انسان شناسی و سیل

فراتر از سیل و زلزله

| سیل یا هر فاجعه طبیعی با توجه به خصلت ویرانگر خود افراد یک جامعه را در نقش‌های «قربانیان، امدادگران و نظاره گران» تقسیم بندی می‌کند و روابط اجتماعی را تا چندی دستخوش تحول می‌سازد.

عمده رخداد‌های مهم جامعه ما در فضای مجازی بازنمود و پژواک دارند. تقریبا همه ما تا اندازه ای پذیرفته ایم که آنچه در جریان است، عضویت در پیامرسان تلگرام، سروش یا بله نیست، بلکه عضویت در شبکه‌های پیوسته و ابر انسانی مجازی است که بالذات قواعدی فرای قوانین دولت-ملت‌ها دارند. با همین ذهنیت، نهاد‌های رسمی ‌چه بخواهند و چه نخواهند، اعضایشان برای دفاع یا اعلام برائت از ارزش‌های همان نهاد رسمی ‌به شبکه‌های فیلتر شده وارد می‌شوند و به کنش می‌پردازند. هر رویداد اجتماعی تبدیل به زمین بازی بین دو گروه حریف می‌شود تا در فضای مجازی به رقابت بپردازند. فضایی که ظاهرا ترک ناپذیر می‌نماید و بخش قابل توجهی از زندگی روزمره ما را به خود اختصاص داده است.

اما رخداد سیل و بلایای طبیعی به صورت عام چه نمود و بازنمودی در فضای مجازی دارند؟ آیا می‌شود از سیر رخدادهایی مهمتر از سیل سخن گفت که در تودرتوی فضای مجازی ذهن یک ملت بیش از سیلاب به خود مشغول ساخته است؟ از دیدگاه انسان شناختی می‌توان رخداد سیل، پیامدهای فرهنگی و ذهنیت متوجه آن را چیزی فراتر از نفس سیلاب در نظر گرفت. حال، زمانی که این ذهنیت در بستر تعاملات مستمر، فشرده و عمیقا درهم تنیده شده شبکه‌های اجتماعی قرار گرفته باشد عملا شاهد وقایعی بسیار فراتر از سیل خواهیم بود که هر یک نیاز به تعمقی دو چندان نسبت به مدیریت بحران سیلاب دارد.

سیل یا هر فاجعه طبیعی با توجه به خصلت ویرانگر خود افراد یک جامعه را در نقش‌های «قربانیان، امدادگران و نظاره گران» تقسیم بندی می‌کند و روابط اجتماعی را تا چندی دستخوش تحول می‌سازد. ناخوشایند ترین نقش متعلق به قربانیان است که با از دست دادن جان و اموال خویش عرصه کنش امدادگران و نظاره گران را فراهم می‌آورند. قربانیان رخدادهای طبیعی عمدتا بیش از قربانیان رخدادهای اجتماعی-مانند فقر، طلاق یا تجاوز- همدردی سایر اعضای اجتماعی را کسب می‌کنند. چراکه اولا بی تقصیری قربانیان برکسی پوشیده نیست. ثانیا این دست از بلایا گزینشگر نیستند و آسیبشان دامان عمده اعضای یک شهر یا محل را می‌گیرد. لذا وجدان سایر اعضای جامعه با اطلاع یافتن از این رخداد به شدت ضربه می‌خورد و انگیزه همدلی، امدادرسانی و همدردی را در ایشان به نحو چشم گیری بوجود می‌آورد.

اما نقش امدادگران به طرز عجیبی متضمن تناقض‌های درونی است که شاید در نگاه اول چندان به چشم نیاید. علی الخصوص زمانی که بازار رقابت در امداد رسانی، خواسته یا ناخواسته صحنه پیشبرد اهداف و مقاصد گروه‌های سیاسی مختلف می‌گردد.

طبیعتا ماهیت امدادرسانی به قربانیان بلایایی چون سیل خیرخواهانه و بشردوستانه است. منتها در بستر زندگی اجتماعی شکل، شیوه و ظاهر امدادرسانی می‌تواند تقش تعیین کننده ای در ساخت اجتماعی قدرت ایفا کند. چیزی که در سیل‌های اخیر نیز به میزان قابل توجهی شاهد آن بودیم. در واقع خیل تصاویر و گزارش‌های میدانی که به هویت گروه‌های امدادرسان بیش از هرچیز دیگر توجه نشان می‌دادند گواه این مدعایند که امداردسانی به سیل زدگان نیز می‌تواند بستری کاملا چالش برانگیز برای یک کنش سیاسی باشد.

 

نقش امدادرسان را می‌توان در دوسوی پیوستار خیرخواهی و بازیگری جای داد و به بازنمود مثبت و منفی امدادرسانی در فضای مجازی به عنوان یک پدیده چند بعدی، پیچیده و در عین حال بسیار سیاسی نگریست.

 

لذا نقش امدادرسان را می‌توان در دوسوی پیوستار خیرخواهی و بازیگری جای داد و به بازنمود مثبت و منفی امدادرسانی در فضای مجازی به عنوان یک پدیده چند بعدی، پیچیده و در عین حال بسیار سیاسی نگریست.

اما نظاره گران که بخش عمده اعضای جامعه را در مواجهه با رخداد سیل تشکیل می‌دهند چه نقشی در این میان دارند؟ آیا باید ایشان را به صرف نظاره گر بودن از گردونه تحلیل خود حذف کنیم؟ یا آنکه چیزی فراتر از نظاره گری در نقش نظاره گران نهفته است که دیدگاه و موجودیت آنها را در خور بررسی می‌گرداند.

نظاره گران هیچ کاره‌های همه کاره ای هستند که وظیفه قضاوت نهایی را برعهده دارند. ایشان کسانی هستند که بازدید یک پست خاص را در شبکه‌های اجتماعی ظرف مدتی کمتر از چند ساعت به دو یا سه ملیون می‌رسانند. این حجم انبوه از نظاره گران که شانس فرار از سیلاب را یافته اند و البته به ارگان‌های دولتی یا شبه دولتی تعلق ندارند، مانند یک هیئت منصفه بزرگ متشکل از میلیون‌ها زن و مرد، پیر و جوان نقش خطیر قضاوتگری را بر عهده دارند و تمامی‌تفاسیر فرهنگی پَساسِیل از ضمیر و منظرگاه ایشان صادر می‌شود.

 

نظاره گران هیچ کاره‌های همه کاره ای هستند که وظیفه قضاوت نهایی را برعهده دارند. ایشان کسانی هستند که بازدید یک پست خاص را در شبکه‌های اجتماعی ظرف مدتی کمتر از چند ساعت به دو یا سه ملیون می‌رسانند. این حجم انبوه از نظاره گران که شانس فرار از سیلاب را یافته اند و البته به ارگان‌های دولتی یا شبه دولتی تعلق ندارند، مانند یک هیئت منصفه بزرگ.

 

بگذارید از تقسیم بندی نقش‌های سه گانه، ناظر بر درهم ریختگی مرزهای اجتماعی که معلول بلایایی چون سیل و زلزله هستند فراتر برویم. بخش‌هایی از اعضای جامعه که شانس یا فرصت مواجهه رودررو و مستقیم با بخش‌های دیگر آن جامعه را ندارند، عملا  فرصتی نادر و کمیاب را به دست می‌آورند تا در آشوب سیل با یکدیگر بدون درنظر گرفتن تشریفات رایج مواجه گردند. بی تردید چنین فرصت‌های گرانبهایی که مرزهای تاریخی، جنسیتی، قومیتی، نژادی و مذهبی را در می‌نوردند و زمینه تعامل انسانی را فراتر از خط کشی‌های رایج بوجود می‌آورند فوق العاده ارزشمندند. اما صد افسوس که زمینه پیدایش چنین فرصت‌هایی به بهای بروز یک فاجعه به دست می‌آید.

با این حال بازتاب این تعاملات در فضای مجازی می‌تواند زمینه بازاندیشی‌های اساسی را در هر سه گروه قربانیان، امدادرسانان و نظاره گران فراهم آورد بازاندیشی که بی تردید چیزی فراتر از سیل و زلزله است.

1 نظر ثبت شده

  1. اسدالله قاضی مرادی گفت:

    به نام خدا
    فرای رخدادها
    انقلاب اسلامی ایران در بخش فرهنگی خود بیان می¬دارد که نوع فضای تشکیل شده در هر نوع شبکه¬ای چه در شرایط عادّی و چه دنبال وقوع هر پدیده مخرّب طبیعی و غیر طبیعی دیگر در فرای خود “تکلیف” را دارد که در نقطه اوجش فضای جنگ تحمیلی و دفاع مقدّس است که فراتر از آن عبارت است از رقابت در ادای تکلیف شرعی، قانونی، انسانی و ملّی که در نیروی جمعی را به فوران در آورد و به کنش سیاسی معنی و مفهوم ¬داد، از این روست که، توجّه به چنین فرایی هر کس را با هر انگیزه و لباسی و هر قشری به میدان می¬آورد، با پشتوانۀ این فرا، قربانی، امدادگر و نظاره گر وجود ندارد بلکه بازخورد و پژواک آن یعنی، هم آسیب دیده، هم امدادگر و هم نظاره¬گر همه، همه¬کاره¬اند، یعنی همه به نوعی آسیب دیده¬اند و دست اندر کار امداد رسانی و نظاره-گر وجود ندارد و همه همه کاره¬اند و بیکاران این عرصه آنانند که باید از توجّه به فرای رخدادها غفلت نورزند .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

code