
ویروس، فرهنگ و ارتباطات
- نوشته شده : جواد صبوری کزج
- 10 مه 2020
- تعداد نظرات :0
| با فراگیری کرونا، تحولات بنیادینی در حوزه ارتباطات انسانی بهوجود آمد. ارتباطات شفاهی و رو در رو به شدت محدود شده است. مردم در حد توان از ارتباط رو در رو دوری میجویند، و در حالت برقراری ارتباط فیزیکی و چهره به چهره از برخی فنون ارتباطی مثل دست دادن پرهیز میکنند.
بیماری کرونا مسئلهای بزرگ در سطح جهانی است، که ابعاد مختلف زندگی بشری را تحت تاثیر قرار داده است. بیماریای که از سرتیتر اخبار حوزه سلامت فراتر رفته و در حال درهمزدن معادلات زندگی بشری و ایجاد تغییرات گستردهای در آن است. این بیماری همچنین قواعد جدیدی در فضای ارتباطات و فرهنگ ایجاد کرده و افقهای بدیلی را برای بشریت ترسیم میکند.
ارتباطات و فرهنگ؛ دو مفهومی است که به یکدیگر وابستهاند و تصور یکی بدون دیگری غیر ممکن است. در این راستا تعریف دکتر باقر ساروخانی در کتاب دایرهالمعارف علوم اجتماعی در مورد فرهنگ به وابستگی این دو مفهوم(فرهنگ و ارتباطات) اشاره دارد. فرهنگ از نظر او، در حوزه دانش، هرآنچه را که از طریق ارتباط متقابل آموخته میشود، در بر میگیرد. در واقع میتوان به زبان سادهتر پیرامون وابستگی این دو مفهوم گفت، که شرط محقق شدن زندگی جمعی که فرهنگ نیز در پی آن است، ارتباط است. اگر این ارتباط انسانی نبود، یا از نوع ارتباط حیوانی و… بود، زندگی جمعی و فرهنگ نیز وجود نداشت. ارتباطات که شرط تحقق فرهنگ است، ضامن پویایی آن نیز محسوب میشود. بدون فرهنگ، ارتباط نیز یک امر پوچ تلقی میشود؛ زیرا فرهنگ به مثابه بستری است، که ارتباطات در آن محقق میشود.
مارشال مک لوهان؛ در کتاب درک رسانه، سه دوره برای ارتباطات و رسانه ذکر میکند: 1. کهکشان شفاهی (قبل از سال 1450)؛ در این دوره ارتباط شفاهی و رو در رو الگوی اصلی ارتباط انسان است. 2.کهکشان گوتنبرگ (با اختراع چاپ از سال 1450)؛ در این عصر رسانههای چاپی مثل کتاب، روزنامه و مجله تغییرات بزرگی را در عرصه ارتباطات ایجاد کردند. 3.کهشکان مارکونی(با اختراع تلوزیون از سال 1950)؛ استفاده از نیروی برق برای مصارف ارتباطی ویژگی اصلی این دوره است.
گذر از دورهای به دورهی دیگر به معنای از بین رفتن رسانه دوره قبل نیست. به عنوان مثال با اختراع چاپ یا تلویزیون، ارتباط شفاهی از بین نمیرود، و در کنار کتب چاپی و تلویزیون وظیفه ارتباطات انسانی خود را همچنان برعهده دارد. از نظر مک لوهان جهان با ورود به کهشکان مارکونی به سمت قبیلهای شدن مجدد یا همان «دهکده جهانی» رفته است.
“با فراگیری کرونا، تحولات بنیادینی در حوزه ارتباطات انسانی بهوجود آمد. ارتباطات شفاهی و رو در رو به شدت محدود شده است. مردم در حد توان از ارتباط رو در رو دوری میجویند، و در حالت برقراری ارتباط فیزیکی و چهره به چهره از برخی فنون ارتباطی مثل دست دادن پرهیز میکنند، و با چهرههای پوشیده از ماسک تقریبا بخشی از زبان بدنشان مخفی میشود. فیالمجموع میتوان گفت، که این بیماری عرصه را بر ارتباطات سنتی و چهرهبهچهره فیزیکی به شدت تنگ کرده است.“
با فراگیری کرونا، تحولات بنیادینی در حوزه ارتباطات انسانی بهوجود آمد. ارتباطات شفاهی و رو در رو به شدت محدود شده است. مردم در حد توان از ارتباط رو در رو دوری میجویند، و در حالت برقراری ارتباط فیزیکی و چهره به چهره از برخی فنون ارتباطی مثل دست دادن پرهیز میکنند، و با چهرههای پوشیده از ماسک تقریبا بخشی از زبان بدنشان مخفی میشود. فیالمجموع میتوان گفت، که این بیماری عرصه را بر ارتباطات سنتی و چهرهبهچهره فیزیکی به شدت تنگ کرده است.
در ایام کرونا توجه به رسانههای چاپی بیش از گذشته شده است. مشکلات پیش آمده افراد در ارتباطات شفاهی و قرنطینه خانگی آنها، مجالی را برای مطالعه کتاب، روزنامه، مجله و … فراهم کرده است. در واقع بهدلیل فراگیری بیماری کرونا اقبال مردم به رسانههای چاپی بیشتر از ارتباطات شفاهی شده است.
در این وضعیت رسانههای مدرن نسبت به دو نوع رسانه قبلی بیشترین میزان اقبال را پیدا کردهاند. منظور از رسانههای مدرن؛ تلویزیون، موزیک، ماهواره، رادیو و اینترنت و فضای مجازی است. ارتباطات مبتنی بر اینترنت در این برهه کرونایی یکه تاز میدان بوده و در عرصههای مختلف بصورت پررنگی نقشآفرینی میکند. در عرصه اقتصاد، خرید و فروش اینترنتی بیش از گذشته مورد توجه مردم قرار گرفته است.
“تماسهای تصویری نسبت به تماسهای صوتی مزیت تصویر را داشته و از این جهت تبدیل به بدیل ارتباطات سنتی و شفاهی شده است. به بیان کلیتر؛ میتوان گفت، که جهان تا حد ممکن در ابعاد و جوانب مختلف زندگی به سمت ارتباطات مدرن مبتنی بر اینترنت حرکت کرده است.“
برقراری آموزش مجازی و تدریس آنلاین تحولی در عرصه آموزش محسوب میشود، که پیش از فراگیری بیماری کرونا اغلب به عنوان یک ظرفیت بالقوه بدان توجه میشد. علاوه بر این؛ توجه بیش از پیش به کتب الکترونیکی تغییراتی در نحوه مطالعه و بحث آموزش ایجاد کرده است. توجه به شبکههای اجتماعی و پیامرسانها برای اطلاع رسانی اخبار بیش از گذشته شده است. ارتباطات بین فردی که تا پیش از این بیماری، مبتنی بر جهان واقع و چهره به چهره بود، جای خود را به تماسهای تصویری در فضای مجازی داده است. تماسهای تصویری نسبت به تماسهای صوتی مزیت تصویر را داشته و از این جهت تبدیل به بدیل ارتباطات سنتی و شفاهی شده است. به بیان کلیتر؛ میتوان گفت، که جهان تا حد ممکن در ابعاد و جوانب مختلف زندگی به سمت ارتباطات مدرن مبتنی بر اینترنت حرکت کرده است.
از نظر هارولد اینیس، تاریخ ارتباطات و رسانه به دو بخش تقسیم میشود؛ به شکلی که رسانههای با سوگیری نسبت به زمان، رسانههای ماندگار و سنگین بودهاند، ولی رسانههای با سوگیری نسبت به مکان، قابل حمل و سبک بودهاند. او روند تاریخ ارتباطات را اینگونه میبیند، که فناوریهای ارتباطی پس از طی دورهای به سمت افزایش سرعت در انتقال پیام رفتهاند. این علتی بر ارتباطگیری آسان و سریع در عصر جدید شده است.
فرهنگ و زندگی مردم نیز به شدت متاثر از این بیماری فراگیر بوده است. این بیماری رنگ، نژاد، زبان و ملیت نمیشناسد، و جهانی است، و دنیا را به سمت استاندارد های یکسانی پیش میبرد، که در آن ویژگیهای مشترک انسانی مورد توجه است. رعایت بهداشت، حفظ آرامش، عزم جدی برای شکست بیماری و… مولفههایی است، که کل جهان بدان عنایت دارند و مرزگذاریهای مختلف ملی، زبانی و … تا حدودی به فراموشی سپرده شده و روی مفاهیم و مقولات فرا ملیتی پیرامون شکست این بیماری توجه شده است. به عنوان مثال در هنگام مواجهه دو فرد از دو فرهنگ متفاوت حفظ اصول بهداشتی مهم انگاریده میشود، و این موضوع تقریبا در حال تبدیل شدن به اصول سراسری و جهانی است.
“رعایت بهداشت، حفظ آرامش، عزم جدی برای شکست بیماری و… مولفههایی است، که کل جهان بدان عنایت دارند و مرزگذاریهای مختلف ملی، زبانی و … تا حدودی به فراموشی سپرده شده و روی مفاهیم و مقولات فرا ملیتی پیرامون شکست این بیماری توجه شده است. به عنوان مثال در هنگام مواجهه دو فرد از دو فرهنگ متفاوت حفظ اصول بهداشتی مهم انگاریده میشود، و این موضوع تقریبا در حال تبدیل شدن به اصول سراسری و جهانی است.“
بهواسطه بسط و توسعه ارتباطات آنلاین که محدودیت مکانی ندارد، افراد از فرهنگهای مختلف با یکدیگر وارد گفتگو شده یا از طریق این بستر ارتباطی با اخبار و اطلاعات مختلف در سایر نقاط جهان آشنا میشوند. به بیان کلی دنیا به سوی فرهنگ مشترک جهانیای حرکت میکند، که در آن خواستههای مشترک انسانی پیرامون این بیماری و استیصال و درماندگی در مقابل مسئله کرونا برجسته است. به نظر نگارنده این نوع استاندارد سازی جهانی یا جهانی شدن، متفاوت از اصطلاح جهانیسازی یا امریکایی سازی دنیا محسوب میشود؛ زیرا مهمترین مولفه این نوع جهانی شدن فرو ریزی وجهه جهان غرب در مواجهه با این بیماری بوده است، این درحالی است که در جهانیسازی یا امریکایی سازی، امریکا و بهطور کلی غرب به عنوان الگو و بت بدان نگریسته میشود.
جواد صبوری کزج، پژوهشگر حوزه جامعهشناسی و علوم ارتباطات است و مطالب ایشان در باشگاه اندیشه نیز در همین حوزهها منتشر میشود.