کرونای «سوسیال دموکرات» یا کرونای «لیبرال سرمایه دار»کدام یک، خطرناک تر است؟

کرونای «سوسیال دموکرات» یا کرونای «لیبرال سرمایه دار»کدام یک خطرناک تر است؟

| به دلیل محوریت سود و پول آنچه در سیستم درمانی و بیمه جامعه لیبرال‌سرمایه‌داری وجود دارد، مراقبت درمانی نمی‌تواند یک «حق» باشد بلکه یک «انتخاب» گران قیمت محسوب می‌شود!

کرونا، جبر جغرافیایی را بار دیگر به رخ بشر کشید. اینکه در زمان شیوع کرونا در «ووهان چین» باشیم یا در «ریودوژانیرو برزیل» یا در «آدیس آبابای اتیوپی» یا در «استکهلم سوئد» و یا در «نیویورک آمریکا»، احتمالا در مرگ یا زندگی ما، تاثیرگذار است.

کرونا تمام مرزهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و حتی ورزشی را در نوردیده و هیچ محدودیتی برای خود قائل نیست. هیچ طبقه، ساختار یا موقعیت فردی-اجتماعی، مانع ابتلا فرد به کرونا نبوده و نیست. شاید این ویروس غیر زنده، هیچ توجهی به موقعیت افراد نداشته و به صورت دموکراتیک عمل نماید اما عکس العمل افراد در مقابل آن دموکراتیک نیست. کرونا در سرتاسر جهان، کمابیش به یک شکل شیوع یافته اما دولت‌های مختلف در سرزمینهای متفاوت، عکس العملهای متمایزی در برابر آن داشته‌اند.

«چین»، مهد شیوع کرونا، با تکرار روشهای کمونیستی و اعمال محدودیتهای سنگین تلاش نمود تا از شیوع بیشتر کرونا جلوگیری کند و تا حد زیادی نیز در این امر موفق بود گرچه، ابهامات زیادی در خصوص آمار موفقیت آنها وجود دارد. این کشور همچنین در بعد درمان نیز، به مثابه یک سیستم سوسیالیستی، هیچ محدودیتی برای افراد قائل نشد و تمام افراد مبتلا به کرونا را تحت درمان قرار داد. چین حتی با نگاه فرامرزی، به تمام کشورهای دنیا، حتی کشورهای رقیب خود نیز کمک بهداشتی و مشاوره‌ای ارائه نمود.

روش چین اما مورد استفاده همه کشورها قرار نگرفت. در گوشه دیگر دنیا، «آمریکا» که اکنون به عنوان قطب جدید شیوع کرونا شناخته می شود، وضعیت متفاوت است. این کشور با سرمایه های فراوان مادی و معنوی پزشکی و به‌روزترین متخصصان و تجهیزات دنیا، نتوانسته چندان که باید و شاید هم مانع شیوع و هم مانع کاهش مرگ و میر افراد بر اثر ابتلا به کرونا گردد.

این اتفاقات مجال خوبی به منتقدان «نظام لیبرال‌سرمایه‌داری» داد تا تلفات کرونا را به عنوان یکی از معایب این سیستم، برجسته نمایند.

نظام لیبرال سرمایه داری آمریکا بر دو اصل «آزادی فردی» و «حداکثر سازی سود» بنا شده است. آیا این دو اصل باعث شده است که آمریکا هم در سرعت شیوع و هم درصد مرگ و میر ناشی از کرونا از بقیه کشورهای دنیا پیشی بگیرد؟

براساس آموزه‌های لیبرالیسم، دولت آمریکا، حق دخالت چندانی در اقتصاد، صنعت و بهداشت را ندارد و نمی‌تواند محدودیت‌های زیادی جهت حضور در اجتماع(یکی از مهم‌ترین عوامل شیوع کرونا) ایجاد نماید. همچنین با توجه به حداقل دخالت دولت در حکمرانی، بخشهای پژوهشی، درمان و بیمه نیز تحت الشعاع این امر قرار گرفته اند. بخش دولتی امکانات اندک و محدودی در این حوزه‌ها دارد و بخش خصوصی سکان‌دار اصلی پژوهش، درمان و بیمه است. همان سهم اندک دولت در طرحهای پژوهشی، درمانی و بیمه‌ای نیز با روی کار آمدن دولت ترامپ بسیار محدود و یا حتی قطع گردید.

از نظر سطح نفوذ بیمه همگانی، گرچه آمار آمریکا نسبت به بسیاری از کشورها بهتر است اما نفوذ بیمه در این کشور، حدودا یک درصد از میانگین جهانی و بسیاری از کشورهای پیشرفته، کمتر است. علت این امر نیز سهم زیاد بیمه های خصوصی در آمریکا است. بیمه هایی که در قبال خدمات خود نیازمند دریافت هزینه و سود هستند و همین امر باعث شده حدود 50 میلیون نفر در آمریکا نتوانند تحت پوشش هیچ بیمه‌ای قرار بگیرند.

این بدان معنی است که در مواجهه با کرونا، 50 میلیون نفر از مردم آمریکا هیچگونه حمایت و پشتوانه مالی و بیمه ای ندارند. یکی از همین موارد، جوان 17 ساله ای بود که به دلیل نداشتن بیمه وعدم پذیرش در بیمارستانی در کالیفرنیا، از بیماری کرونا جان باخت و در رسانه‌های آمریکایی سر و صدای زیادی به پا کرد. در این ماجرا هم بیمارستان و هم بیمه بر مبنای لیبرال‌سرمایه‌داری خود، درست عمل کردند  اما عملکرد درست آنها، منجر به مرگ یک جوان بی‌گناه شد!

در مواجهه با کرونا، 50 میلیون نفر از مردم آمریکا هیچگونه حمایت و پشتوانه مالی و بیمه ای ندارند. یکی این از همین موارد، جوان 17 ساله ای بود که به دلیل نداشتن بیمه وعدم پذیرش در بیمارستانی در کالیفرنیا، از بیماری کرونا جان باخت و در رسانه‌های آمریکایی سر و صدای زیادی به پا کرد.

از همین رو در خود آمریکا نیز سوالات زیادی در خصوص وظیفه لیبرال‌سرمایه‌داری در شرایط بحرانی به وجود آمده است. در جدید ترین اظهار نظر، «برنی سندرز» نامزد چپ‌گرای ریاست جمهوری، اعلام کرد؛ «این یک رسوایی بین المللی است که مردم بیمار و در حال مرگ هستند اما به دلیل نداشتن اسطاعت مالی، به بیمارستان نمی روند. ما باید کاری کنیم که مراقبت درمانی به یک «حق» تبدیل کنیم».

اما ، به دلیل محوریت سود و پول آنچه در سیستم درمانی و بیمه جامعه لیبرال‌سرمایه‌داری وجود دارد، مراقبت درمانی نمی تواند یک «حق» باشد بلکه یک «انتخاب» گران قیمت محسوب می‌شود! همین امر باعث شده که آمریکا از نظر نظام سلامت در بین کشورهای توسعه یافته (OECD) پایین‌ترین رتبه را به خود اختصاص دهد. بخش دولتی بیمه (مِدیکِر و مِدیکید) نیز با محدودیتهای قانونی و مالی مواجه است و نمی‌تواند تمام نیازمندان را تحت پوشش قرار دهد.

از طرف دیگر، تنها ارزش نظام سرمایه‌داری، سود است. نظامی که قلب تپنده آن «بازار بورس» شده است هیچ عامل و محرک بیرونی نمی‌تواند آن را از دستیابی به سود بیشتر متوقف نماید، حتی بیماری عالم‌گیر کرونا. در چند روز اخیر، بسیاری از بنگاه‌های اقتصادی مرتبط با وال استریت، برخلاف پروتکلهای بهداشتی، کارمندان خود را به کار فراخوانده‌اند چرا که نمی‌توانند اجازه دهند کرونا، دستگاه اسکناس سازی آنها را متوقف نماید. به زعم برخی تحلیل گران، اصرار دولت و کارتلهای بزرگ اقتصادی آمریکا در عدم قرنطیه و تعطیلی همگانی، یکی از دلایل شیوع گسترده کرونا در آمریکا بوده است.

وضعیت بقیه کشورهای لیبرال‌سرمایه‌داری نیز بهتر از آمریکا نیست. بسیاری از آنها تلاش کردند از این فضا جهت منفعت بیشتر استفاده نمایند به‌نحوی که به دزدی از اموال دیگر کشورها نیز رو آورده اند.

به دلیل محوریت سود و پول آنچه در سیستم درمانی و بیمه جامعه لیبرال‌سرمایه‌داری وجود دارد، مراقبت درمانی نمی تواند یک «حق» باشد بلکه یک «انتخاب» گران قیمت محسوب می‌شود! همین امر باعث شده که آمریکا از نظر نظام سلامت در بین کشورهای توسعه یافته (OECD) پایین‌ترین رتبه را به خود اختصاص دهد.

حال اجازه دهید به برخورد یک کشور «سوسیال دموکرات» با کرونا بپردازیم. کشور «سوئد» به عنوان یکی از معروفترین کشورهای سوسیال دموکرات شناخته شده به‌نحوی که اصطلاح Swednazation در ادبیات سیاسی به عنوان اعمال روشهای سوسیالیستی استفاده می‌شود. به عنوان مثال زمانی که طرح «بیمه همگانی اوباما» در آمریکا مطرح شد، مخالفان این طرح، از این اصطلاح، استفاده کردند. گرچه امروز، نظام حاکم بر سوئد نیز تاحدی لیبرال‌سرمایه‌داری محسوب می‌شود اما دولت سوئد یکی از معروفترین دولتهای رفاه پس از جنگ جهانی دوم بود که توانست سیستم بیمه همگانی را طی دهه‌های طولانی برقرار نماید. به عنوان مثال همین چند وقت قبل بود که دولت سود اعلام کرد بخش قابل توجهی از بودجه مصوب جهت حمایت از سالمندان بلا استفاده مانده و سالمندان از آن استفاده نکرده اند. اثرات دولت رفاه و سیستم سوسالیستی، همچنان در سوئد وجود دارد و همین عامل هم در جلوگیری از گسترش کرونا و درمان آن موثر بوده است.

در این کشور افراد زیر 18 سال، از خدمات رایگان بهداشتی برخوردار هستند، حدود 90 درصد از هزینه‌های بهداشتی توسط دولت پرداخت می‌گردد (این میزان در آمریکا حدود 15 درصد است). در این شرایط فقط 10 درصد از بیمه‌های فعال در صنعت بیمه سوئد متعلق به بخش خصوصی است (این میزان در آمریکا حدود 60 درصد است). مشابه همین وضعیت در کشورهای دیگر اسکاندیناوی که دولت رفاه در آنها وجود داشته است نیز مشاهده می‌گردد. از این رو بیراه نیست که میزان شیوع و تلفات کشورهای اسکاناندیناوی نسبت به سایر نقاط جهان کمتر است.

گرچه جو حاکم بر نظام اقتصادی سوئد نیز به سرمایه‌داری گرایش پیدا کرده و فروشگاه‌های زنجیره‌ای در این کشور مانند «مک دونالد» (نماد سرمایه داری آمریکا) و ایکیا (نماد سرمایه داری سوئد)، همچنان بدون محدودیت به فعالیت خود ادامه می‌دهند لکن پارلمان این کشور چند روز قبل، تصویب کرد که دولت می‌تواند جهت مقابله با کرونا، در زمینه‌های لغو تجمع مردم، متوقف‌ کردن حمل و نقل و تعطیلی سالن‌های ورزشی، تصمیم فوری بگیرد. این تصمیم حتی با موافقت جناح راست و لیبرال مجلس نیز همراه بود!

در حقیقت نظام سیاسی این کشور، سودآوری بیشتر را فدای جان مردم نمی‌کند. گرچه هنوز محدودیتهای عمومی، اعمال نشده؛ لکن رابطه متقابل دولت و ملت و سیستم بهداشتی فراگیر سوئد باعث شده کرونا، شیوع چندان گسترده‌ای در این کشور نداشته است.

نظام‌های سوسیال دموکراسی و دولتهای رفاه گرچه در دهه های اخیر پاسخگوی نیازهای روز جوامع نبوده و اکثر آنها نیز به سمت لیبرال‌سرمایه‌داری گرایش پیدا نموده اند اما تاثیرات اقدامات گذشته این ساختار، از جمله نظام بیمه همگانی و سرمایه گذاری در بخش بهداشت و درمان، در این بحران به کمک دولت و مردم این کشورها آمده است.

شاید کرونا ملاک و معیار خوبی جهت ارزش گذاری نظام های سیاسی-اقتصادی نباشد و یا حتی شاید مقایسه دو نظام «سوسیال دموکرات» با «لیبرال‌سرمایه‌داری»، قیاس مع الفارقی باشد؛ اما در این شرایط، جبر جغرافیایی و شیوع کرونا به کمک نظام سوسیال دموکراسی آمده تا بتواند مزایای خود را به رخ نظام لیبرال سرمایه داری بکشد. گرچه معمولا مدافعان سوسیالیسم (و فرزند آن، کمونیسم) هرگاه در نظام لیبرال‌سرمایه‌داری، چالشی ایجاد می‌شود، معایب این سیستم و مزایای سوسیالیسم را به رخ می‌کشند!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

code