
چگونه مفاهیم اعتباری به زندگی انسان معنا میدهند؟
- نوشته شده : هادی غیاثی
- 16 آگوست 2020
- تعداد نظرات :0
| اعتباریات انسان را به معنا و جاری شدن اقتضائات معانی در زندگی دنیایی انسان پیوند میزنند.
زندگی انسان وجهی معنادار دارد. تفاوت انسان و حیوان را برخی در همین معناداری زندگی انسان میدانند. حیوان نیازهایش را مبتنی بر غزایز خود به صورت طبیعی پاسخ میدهد اما انسان نیازهایش را به واسطه اعتباریات پاسخ میدهد. اعتباریاتی که با نسبت دادن معنایی خاص به کنش، شرایط انجام کنش را فراهم میسازد. به عنوان مثال وقتی انسان گرسنه میشود و سیب را میبیند، تا وقتی که اعتبار «خودنی بودن» را برای سیب نکند به سمت آن مایل نخواهد شد. گرسنگی واقعی است و انسان آن را از درون حس میکند. سیب نیز واقعی است و انسان آن را با قوه باصره حس میکند. اما «خوردنی بودن» مابه ازای خارجی ندارد و تنها ساخته ذهن انسان جهت ایجاد انگیزه برای حرکت به سوی سیب است. «خوردنی بودن» مصداقی است از معانی که انسان ها در زندگی اجتماعی خود اعتبار میکنند تا به واسطه آن ها نیازهای خود را پاسخ دهند.
زندگی انسان در دنیا لاجرم به صورت اجتماعی و محفوف در اعتباریات است. اعتباریات انسان را به معنا و جاری شدن اقتضائات معانی در زندگی دنیایی انسان پیوند میزنند. «عالم» عنوانی است که برای اشاره به پویایی یکپارچه و معنادار منظومه کنش های اجتماعی هم آهنگ عینیت یافته ناشی از اعتباریات انتخاب کرده ام. جمیع انسان ها عالمی انسانی دارند که بین همه انسان ها مشترک است. از طرفی تک تک انسان ها نیز عالم خاص خود را دارند. همچنین هر یک از اجتماعات بشری در عالمیمتمایز از سایر اجتماعات بشری زندگی میکنند.
“اما انسان نیازهایش را به واسطه اعتباریات پاسخ میدهد. اعتباریاتی که با نسبت دادن معنایی خاص به کنش، شرایط انجام کنش را فراهم میسازد. به عنوان مثال وقتی انسان گرسنه میشود و سیب را میبیند، تا وقتی که اعتبار «خودنی بودن» را برای سیب نکند به سمت آن مایل نخواهد شد.“
«حقیقت» از آن حیث که انسان به آن توجه میکند با «معنا» پیوند میخورد. در تفکر قرآنی، نظام معنایی حقیقی را میتوان با ابزار مفهومی«اسماء الهی» به خوبی صورت بندی کرد چرا که در مراتب حقیقت پس از مرتبه ذات که مرتبه وحدت است مرتبه اسماء است که کثرت از آنجا شروع میشود و اسماء واسطه فیض تمام موجودات میشوند. توجه به اسماء است که حقیقت را برای انسان آشکار خواهد ساخت که فرمود «ولله الاسماء الحسنی فادعوه بها»1 برای خواندن او و توجه به «او» باید از واسطه اسماء حسنی استفاده کرد. در روایات آمده است که اهل بیت علیهم السلام خود را مصداق اسماء حسنی الهی معرفی کرده اند.2
نکته ای که وجود دارد این است که معنا گاهی غیر حقیقی است. اعتباریاتی که انسان ها مبتنی بر «وهم» وضع میکنند بستر ظهور معانی غیرحقیقی هستند. در واقع اعتباریات اگر به واسطه شیطان لحاظ گردند و منشا آن ها توجه به خود بوده و از منیت انسان برخواسته باشد معانی دنیایی و غیر حقیقی را ظهور میدهند. شکل ظهور این معانی در حیات دنیایی با مفاهیم «لعب»، «لهو»، «زینت»، «تفاخر» و «تکاثر» قابل صورت بندی است که «اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِينَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَتَكَاثُرٌ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ»3
در داستان خلقت انسان، او در عالم قبل «هبوط» به خود توجهی ندارد. به واسطه وسوسه «شیطان» و به دلیل «توجه استقلالی» به «خود» وارد حیات دنیایی میشود. در دنیا به مرور بیشتر به خود توجه میکند و این توجه به خود نیازهایی را برای او ظاهر میسازد که منشا اعتبارسازی او میشود.
“در واقع اعتباریات اگر به واسطه شیطان لحاظ گردند و منشا آن ها توجه به خود بوده و از منیت انسان برخواسته باشد معانی دنیایی و غیر حقیقی را ظهور میدهند.“
زندگی دنیایی قرین با زندگی اجتماعی است و نیازها در بستر زندگی اجتماعی پاسخ داده میشود. نیازمندی مستلزم پاسخ به نیازها به واسطه یک کنش است و لازمه کنش، اعتبارسازی است چرا که بدون اعتبار انگیزه لازم برای انجام کنش شکل نخواهد گرفت. علامه طباطبایی در این باره میفرماید: «اگر ما تمامى معانى و اعتبارات مربوط به انسان و پيوندهايى را كه بين خود اين معانى و اعتبارات برقرار است- مثل مالكيت، رياست، معاشرتها، متعلقات، دارايىها و ساير اختصاصات- مورد تتبع و تأمل قرار دهيم، مىيابيم كه اين امور، اعتبارى و وهمى هستند كه انسان از ناچارى و براى رفع نيازهاى اوليه خود در اجتماع و تمدن و نيز براى جلب خير و سود و دفع شرّ و زيان به ساختن آنها مىپردازد. پس همانگونه كه گياه در قلمرو وجود خود يك نظام طبيعى و يك سلسله عوارض منظم طبيعى دارد كه از آن طريق ذات خود را به وسيله تغذى و نمو و توليد مثل حفظ مىكند، همانگونه، انسان نيز داراى نظامى طبيعى و صفات و عوارضى است كه ذات خود را بدان وسيله حفظ و نگهدارى مىكند. جز اينكه اين نظام انسانى، از طريق معانى وهمى و امور اعتبارى كه ظاهر آن نظام اعتبارى و در باطن و ماوراى آن نظام طبيعى قرار دارد، حفظ مىشود. انسان ظاهراً با يك نظام اعتبارى زندگى مىكند، اما در حقيقت و به حسب باطن، در يك نظام طبيعى به سر مىبرد. پس به طور خلاصه، اين نظام اعتبارى، در ظرف اجتماع و تمدن، موجود است و آنجا كه اجتماعى نيست، اعتبارى هم نيست و نسبت اين دو به شكل عكس نقيض است.»4
“اگر انسان در اوایل مسیر اعتبار سازی خود کم کم متوجه هبوط خود بشود و به جای توجه به خود، جان خویش را غرق در توجه به ذکر الهی کند، کم کم اعتبارات او رنگ الهی میگیرد.“
این فرآیند «اعتباری شدن»، هم در ابتدای تاریخ دنیایی نوع انسان و هم در ابتدای تولد تک تک انسان ها قابل مشاهده است. هر کنش انسان با یک یا چند اعتبار همراه است. اگر انسان در اوایل مسیر اعتبار سازی خود کم کم متوجه هبوط خود بشود و به جای توجه به خود، جان خویش را غرق در توجه به ذکر الهی کند، کم کم اعتبارات او رنگ الهی میگیرد و تمامیکنش های او را در بر میگیرد. اما اگر خود را متوجه ذکر الهی نکند روز به روز بر ضیق معیشت و کوری خود خواهد افزود که فرمود «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمى»5 در هر دو حالت اتفاقی که کم کم صورت میپذیرد آن است که زندگی اجتماعی انسان به تدریج تبدیل میشود به مجموعه ای از کنش های با توجهات و اعتباریات ماهیتا همسنخ. یک پویایی یکپارچه معنادار ناشی از منظومه کنش های اجتماعی هم آهنگ عینیت یافته. این فرآیند برای نوع انسان در ابتدای تاریخ محقق شده است و برای تک تک انسان ها در طول زندگی دنیایی خود به تدریج شکل میگیرد و بدین گونه امورات مختلف در زندگی برای انسان ها توسط اعتباریات معنادار میشوند.
پ.ن
- آیه 180 سوره اعرف
- بحار الأنوار – الجزء 91 – صفحة 5
- آیه 20 سوره حدید
- رساله الولایه، ص 28
- آیه 124 سوره طه
هادی غیاثی پژوهشگر حوزه علوم اجتماعی و ارتباطات است. عمده مطالب ایشان در سایت باشگاه اندیشه نیز در همین حوزهها منتشر میشود.