متحدان استفاده می‌کردند. آلمانیها از عملیات نرم و عباراتی که سبب شورش در جامعه هدف می‌شد‌، سود می‌بردند. امریکایی‌ها با استفاده از نیرنگ و عملیات روانی سعی کردند رهبران بلندپایه آلمان را به این نتیجه برسانند که تهاجم نرماندی شروع نشده است‌. بهترین استفاده از جنگ روانی به بنگاه سخن‌پراکنی انگلستان بی.بی.سی مربوط می‌شد. برای نمونه‌، زمانی که هواپیماهای آلمان با عبور از کانال انگلستان قصد تهاجم به انگلستان را داشتند گوینده رادیو بی.بی.سی پیامهای ضد و نقیضی را پخش می‌کرد‌. متن پیامها بعضی اوقات شبیه زیر بود:
اخطار برای Jerries (آموزش انگلیسی برای سرباز آلمانی) از آنجایی که شما کشور ما را آماج تهاجم قرار داده‌اید، لازم است شما بعضی عبارات انگلیسی را بیاموزید. لطفاً پس از من تکرار کنید، کانال آماج تهاجم قرار گرفته. خیلی خوب‌، اکنون چند کلمه که هنگام قایق‌سواری برای شما مفید خواهد بود. «قایق در حال غرق شدن است، قایق در حال غرق شدن است، باز هم خیلی خوب! اکنون تمرین کنیم، من آتش می‌گشایم، شما آتش می‌گشایید، ما آتش می‌گشاییم» و … .
متون پیدا شده بعد از جنگ نشان داد که در نتیجه پخش این برنامه، سران بلندپایه ارتش آلمان به این نتیجه رسیده‌اند که انگلیسیها طرح‌ریزی کرده‌اند که کانال مانش را زیر آتش بگیرند. پس آلمانیها به این نتیجه رسیدند تهاجم به انگلستان از طریق عبور از کانال‌، کاری بیهوده است.

کره
با توجه به اثرات مثبت برنامه‌های رادیویی و اعلامیه‌ها در طول جنگ جهانی دوم، شاخه اطلاعات بخش ستاد فرماندهی ارتش امریکا در خاور دور‌، واحدی تشکیل داد که بلافاصله پس از حمله کره شمالی در ژوئن 1950 به پخش برنامه رادیویی و انتشار اعلامیه در طول مدار 38 درجه شمالی و بر روی جمهوری کره جنوبی مبادرت ورزید. بعداً در اواخر همان سال نخستین واحد سخن‌پراکنی و اطلاع‌رسانی کره جنوبی آغاز به کار کرد. این واحد هشتمین واحد جنگ روانی تاکتیکی ارتش امریکا تا پایان جنگ در سال 1952‌، برنامه‌های تبلیغاتی را اجرا می‌کرد‌. نخستین واحدهای سخن‌پراکنی و اطلاع‌رسانی، سخنرانان خود را توسط اتومبیل و هواپیما منتقل می‌کردند. به هر حال مانند جنگهای پیشین هنوز هم اطلاعیه‌ها و اعلامیه‌ها مهم‌ترین رسانه بودند. متن اعلامیه‌های جنگ کره بیشتر حول تسلیم متمرکز بود «سربازان خوب، فرماندهان بد؛ تسلیم شوید با شما خوب رفتار خواهد شد؛ ما شما را له خواهیم کرد؛ دلتنگی برای خانه و زن و فرزندان». در ویتنام هر دو طرف در‌گیر از عملیات روانی استفاده می‌کردند‌. بسیاری از افسران تجسس و اطلاعات ستاد فرماندهی به یاد دارند که در ویتنام رادیو ویتنام همانند رادیو رز ژاپن در طول جنگ جهانی دوم با پخش برنامه‌های رادیویی روزانه و اطلاعیه‌ها برای ایجاد یأس و ناامیدی در روحیه سربازان امریکایی تلاش می‌کرد. امریکاییها هم با برنامه‌های رادیویی و پخش اعلامیه مقابله به مثل می‌کردند‌. در ویتنام ارتش امریکا حملات هوایی را به اهداف نظامی و شبه‌نظامی هدایت می‌کرد تا خصوصاً از اثرات روانی آن استفاده ببرد. این حملات برای متقاعد‌کردن رهبران دشمن برای مذاکره با هدف پایان دادن حملات به مواضع امریکاییها اجرا می‌شد. این حملات هوایی نتوانست مانع مردم ویتنام شود؛ بنابراین جنگ ویتنام به مدت هشت سال طول کشید. افزون بر این، به دلیل مسائل بشردوستانه و سایر محدودیتها که به خاطر حملات هوایی متوجه ایالات متحده بود[تلفات بی‌شمار غیرنظامیان و مردم ویتنام] و همین‌طور تنوع شرایط و موضع‌گیریها در اردوی ویتنام، اثرات حملات استراتژیک ایالات متحده را کمرنگ می‌کرد.موارد زیر جزء برنامه‌های اصلی فرماندهان و حاکمان ویتنام بود.

ـ دریافت حمایت و کمک از قدرتهای خارجی‌. این موضوع به آنها کمک می‌کرد زمانی که امکانات و ادوات جنگی آنها از بین می‌رفت دوباره بتوانند جنگ را ادامه دهند.
ـ تعهد و پایبندی شدید به همه اهداف و آرمانهایی که آنها را به جنگ با امریکا برانگیخته بود.
ـ آمادگی برای فدا کردن جان و مال خود به هر مقدار و هر تعداد‌.
ـ قدرت حفظ حمایتهای بومی و داخلی برای جنگ و یا اطمینان داخلی برای متوقف و سرکوب کردن هرگونه فشار بالقوه.
ـ درک و استنباط این موضوع که همانگونه که ادامه جنگ می‌تواند منفعتهایی برای ویتنام داشته باشد، با توجه به بمباران ایالات متحده می‌تواند به قیمت گزاف‌تری هم تمام شود.

عملیات پاناما
مأموریت تأمین امنیت و محاصره آمادور( ) ـ سازمانی که مورد علاقه ارتش امریکا و نیز محل استقرار ارتش پاناما بود و مشترکاً به کمک نیروهای امریکایی و پانامایی اداره می‌شد ـ به عهده نیروهای تیپ 508 امریکا بود‌. با توجه به نیاز عملیات تأمینی‌، شهروندان امریکایی نمی‌توانستند قبل از حمله از محل تخلیه شوند و این پیچیدگی ایجاب می‌کرد تلفات نیروهای پاناما و همچنین تلفات فیزیکی به حداقل برسد و سخنگوی واحد عملیات روانی (چهارمین گروه عملیات روانی) به عنوان کلید اصلی وارد عمل شود و سایر نیروها قسمت استقرار نیروهای دفاعی پاناما را در آمادور به تصرف و تأمین خود در آورند و این اطمینان را به وجود آورند که سلامتی تمامی پرسنلی که درگیر جنگ نبودند حفظ می‌شود‌. بعد از تاریک شدن هوا نیروهای عمل‌کننده حفاظت منطقه را به عهده گرفتند. وقتی نخستین درخواست برای تسلیم نیروهای پاناما با ناکامی مواجه شد، فرمانده واحد‌، دستور پخش اعلامیه‌ها را داد و به محاصره‌شدگان اعلام کرد که مردم به ادامه جنگ تمایلی ندارند‌. در این مورد عملیات نهایی اجرا شد و نیروهای امریکایی با اسلحه‌های کوچک و بزرگ و توپهای 105 میلی‌متری هویتزر منطقه را به محاصره در آورند و مرتباً با پخش اعلامیه‌ها نیروهای به محاصره در آمده پاناما را به تسلیم وا می‌داشتند‌. در نهایت‌، آمادور با کمترین تلفات به تسخیر امریکا در آمد.

جنگ خلیج‌فارس
جنگ خلیج‌فارس مفهوم کاملاً جدید استفاده از رسانه‌های چندگانه را در عملیات روانی فراهم آورد‌. ایستگاههای سخن‌پراکنی برنامه‌های رادیو و تلویزیون، اعلامیه‌ها و بلندگوها با استفاده از مضامین برادری عرب، قدرت هوایی متحدین و انزوای عراق منجر به خالی کردن مواضع بسیار زیادی از نیروهای عراقی شد‌. یکی از مؤثرترین تاکتیکها پخش اعلامیه بر روی یک واحد ویژه بود‌. در آن اعلامیه‌ها‌، به نیروهای عراق اطلاع داده شده بود که این منطقه طی 24 ساعت آینده به شدت بمباران خواهد شد و بنابراین برای فرار از مرگ باید تسلیم شوید در نتیجه تمامی افراد تسلیم شدند‌. برای پرهیز از نابودی در طول یک دوره هفت هفته‌ای 29 میلیون اعلامیه در حداقل 14 شکل مختلف پشت خطوط عراقیها پخش شد که بیش از 98% از نیروی 300 هزار نفری عراق آنها را دریافت کردند. در 19 ژانویه 1991، چهارمین گروه عملیات روانی، شبکه صدای خلیج را راه‌اندازی کرد‌. این شبکه شبانه‌روزی از اول آوریل 1991 بیش از 210 ساعت برنامه زنده و 330 ساعت برنامه از پیش ضبط شده را مرتب پخش کرد. تنها از این رادیو 2072 عنوان خبری به همراه 189 پیام برای نیروهای عراقی اعلام شد. شبکه صدای خلیج یک فرستنده 50 کیلووات ای.ام داشت که در عربستان سعودی قرار داشت و بر روی فرکانس 1134 ای.ام برنامه پخش می‌کرد‌. یک فرستنده یک کیلووات ای.ام واقع در عربستان بر روی خط 5/88 اف.ام و دو هواپیمای کماندو‌سولو متعلق به گروه عملیاتی ویژه بر روی فرکانسهای ای‌.ام‌. و اف‌.ام برنامه موسیقی پخش می‌کردند.
البته همانند برخی جنگهای بزرگ‌، عراق هم با انتخاب زنی به نام بتی تبلیغاتی را برای ناامید و دلسرد کردن دشمنان خود آغاز کرد ولی متأسفانه دولت عراق فراموش کرده بود که در یک برنامه جنگ روانی مؤثر‌، حتماً ‌باید روان‌شناس زبده و هوشیاری حضور داشته باشد، کسی که هم پویایی غیرارادی رفتار و انگیزه انسان را خوب بشناسد و هم در خصوص آداب و رسوم فرهنگهای مختلف‌، اطلاعات خوبی داشته باشد. حضور چنین کارشناسی الزامی است تا بتواند متونی را که ارزش و بار فرهنگی بالایی داشته باشد‌، انتخاب کند‌. این موضوع قلب هر عملیات روانی است‌.
بتی در یکی از برنامه‌هایش به سربازان امریکایی هشدار داد که هنگامی که در صحرای عربستان هستند همسران آنها با هنرپیشه‌های امریکایی روابط نا‌مشروع دارند حال این چقدر غیرواقعی بود که سربازان نتیجه‌گیری کنند که زنان و دوستان آنها فریب ستارگان سینما را خورده‌اند. مطالعه نداشتن در خصوص فرهنگ امریکاییها باعث شد بتی‌‌، هرگونه شانسی را برای باوراندن حرفهای خود به سربازان از دست بدهد‌.
در طول عملیات توفان صحرا گروه چهارم عملیات روانی 71 تیم تبلیغات تاکتیکی را فراهم کرد، بیشتر اعضای این تیمها به گویشهای مصری، کویتی و عربستانی مسلط بودند و به منظور اجرای سخنرانیهای زنده در هر جایی که لازم بود فرا خوانده می‌شدند. طرح مبتکرانه دیگر این بود که این تیمها را به اردوگاههای اسیران می‌فرستادند تا آرامش اسرا را فراهم کنند. یکی از مهم‌ترین نمونه‌های استفاده موفقیت‌آمیز از تبلیغات که در طول جنگ خلیج‌فارس اتفاق افتاد این بود که جبهه ائتلاف تعداد زیادی از عناصر عراقی مستقر شده در جزیره فیلکه را هم به لحاظ فیزیکی و هم به لحاظ روانی محاصره کرد. پیش از حمله نظامی به جزیره‌، یک تیم روانی از گردان تیم عملیات روانی‌، یک بالگرد UH-IN مجهز به بلندگو را که توسط بالگرد‌های کبرا همراهی می‌شدند اطراف جزیره به پرواز در آورد. پیام به سربازان محاصره شده فهماند که روز آینده در کنار برج رادیو آماده تسلیم باشند‌. روز بعد 1405 سرباز عراقی به همراه یک ژنرال ستاد در اطراف برج رادیو منتظر بودند و همگی بدون شلیک حتی یک گلوله تسلیم شدند. چگونه عملیات روانی ایالات متحده در توفان صحرا چنین موفقیت‌آمیز بود؟ بنابر گزارشها حدود 87000 نفر از نیروهای عراقی خود را تسلیم نیروی متحد کردند بیشتر آنها اعلامیه‌های پخش شده متحدین را در دست گرفته و یا به لباسها چسبانده بودند و در نتیجه تمام درگیریهای مناطق محاصره شده بی‌خونریزی پایان یافت. شاید بهترین تأیید برای تأثیر عملیات روانی چیزی باشد که توسط یک ژنرال عراقی اعلام شد، او گفت: «بعد از آن بمباران نیروهای ائتلاف عملیات روانی‌، تهدید بزرگی برای روحیه سربازان است.» امروز عملیات روانی بخش گسترده و وسیعی از فعالیتهای ایدئولوژیکی، اقتصادی، نظامی و سیاسی امریکا را در بر می‌گیرد که توسط دولتمردان امریکا برای به دست آوردن منافع‌، طراحی و اجرا می‌گردد.

نتیجه‌گیری
1ـ عملیات روانی بخش جدا‌نشدنی هر عملیات است؛
2ـ عملیات روانی قبل از شروع، حین و تا پایان هر بحران‌، ادامه می‌یابد؛
3ـ عملیات روانی جزء تفکیک‌نا‌پذیر سازمان نظامی ارتش امریکا است؛
4ـ عملیات روانی به دنبال کنترل رفتار مخاطبان نظامی و غیرنظامی است؛
5ـ قدمت تاریخی عملیات روانی به قدمت تاریخی عملیات نظامی در جهان است؛ و
6ـ آخرین کاربرد عملیات روانی در جنگ خلیج‌فارس است که از ابزارهای دیداری ـ شنیداری، به وفور استفاده شده است.

احمد محمدی‌زاده

فارس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

code