مقالات باشگاه شما

«باشگاه شما»، جایی است که دانشجویان، نخبگان و پژوهشگران علوم انسانی در آن، مقالات خود را با مخاطبان خود به اشتراک می‌گذارند. شما هم می‌توانید با ارسال مقالات علمی‌ژورنالیستی، بعد از ارزیابی توسط هیئت تحریریه باشگاه اندیشه، مقالات خود را منتشر کنید. اطلاعات بیشتر:
Bashgah.net@gmail.com

صنعت رسانه

راز و رمز صنعت رسانه

  • نوشته شده : زهرا ترک
  • 13 جولای 2019
  • تعداد نظرات :0

باشگاه شما»، جایی است که دانشجویان، نخبگان و پژوهشگران علوم انسانی در آن، مقالات خود رابا مخاطبان خود به اشتراک می‌گذارند. شما هم می‌توانید با ارسال مقالات علمی‌ژورنالیستی، بعد از ارزیابی توسط هیئت تحریریه باشگاه اندیشه، مقالات خود را منتشر کنیددسترسی به سایر مقالاتِ «باشگاه شما».

| صنعت‌های رسانه ای همانند بسیاری از صنعت ها معمولا در طی مسیر تولد، معرفی، رشد، رسیدن به بلوغ و زوال تدریجی تکامل می‌یابد.

صنعت رسانه یکی از پرسودترین صنایع جهان در عصر حاضر است که در موازات با جنبه‌های اطلاع‌رسانی و فرهنگ‌سازی، جنبه اقتصادی و کسب سودهای کلان از آن نیز بسیار حائز اهمیت شده‌است. در اولین نگاه میتوان به صنعت فرهنگ پرداخت که به معنای تبدیل شدن فرهنگ به کالا است؛ به عبارت دیگر کالایی شدن فرهنگ، فرهنگ را توسط سرمایه‌داران وارد بازارهای اقتصادی کرد به گونه‎ای که بتواند اهداف مادی آنان را تأمین کند و خرید و فروش شود. درگذشته فرهنگ امری ارزشی، اخلاقی، فلسفی، فکری، حیاتی و اجتماعی بود؛ در آن رویکرد ساخت و تولید فرهنگ یک حرکت عمومی – اجتماعی بود که در طول تاریخ شکل می‌گرفت و با نوعی از عقلانیت جمعی همراه و سازگار بود در حالی که رسانه‌های نوین نقش جایگزین بسیاری از عوامل موثر در ساخت ذهنیت و فرهنگ را به وجود آورد. قدرت رسانه‌ای قدرتی واقعی‌تر از قدرت های سیاسی است که هم اکنون، تسخیر افکار عمومی را به شیوه‌های مختلف و پیچیده برای تحقق اهداف سیاسی، مادی و… عهده‌دار است.

این قدرت مطلق بودن یک خصوصیت آنی قابل پرهیز یا کنترل نیست. کنترل رسانه‌ای در بهترین وضعیت، حالتی ضد جریان اجتماعی، ایجاد می کند که در صورت های مختلف به عنوان سانسور، فیلترینگ، ضد آزادی و امثالهم مطرح می شود. در اینجا، دیگر معنایی یا جایگاهی برای ارزشهای پیشین وجود ندارد؛ ارزش‌هایی که انسان را به جایگاه متعالی انسان می برد که اهداف از خلقت وی را تأمین میکند. ساخت ارزشها توسط رسانه امری است که به همراهی حداکثری مخاطبان استوار است لذا نوعی از «جمع گرایی» متکی است که خود جای عناصر ارزش گذاری در جامعه را گرفته است.

بنابراین رسانه فرهنگ را به مثابه کالا وارد بازار خرید و فروش می کند و درآمد خود را میتواند از این سرمایه گذاری به صورت های گوناگون از قبیل: اهداف اجتماعی، اهداف سیاسی، کسب درآمد اقتصادی و… برداشت کند. (بشیر, 1393)

چگونه شرکت های رسانه ای و ساختار های بازار صنعت رسانه در طول زمان تغییر کردند؟ از آنجایی که صنعت رسانه، یک صنعت جدید و در حال معرفی کردن مراحل اولیه چرخه حیات خود است، بسیاری از ورودی ها در این صنعت در حال شکل گیری است، به گونه ای که شرکت ها نسخه های بسیار گوناگونی از محصولات صنعتی را پیشنهاد می کنند، نرخ نوآوری محصول بالاست و سهام بازار به سرعت در حال تغییر است.

هم چنین با گذشت زمان، به علت سودآوری محتمل و بالای این صنعت، رقابت در حال افزایش است. این صنعت سعی در توسعه دادن خروجی های خود و انواع محصولات و در عین حال کاهش قیمت ها دارد. زمانی که طراحی یک محصول مورد قبول واقع می شود و محصول استانداردسازی می شود، شرکت های صنعتی عموماً نسبت به قیمت و هزینه آگاهانه عمل می کنند. در نتیجه، فعالیت های نوآوارانه بسیاری از شرکت ها رفته رفته به نوآوری محصول به محصول تغییر می یابد. ظهور اقتصاد صرفه به مقیاس در تولید و فروش منجر به افزایش چشمگیر تمرکز در بازار میشود. شرکت هایی که نتوانند خود را با این تغییرات تطابق دهند، ورشکست میشوند.

در طول تکامل بسیاری از صنعت های رسانه ای، ممکن است دوره ای ناکام تجربه شود که باعث کاهش تعداد شرکت ها میشود. سپس این صنعت به دوره بلوغ می‌رسد، مرحله ای که وارد شدن به آن دشوار است، چون محیط رقابتی صنعت رسانه نسبتا ثابت و پایدار شده است. شرکت های باقی مانده سودآوری بالایی دارند و اغلب مشتریان وفاداری به دست آورده اند. از این رو، ویژگی صنعتی در طول زمان با دست به دست شدن تغییرات در ساختار بازار تکامل می یابد.

فرآیند تکاملی زمانی صورت می گیرد که بین شکل های مختلف شرکت یکی از آن ها انتخاب شود، شرکتی که دارای ایده های مختلف باشد، محصولات و خدمات مختلف تعبیه شده ای خواهد داشت که بتواند آنها را به مشتریان خود ارایه نماید.(گرایسکی،1991) نقل شده در هانزون کرابرگ و آنه لیزه هوگنبریک (2016)).

در اینجا پیرامون عامل های عمومی بحث خواهیم کرد که به ورود وجود و شانس زنده ماندن شرکت های تازه وارد و شرکت های فعلی را در نظر گرفته ایم و اثر رفتار آن ها را بررسی خواهیم کرد. این بحث را با خلاصه ای از چرخه حیات صنعت رسانه و ویژگی های کلی صنعت های رسانه ای شروع می‌کنیم. سپس ایده های مربوط به دو گروه از نظریه های اقتصادی رفتار سازمانی را ارایه دارد: اکولوژی سازمانی(OE) و سازمان های صنعتی(IO). به طور کلی، اکولوژیست های سازمانی به دنبال شباهت‌های عمومی هستند، در حالی که محققان  IO بر روی تفاوت بین آن ها در صنعت تمرکز دارند. هر دو دیدگاه مفید هستند و سعی در درک پویایی صنعت رسانه دارند. بر اساس درک توسعه یافته، در مورد پیامدهای توسعه و ویژگی های مربوط به صنعت رسانه بحث میکنیم، هم چنین تحقیقات آتی در این زمینه را جهت دهی خواهیم کرد. (Hanvan Kranenburg, Annelies Hogenbirk, 2016)

چرخه حیات صنعتی مربوط به صنعت های رسانه ای

صنعت‌های رسانه ای همانند بسیاری از صنعت ها معمولا در طی مسیر تولد، معرفی، رشد، رسیدن به بلوغ و زوال تدریجی تکامل می‌یابد. بنا بر تجربه های صنعتی، به دست آوردن موفقیت در هر کدام از این مراحل منجر به ایجاد تغییر در فروش، هزینه ها، سودآوری مشتریان و رقابت بین آنها می‌شود. این تغییرات در تمام صنعت ها رایج است. شناخت موقعیت یک صنعت در چرخه حیات صنعتی به درک پویایی ساختار بازار جهت ورود، خروج و الگوهای بقا شرکت کمک میکند. در جدول 1 برخی از توسعه های اصلی در مراحل مختلف چرخه حیات صنعت رسانه را نشان میدهد.

فاز اولیه آن بوسیله پایین بودن حجم تولیدات خروجی با هزینه بالا شناخته میشود. سود به علت پایین بودن میزان فروش به مشتری منفی است، این محصولات تنها توسط نوآواران شناسایی می شود. علاوه بر این، میزان عدم قطعیت بالاست چون بازار بالقوه برای ارائه این دست از محصولات شفاف نیست و پیش بینی های انجام شده بر روی موفقیت بالقوه آن بسیار متغیر است. به عنوان نمونه ای مهم می توان به کسب و کار ویدیو های آنلاین اشاره کرد. موفقیت این مرحله منجر به ورود سریع شرکت‌های جدید به بازار می‌شود که سریعا می توانند به فروش بالایی دست یابند و سودآوری در این صنعت را افزایش می‌دهند. میزان عدم قطعیت کاهش می یابد، طراحی محصولات سودآور نیز استانداردسازی می‌شود.

خروجی به سرعت جهت پاسخ دهی به طراحی محصولات جدید شناخته شده و تقاضاهای برآورده نشده بازار رشد می‌کند. در این مرحله، شرکت‌های صنعتی عموما نسبت به قیمت و هزینه آگاه هستند که منجر به انتقال نوآوری از محصول به فرآیند می شود. به عنوان نمونه می توان به تلویزیون‌های ماهواره ای، رسانه‌های آنلاین و چند رسانه اشاره کرد که در این مرحله رشد کردند.

زمانی که صنعت به بلوغ برسد شرکت هایی که نتوانند خود را با این تغییرات وفق دهند، ورشکست خواهند شد، دوره لرزشی است که در آن تعداد شرکت های فعال در این صنعت به طرز قابل توجهی کاهش می یابد.

 

زمانی که صنعت به بلوغ برسد شرکت هایی که نتوانند خود را با این تغییرات وفق دهند، ورشکست خواهند شد. دوره لرزشی است که در آن تعداد شرکت های فعال در این صنعت به طرز قابل توجهی کاهش می یابد.

 

سپس حجم فروش به نقطه اوج خود میرسد، دراین مرحله هنوز سودآوری بالاست چون بازار رسانه بالغ رو به رشد است تا زمانی که به یک نرخ قابل تنظیم و پیش بینی شده برسد.

محصولات و خدمات رسانه ای برای مشتریان و تامین کننده به خوبی شناخته شده است. سهام های بازار به آرامی درحال تغییر است و مانع های ورود و خروج از این صنعت بالاست.(پیکارد،2002) نقل شده در هانزون کرابرگ و آنه لیزه هوگنبریک (2016).

مرحله بعدی چرخه حیات ناتمام است. درآینده با کاهش تقاضا، تعداد شرکت ها کاهش میابد. با کاهش این توسعه نشان دهنده به پایان رسیدن صنعت است.

جدول 1

 

در میان تمام صنعت ها، صنعت روزنامه نزدیک به زوال است چون مخاطبان و تبلیغ کنندگان با روش های جدید فناوری اطلاعات و ارتباطات آشنا شده‌اند. روزنامه ها بیش از300 سال است که به بخشی از زندگی روزانه ما تبدیل شده اند، از آنجایی که تاریخ روزنامه نگاری طولانی است و به خوبی مستند سازی شده است، پیشینه روزنامه به طور قابل توجهی باعث توسعه نظریه چرخه حیات رسانه شده است. بنابراین، مکررا به این صنعت به عنوان نمونه ای از چرخه حیات رسانه ارجاع شده است.

تکامل صنعت روزنامه در هلند نشان دهنده وجود چرخه حیات صنعتی است. مرحله اولیه با معرفی روزنامه های چاپ روز، در 1618 شروع و در 1848 خاتمه یافت، زمانی که 30 روزنامه در حال چاپ بود. در سال 1848، آزادی مطبوعات در انجمن های هلند مطرح شد که شروع دوره رشد محسوب میشود. مرحله دوم، دوره ای است که در آن افزایش چشمگیری در تعداد روزنامه ها پس از سال 1869 مشاهده شد. در سال 1869 دولت هلند سیستم مالیات مخصوص برای روزنامه ها را لغو کرد که dagbladzegel نامیده میشود.

لغو سیستم مالیات باعث تحریک فعالیت اقتصادی برای شرکت های ناشر روزنامه میشود. هزینه های شرکت ناشر برای تولید روزنامه با لغو مالیات دولت به تدریج کاهش یافته است. روزنامه های فعلی از نظر سودآوری تقویت شده هستند و احتمال بقای شرکت های فعلی و تازه‌ وارادان بالقوه در این صنعت وجود دارد. در شکل 1 این مسئله نشان داده شده است.

مرحله بلوغ را میتوان به دو زیر مرحله تقسیم کرد. زیر بخش اول بوسیله نرخ ورود خالص نزدیک به صفر شناخته میشود که بین دوره های 1900 تا 1939 بود. پس از جنگ جهانی دوم، تعداد روزنامه های چاپ روز در هلند کاهش پیوسته ای داشت که همزمان با افزایش انتشار کلی بود(شکل1).

پس از جنگ جهانی دوم، مقیاس تولید افزایش چشمگیری داشته است که احتمالا به علت نوآوری ها فنی است. شواهدی مبنی بر افزایش مقیاس های اقتصادی درصنعت روزنامه سایر کشورها مانند آرژانتین، دانمارک، ایرلند وایالت متحده وجود دارد.  (کارول،گوستافون،رز،سولینگ, 1999)

با این وجود، برخلاف صنعت روزنامه، بلوغ تا زمان رسیدن به زوال ادامه نخواهد داشت. همچنین ورود تازه وارادان به این حوزه متوقف نشده است و تعداد شرکت ها ثابت می شود تا زمانی که توسعه های جدیدی برای تکامل این صنعت صورت میگیرد.

صنعت هنوز هم در حال بقاست. بقا زمانی روی می دهد که شرکت های فعلی با موفقیت چالش های موجود را پشت سر بگذرانند. عموما چالش ها بر اساس نوآوری محصول و فرآیند هستند. نمونه ای از این صنعت که شاهد بقای بلند مدت آن بوده ایم، صنعت سازنده تلویزیون ایالات متحده است.  (سیمونز, 2000)

 

منابع:
Greoski. (1991).
Hanvan Kranenburg, Annelies Hogenbirk. (2016). Retrieved from همشهری ترین: http://www.hamshahritraining.ir/news-3954.aspx
بشیر, ح. (1393). بازیابی از Noormags.
پیکارد. (2002).
سیمونز, ک. و. (2000).
کارول،گوستافون،رز،سولینگ. (1999). Retrieved from http://www.hamshahritraining.ir/news-3954.aspx

 

محسن ذوالفقاری

«مدرسه در مسجد» خوب است ولی «مدرسه با مسجد» بهتر است!

باشگاه شما»، جایی است که دانشجویان، نخبگان و پژوهشگران علوم انسانی در آن، مقالات خود را با مخاطبان خود به اشتراک می‌گذارند. شما هم می‌توانید با ارسال مقالات علمی‌ژورنالیستی، بعد از ارزیابی توسط هیئت تحریریه باشگاه اندیشه، مقالات خود را منتشر کنیددسترسی به سایر مقالاتِ «باشگاه شما».

| شاید بهتر باشد که که آموزش و پرورش و طرح «مدرسه در مسجد» به یک مفاهمه جدی با یکدیگر برسند و در یک جهت حرکت کنند. چیزی که به ذهن نگارنده به عنوان چاره‌ای برای این مشکل می‌رسد این است که «مدرسه در مسجد» به «مدرسه با مسجد» تبدیل شود.

سال‌ها قبل، از مسجد صنعتگران مشهد، طرحی نو به نام «مدرسه در مسجد» وارد عرصه آموزش و پرورش شد. طرحی که سال‌های ابتدای حرکت خود را چراغ خاموش و با تعداد دانش‌آموزان محدود پیش برد ولی بعد از چندین سال از عمرش، با کسب تجربه و اعتماد و اعتبار و ساخت نیروهایی توانمند به صورت روزافزون در مساجد مشهد گسترش یافت و در دیگر شهرها مثل قم، تهران و… مورد استقبال قرار گرفت.

دانش‌آموزان در این طرح همانند سده‌های قبل در محیط تربیتی مسجد، تحصیل می‌کنند و برای امتحانات و اخذ مدرک به آموزش و پرورش مراجعه می‌کنند. در حقیقت این طرح نوعی بازگشت به گذشته است که مدارس در مساجد قرار داشتند و مسجد مرکز اصلی تعلیم و تربیت بوده است. شهید مطهری در این مورد می‌فرمایند: «ما یک تقلید احمقانه از اروپا کرده‌ایم. در تاریخ گذشته ما مسجد و مدرسه همیشه یکی بوده‌اند یا همسایه یکدیگر بوده‌اند. این خودش یک حسابی بود. هنوز هم آثاری که ما از قدیم می‌بینیم، همین‌طور است. هرجا که یک مدرسه هست، یک مسجد هم کنارش هست، بلکه خود مساجد مرکز تعلیم و تربیت بود».[1]

این طرح به دلایل متعدد اعم از خارج شدن از عرف معمول آموزش و پرورش، ابتکاری جدید، گسترش سریع و… مورد نقد و بررسی‌های مختلفی قرار گرفته است؛ از نامه تهدیدآمیز وزیر آموزش و پرورش تا نقدهای دلسوزانه دغدغه‌مندان تربیتی و پژوهشگران مسجدی. این یادداشت نیز برآن است که در خور توانش منصفانه و صادقانه این پدیده را از زوایا مختلف مورد نقد و بررسی قرار بدهد تا مطلعی باشد بر اتفاقات بهتر در نظام تعلیم و تربیت.

طرح مدرسه در مسجد را از چهار منظر می‌توان مورد بررسی قرار داد:

  1. مخاطبان

مخاطبان این طرح بر خلاف تصور رایج، غیرمذهبی‌ها هم هستند! بر این اساس می‌توانیم مخاطبین این طرح را به 2 گروه مذهبی و غیرمذهبی تقسیم کنیم. گروه اول(مذهبی‌ها) نشان از همت جدی ایشان به تربیت فرزندان در یک محیط کاملاً اسلامی است. البته که می‌تواند نشانگر نگرانیشان نسبت به فضای مدرسه‌ها نیز باشد. این همت و نگرانی به جای خود نیکوست مشروط به این‌که به خالی کردن میدان مدرسه‌ها از حضور خانواده‌های مذهبی منجر نشود!

گروه دوم که غیرمذهبی‌ها را هم شامل می‌شود، دلیل عمده استقبالشان از این طرح نگرانی‌های شدید نسبت به فضای مدرسه می‌باشد؛ به این جهت است که مصمم هستند فرزندانشان در محیطی مذهبی رشد کنند ولی در فضای نگران‌کننده مدرسه نباشند! البته که این خانواده‌ها از مدرسه در مسجدها از هر لحاظی انتظارات و توقعاتی بیش از مدارس معمول آموزش و پرورش دارند که بعضاً عاری از حقیقت هم نیست و عنایت به این مهم را باید مجریان طرح به طوری ویژه مدنظر داشته باشند.

  1. طراحان و مجریان

منطبق بر پژوهش‌هایی که در مورد طرح مدرسه در مسجد صورت گرفته و جلساتی که با طراحان این برنامه برگزار شده است به نظر می‌رسد ضمن احترام به دغدغه ایشان باید گفت این طرح آن‌طور که باید و شاید از پختگی لازم برخوردار نیست و نیازمند برنامه‌ریزی دقیق‌تر و مدیریت تغییر است. توجه به تجربه‌های عملی و مطالعات علمی بی‌شک می‌تواند به افزایش توفیقات این طرح کمک کند. یادمان باشد همین الان نیز می‌توان با الگوهای دیگری رابطه مسجد و مدرسه را تقویت کرد: حضور هیئت‌امنای مسجد و امام جماعت در انجمن اولیاء و مربیان مدرسه محله و بالعکس، حضور امام جماعت مسجد در مدرسه، ساخت مدارس و مساجد در کنار هم با هدف فراهم‌آوری امکان حضور دانش‌آموزان در مسجد در اوقات برگزاری نماز، تقدیر از معلمان و دانش‌آموزان برتر مدرسه در مسجد محله در مناسبت‌های خاص، برگزاری بعضی از کلاس‌های درسی مدرسه مثل هدیه‌های آسمانی و قرآن در مسجد محله، برگزاری اردوهای مشترک میان مسجد و مدرسه و… فعالیت‌هایی هستند که بسیار پیشتر تجربه شده‌اند و هنوز هم به قوت قابل استفاده می‌باشند. علاوه بر اینکه استفاده از ساعت غیرکلاسی برای آموزش‌های تکمیلی و فرصت تابستان هم همیشه مغتنم و نسخه‌ای مجرب است.

نکته‌ای دیگر که باید بدان توجه بشود این است که طرح مدرسه در مسجد به جهت فعالیت در فضایی به‌خصوص به نام مسجد و هم‌چنین مجریان آن که اکثراً از قشر روحانیت می‌باشند بسیار مورد مداقه افراد و گروه‌های مخلتف قرار می‌گیرد؛ لذا طراحان این طرح باید در برنامه‌ریزی و نحوه اجرا سیاست‌های خود حداکثر دقت را مبذول دارند و ملاحظات مخلتف را مدنظر داشته باشند تا هم باعث دلزدگی و نفرت احدی از مسجد و قشر روحانیت نشوند و هم دست مایه‌ی سوءاستفاده گروه‌های مختلف قرار نگیرند که اگر ذره‌ای این اتفاقات بیفتد آنچنان خسارت و زیانی به‌بار می‌آید که «لاتعد و لاتحصی».

و آخرین نکته در این خصوص این که آموزش و پرورش، از ساختارهای رسمیِ نظام جمهوری اسلامی است و علی‌رغم اینکه با مشکلاتی دست به گریبان است دستاوردهای فراوانی هم به ارمغان آورده است. مسأله‌ای مهم که اخیراً نیز رهبر معظم انقلاب در جمع معلمان و فرهنگیان به آن اشاره کرده‌اند: «جامعه فرهنگیان در این 40 سال کارهای بزرگی کردند. عده‌ای می‌خواهند آموزش و پرورش را به دلایل مختلف سیاسی، بی‌قدر و قیمت کنند؛ این بی‌انصافی است. بنده البته نواقص را می‌دانم، اما فاصله‌ی آموزش و پرورش با آن وضع اسف‌بار قبل انقلاب را هم می‌دانم. همین دانشمندان گوناگون که کشور را از نظر رتبه‌ی نانو در جمع 5 کشور اول جهان قرار دادند را شما تربیت کردید. همین نسل سوم و چهارم انقلاب که امام و شهدای هشت‌ساله را ندیده و امروز مقابل دشمن می‌ایستد و اصرار می‌کند که از حرم دفاع کند و شهید می‌شود، این را آموزش و پرورش تربیت کرده؛ آن‌هم در این دنیای اینترنت و ماهواره و مفاسد گوناگون. جوان‌هایی که به اردوهای جهادی می‌روند را چه کسی تربیت می‌کند؟ این همه کار بزرگ علمی در کشور انجام شده؛ این همه مظاهر دین‌داری در کشور هست؛ این همه شهید دانش‌آموز و معلم؛ این‌ها را آموزش و پرورش تربیت کرده است. آموزش و پرورش دوره‌ی انقلاب را دست‌کم نگیرید. البته نواقص و معایب هستند که به تفضل الهی این‌ها را اصلاح خواهیم کرد».[2]

پس شاید خارج از مدار انصاف باشد که طراحان این طرح به دلایل مختلف نسبت به نظام آموزش و پرورش با دیدگاهشان بی‌مهری بورزند و آن‌گونه بازنمایی کنند که دلیل روی‌آوردنشان به مسجد، فضای ناامن آموزش و پرورش است. افزون بر این باید در جهت اصلاح نظام تعلیم و تربیت رسمی کشور دغدغه‌مند باشند و اقداماتی در خور و چشم‌گیر انجام دهند با همان همتی که در طرح «مدرسه در مسجد» از خود نشان داده‌اند.

 

طرح مدرسه در مسجد به جهت فعالیت در فضایی به‌خصوص به نام مسجد و هم‌چنین مجریان آن که اکثراً از قشر روحانیت می‌باشند بسیار مورد مداقه افراد و گروه‌های مخلتف قرار می‌گیرد؛ لذا طراحان این طرح باید در برنامه‌ریزی و نحوه اجرا سیاست‌های خود حداکثر دقت را مبذول دارند و ملاحظات مخلتف را مدنظر داشته باشند.

 

  1. نسبت طرح با آموزش و پرورش

«مدرسه در مسجد» مجوز رسمی از آموزش و پرورش ندارد و با استانداردهای آن(مؤلفه‌های فیزیکی، سرانه فضای کلاسی و…) نیز بعضاً هم‌خوانی ندارد ولی غیرقانونی هم نیست؛ چرا که بر اساس ضوابط قانونی وزارت آموزش و پرورش عمل می‌کند. وزارت آموزش و پرورش هر ساله امتحاناتی برای «داوطلبان آزاد» برگزار می‌کند. این آزمون مختص کسانی است که در روند تعلیم و تربیت رسمی کشور یعنی مدارس، حضور ندارند و تنها در پایان هر سال تحصیلی اقدام به شرکت در این آزمون کرده و در صورت قبولی مدرک تحصیلی خود را دریافت می‌کنند. مسجد مدرسه‌ها با استفاده از این بند قانونی، اقدام به جذب دانش‌آموز کرده و در انتهای هر سال تحصیلی دانش‌آموزان را برای شرکت در آزمون داوطلبان آزاد آماده می‌کنند. این اقدام نیز با اطلاع کامل اولیای دانش‌آموزان صورت می‌گیرد و هیچ اشکال قانونی ندارد.

  1. نوع مواجهه دستگاه‌های دولتی با طرح مدرسه در مسجد

به طور طبیعی در میان دستگاه‌های دولتی، آموزش و پرورش بیشترین مواجهه را با این طرح دارد. چیزی که آموزش و پرورش تاکنون از خود نشان داده است به‌سان یک کودک استثنایی ستیزه‌جو است: هم نقش تصدی‌گری دارد و هم در این نقش آن‌طور که بایسته و شایسته است نقش‌آفرینی نمی‌کند. این نهاد که پرخرج‌ترین وزارت خانه دولت است  و در همین حال گران‌بهاترین سرمایه کشور را هدر می‌دهد. بیشترین بخش نامه‌ها را دارد و کم‌ترین اثربخشی‌ها را. حالا عجیب نیست که بخواهد در برابر این طرح بایستد. وزارتخانه‌ای که باید به صورت مکرر به موضوع تحول در نظام آموزش و پرورش بیاندیشد و تجربه‌های موفق را به صورت گلخانه‌ای پرورش داده و حمایت کند سوار بر بولدوزری است که به دنبال قلع و قمع نهال‌های نو فکر و عمل است. دغدغه‌اش برای پیاده‌سازی 2030 بیشتر از سند تحول بنیادین آموزش و پرورش است و مصداق کامل ساختار ماشینی (نه ساختار بروکراسی) است.

آموزش و پرورش باید حوزه نقش‌آفرینی عملی خود را عوض کند و به جای مقابله به سمت مفاهمه حرکت نماید. بودجه مناسب و امکانات و اختیارات لازم را در اختیار چنین مجموعه‌هایی قرار دهد و البته به دقت نیز فرایندها و خروجی‌ها را بررسی کند. انتظار می‌رود آموزش و پرورش داهیانه‌تر عمل کند. شاید این الگو با همه کم و کاستی‌های که داشته باشد؛ بهتر از الگو وارداتی، عقب‌مانده و ناقص‌الخلقه فعلی آموزش و پرورش باشد. ای‌کاش مسئولین آموزش و پرورش به جای برخوردهای ضربتی و چکشی طور دیگر فکر می‌کردند و عمل می‌کردند!

فرجام کلام:

چنانکه رفت شاید بهتر باشد که که آموزش و پرورش و طرح «مدرسه در مسجد» به یک مفاهمه جدی با یکدیگر برسند و در یک جهت حرکت کنند. چیزی که به ذهن نگارنده به عنوان چاره‌ای برای این مشکل می‌رسد این است که «مدرسه در مسجد» به «مدرسه با مسجد» تبدیل شود چرا که:

  1. در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش گزاره‌ای که در مورد استفاده از ظرفیت مسجد آمده است «تعامل اثربخش با مساجد» می‌باشد نه اینکه مدارس بروند در مساجد! شاید حد اعلاء آن این باشد و اگر تاریخ مسجد را هم بررسی کنیم به این نتیجه برسیم که مدارس در مساجد شکل گرفته‌اند ولی حال در شرایط و مقتضیات فعلی جامعه و بزرگ شدن دایره تعلیم و تربیت و به وجود آمدن سیستم‌های پیچیده بوروکراسی آیا این امر شایسته است؟ پرسشی که باید برای پاسخ آن تأمل کرد.

بیان و نظر شهید مطهری در این خصوص می‌تواند مجالی برای بحث و تأمل در مورد پرسش فوق باشد: «…در اسلام از مسجد پیغمبر شروع می‌شود. خود مسجدالنبی، هم مسجد بود هم مرکز تعلیم. بعدها که دایره تعلیم وسعت پیدا کرد و دیگر مساجد قادر نبودند که اداره کنند، آمدند مراکز جدیدی به نام مدارس ساختند. پیش از آن، مسجد و مدرسه و آموزش و پرورش و دادگستری با یکدیگر یکی و قوم و خویش بودند. مسجد پشتوانه بسیار بزرگی بود، هم برای دادگستری و هم برای آموزش و پرورش و تربیت؛ هم کمکی بود مؤثر برای آموزش و پرورش و دادگستری، با اینکه نه تشکیلات آموزش و پرورشی به وسعت امروز بوده-که به یک صدمش هم نبوده است- و نه دادگستری به یک صدم امروز بوده است. مسجد با نیروی معنوی خودش شدید به آن‌ها کمک می‌کرد. اما از روزی که حساب مسجد از حساب آموزش و پرورش و از حساب دادگستری جدا شد و به عبارت دیگر حساب مذهب از حساب آموزش و پرورش و از حساب دادگستری جدا شد، آموزش و پرورش کوشش می‌کند که یک کاری بکند بلکه بچه‌ها را به مذهب بی‌اعتقاد کند، دادگستری هم کوشش می‌کند که تا می‌تواند به قوانین خودش رنگ مذهبی ندهد، نتیجه‌اش همان است که داریم می‌بینیم.»[3]

  1. در «مدرسه با مسجد» با سیاستگذاری‌های درست و برنامه‌ریزی دقیق می‌توان هم از ظرفیت مساجد به بهترین وجه استفاده کرد هم از ملاحظاتی که در خصوص خودِ مسجد بیان شد آسوده خاطر شد.
  2. در «مدرسه با مسجد» هم مدرسه زیر نظر تعلیم و تربیت رسمی و مستقیم آموزش و پرورش است هم تعلیم و تربیت غیررسمی و غیرمستقیم مسجد.
  3. در «مدرسه با مسجد» هم خانواده‌ها در خصوص قوانین، مقررات، ضوابط و… نگرانی و دغدغه‌ای ندارند، هم طراحان و مجریان با آسودگی خاطر بدون هیچ مزاحمتی کار خود را انجام می‌دهند.
  4. در «مدرسه با مسجد» شبهه مردودی که این مدارس مخصوص فقط مذهبی‌ها می‌باشد و خروجی آن فقط طلاب می‌باشد به صورت کامل برطرف می‌شود.
  5. «مدرسه با مسجد» راه حل بسیار مناسبی برای اصلاح نظام تعلیم و تربیت رسمی کشور است که رهبری به طور ویژه به آن اشاره کرده‌اند.
  6. در «مدرسه با مسجد» مدرسه می‌تواند از پشتوانه و نیروی معنوی مسجد بهره‌مند شود.

همه این موارد مشروط به این است که هم آموزش و پرورش شیوه برخورد خود را با این طرح عوض کند و سیاست حمایتی خود را اِعمال کند و هم مجریان و طراحان طرح مدرسه در مسجد با تعصب کمتری با این پدیده برخورد کرده و هردو در جهت فهم مشترک تلاش کنند.

[1] . آشنایی با قرآن، جلد10، ص100-101
[2] . بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار معلمان و فرهنگیان11/2/1398
[3] . آشنایی با قرآن، جلد10، صص100-101

چرا کاربران به دارک وب روی آورده اند؟

«باشگاه شما»، جایی است که دانشجویان، نخبگان و پژوهشگران علوم انسانی در آن، مقالات خود را با مخاطبان خود به اشتراک می‌گذارند. شما هم می‌توانید با ارسال مقالات علمی‌ژورنالیستی، بعد از ارزیابی توسط هیئت تحریریه باشگاه اندیشه، مقالات خود را منتشر کنیددسترسی به سایر مقالاتِ «باشگاه شما».

| دارک وب نام دیگر شبکه‌ی تور[5] است. تور در ابتدا به نیروی دریایی ارتش ایالات متحده تعلق داشت اما اکنون به‌عنوان مؤسسه‌ای عام‌المنفعه فعالیت می‌کند.

طبق جدیدترین آمار (Miniwatts Marketing Group, 2019) بیش از 4 میلیارد و 383 میلیون نفر در سرتاسر جهان کاربر شبکه‌ی جهانی وب[1] هستند. نگاهی به آمار صفحات و وب‌سایت‌های پربازدید (eBizMBA, 2019) نشان می‌دهد اکثر این جمعیت عظیم مشغول مرور صفحات ایندکس[2]‌شده (A. Turner) توسط موتورهای جستجو هستند.

تعریف اکثر مردم از وب همان چیزی است که در موتورهای جست‌وجو ثبت شده است، اما تمام وب در این موتورها ایندکس نشده است. این بخش پرکاربر وب که ایندکس شده است، به «وب سطحی» شهرت دارد به علت ثبت وبسایت‌ها در مراکز کشوری با قراردادهای رسمی، معمولاً به‌طور نسبی قانون‌مند است. (Chertoff, 2017)

دیگر لایه‌های وب، «وبِ عمیق» و «وب تاریک» (همان دارک وب یا موضوع این مقاله) هستند. وب عمیق[3] شامل هر صفحه‌ی اینترنتی که ایندکس نشده باشد می‌شود. با این تعریف، صفحات تنظیمات حساب کاربری شخصی هر کاربر در شبکه‌های اجتماعی نیز جزو وب عمیق به شمار می‌رود، زیرا دسترسی مستقیم و همگانی به آن از طریق موتورهای جست‌وجو ممکن نیست. (Symanovich)

با وجود این، همه‌ی کاربران اینترنت نیازهای یکسان روزمره و ساده مانند تماشای ویدیوهای سرگرم‌کننده و خواندن اخبار ندارد و برخی برای مصارف دیگری به اینترنت مراجعه می‌کنند. محدودیت‌های مختلف اینترنتِ سطحی، و در صدر آن‌ها محدودیت‌های قانونی، باعث می‌شود بعضی کاربران به سراغ بخشی از وب بروند که در موتورهای جست‌وجو ثبت نشده و در نتیجه دسترسی به آن برای اکثریت کاربران اینترنت، و رصد و نظارت بر آن برای دولت‌ها دشوار است (Bartlett, 2014). هر بخشی از وب که دارای چنین ویژگی باشد نیازمند سوار بودن بر یک دارک‌نت[4] است؛ یعنی استفاده از نوعی تکنولوژی رمزگذاری که اثری در وب سطحی باقی نگذارد. (Gaynard, 2018) این، نقطه‌ی آغاز ورود این کاربران به دارک وب است.

در ادامه‌ی این مقاله به کاربردهای دارک وب و علل اقبال کاربران به این شبکه پرداخته خواهد شد.

تعریف و کاربرد دارک وب

دارک وب نام دیگر شبکه‌ی تور[5] است. تور در ابتدا به نیروی دریایی ارتش ایالات متحده تعلق داشت اما اکنون به‌عنوان مؤسسه‌ای عام‌المنفعه فعالیت می‌کند. تکنولوژی تور یکی از قوی‌ترین تکنولوژی‌های پیاده‌سازی ایده‌ی دارک‌نت است. تور با استفاده از آنچه به «شبکه‌ی پیازی» شهرت دارد، هر پاکت دیتا را قبل از ارسال به سرورها رمزگذاری می‌کند، در نتیجه داده‌هایی که کاربر در تور جابه‌جا می‌کند برخلاف داده‌های وب سطحی، چند لایه رمزگذاری بر روی خود دارند. (Heaton, 2019)

به این ترتیب، شبکه‌ی تور محلی ایده‌آل برای انجام فعالیت‌هایی است که کاربر نمی‌خواهد جزئی از سوابق استفاده‌اش از وب سطحی باشند. علاوه بر استفاده‌های معمول و مرسوم از اینترنت، سایت‌های ارائه‌دهنده‌ی سرویس‌های مخفی تور[6] اجازه‌ی دسترسی به محتوا یا سفارش کالا و خدماتی را به کاربران می‌دهند که در وب سطحی غیرممکن، خطرناک یا غیرقانونی است (Bartlett, 2014).

تور کاربردهای مختلفی دارد که نگارنده ده مورد عمده‌ی آن را در ادامه به اختصار بر می‌شمارد.

 

  1. هر نوع فعالیت ناشناس: فعالیت با نام جعلی در بسیاری کشورها مانند آمریکا جرم اینترنتی محسوب می‌شود. (Peralta, 2011) یک راه فرار از عواقب قانونی این جرم، استفاده از دارک وب است که کل ترافیک داده‌ی کاربر را رمزگذاری و تا حد امکان از نهادهای نظارتی اینترنت پنهان می‌کند.

 

  1. فعالیت‌های سیاسی علیه رژیم حاکم: فعالیت‌های افشاگرانه که حول محور مدارک محرمانه‌ی دولت‌ها می‌چرخند تقریباً در تمامی کشورهای جهان غیرقانونی محسوب می‌شوند. افشاگری که بین روزنامه‌نگاران و فعالان مدنی مخالف رژیم‌های حاکم نقاط مختلف جهان مرسوم است در شبکه‌ی تور می‌تواند با امنیت بالاتری صورت گیرد. همچنین ارتباط با دیگر فعالان سیاسی در دارک وب بسیار امن‌تر و کم‌ریسک‌تر از وب سطحی است. (Collins, 2019)

 

  1. ارتباط با هکرها: بسیاری از هکرها صفحات شخصی یا گروه‌های تبادل نظر خود را در دارک وب بنا می‌کنند تا شناسایی نشوند. کاربری که قصد ارتباط با آن‌ها را داشته باشد ناگزیر از مراجعه به دارک وب است. (Curran, 2018)

  1. پخش محتوای کپی‌رایت‌شده: پخش هر محتوای چندرسانه‌ای، فیلم، موزیک و… که کپی‌رایت شده باشد عواقب قانونی دارد. ناشناسی پخش‌کننده ضامن امنیت اوست. (Williams, 2014)

 

  1. پورنوگرافی کودکان: انجام هر نوع عمل جنسی با افراد صغیر (زیر 18 سال، خردسالان، کودکان و نوجوانان) در تمامی جهان غیرقانونی است. البته ازدواج با کودکان در برخی نقاط دنیا استثنائاً مشروع و قانونی به شمار می‌رود. پخش تصویر، ویدیو و هر نوع محتوای نشان‌دهنده‌ی این اعمالِ موسوم به پدوفیلی[7] نیز مشمول حبس‌های سنگین در بسیاری از نقاط دنیاست. در آمریکا و بسیاری از کشورهای اروپایی حتی تماشای پورنوگرافی کودکان مشمول مجازات مشابه پخش این محتوای مستهجن است. به همین علت سازندگان و هواداران پورنوگرافی کودکان با ایجاد سایت‌های پنهان، رمزگذاری‌شده و خصوصی در شبکه‌ی تور به اشتراک‌گذاری پورنوگرافی کودکان می‌پردازند.

تحقیقی در 2014 نشان داده بود بیش از هشتاد درصد ترافیک داده‌های سرویس‌های مخفی تور مربوط به پورنوگرافی کودکان است. (Dredge, 2014) (Greenberg, 2015)

 

  1. ویکی‌های پنهان: ویکی‌های پنهان[8] حاوی اطلاعاتی هستند که ویکی‌پدیا و دانشنامه‌های اینترنتی وب سطحی از انتشارشان خودداری می‌کنند؛ اطلاعاتی از قبیل شیوه‌های جیب‌بری، قتل و… (Hyperion Gray, 2019)

 

  1. هماهنگی تبانی در لیگ‌های سطح پایین فوتبال اروپا: تبانی در فوتبال اروپا طبق نظر یوفا[9] جرم محسوب می‌شود و به همین دلیل در وب سطحی امکان هماهنگی یا اطلاع از آن وجود ندارد. برخی سایت‌های دارک وب با جمع‌آوری پول از قماربازان و ارائه‌ی رشوه به باشگاه‌های کم‌درآمد اروپایی، شبکه‌ای از تبانی در فوتبال برقرار می‌کنند که باعث ورود پول شرط‌بندی به فوتبال، بدون شناسایی هیچ یک از طرفین می‌شود. (Hyperion Gray, 2019)

 

  1. سرویس ایمیل و شبکه‌های اجتماعی رمزگذاری‌شده و امن: نمونه‌های تقلیدی رمزگذاری‌شده از شبکه‌های اجتماعی معروف مثل ردیت، فیس‌بوک و… در دارک وب موجوند. برخی کاربران برای تضمین امنیت اطلاعات خود از این شبکه‌ها استفاده می‌کنند. (Hyperion Gray, 2019) همچنین بعضی از شبکه‌های اجتماعی بزرگ نسخه‌های ویژه‌ی تور ارائه داده‌اند.

 

  1. خرید کالاها و خدمات ممنوعه: فروشگاه‌های دارک وب کالاهایی مانند مواد مخدر، کارت‌های اعتباری و کارت‌های بانکیِ جعلی، خدماتی مانند استخدام قاتل یا تروریست با مبالغ نسبتاً پایین و در موارد عجیب‌تر، چیزهایی مثل کودکان خردسال یا جسد زنان جوان (تحت عنوان اسباب‌بازی جنسی) را به فروش می‌رسانند. البته این‌که آیا در ازای پول واقعاً کالای مذکور را به فروش می‌رسانند یا خیر محل بحث کاربران است، چون معمولاً کسانی که صرف تحقیق یا از روی کنجکاوی به دارک وب می‌روند تا حد خرید از این فروشگاه‌ها پیش نمی‌روند.

 

شبکه‌ی تور محلی ایده‌آل برای انجام فعالیت‌هایی است که کاربر نمی‌خواهد جزئی از سوابق استفاده‌اش از وب سطحی باشند. علاوه بر استفاده‌های معمول و مرسوم از اینترنت، سایت‌های ارائه‌دهنده‌ی سرویس‌های مخفی تور اجازه‌ی دسترسی به محتوا یا سفارش کالا و خدماتی را به کاربران می‌دهند که در وب سطحی غیرممکن، خطرناک یا غیرقانونی است.

 

  1. اتاق‌های سرخ (Red Rooms): وب‌سایت‌های موسوم به اتاق سرخ یا رد روم[10] در ازای دریافت یک بیت‌کوین (که هنگام نگارش این مقاله ارزشی بالغ بر حدود شش هزار دلار آمریکا دارد) قتل یک انسان را به‌طور زنده به بینندگان نمایش می‌دهند. اتاق‌های سرخ با قیمت‌های پایین‌تر و برای نمایش قتل حیوانات نیز وجود دارند. (Bartlett, 2014) (Mordasini, 2018)

علل افزایش اقبال به دارک وب

از نظر نگارنده سه دلیل اساسی می‌توان برای داغ شدن بحث دارک وب در بین کاربران فضای مجازی بر شمرد.

 

  1. کنجکاوی

این علت که بسیاری از کاربران دارک وب در توصیف اولین استفاده‌شان از این شبکه به آن اشاره کرده‌اند، کنجکاوی است. (User)

 

  1. سرگرمی

یوتیوبرهای بسیاری برای فراهم کردن محتوای جذاب برای کاربران کنجکاو به خطرناک‌ترین نقاط و فروشگاه‌های دارک وب می‌روند و حتی از این شبکه خرید می‌کنند (Stanniland).

 

  1. امنیت

نگرانی‌های امنیتی پس از افشاگری‌های امثال اسنودن باعث روی‌آوری کاربران بسیاری به تور یا دارک‌نت‌های مشابه شده است (Meser, 2018). برای مثال تلگرام که محبوب‌ترین شبکه‌ی پیام‌رسان ایران (Tabnak, 2018) است، با استفاده از الگوریتم MTProto دارک‌نت خاص خود را ایجاد کرده تا ترافیک داده‌هایش برای دولت‌ها و سرویس‌دهنده‌ها ناخوانا باشد و یکی از دلایل ایرانیان، روس‌ها و بالکانی‌ها برای استفاده از این پیام‌رسان همین است. (Telegram LLC.)

 

نتیجه‌گیری

همان گونه که در فضای واقعی فعالیت‌های آشکار و قانونی و پنهان و ـ البته نه لزوماً ـ غیرقانونی جریان دارند، فضای وب نیز بدین شکل است. شبکه‌هایی مانند تور که در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته است با نیروی محرک سرگرم‌کنندگی و دغدغه‌های امنیتی، خصوصاً دغدغه‌ی حراست از حریم خصوصی، به روند صعودی خود ادامه خواهند داد.

 

 

 

منابع و مآخذ
Turner, B. (n.d.). The Basic Web Indexing Introduction. Retrieved from Web Indexing: https://www.web-indexing.org/the-basic-web-indexing-introduction/
Bartlett, J. (2014). The Dark Net: Inside The Digital Underworld. Heinemann.
Chertoff, M. (2017). A public policy perspective of the Dark Web. Journal of Cyber Policy, 2:1, 26-38.
Collins, J. (2019, February 11). Who Uses the Dark Web and Why? Retrieved from LifeWire: https://www.lifewire.com/who-uses-dark-web-3481563
Curran, D. (2018, July 24). My deep dive into one of Russia’s largest hacking forums. Retrieved from The Guardian: https://www.theguardian.com/commentisfree/2018/jul/24/darknet-dark-web-hacking-forum-internet-safety
Dredge, S. (2014, December 31). Study Claims More Than 80% of ‘Dark Net’ Traffic is to Child Abuse Sites. Retrieved from The Guardian: https://www.theguardian.com/technology/2014/dec/31/dark-web-traffic-child-abuse-sites
eBizMBA. (2019, January). Top 15 Most Popular Websites | January 2019. Retrieved from eBizMBA: http://www.ebizmba.com/articles/most-popular-websites
Gaynard, L. (2018). Darknet: Geopolitics and Uses. In L. Gaynard, Darknet: Geopolitics and Uses (p. p. 158). Hoboken, NJ: John Wiley & Sons.
Greenberg, A. (2015, January 28). NO, DEPARTMENT OF JUSTICE, 80 PERCENT OF TOR TRAFFIC IS NOT CHILD PORN. Retrieved from Wired: https://www.wired.com/2015/01/department-justice-80-percent-tor-traffic-child-porn/
Heaton, R. (2019, April 06). How Does Tor Work? Retrieved from Robert Heaton: https://robertheaton.com/2019/04/06/how-does-tor-work/
Hyperion Gray. (2019, March 16). Dark Web Map. Retrieved from Hyperion Gray: https://www.hyperiongray.com/dark-web-map/
Meser, C. (2018, August 3). Secrets revealed by Snowden: Edward Snowden and Dark Web. Retrieved from Infomania – Truth Finder: https://www.truthfinder.com/infomania/dark-web/secrets-revealed-by-snowden/
Miniwatts Marketing Group. (2019, March). World Internet Users and 2019 World Population Stats. Retrieved from Internet World Stats: https://www.internetworldstats.com/stats.htm
Mordasini, A. (2018, May 8). What is the scariest thing you have experienced on the Internet? Retrieved from Quora: https://www.quora.com/What-is-the-scariest-thing-you-have-experienced-on-the-internet
Peralta, E. (2011, November 15). Is Lying on the Internet Illegal? Retrieved from National Public Radio, Inc.: https://www.npr.org/sections/thetwo-way/2011/11/15/142356399/is-lying-on-the-internet-illegal
Stanniland, T. (n.d.). Surfing the Dark Web so you don’t have to. Retrieved from YouTube: https://www.youtube.com/watch?v=rEtGb4Eenp0
Symanovich, S. (n.d.). How Can I Access The Deep Web? Retrieved from Norton: https://us.norton.com/internetsecurity-how-to-how-can-i-access-the-deep-web.html
Tabnak. (2018). مقایسه آمار کاربران تلگرام و پیامرسانهای داخلی. Retrieved from Tabnak: https://www.tabnak.ir/fa/news/826415/مقایسه-آمار-کاربران-تلگرام-و-پیام‌رسان‌های-داخلی
Telegram LLC. (n.d.). Retrieved from https://core.telegram.org/api/end-to-end
User, R. (n.d.). I Dare You To Scare Me. Retrieved from Reddit: https://www.reddit.com/r/deepweb/comments/46ljdc/i_dare_you_to_scare_me/
Williams, O. (2014, December 08). YouTube Now Warns Exactly What Will Happen If You Upload Copyrighted Music. Retrieved from The Next Web: https://thenextweb.com/apps/2014/12/08/youtube-now-warns-exactly-will-happen-upload-copyrighted-music/
[1] World Wide Web
[2] ایندکس به معنای فهرست‌نویسی، اصطلاحاً به معنای ثبت یک دامنه و زیردامنه‌های آن جهت تسهیل جست‌وجوی کاربران در موتورهای جست‌وجو است. یک دامنه برای ثبت در موتورهای جست‌وجو باید یک فهرست داخلی از صفحات خود در اختیار موتور جست‌وجو بگذارد.
[3] Deep Web
[4] DarkNet
[5] TOR Network
[6] TOR Hidden Services
[7] کودک‌خواهی
[8] Hidden Wikis
[9] کنفدراسیون فوتبال اروپا
[10] شکل تغییریافته‌ی Red Rum، برعکسِ Murder به معنای قتل.
مالکیت رسانه

مالکیت رسانه ها در راه تغییر

«باشگاه شما»، جایی است که دانشجویان، نخبگان و پژوهشگران علوم انسانی در آن، مقالات خود را با مخاطبان خود به اشتراک می‌گذارند. شما هم می‌توانید با ارسال مقالات علمی‌ژورنالیستی، بعد از ارزیابی توسط هیئت تحریریه باشگاه اندیشه، مقالات خود را منتشر کنیددسترسی به سایر مقالاتِ «باشگاه شما».

| تغییرات رسانه‌ها در قرن بیست و یک همراه تمرکز بیشتر در مالکیت، دچار تغییرات دیگری نیز شده است که ناشی از تکنولوژی‌های نوین ارتباطات است.

مالکیت رسانه و مطبوعات

بزرگترین دگرگونی‌های چند دهه اخیر در سطح ملی و جهانی دقیقا در تغییر و تحول امر مالکیت مطبوعات و رسانه‌هاست و جار و جنجال و صحبت‌های مربوط به آزادی، دموکراسی، تهاجم فرهنگی، آلودگی فرهنگی، حقوق بشر و…. همه و همه با مسائل «خصوصی شدن» صنایع مطبوعاتی و رسانه ای و فرهنگی یا تمرکز آنها در انحصار و اختیار یک عده محدود از دولت‌ها، نظام‌ها، شرکت‌های بزرگ، گروه‌های زنجیره ای و ملیت و قومیت‌های به خصوص سروکار دارند.

در ممالک اسلامی، از جمله ایران، از آنجا که معرفی و رشد و نمو و توسعه مطبوعات و رسانه‌ها، سال‌ها و در برخی موارد قرن‌ها پس از توسعه آنها در غرب صورت گرفته و مقارن با تجددگرایی و نوگرایی و تقلید از غرب، با دخالت‌های استعماری در عرصه‌های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و فناوری همراه شده و به اصل «مالکیت» اینگونه ارتباطات اجتماعی کمتر توجه شده، اصول متداول در اروپا و آمریکا و مکاتب وابسته به غرب در این امر با گذشت زمان عرفی شده است.

علاوه بر این، از آنجا که دولت‌ها و حکومت‌های حاکم بر ممالک اسلامی، خارج از حدود و اصول یک حکومت و نظام اصیل اسلامی ‌بوده و به قوانین و فقه اسلامی ‌توجهی نداشته اند، هیچوقت این اصل مالکیت مطبوعات و رسانه‌ها را در یک چارچوب جامعه و حکومت و نظام اسلامی ‌مورد توجه قرار ندادند.

تحت نظام‌های لیبرالیسم و سرمایه داری مالکیت مطبوعات کاملاً خصوصی و از دست دولت خارج شد و در بسیاری از کشورها از جمله آمریکا مالکیت مطبوعات برای دولت، به جز انتشار محدود اداری و داخلی برای ادارات، شهرداری‌ها، کارمندان و ارتش، طبق قانون ممنوع اعلام شد.

اینگونه مالکیت و نظام مطبوعاتی امروزه بر تمامی ‌غرب و بسیاری از کشورهای تحت تسلط غرب حاکم است. در اواسط قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم وقتی که رسانه‌های جدید و الکترونی اختراع شد و توسعه یافت، مانند:تلفن، تلگراف، بی سیم، رادیو و تلوزیون، دنیای سرمایه داری غرب در مورد مالکیت اینگونه رسانه‌ها به دو اردوگاه تقسیم شدند (مولانا، حمید(1382)).

مالکیت رسانه‌ها و محتوا

در سال‌های اخیر تغییرات مهمی ‌در مالکیت رسانه‌ها بوجود آمده است به طوری که شرکت‌های زیادی در یکدیگر ادغام یا از حوزه بازار حذف شده و به جای آن‌ها شرکت‌های بزرگی که برخی از آن‌ها چند ملیتی هستند در صحنه رسانه‌ای ظاهر شدند. به طور مثال در سال ۱۹۸۳ در آمریکا ۵۰ بنگاه رسانه‌ای فعالیت می‌کردند که درحال حاضر به پنج بنگاه تقلیل یافته‌اند، با این توضیح که اکنون در این کشور حدود ۱۴۶۸ روزنامه، ۶۰۰۰ مجله، ۱۰۰۰۰ ایستگاه رادیویی، ۲۷۰۰ ایستگاه تلویزیونی و کابلی و ۲۶۰۰ ناشر کتاب وجود دارند.

به قول «باگدیگیان» : زمانی که بوش کوچک رئیس جمهور شد، دیگر از رسانه‌های صاحب نفوذ و قدرتمند نظیر «سنچری و سایر نهادهای ملی پرنفوذ اوائل قرن بیستم که برای افشای سوء استفاده‌ها و کنترل قدرت نامحدود ‌هاربز و بنگاه‌های بزرگ تلاش می‌کردند» خبری نبود.

 

در سال‌های اخیر تغییرات مهمی ‌در مالکیت رسانه‌ها بوجود آمده است به طوری که شرکت‌های زیادی در یکدیگر ادغام یا از حوزه بازار حذف شده و به جای آن‌ها شرکت‌های بزرگی که برخی از آن‌ها چند ملیتی هستند در صحنه رسانه‌ای ظاهر شدند.

تغییرات مالکیت رسانه‌ها را می‌توان در چند شکل زیر بررسی کرد:

1-مالکیت متمرکز: اشاره به فرایندی است که از دهه ۱۹۸۰ آغاز شد و گام به گام شرکت‌های کمتر و کمتری اما بزرگتری به خرید انواع گوناگون رسانه‌ها پرداختند. موفق‌ترین آن‌ها در آن زمان «شرکت بین المللی اخبار» است که در بریتانیا بر روزنامه‌ها و تلویزیون‌های ماهواره‌ای تسلط یافته است.

2-مالکیت عرضی (توسعه افقی): در این حالت تمایز مالکیت شکل‌های مختلف رسانه‌ها کاهش یافته است. شرکت‌های بزرگی به نحو روزافزونی مالکیت رسانه‌های مختلف را در اختیار می‌گیرند. این مالکیت غالباً نامتجانس است، یعنی همزمان تنوعی از رسانه‌ها وجود دارد مانند رادیو، تلویزیون، روزنامه، خبرگزاری و…

3-مالکیت طولی (توسعه عمودی): در این حالت یک شرکت؛ مالکیت شرکت‌ها و مؤسسات رسانه‌ای را که در طول یکدیگر قرار دارند بدست می‌آورد. مانند: شرکت تولید فیلم، کانال پخش، مجله سینمایی و…

4-بین المللی شدن: مرزهای ملی ضعیف شده و شرکت‌های رسانه‌ای مالکیت‌های خود را در سطح جهانی گسترش داده‌اند.

تغییرات ساختاری رسانه‌ها

تغییرات رسانه‌ها در قرن بیست و یک همراه تمرکز بیشتر در مالکیت، دچار تغییرات دیگری نیز شده است که ناشی از تکنولوژی‌های نوین ارتباطات است. این تغییرات عبارتند از:
۱- رسانه‌ها با تکیه بر فناوری جدید میزان فراورده‌های خود را بسیار افزایش داده‌اند.
۲- امروزه مردم هزینه و وقت بیشتری را صرف استفاده از محصولات رسانه‌ای می‌کنند.

3- شرکت‌های رسانه‌ای به کمک فناوری‌های جدید تولیدات خود را روز به روز متنوع‌تر می‌کنند. این امر موجب کاهش صنایع تک رسانه‌ای می‌شود.
۴- برخی شرکت‌های رسانه‌ای، در شرکت‌ها و سازمان‌های غیر رسانه‌ای دارای سهمی ‌‌از مالکیت هستند و در کسب و کار غیر رسانه‌ای فعالیت می‌کنند.
۵- سرمایه گذاران جدید رسانه‌ای تلاش می‌کنند بین چند ائتلاف بزرگ رسانه‌ای سرمایه گذاری کنند.
۶- تعداد شرکت‌های رسانه‌ای از یک سو در حال کاهش و از سوی دیگر تبدیل به غول‌های بزرگی می‌شوند.
۷- قدرت‌های رسانه ای نقش مهمی‌در تصمیم سازی و تصمیم گیری دولت‌ها در تمام مناطق جهانی دارند.
۸- تولید اخبار بین‌المللی بسیار گران و پر هزینه است، سازمان‌های رسانه‌ای بین‌المللی قادر به تولید آن هستند. از این جهت در صورت لزوم، با ایجاد فشار‌های سیاسی بر دیگر کشورها حتی سازمان‌های بین‌المللی مقاصد خویش را دنبال می‌کنند.  مانند انقلاب نارنجی اوکراین که شبکه تلویزیونی وابسته به روبرت مورداک در این کشور نقش اساسی ایفا کرد.
۹- ایجاد انحصار پخش رویداد‌های مهم ورزشی ثروت و سود غیر قابل تصوری برای شرکت‌های رسانه‌ای بوجود آورده است.

تاثیر مالکیت بر محتوا

این فرایند بسیاری از مفسران و منتقدین را نگران کرده است چون جریان اطلاعات تحت تأثیر دیدگاه‌های خاص شرکت‌های بزرگ و اندک حاکم بر رسانه‌ها واقع می‌شود. از این رو چهار نگرش عمده در این زمینه وجود دارد. البته دو نگرش اول به نحوی قدرت مالکان را در دخل و تصرف محتوا پذیرفته‌اند و دو نگرش بعد کاملاً مخالف این امر هستند و مالکیت را تهدیدی برای آزادی ارزش‌ها و اندیشه‌ها نمی‌دانند. چهار نگرش عبارتند از:

الف: نگرش ابزارگرا
این نگرش تا حدی برخاسته از رویکردهای مارکسیستی می‌تواند باشد. رسانه ابزاری در اختیار مالکین است و محتوای رسانه را می‌تواند تعیین کند. البته مارکسیست‌ها مالکین را نماینده طبقه حاکم می‌دانند و از طریق دیکتاتوری نظر طبقه حاکم را اعمال می‌کند. انتقاد اصلی به این نگرش در این است که از الزام‌ها و فرصت‌های تجاری پیش روی رسانه یا حاکم بر آن غافل است.
ب: نگرش ساختارگرا
این نگرش بر آن است که هیچ انحراف سنجیده‌ای در رسانه‌ها وجود ندارد بلکه محتوای آن‌ها بازتاب مجموعه پدیده‌های بهنجار و محسوس جامعه است. یعنی هیچ قصدی برای جستجوی گزینه‌ها و بدیل‌ها یا پرسشی درباره ارزش‌های متداول وجود ندارد و دیدگاه‌های مخالف افراطی تلقی می‌شوند.

کنترل محتوای رسانه‌ها بر اساس این رویکرد بستگی به مارمنانی دارد که در پی استقرار توازن در جریان اصلی افکار عمومی‌ هستند. نتیجه این عمل آن است که تثبیت و استقرار ارزش‌ها مورد حمایت واقع می‌شود. طبق این نظر چون ارزش‌های بنیادی نظام سرمایه‌داری مالکیت خصوصی، آزادی فردی و سخت کوشی است، پس مورد تأیید قرار می‌گیرد. در این مدل ارزش‌های جدید و فشارهای بازرگانی چون سهم مهمی‌در فرایند تولید اخبار و رسانه‌ها ایفا می‌کنند مورد قبول واقع می‌شوند. با این وجود همه این‌ها در چارچوب ارزش‌های حاکم قرار دارند.
ج: نگرش کثرت گرا
این نگرش حاکی از آن است که مجموعه‌ای‌ از ارزش‌ها تعیین کننده محتوا هستند و هیچ نیروی واحدی به تنهایی نمی‌تواند تعیین کننده محتوا باشد. نقطه شروع تحلیل این است که رسانه‌ها در محیط بازرگانی فعالیت می‌کنند و ناچارند برای دراز مدت سودآور باشند تا زنده بمانند. همچنین ارزش‌های رسانه‌ای با ارزش‌های جدید پیوند خورده است و بر یک رشته فرضیاتی که چه عناصری «اخبار خوب» تلقی می‌شود، مربوط است. البته باید پذیرفت که فشارهای سیاسی و قانونی در مورد همه رسانه‌ها وجود دارد. بخصوص برخی قوانین مانند: منع افترا، امکان تفسیر درباره افرادی را که مخصوصاً دارای تمکن مالی هستند، محدود می‌سازد.

د: نگرش کسب و کار آزاد
استدلال این نگرش بسیار ساده و مبتنی بر بازار است. در این نگرش، رسانه‌ها آن چه را که مردم (مشتری) می‌خواهند، تولید می‌کنند؛ زیرا اگر خوششان نیاید به آن توجهی نخواهند داشت. انتقاد به این نظریه این است که رسانه‌ها به منظور حداکثر رساندن سود، به تحریف و گزافه گویی بپردازند (مجله رسانه (6 آذر 93) ).

اصولاً نوع اداره و وضعیت حقوقی و ماهیت رسانه‌های رادیو تلویزیونی در جهان سه نوع است:

1-گروه اول، سازمان دولتی[1]هستند که کل درآمد و اعتبارات آنها را دولت و حکومت پرداخت می‌کند و از نظر سیاست کار، خط مشی و محتوای برنامه‌ها، وابسته به حکومت و دولت هستند، خواسته‌ها و مقاصد آنها را تأمین می‌کنند و سلسله مراتب آنها را نیز حکومت مشخص می‌کند.

2-گروه دوم، سازمانهای عمومی ‌یا ملی[2]هستند که ضمن دریافت کمک‌های حکومتی و دولتی، هزینه‌های خود را از محل پرداخت‌های عمومی ‌و حق اشتراک مردمی ‌تأمین می‌کنند و دولت در حد نظارت با آنها ارتباط دارد . به سخن دیگر، قوانین و مقررات و ضوابط آنها را نهادهای مردمی ‌و دموکراتیک و نه دستگاه و شخصی خاص، وضع می‌کنند و رعایت نکردن این قوانین پاسخگویی به نهادهای ملی و مردمی‌ را در پی دارد.

3-گروه سوم، سازمان‌های رادیو تلویزیونی خصوصی و تجارتی [3]هستند که ضمن تبعیت از مقررات عمومی، رأساً در برابر عملکرد خود مسئولند و هزینه‌های آنها، صرفاً از محل درآمدهای اختصاصی (اشتراک کابلی و کارتی، آگهی‌های بازرگانی و حمایت تجارتی و فروش محصولات) تأمین و تدارک می‌شود که وضعیت حقوقی آنها نیز تابع مقررات بازرگانی و قوانین تجارتی است.

مالکیت گروه اول رسانه‌ها به حکومت و دولت، مالکیت گروه دوم رسانه‌ها به مردم و مالکیت گروه سوم رسانه‌ها به اشخاص حقیقی یا حقوقی خصوصی، تعلق دارد. هر نوع از این مالکیت‌ها، در شیوه اداره، میزان پاسخگویی و کیفیت آن به مردم و نحوه انتصاب یا انتخاب مدیران، چارچوب حاکم بر ضوابط و مقررات، شیوه نظارت و مسائلی از این دست که در «مدیریت» ملاحظه می‌شوند، تأثیر دارند و تعیین کننده اند. اگرچه مالکیت‌های نوع اول و دوم به نوعی مالکیت عمومی ‌تلقی می‌شوند، یا به عبارتی به «بیت المال» تعلق دارند، میزان دخالت و نظارت عمومی ‌نحوه اداره آنها را متفاوت می‌کند و مدیریت رسانه به خصوص وجوه سیاستگذاری آن، مستقیماً با همین شیوه‌ها مرتبط است (فرهودی، فرهاد (1392) ).

 

منابع:
_مولانا،ح.  (1382). الگوی مطبوعات و رسانه‌های اسلامی، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
_مجله رسانه (6 آذر 1393). مالکیت رسانه‌ها و محتوا
http://mediajournal.ir/article/media-management/5786
_فرهودی ، ف (اردیبهشت1392) http://farhadfarhodi.blogfa.com/post 
[1] governmental
[2] Public or nation
[3] Private and commevical
صنعت رسانه

صنعت رسانه، شاهراه هویت بخشی

«باشگاه شما»، جایی است که دانشجویان، نخبگان و پژوهشگران علوم انسانی در آن، مقالات خود را با مخاطبان خود به اشتراک می‌گذارند. شما هم می‌توانید با ارسال مقالات علمی‌ژورنالیستی، بعد از ارزیابی توسط هیئت تحریریه باشگاه اندیشه، مقالات خود را منتشر کنیددسترسی به سایر مقالاتِ «باشگاه شما».

| استوارت ‌هال جامعه را به صورت مدار بسته‌ای تعریف می‌کند که رسانه‌های جمعی بعنوان شاهراه در فرایند هویت بخشی در جامعه نقش پیدا می‌کند.

رسانه در لغت به معنی رساندن است و به آن دسته از وسایلی گفته می‌شود که انتقال دهنده فرهنگ‌ها و افکار عده ای باشد (باشگاه خبرنگاران جوان, 1391).

پیدایش انواع رسانه‌های نوین، شیوه اطلاع رسانی را دگرگون کرده است. در دوره گذار از جامعه سنتی به جامعه جدید، آنچه بیش از همه حائز اهمیت است چگونگی رشد رسانه‌ها است (باشگاه خبرنگاران جوان, 1391).

ویژگی اصلی رسانه‌ها، همه جا بودن آن است. رسانه‌ها امری فراگیرند. استوارت ‌هال جامعه را به صورت مدار بسته ای تعریف می‌کند که رسانه‌های جمعی بعنوان شاهراه در فرایند هویت بخشی در جامعه نقش پیدا می‌کند. مردم به صورت ارادی یا بدون قصد، از هر رسانه ای فراگیری دارند؛ مشروط بر آنکه محتوای آنها توجه ایشان را جلب کند (باشگاه خبرنگاران جوان, 1391).

در این مقاله؛ پس از پرداختن به رسانه بعنوان یک «صنعت» در دنیای امروزی، به تحولاتی که این صنعت پیش رو دارد، خواهیم پرداخت.

رسانه، صنعتی با دو محصول

رسانه به شکل امروزی آن نسبت به صنایع دیگر، صنعتی بدیع به شمار می‌آید. باید توجه داشت که بنگاه‌های فعال در صنعت رسانه، محصولات خود را هم زمان در دو بازار متفاوت و مجزا از یکدیگر عرضه می‌کنند. بنگاه‌های رسانه ای از این حیث از سایر بنگاه‌ها متمایز هستند که در بازار«محصولات دوگانه» به فعالیت می‌پردازند.

دو محصول متمایزی که رسانه‌ها تولید می‌کنند عبارتند از: محتوا و مخاطب. اخبار یا محتوای رسانه که مخاطبین آن را به اصطلاح «مصرف» می‌کنند، محصولی از رسانه است که قابل فروش است. از سوی دیگر مخاطبینی که توسط محتوای تولیدی جذب شده اند، محصول ارزشمند دیگری هستند که رسانه از انتقال اطلاعات و تبلیغات سایر بنگاه‌ها به آنها منتفع شده و ارزش افزوده ایجاد می‌نماید (آقابیگی, 1396).

در بین این دو محصول، مخاطبین سرمایه اصلی و رگ حیات بنگاه‌های رسانه ای هستند. مخاطبین رسانه، به‌عنوان مشتریان بالقوه بنگاه‌های آگهی دهنده به رسانه، عامل اصلی خلق ارزش افزوده در رسانه‌ها از طریق درج آگهی بعنوان یکی از منابع اصلی درآمدزایی بنگاه‌های فعال در این حوزه هستند. هرچه رسانه پر مخاطب تر باشد، تقاضا برای درج آگهی بنگاه‌های مختلف در آن بیشتر است و بنابراین؛ درآمدزایی رسانه بالاتر خواهد بود. فارغ از مسئله درآمدزایی، جذب مخاطب یکی از مهمترین دغدغه‌های رسانه‌های غیر تجاری که به دنبال کسب سود نیستند نیز هست. یکی از این انگیزه‌ها بعنوان مثال، کسب نفوذ سیاسی و اجتماعی است (آقابیگی, 1396).

محتوای تولیدی توسط رسانه نیز دارای ویژگی‌های منحصر به فردی است و عمدتاً در گروه کالاهای فرهنگی طبقه بندی می‌شود. بسیاری از محصولات فرهنگی،  حاوی پیام یا مفاهیمی ‌هستند که به مخاطبین آنها القا می‌شود. این محصولات غیر ملموس بوده و قابل «مصرف» و تمام شدنی نیستند. بر این اساس؛ تبیین محتوای رسانه بر اساس واحد‌های مرسوم اندازه گیری امری دشوار است.

این ویژگی [تمام نشدنی بودن] وجه تمایز مهم بین محتوای تولیدی رسانه با سایر محصولات تولید شده فیزیکی است. اگر یک شخص به تماشای یک برنامه تلویزیونی بنشیند، این امر منجر به از بین رفتن فرصت تماشای آن برنامه توسط شخص دیگری نمی‌شود. بنابراین؛ محتوای رسانه مانند برنامه‌های تلویزیون و رادیو یکی از ویژگی‌های «کالای عمومی» را در خود دارد (آقابیگی, 1396).

مزیت هزینه ای، یکی دیگر از وجوه مهم افتراق بین رسانه و سایر صنایع است. هزینه اولیه تولید کالای عمومی ‌قابل ملاحظه است؛ اما هزینه تولید هر واحد اضافی آن تقریبا نزدیک به صفر است. هزینه تولید اولین واحد از محصول رسانه ای قابل ملاحظه و بالا است؛ اما هزینه بازتولید آن، نزدیک به صفر و قابل اغماض است (آقابیگی, 1396).

 

مزیت هزینه ای، یکی دیگر از وجوه مهم افتراق بین رسانه و سایر صنایع است. هزینه اولیه تولید کالای عمومی ‌قابل ملاحظه است؛ اما هزینه تولید هر واحد اضافی آن تقریبا نزدیک به صفر است.

 

  • تحول در آینده ی صنعت رسانه

  1. ) دوران ویژگی‌های جمعیت شناسی به سر آمده؛ اکنون دوران «الگوی رفتار کاربران» است. با توجه به رشد سرسام آور روند دیجیتالی شدن و دسترسی آسان و مناسب به خدمات دیجیتالی، دیگر نمی‌توان سن مشتری را ( که یکی از ویژگی‌های اصلی جمعیت شناختی است) ویژگی قابل اعتنایی به حساب آورد. اگر ما کماکان مثل سابق روی ویژگی‌های جمعیت شناختی تکیه کنیم، فرصت‌های بازرگانی را از دست خواهیم داد. به جای ویژگی‌های جمعیت شناختی باید توجه خود را به این معطوف کنیم که کاربران را براساس الگوی رفتاری‌شان، به چه اقشار و لایه‌هایی می‌توان طبقه بندی کرد(مدرسه همشهری؛ مرکز آموزش و پژوهش موسسه ی همشهری, 1396). دقت به این امر می‌تواند ما را در جذب مخاطب یاری دهد.
  2. ) تجربه کردن و چشیدن بیش از هر چیز دیگری اهمیت دارد. «جف بزوس» بنیانگذار آمازون: «برای ما مشتریانمان، مثل مهمان‌هایی هستند که به یک جشن دعوتشان کرده ایم. وظیفه ما به‌عنوان میزبان این است که هرروز کار مهمی ‌انجام بدهیم تا مشتری از هر لحاظ چیز بهتری نسبت به روز قبل تجربه کند.»(مدرسه همشهری؛ مرکز آموزش و پژوهش موسسه ی همشهری, 1396) در عصری زندگی می‌کنیم که روز به روز و به سرعت محصولات رسانه ای عرضه می‌شوند و ممکن است مخاطبان بسیاری را به خود جذب کنند. در این شرایط، بنگاه‌های رسانه ای برای آن که مخاطبان خود را از دست ندهند، باید محصولات جدیدی را برای مخاطبان خود عرضه کنند و پیوسته در رقابت با دیگر بنگاه‌های رسانه ایی بکوشند.
  3. ) محصول همه منظوره. آنچه ما شاهد آنیم این است که محصولات روز به روز بیشتر و بیشتر خودشان گویای خودشان می‌شوند و در عین حال که برند هستند، یک کانال و یک وسیله ارتباطی هم هستند. طبیعی است که چنین تحولی، باعث تغییر در راه و رسم ما در بازاریابی، ارتباط گیری و در فروش خدمات و محصولات می‌شود. خلاصه مگر نه اینکه بهترین تبلیغ، خوب بودن خود جنس است (مدرسه همشهری؛ مرکز آموزش و پژوهش موسسه ی همشهری, 1396).
  4. ) برندی که به آن ایمان داریم. «سیمون سینک» نویسنده کتاب «قدرت چرا» می‌گوید: « مردم آنچه را شما انجام می‌دهید نمی‌خرند، مردم اینکه شما چرا آن را انجام می‌دهید، می‌خرند.» مشتریان همچنان مسحور تصویرهای روی پرده بزرگ خواهند بود. طبق آمار سال 2015 «ترند واچینگ» 85 درصد مصرف کنندگان خواهان ارتباطات معنادارتری با برندها هستند، اما فقط 17درصد برندها این نیاز را برآورده می‌سازند (مدرسه همشهری؛ مرکز آموزش و پژوهش موسسه ی همشهری, 1396).
  5. ) جذابیت آفلاین بودن (مدرسه همشهری؛ مرکز آموزش و پژوهش موسسه ی همشهری, 1396). مشاهده این امر که هنوز افراد بسیاری هستند که به جای خواندن کتاب الکترونیک ترجیح می‌دهند برگه‌های کاغذ را زیر دستان خود لمس کنند و افرادی که به جای خواندن اخبار در شبکه‌های مجازی هر روز صبح به دکه‌های روزنامه رفته و روزنامه می‌خرند، نشان می‌دهد مخاطبان زیادی وجود دارند که تجربه مادی و حضور فیزیکی را بیشتر می‌پسندند.
  6. ) فراتر از وسایل و تجهیزات. با رشد روزافزون هوش مصنوعی، شاهد حرکت تدریجی به این سمت هستیم که کاربران برای ارتباط با دنیای پیرامون خود به جای استفاده از صوت یا ایما و اشاره، ارتباطی بی واسطه داشته باشند. به قول«ساندرپیچای» از مدیران گوگل: « به آینده که نگاه کنیم، می‌بینیم که گام بعدی این است که خود مفهوم«دستگاه» رنگ خواهد باخت. ما از جهانی که در آن موبایل نقش نخست را دارد به جهانی منتقل خواهیم شد که حرف اول را هوش مصنوعی خواهد زد (مدرسه همشهری؛ مرکز آموزش و پژوهش موسسه ی همشهری, 1396).
  7. ) فناوری و دستگاه‌هایی با درک شهودی (مدرسه همشهری؛ مرکز آموزش و پژوهش موسسه ی همشهری, 1396). در آینده ایی نزدیک، هوش مصنوعی در ارتباطات و رسانه حرف اول را خواهند زد.
  8. ) معامله جدید. امروز ما زیر بمباران چانه زنی‌های بزرگ هستیم و صندوق پست الکترونیکی ما پر است از پیشنهاد‌های معامله( 56درصد نامه‌های الکترونیکی ناگشوده در بریتانیا، از سوی شرکت‌ها فرستاده می‌شود.). امروزه موفق شدن در معامله، دیگر فقط به خود معامله و پیشنهادی که می‌دهید مربوط نیست. بلکه بیشتر مربوط به این است که معامله ای درست، با شخصی درست و در لحظه ای درست صورت بگیرد. (مدرسه همشهری؛ مرکز آموزش و پژوهش موسسه ی همشهری, 1396) شناخت مخاطب و سلیقه او مهمترین مسئله‌ای ا‌ست که می‌تواند میزان موفقیت شما در ارائه محصول را مشخص کند.
  9. ) ارتباط اینترنتی همه چیز. «گانتر» شرکت مشاوره و پژوهش در زمینه فناوری اطلاعاتی، پیش بینی میکند که تا سال 2020، نیمی ‌از همه فرایندها و سیستم‌های کسب و کار شامل نوعی«ارتباط اینترنتی همه چیز» خواهد بود. این پیش بینی، پیش بینی عجیبی نیست؛ درواقع از همین الان شاهد آن هستیم (مدرسه همشهری؛ مرکز آموزش و پژوهش موسسه ی همشهری, 1396).
  10. ) ورای رضایت مادی. این روند مدت‌هاست که مشهود بوده و توسط خیلی‌ها مستند هم شده است از جمله آینده گرایانی همچون رالف جنسن و میکا آلتونن، نویسندگان کتاب «جامعه رنسانس» (مدرسه همشهری؛ مرکز آموزش و پژوهش موسسه ی همشهری, 1396).

امروزه مخاطبان به جنبه‌های معنوی اهمیت زیادی می‌دهند و دیگر تنها تحریک مادی آنها را ارضا نمی‌کند. بنگاه‌های رسانه ای برای جذب مخاطب باید به روحیات، معنویات و فرهنگ مخاطبان خود توجه داشته باشند.

 

 
منابع
(1391, اسفند 3). بازیابی از باشگاه خبرنگاران جوان:
https://www.yjc.ir/fa/amp/news/4280994
(1396, خرداد 8). مدرسه همشهری؛ مرکز آموزش و پژوهش موسسه ی همشهری:
www.hamshahritraining.ir/news-3937.aspx
آقابیگی, آ. (1396, آذر 20). مرجع تخصصی مدیریت رسانه و ارتباطات اجتماعی.
www.iranmediamanagement.com/article/128/
رسانه،-صنعتی-با-دو-محصول
آزادی مطبوعات

مطبوعات و آگاهی افکار، یک رابطه قدیمی

«باشگاه شما»، جایی است که دانشجویان، نخبگان و پژوهشگران علوم انسانی در آن، مقالات خود را با مخاطبان خود به اشتراک می‌گذارند. شما هم می‌توانید با ارسال مقالات علمی‌ژورنالیستی، بعد از ارزیابی توسط هیئت تحریریه باشگاه اندیشه، مقالات خود را منتشر کنید. دسترسی به سایر مقالاتِ «باشگاه شما».

| رشد یک جامعه به حد خیلی زیادی به فضای رسانه‌‌ای آن بستگی دارد و هرچه روشنگری بیشتری در مورد مسایل سیاسی و اجتماعی جامعه خود داشته باشد مردم را بر جامعه حاکم خواهد کرد.

تأثیری که رسانه‌‌ها در رفتار سیاسی و اجتماعی مردم ایفا کرده‌‌اند غیرقابل‌انکار است و با مطالعه‌ای تاریخی می‌‌توان دریافت که پیدایش و توسعه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی ابزار رسانه‌‌های جمعی تا چه اندازه در تعیین سرنوشت جامعه و مردم مؤثر بوده است.

برای مثال چنین نقشی را در زمینه‌‌ی رفتار سیاسی می‌‌توان در مشارکت سیاسی مردم یک جامعه دید. نقش این وسایل در زمینه‌‌ی اجتماعی نیز، در فرهنگی جمعی‌ که می‌‌تواند تولید کند تا رفتار افراد جامعه در تطابق با ارزش‌‌ها و هنجارهایی باشد، که برای جامعه تعیین شده است، بسیار ملموس است.

حاکمان جوامع مختلف همواره در پی یافتن راهی برای تسلط بر مردم و جامعه بوده‌‌اند و آن را فرصتی برای تضمین ثبات و بقای خود می‌‌دیده‌‌اند. برنامه‌‌ریزان و سیاست‌‌گذاران حکومتی نیز تلاش بسیاری در جهت رسیدن به این هدف داشته و حکومت را به سمت سوق می‌‌داده‌‌اند.

به‌تدریج، با گسترش جوامع و پیدایش وسایل ارتباط‌جمعی، راه آن‌‌ها در رسیدن به این هدف هموار شد و با موقعیتی که در اختیار داشتند توانستند برنامه‌‌های خود را بر ابزار نوین ارتباطی سوار کرده تا بدین ترتیب به اداره جامعه بپردازند و با اجرا و پیاده کردن برنامه‌‌های خود از این طریق، مردم و جامعه را تحت کنترل خود داشته باشند.

پیدایش رسانه‌‌های ارتباط‌جمعی فرصتی را در اختیار صاحبان قدرت قرار می‌‌داد تا برنامه‌هایشان را همه‌‌جانبه و در ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و … به اجرا درآورده، در فرهنگ پذیری سیاسی و اجتماعی مردم جامعه دست‌کاری و تصرف داشته باشند و به‌این‌ترتیب تغییرات را مطابق خواسته‌هایشان پیش برند.

رفته‌رفته با گذشت زمان، استفاده از ابزار ارتباط‌جمعی تغییر کارکرد داده و گاه حتی رو در روی منافع سیاست‌گذاران و حاکمان قرار گرفته و به‌این‌ترتیب به رشد آگاهی جمعی کمک کرد؛ هرچند که امروزه در بسیاری از جوامع می‌‌تواند هر دو نقش مثبت و منفی را ایفا کند (در خدمت مردم باشد یا در خدمت منافع حاکمان).

چنان که می‌دانیم عصر ارتباطات و ظهور رسانه‌‌های ارتباطی چون مطبوعات، رادیو، تلویزیون، اینترنت و… نقش مؤثری در شکل‌‌گیری افکار عمومی داشته و چنین تأثیری را در همه جوامع به‌وضوح می‌‌توان دید اما اگر بخواهیم مشخص کنیم که این سهم از اثرگذاری تا چه اندازه است به‌ناچار باید به پژوهش اثرگذاری رسانه‌‌ها در این زمینه رجوع کرد.

تأثیرات این رسانه‌‌ها نه‌تنها به منافع حکومتی حاکمان و رشد آگاهی مردم از جامعه‌‌شان محدود نمی‌‌شود، بلکه این ابزار زمینه‌‌های شکل‌‌گیری آگاهی، در زمانی که مردم سراسر دنیا نمی‌‌توانستند کمترین ارتباطی در لحظه با هم داشته باشند و احوال دیگر مردم را به‌‌طور هم‌زمان دنبال کنند، به وجود آورد.

آنچه در این تحقیق قرار است مورد بررسی قرار گیرد، مطبوعات و تأثیر آن روی افکار عمومی است؛ بنابراین به‌صورت اجمالی نگاهی به روند شکل‌‌گیری مطبوعات در طول زمان خواهیم داشت و خواهیم گفت این رسانه به چه صورت در افکار عمومی جامعه مؤثر واقع شده است.

اگر بخواهیم از تأثیر روزنامه‌‌ها و نقشی که در جهان و حوزه عمومی داشته‌اند بگوییم نخست باید تاریخچه‌‌ای از روزنامه‌‌های جهان ارائه کرده و بعد به سراغ واکاوی در این نقش برویم.

تاریخچه روزنامه در جهان

روزنامه برای اولین بار در قرن هفدهم در استراسبورگ منتشر شد البته نه روزنامه به مفهوم امروزی. پس از آن روزنامه (relation) که به معنی گزارش دادن است، توسط یوهان کارلوس انتشار یافت. این روزنامه نخستین روزنامه‌‌ی موضوعی بود و از این حیث جهانی به شمار می‌‌رفت، مبتنی بر  عامه مردم بود و آگهی داشت و در نهایت امر آن که به صورت متداوم منتشر می‌‌شد که همین باعث شد اولین روزنامه مدرن امروزی به شمار رود.

این روزنامه نخستین روزنامه‌‌ی هفتگی بود كه به مدت هفتادسال نشر پیدا کرد اما از بسیاري جهات با روزنامه‌های امروزي تفاوت داشت. در آن دوران پستچی‌‌ها به‌‌عنوان گردآورندگان خبر، خبرها را که غالباً به مفهوم امروزی زیاد هم نبودند، از دلیجان یا سواره‌‌ها می‌‌گرفتند و بی‌آنکه ویرایش کنند به دست چاپ می‌‌سپردند. لازم به ذکر است که پیدایش روزنامه در سایر نقاط جهان، چند سالی به طول انجامید.

فرانسه

گزت(gazette) نخستین روزنامه فرانسه بود که در سال 1631 منتشر شد.

 انگلیس

روزنامه‌‌ای با همین نام در سال 1665 در انگلیس منتشر شد كه در آغاز آكسفورد گزت(Oxford Gazette)  نام  داشت. آكسفورد گزت در آكسفورد يعني در جايي كه دربار انگلیس از ترس طاعون در آنجا مستقر شده بود، انتشار می‌‌‌‌یافت.

اما وقتي دربار پس از يك سال به پايتخت بازگشت، اين روزنامه نیز نام خود را به لندن گزت تغییر داد.

سوئد

در سوئد نخستین روزنامه در سال 1645 انتشار يافت. اين روزنامه سوئدي قدیمی‌ترین Post‌‌och inrikes Tidningar در سوئد است كه تا به امروز بدون وقفه منتشر شده است.

امریکا

پنجاه سال بعد پاي روزنامه‌ به آمريكا باز شد. روزنامه پابليك اكرنسز (Public Occurrences) در سال 1690 در بوستون انتشار يافت. بدبختانه اين روزنامه‌ تنها يك شماره انتشار يافت و به‌سرعت توقيف شد و به همين دليل است كه تاريخ آ‌غاز انتشار روزنامه‌هاي مدرن آمريكا را سال 1734 مي‌دانند، يعني زماني كه ژورنال هفتگي نيويورك (New York Weekly Journal) منتشر شد.

 كانادا

كانادايي‌ها در سال 1752 به نخستين روزنامه خود يعني هاليفكس گزت (Halifax Gazette) را انتشار دادند.

 استراليا

نخستين روزنامه‌ها در بخش شرقي جهان در قرن نوزدهم با عنوان سيدني گزت و نيوساوت ادورتايزر در سال 1803 در استراليا منتشر شدند.

هند

روزنامه بمبئي ساماچار (Bombay samachar) از سال 1822 در هند منتشر شد. اين روزنامه دوزبانه یعنی به زبان انگليسي و گجراتي (زبان شمال غربي هند)‌ بود.

  ژاپن

نخستين روزنامه ژاپنی‌‌ها به نام نيچي‌‌ نيچي (Nichi‌‌Nichi) در سال 1872 منتشر شد (محمدی، 1396).

  تولد روزنامه به مفهوم امروزی آن

انتشار روزنامه و به عبارت بهتر تولد روزنامه به مفهوم امروزی آن در سال 1650 در لايپزيگ آلمان و با انتشار اينكومند زايتونگن (Einkommende Zeitungen) صورت گرفت. اينكومند زايتونگن 6 روز در هفته منتشر مي‌شد، چهار صفحه داشت و ابعاد آن حدود 5/31 در 17سانتي‌متر بود. اگرچه انتشار روزنامه‌‌ها در آغاز از نظر تعداد چشم‌گير نبود، اما آلمانی زبان‌ها به حدي كه بخواهند بخوانند، روزنامه در اختيار داشتند. در پايان قرن هفدهم حدود هفتاد روزنامه آلمانی‌زبان در آلمان منتشر مي‌شد كه كمي بيشتر از كل روزنامه‌هاي منتشره در بقيه اروپا در آن دوران بود.

اين روزنامه‌ها كه تيراژهايي در حدود 300 تا 400 نسخه داشتند، توسط 200هزارتا 250 هزار نفر خوانده مي‌شدند. ازآنجاکه همه مردم قدرت خريد روزنامه نداشتند، روزنامه‌خواني در آن دوره يك تجربه مشترك بود و علاوه بر اين، یک‌سوم جمعيت قادر به خواندن و نوشتن بودند. آنان که روزنامه مي‌خريدند در كافه‌ها، خانه‌ها و قرائت‌خانه‌ها (reading rooms) براي ديگران روزنامه مي‌خواندند و درباره آخرين خبرها و تحولات با هم بحث مي‌كردند. پروفسورها و معلم‌ها هم از گزارش‌هاي روزنامه‌ها براي دروس و سخنراني‌هاي خود استفاده مي‌كردند.

ارتقای سطح سواد و آموزش منجر به استقبال بيشتر از روزنامه‌ها شد و مردم براي هزينه كردن در مورد رسانه‌اي كه عطش آن‌ها را نسبت به اطلاعات فرومی‌نشاند، رغبت و تمايل بيشتري از خود نشان دادند. حدود سال 1800 بود كه‌ Hamburger Unpartheyische Correspondent براي خود 51 هزار مشتري دست‌وپا كرد. چهار هزار نسخه از اين روزنامه هامبورگي كه براي اروپايي‌ها به يك منبع معتبر خبري تبديل شده بود، به كشورهاي ماوراي بحار ارسال مي‌شد و اين روزنامه توانست نخستين روزنامه‌نگاراني را كه فقط از طريق روزنامه‌نويسي امرارمعاش مي‌كردند، گرد خود جمع كند (همان).

ریشه مفهوم افکار عمومی

در اطراف مفهموم افکار عمومی هاله‌‌ای از ابهام وجود دارد و تعریف علمی یک‌دستی برای آن موجود نیست. اما درباره آن توافقی همگانی مطرح است و آن اینکه افکار عمومی پدیده‌‌ای جمعی است. هرچند نظرها حیطه‌‌های فردی هستند اما افکار عمومی حاصل جمع این نظرات نیست.

برای فهم بهتر افکار عمومی بهتر است آن را در بستری تاریخی بررسی کرده و مفاهیم پایه و اساسی آن را مشخص کنیم.

واژه افکار عمومی مربوط به قرن 18 میلادی است؛ گرچه خود پدیده خیلی زودتر از این در تاریخ به ثبت رسیده است.

در آتن مفاهیم  ossa، pheme  یا nomos مفاهیمی آشنا بودند درحالی‌که رومی‌‌ها عبارات  fama، fama popularis، rumores  و در پایان عمر امپراتوری عبارت vox populi را به کار می‌‌بردند. فلاسفه یونان قدیم، افلاطون و ارسطو، در افکار عمومی که هنوز به این عنوان رواج نیافته بود، مکانیسمی می‌‌دیدند که مشروعیت در آن تضمین می‌‌شد(لازار، 1396،ص34).

در طول قرون وسطا در اروپای غربی، ازآنجاکه اکثر مردم روستایی بودند، زندگی در چارچوب جامعه‌‌ی سنتی برای بقای اجتماعی چندان مناسب نبود. پدیده‌‌ای نزدیک به افکار عمومی در میان گروه‌‌های مذهبی، روشنفکران و افراد نخبه‌‌ی سیاسی وجود داشت. کشمکش‌‌های مذهبی، مبارزات میان شاهزادگان برای کسب قدرت مستلزم کوشش‌‌هایی جدی بود که از جانب رقیبان برای متقاعد ساختن مردم و جلب طرفداری آنها صورت می‌گرفت.

ظهور عصر جدید در ایتالیا، موجب پیدایش گروهی از نویسندگان و خبرنگارانی شد که به شاهزادگان در تقویت پایه‌‌های دولت ملی خود کمک می‌‌کرد که به‌عنوان روزنامه‌نگار، مشاور و دیپلمات به کار گرفته می‌‌شدند. برای مثال پیترو ارتینو ایتالیایی (1556‌‌1492) هنر افشاگری، تهدید و مداحی را بیشتر از همه بلد بود و شارل پنجم در اسپانیا و فرانسوای اول در فرانسه خواهان خدمات او بودند. ماکیاولی هم‌‌عصر او که توصیه‌‌های ملموسی درباره تصاحب قدرت و حفظ آن به شهریار می‌‌کرد، به او سفارش می‌‌کرد تا افکار عمومی را دست‌کم نگیرد.

اختراع چاپ در قرن پانزدهم و پیدایش پروتستان‌‌ها در قرن شانزدهم، دو رویدادی بودند که تعداد اشخاصی را که می‌توانستند به نظر مردم درباره خود شکل دهند، افزایش چشمگیری دادند. لوتر زبان لاتین کلاسیک را که مورداستفاده نخبگان فرهنگی بود رها کرد و با توده‌‌های آلمانی باب سخن گشود. نوشته‌های او که در حد گسترده‌ای در سرتاسر اروپا نشر یافته بود، طبیعت خداپرستانه داشت و وقایع روز مانند جنگ علیه ترک‌‌ها یا شورش روستاییان را شامل می‌‌شد و به شکل‌‌گیری نظرها کمک می‌‌کرد. طی جنگ‌‌های سی‌‌ساله اعلامیه‌‌های تصویری از هر دو طرف توزیع می‌‌شد و مقامات دینی و اجتماعی در پاسخ به این اقدام سعی داشتند با اعمال سانسور، نشر افکار را کنترل کنند. هابز در فلسفه‌‌ی اجتماعی بر این اعتقاد بود که نظر بر جهان حکومت می‌‌کند و بدین ترتیب اندیشه‌‌ی افکار عمومی را رواج داد. ویلیام تمپل نظر را مانعی در راه اقتدار سیاسی می‌‌دانست و در سال 1671 نوشت: « نظر پایه و اساس هر حکومتی را تشکیل می‌‌دهد.»

زایش افکار عمومی

همگان بر این باورند که افکار عمومی اختراع دموکرات‌‌های پارلمانی جدید است. این پدیده از نظر تاریخی با مرگ خودکامگی قدرت مطلقه ارتباط دارد. وقتی مردم به دادگاه «عمومی» مراجعه کردند، مفهوم عمومی به‌‌عنوان پایه نظام جدید اقتدار حق حیات پیدا کرد.

ابداع مفهوم افکار عمومی را به ژان ژاک روسو نسبت می‌دهند. هرچند در 1750 میلادی که نشر یافت به معنی سنتی و پیش دموکراتیک آن به کار رفته است یعنی به معنی نظر دیگران در جامعه، بیان جمعی ارزش‌های اخلاقی و اجتماعی ملت، احساسات و اعتقادات مشترک. روسو تا آن زمان افکار عمومی را بیان اراده‌‌ی سیاسی نمی‌‌داند، بلکه مقاومت‌‌هایی می‌‌پندارد که در مقابل تلاش‌‌ برای تغییر صورت می‌‌گیرد.

 

ابداع مفهوم افکار عمومی را به ژان ژاک روسو نسبت می‌دهند. هرچند در 1750 میلادی که نشر یافت به معنی سنتی و پیش دموکراتیک آن به کار رفته است یعنی به معنی نظر دیگران در جامعه، بیان جمعی ارزش‌های اخلاقی و اجتماعی ملت، احساسات و اعتقادات مشترک.

 

پیدایش افکار عمومی آگاه، به‌‌عنوان نیروی سیاسی، با طبقه متوسط، یعنی بورژوازی و نیز با ایجاد نهادهای دموکراتیک، رشد سوادآموزی و بالاخره پیدایش رسانه‌‌های همگانی رابطه‌‌ی تنگاتنگ داشت.

با مجموعه سه عامل: مطبوعات به‌منزله جولانگاه مباحثات، کلام چاپ‌شده به‌‌عنوان وسیله تقاعد و مردان ادب در نقش سیاست‌مداران، دادگاه عمومی تازه‌‌ای پا به عرصه گذاشت.

ژاک نکر وزیر دارایی لویی شانزدهم در آستانه‌‌ی انقلاب فرانسه، مفهوم افکار عمومی را در سراسر اروپا رواج داد و آن را «روح جامعه» میوه انقطاع ناپذیری بین انسانها به حساب می‌‌آورد. او افکار عمومی را قدرت ناپیدایی می‌‌دانست که بی گنج و بی محافظ و بی ارتش، برای شهر، دربار و حتی قصر پادشاهان قانون وضع می‌‌کند. در تاریخ افکار عمومی آنقدر که ابتکار نکر در انتشار منظم پرونده‌‌های مالی حکومت، اهمیت داشت نوشته‌‌هایش نداشت؛ چون چشم و گوش مردم را باز می‌‌کرد و به آن‌ها امکان قضاوت در مورد عملکرد حکومت را می‌‌داد. نکر معتقد بود افرادی در شکل‌‌گیری افکار عمومی نقش دارند که فقط در شهرها زندگی می‌کنند، قادرند بخوانند، بنویسند و مرتباً اخبار را دریافت کنند. این بینش به بورژوازی تعلق داشت.

افکار عمومی به‌تدریج با عبور از مرزهای بورژوازی و با در برگیری توده‌‌های شهری در جریان انقلاب فرانسه شکل گرفت. ظهور این پدیده‌‌ی تازه با قدرتی که در گذشته ناشناخته بود و می‌‌توانست نهادهایی مانند سلطنت، کلیسا و نظام فئودالی را براندازد، به معنی زایش یک نیروی سیاسی جدید بود.

در طول نیمه‌‌ی دوم قرن هجدهم در فرانسه، محافل ادبی که با نفوذ زنانه اداره می‌‌شدند در شکل‌دهی نظرات نقشی فراتر از حتی دربار بازی می‌‌کردند اهل ادب از همه‌جا در این محیط‌‌ها پذیرفته می‌‌شدند و بر سر افکار جدید خود که بعدها در تمام جامعه نشر می‌‌یافت به مصاف افکار می‌‌پرداختند. این محافل به‌تدریج به مراکز سیاسی اصلی تبدیل شدند و با عقب زدن بی‌‌سوادی از نظر تعداد و گستره اجتماعی وسعت می‌‌گرفت که در قرن نوزدهم به اوج خود رسید.

در طول این قرن با رونق گرفتن تجارت، کسب اطلاعات اقتصادی بالا گرفت و اطلاعات خود به صورت کالایی برای مبادله تبدیل شد و هابر ماس این پدیده را اصلی‌‌ترین عامل کشف و گسترش چاپ می‌‌داند که به‌تبع امکان انتشار افکار نو و آگاهی را فراهم آورد. سرمایه‌داری تجاری خود عاملی برای پیدایش طبقه بورژوا بود. افراد از نظر دینی، سیاسی و اقتصادی کنشگران آزادی بودند که این خود باعث رشد فردی در کانون خانواده‌‌ها می‌‌شد. هابر ماس کافه‌‌ها سالن‌‌ها و محافل عمومی را محل جمع افراد فرهیخته در قرن هجدهم می‌‌داند. او این جمعیت را پیشگام جمعیت سیاسی می‌‌داند که «جمعیتی خواننده»را پایه‌گذاری می‌‌کند. ماس از نقش مهم روزنامه در شکل‌گیری این فضای تازه سخن می‌‌گوید(بیش از 3000 کافه در لندن تأسیس می‌شود که هرکدام محفل‌‌هایی برای مشتریان می‌‌شود).

 

افکار عمومی به‌تدریج با عبور از مرزهای بورژوازی و با در برگیری توده‌‌های شهری در جریان انقلاب فرانسه شکل گرفت. ظهور این پدیده‌‌ی تازه با قدرتی که در گذشته ناشناخته بود و می‌‌توانست نهادهایی مانند سلطنت، کلیسا و نظام فئودالی را براندازد، به معنی زایش یک نیروی سیاسی جدید بود.

 

انتشار روزنامه برای حفظ انسجام این مجموعه چندشکلی ضروری بود. تاتلر، اسپکتاتور و گاردین نهادهایی واقعی با موضوعات جالبی برای مباحثه هستند؛ برای جذب مشتریان ویژه خود یعنی قشر بورژوا. به‌‌این‌‌ترتیب روزنامه‌‌ها که نماینده‌‌ی وجدان عمومی جامعه بود با زبان نوشتاری حرف مردم را بازگو می‌‌کرد. با رشد شعور سیاسی افراد جامعه، دفاع از قلمرو خصوصی اقتصادی نیز مطرح شد و افراد خواهان رهایی از قدرت حاکم شدند. به‌‌این‌‌ترتیب فضایی که قبلا در مالکیت دولت بود تحت مالکیت افراد درآمد و انتقادها از دولت شروع شد که محصول رشد آگاهی سیاسی جامعه بود. به گفته‌‌ی هابرماس با تقویت بورژوازی مردم فرهیخته قرن هجدهم نیروی سیاسی پیدا کردند و به بحث و انتقاد در مورد حکومت سلطنتی پرداختند؛ تا قبل از انقلاب فرانسه مطبوعات در خدمت نظام حاکم بوده و از مطبوعات سیاسی خبری نبود. همانطور که گفته شد نکر با انتشار اسناد مالی حکومت فرانسه، حیطه‌‌ی اقتدار عمومی را شکل داد و آن زمان بود که سرکوب دیگر ‌‌معنایی نداشت (لازار،1380).

بر اساس گفته‌‌های فوق، با شکل‌‌گیری افکار عمومی و بالا رفتن سطح سواد مردم قرن 18 نیاز به روزنامه‌‌ها برای انتشار آگاهی در جامعه حیاتی بود. بنابراین روزنامه‌‌ها هر روز جای پای خود را در میان مردم محکم‌‌تر کرده و آنها را به خود وابسته‌‌تر می ساخت. به همین ترتیب روزنامه‌‌ها نقش سیاسی خود را در سراسر جهان شروع کردند، نقشی که تا به آن زمان آنقدر برجسته نبوده و بیشتر عملکردی سطحی و خبری داشت و تا این حد تاثیرگذار نبود.

 

با ارائه تاریخچه‌‌ای از روزنامه‌‌های سراسر جهان و نیز تاریخچه شکل‌‌گیری افکار عمومی حال نوبت آن رسیده است تا از نقش روزنامه‌‌ها در شکل‌‌گیری دموکراسی سخن گفته و در این راستا از نظریات صاحب نظران در این حیطه بهره‌‌مند شویم.

گابریل تارد جامعه شناس فرانسوی، مطبوعات را از جمله عوامل پیدایش همگان می‌‌داند که دارای همبستگی معنوی و فکری به جای کنشهای فیزیکی است که می‌‌تواند با ایجاد رشته‌‌های ارتباطی، آگاهی، اندیشه و اراده‌‌ی مشترک در زمان واحدی به‌‌وجود آورد.

از نظر ماکس وبر با بررسی نقش مطبوعات، آن را در شناخت عوامل ویژگی‌‌های موثر در تکوین عقلانیت نو و انسان مدرن بسیار پراهمیت می‌‌داند.

فردیناند تونیس آلمانی از مطبوعات به‌‌عنوان رکن اساسی افکار عمومی سخن گفته و نقش آن را  فراتر از قدرت های مادی‌‌ای که دولت‌‌ها در اختیار دارند، می‌‌داند؛ زیرا مطبوعات با محدود نماندن به مرزهای یک کشور و با بهره‌‌گیری از نظرات متفکران، دانشمندان و نویسندگان خواهان ایجاد  جامعه‌‌ای جهانی هستند تا بدین ترتیب عوامل اعمال زور را کنار بزنند(خانیکی،1381).

در فرایند دموکراتیزه کردن یک جامعه، روزنامه نگاران نقشی آگاهی بخش را به عهده دارند، آنها با رساندن اخبار به مردم و پوشش رخدادهای سیاسی عاملی برای شکل گیری نظات به حساب می‌‌آیند و این نقش بزرگ جز با تفسیر درست امکان‌‌پذیر نیست؛ با وجود انتخاب اخبار روزنامه نگار باید نقشی خنثی داشته باشد . رسانه‌‌ها از جمله عوامل آگاهی بخش در جامعه بوده و افراد یک جامعه برای بروز در جامعه و آگاهی‌‌یابی به آنها وابسته‌‌اند؛ این دقیقا همان عاملی است که مردم را در یک جامعه به حاکمان اصلی آن جامعه تبدیل می‌‌کند.

با نگاهی تاریخی به انقلاب مشروطه‌‌ی ایران و آنچه از اسناد برجای مانده، می‌‌توان دریافت که مطبوعات در شکل‌‌گیری مشروطیت و بیداری ایرانیان تا چه اندازه موثر عمل کرده است. تا زمان زیادی مطبوعات یکه‌‌تاز عرصه‌‌ی روشنگری و تغییرات سیاسی و اجتماعی بودند گرچه این نقش بعدها دستخوش تغییراتی شده و با اعمال سانسور در مطبوعات تا حدودی آن را به انزوا کشاند.

مطبوعاتی که مدت مدیدی در اختیار مردم بود و تنها رسالت آن ایجاد آگاهی و فراهم‌‌کردن بستری برای مشارکت سیاسی و اجتماعی بود گرفتار اعمال سانسور شده و یا در برخی جوامع در  خدمت تبلیغ حکومت حاکمان قرار گرفت و کوچک‌‌ترین انتقادی از طرف اهالی این رسانه که متوجه حاکمان بود، به‌‌تعطیلی آن می‌‌انجامید.

نگارنده مایل است ابتدا از نقش مطبوعات در ایجاد دموکراسی صحبت کرده و پس از معرفی نظام‌‌های مختلف مطبوعاتی و بایدها و نبایدهای مطبوعاتی‌‌شان، از به زوال رفتن و کاهش اقتدار مطبوعات و استقبال از آنها و موانعی که در سر راه رشد این رسانه قرار دارد بگوید و اشاره‌‌ای اجمالی به  نقش این رسانه در دوران مشروطیت تا به امروز داشته باشد.

مطبوعات و دموکراسی

بنابر آنچه که پیشتر گفته شد، مطبوعات در ایجاد آگاهی و رشد افکار عمومی دارای تاثیر بسزایی بوده و همراهی بسیاری با مردم برای اعمال کنترل بر حکومت و نقد حاکمان، در جهت اصلاح روش مملکت‌‌داری و نیز پاسخگویی در جهت عملکردشان داشته است.

تا پیش از عصر روشنگری مطبوعات در پیشرفت آگاهی فکری مردم نقش چشمگیری نداشتند اما قرن 17 و 18 این بستر را فراهم آورد و با آزادی نشریات و عدم کنترل آنها، این مهم اتفاق افتاد و از این دوره به بعد بود که شاهد گذار به دموکراسی در جوامع هستیم.

اسپینوزا از اندیشمندان عصر روشنگری با مورد تاکید قرار دادن آزادی بیان می‌‌گفت حکومت‌‌های آزاد این امکان را برای افراد به وجود می‌‌آورند تا به هر آنچه مایل است بیندیشد و پس از آن، اندیشه‌‌اش را به زبان آورد(نوری زاده، 1392).

او رسیدن به آزادی بیان و عقیده را تنها از راه ایجاد دموکراسی در جامعه ممکن می‌‌داند و تنها راه مبارزه با حکومت‌‌های خودکامه را آزادی ارتباطات می‌‌داند.

چنانچه گفته شد مشارکت‌‌های سیاسی و اجتماعی افراد تنها از طریق ارتباطاتِ آگاهی‌‌بخش در جامعه امکان‌‌پذیر است و رد و بدل کردن اطلاعات موجبات مشارکت همگان را فراهم می‌‌آورد و این امر بدون وجود مطبوعات آزاد در یک جامعه میسر نیست و باعث حفظ حقوق شهروندی در آن جامعه است. الکسیس دو توکویل در کتابش «دموکراسی در آمریکا» تحلیلی در مورد نقش مطبوعات در دموکراسی به دست داده که در آن بیان می‌‌دارد مردم یک کشور از جمله عواملی هستند که به حفظ استقلال یک کشور کمک می‌‌کنند(همان).

بدیهی است که استقرار دموکراسی در یک جامعه به سه عامل وجود احزاب مختلف در یک جامعه، رسانه‌‌های همگانی آزاد و گروه‌‌ها و سازما‌‌ن‌‌های مردم نهاد وابسته است.

رسانه‌‌های همگانی چون تلویزیون، رادیو، مطبوعات و اینترنت نقش بسیار زیادی در هدایت افکار و فرهنگ سیاسی و اجتماعی یک کشور ایفا می‌‌کنند. گرچه آزادی بیان لازمه دموکراسی در هر کشوری است اما امروزه در برخی از کشورها از آن جلوگیری به عمل آمده و باعث سرکوب و دیکتاتوری و عدم رشد آگاهی است که در ادامه به تفصیل از آن خواهیم گفت.

رسانه برای ایفای این نقش خطیر باید بکوشد استقلال خود را حفظ کرده و از هرگونه استقلال سیاسی و مالی به دور باشد. گرچه دوری از طرفداری از احزاب و گروه‌‌ها کمی دشوار می‌‌نماید اما روزنامه نگار با پایبندی به اصول روزنامه نگاری باید تا حد توان از جبهه‌‌گیری به دور باشد تا بتواند با نوشتن حقایق مردم خود را در رسیدن به آگاهی حقیقی یاری رساند.

نظریه‌‌های رسانه‌‌ای با تاکید بر مطبوعات

در این بخش اشاره‌‌ای کوتاه به نظریات رسانه‌‌ای مختلف جهان خواهیم داشت .

  • نظریه استبدادی

در این نظریه رسانه دارای نقش بسیار مهمی برای اعمال قدرت در جامعه‌‌اند. فقدان استقلال و وابستگی آنها به نظام دولتی ویژگی این رسانه است. بر پایه‌‌ی این نظر حقیقت و قدرت، دو روی یک سکه است و هرچه افراد به کانون‌‌ قدرت نزدیک‌‌تر باشند دسترسی بیشتری به حقیقت دارند و پیوند حقیقت و قدرت توجیهی برای هدایت مطبوعات از بالا است. مالکیت رسانه دردست دولت است و هرگونه انتقاد به دولت نوعی تهدید امنیتی تلقی می‌‌شود؛

بنابراین:

رسانه‌‌ها نباید عامل تحدید قدرت بوده بلکه باید تابع قدرت باشند.

نباید هیچ توهینی از طرف رسانه‌‌ها متوجه ارزشهای عمومی، حاکمان و… باشد و در این راستا سانسور امری اجتناب پذیر است.

حمله به دولت جرم تلقی شده و دولت انواع نظارت‌‌ها و کنترل‌‌ها را بر رسانه ایجاد می‌‌کند.

  • نظریه رسانه‌‌های آزاد

این نظریه که ریشه در انقلاب کبیر فرانسه دارد، بر اصل آزادی اظهار نظر و انتقاد تاکید کرده و آن را عاملی برای کاهش استبداد، اختلافات جامعه، اصلاح اشتباهات و… می‌‌داند.

براساس این نظریه:

سانسور ممنوع بوده چراکه باعث گمراهی و پنهان ماندن حقیقت است.

انتشار هر عقیده‌‌ای اعم از درست و نادرست امری مجاز شمرده می‌‌شود.

اعمال هرگونه محدودیتی از جانب حکومت به معنی تضییع حقوق شهروندان است.

خدمت مردم به دولت را می‌‌توان در عدم دخالت در رسانه‌‌ها دید.

نشر و توزیع بدون داشتن مجوز، امری مجاز است.

هر گونه انتقاد از دولت و حمله به آن نباید هیچ‌‌گونه مجازاتی در پی داشته باشد.

وضع و اعمال قوانین برای نشریات مردود است.

روزنامه‌‌نگاران باید دارای استقلال حرفه‌‌ای باشند.

  • نظریه مسئولیت اجتماعی

این نظریه بر ایجاد پیوند میان استقلال رسانه‌‌ها و وظایف مسئولیت اجتماعی تاکید دارد. این نظریه بیان می‌‌دارد که آزادی و مسئولیت دو روی یک سکه‌‌اند و مطبوعات ضمن انتقاد از دولت و اگاهی بخشی به مردم باید به مصالح و منافع ملی و امنیتی یز پایبند باشند. بر اساس این نظریه:

ژرسانه‌‌ها باید از هر آنچه که به جنایت، خشونت، بی‌‌نظمی اجتماعی و توهین به اقلیت‌‌ها منجر می‌‌شود بپرهیزند.

ژرسانه‌‌ها باید متکثر و انعکاس دهنده‌‌ی تنوعات درون جامعه باشند.

ژرسانه‌‌ها علاوه بر احساس مسئولیت نسبت به بازار و مالکان نسبت به جامعه احساس مسئولیت داشته باشند.

  • نظریه رسانه‌‌های شوروی

بر اساس نظریه‌‌ی رسانه‌‌های شوروی، رسانه‌‌ها باید تحت نظارت و کنترل طبقه کارگر و در نهایت حزب کمونیست باشند. آنها باید یکدست بوده و تعارض‌‌های سیاسی موجود در جامعه را منعکس نکنند. مطبوعات در چنین جامعه‌‌ای اساسی ترین نقش را در شکل گیری جامعه و حرکت به سمت کمونیست را دارند و از این رو در سوسیالیزه کردن، کنترل غیررسمی اجتماعی و بسیج همگانی به سمت اهداف اجتماعی و اقتصادی از پیش تعیین شده وظیفه بسیار مهمی دارند.

بر اساس این نظریه:

رسانه‌‌ها مجاز به انتقاد از دولت  و حمله به آن نیستند.

سانسور امری مجاز تلقی می‌‌شود.

مالکیت خصوصی برای رسانه امری مردود است.

رسانه‌‌ها باید تصویری کامل و عینی از جامعه و جهان ترسیم کنند.

  • نظریه رسانه‌‌های توسعه بخش

این نظریه بیشتر در کشورهای جهان سوم شکل گرفته و مدافع کم کردن روند تجاری شدنِ ارتباطات، عدم استفاده از زور و اجبار در رسانه‌‌ها و دوسویه کردن جریان اخبار بین‌‌المللی است. این نظریه بر آن است که رسانه‌‌ها باید وظایف توسعه‌‌ای مثبتی را در جهت توسعه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را با تاکید بر هویت ملی، ثبات و وحدت فرهنگی دنبال کنند و لازمه آن را دوری از الگوهای آزادی گرایانه‌‌ی غربی می داند.

اصول این نظریه عبارتند از:

استفاده از مشارکت عمومی در خلق پیام و الویت دادن زبان و فرهنگ ملی.

انتشار اطلاعات و اخبار مربوط به کشورهای درحال توسعه.

مجاز بودن مداخله دولت در رسانه‌‌ها به نفع اهداف توسعه.

  • نظریه مشارکت دموکراتیک

این نظریه با نظریه‌‌ی رسانه‌‌های توسعه بخش نزدیکی داشته با این تفاوت که در جوامع لیبرال طرفدار دارد. این نظریه مخالف ایجاد جامعه‌‌ی توده‌‌وار است و از حق کاربرد رسانه‌‌ها در مقیاس‌‌های کوچک اجتماع دفاع می‌‌کند. از مخاطبان خرد دفاع کرده و در برابر تمرکزگرایی تجاری و اقتصادی عکس‌‌العمل نشان می‌‌د‌‌هد. از توسعه‌‌ی رسانه‌‌های جماعتی و کوچک از سوی گروه‌‌ها سازمان‌‌ها، اجتماعات محلی و… پشتیبانی کرده و حامی ارتباطات افقی در مقابل ارتباطات عمودی است. بر اساس این نظریه:

رسانه‌‌ها باید اصل بی‌‌طرفی را رعایت کنند.

رسانه‌‌ها و پیام‌‌های جامعه متکثر باشد و تمرکز رسانه‌‌ای امری مردود است.

نفی کنترل دولتی بر رسانه‌‌ها.

مخالفت با شکل‌‌گیری رسانه‌‌های بزرگ و یک‌سویه(محمدی،1396).

بنابر آنچه در بررسی نظامهای مختلف رسانه‌‌ای در بالا ذکر شد، هر جامعه‌‌ای نظام رسانه‌‌ای مخصوص به خود را دارد و این عامل خود دارای نقشی اساسی در شکل‌‌گیری آگاهی و افکار عمومی آن جوامع است.

پس از معرفی مختصر نظریات رسانه‌‌ها، اکنون نوبت به توضیح کاهش استقبال عمومی به مطبوعات در جامعه امروزی رسیده و پس از آن به اختصار مروری بر نقش این رسانه از دوران مشروطیت تا به امروز خواهیم داشت.

کاهش استقبال عمومی به مطبوعات

به میزانی که مطبوعات دچار ضعف خبری و محتوایی شده و رابطه‌‌ی میان آنان و خوانندگان ضعیف می‌‌شود به همان میزان تلاشهای مختلفی برای جلب «مشتری» به جای «مخاطب» صورت می‌‌گیرد. و این امر هم به دلیل آمدن رسانه های جدیدتر بود و هم به دلیلی که در بالا عنوان شد. رفته رفت این نقش سیاسی کمرنگ‌‌تر شد و رسانه‌‌ها جدید با جذب مخاطبان، عاملی برای ضعف مطبوعات شدند. کم‌‌کم مطبواعت برای هزینه‌هایی که داشتند رو به پخش اگهی و تبلیغات آورده و با قبول درج این تبلیغات و آگهی‌‌ها درآمدی هم از این طریق برای خود کسب می‌‌کرد.

 

مشارکت‌‌های سیاسی و اجتماعی افراد تنها از طریق ارتباطاتِ آگاهی‌‌بخش در جامعه امکان‌‌پذیر است و رد و بدل کردن اطلاعات موجبات مشارکت همگان را فراهم می‌‌آورد و این امر بدون وجود مطبوعات آزاد در یک جامعه میسر نیست و باعث حفظ حقوق شهروندی در آن جامعه است.

 

پخش اخبار دروغ برای جذب مخاطب نیز از عوامل از دست دادن مخاطبان و شد از سویی دیگر طرفداری از گروه خاص سیاسی و جبهه‌‌گیری‌‌های مغالطه‌‌آمیز و یا وابستگی اقتصادی و سیاسی داشتن به دولت یا افراد خاص، تکرار خبر خبرگزاری‌‌ها و انحصار خبری و سانسورهای زیادی که بر این رسانه اعمال می‌‌شود، می‌‌تواند از دیگر عوامل بی‌‌رغبتی به این رسانه باشد؛ هرچند که بروز رسانه‌‌های جدیدتر چون تلویزیون، و اینترنت و ناتوانی مطبوعات در پاسخگویی به نیاز مخاطب امروز این عدم استقبال را بیشتر کرده است.

پس از این رکود مطبوعات سعی داشتند با افزایش سرگرمی و مقالات تحلیلی و گزارش های تصویری و خبری نقش قبلی خود را احیا کنند اما بنا به دلایل فوق‌‌الذکر چنین اتفاقی نیفتاده و روز به روز شاهد کم شدن تیراژ و مخاطبان این رسانه‌‌ایم.

مطبوعات در ایران از مشروطه تا امروز

حال به جامعه‌‌ی ایران بازگشته و به اختصار به بررسی نظام مطبوعاتی در این کشور می‌‌پردازیم.

اگر بخواهیم از تاثیر مطبوعات در جامعه ایران سخن بگوییم این تاثیر شگرف را میتوان در در زمان مشروطه دید  که چگونه این رسانه بر افکار عمومی و بیداری ایرانیان برای احقاق حقوق خود در زمان حکومت مظفرالدین شاه مؤثر واقع شد.

از عوامل شکل‌‌گیری انقلاب مشروطه ایران می‌‌توان به شکست روسیه از ژاپن اشاره کرد که بازتاب بسیار زیادی در کتاب‌‌ها و روزنامه‌‌های ایران از سوی روزشنفکران ایرانی داشت . در واقع با توجه به وقایع قبل از انقلاب مشروطیت، روشنفکران و افراد اهل خرد جامعه، این نیاز را تشخیص دادند که زمان آن فرا رسیده است تا با استفاده از مطبوعات و رسانه‌‌های چاپی و نقشی که این رسانه‌‌ها در جامعه‌‌ی آن زمان داشتتند تغییراتی ایجاد کنند. بر اساس شواهد تاریخی با امضای فرمان مشروطیت شمار روزنامه ها و مجلات از 6 به 100 رسید و عناوینی که روزنامه‌‌ها برای خود برگزیده بودند حسی ملی گرایانه را تقویت می‌‌کردد مثل ترقی، بیداری، عصرنو و… (محمدی، 1396).

در این روزنامه‌‌ها هر روز بیشتر و بیشتر مردم با اوضاع و احوال و اخباری که در جهان می‌‌گذشت آشنا شده و از آن اطلاع پیدا می‌‌کردند؛ در واقع بنابر آنچه گفته شد چنین آشنایی‌‌ای بود که باعث شد آن‌‌ها از حکومت مطالبات خود را داشته باشند و برای مقابله با استبداد شاه برای استقرار قانون تلاش کرده و با آگاهی رسانی به مردم به انقلاب مشروطیت برسند. گرچه قبل از انقلاب مشروطیت، در عصر ناصرالدین شاه هم مطبوعات جایگاه خود را داشتند و در میان مردم راه باز کرده بودند لیکن چنین نقش اساسی‌‌ای را تا آن زمان به این پررنگی ایفا نکرده و سانسور می‌‌شدند.

با یک مطالعه‌‌ی تاریخی می‌‌توان دریافت که این کنترل و سانسور در عصر مشروطیت به کمترین حد خود رسید و بحث آزادی بیان مطرح شد. پس از آن بود که هر حزبی می‌‌توانست آزادانه عقاید خود را بیان کرده و به مراتب در روند فکری مردم عملکردی مؤثر داشته باشد. روزنامه‌‌هایی مثل شفق سرخ، نوبهار، نسیم شمال، ایران آزاد، کوکب ایران و… در شمار این رزونامه ها به شمار می‌‌رفتند که به مسایل اجتماعی و سیاسی درون کشور می‌‌پرداختند. رفته‌رفته این آزادی بیان کمتر شد چنان که در عصر محمدعلی شاه، چنین چیزی خیلی کمتر اتفاق افتاد و استبداد حکومتی وی عامل اصلی آن بود.

بعد از فتح تهران بازهم تا حدودی شاهد احیای این آزادی هستیم. این رزونامه ها در دوران جنگ جهانی اول اخبار مربوط به جنگ را نیز در اختیار مردم قرار می‌‌دادند و به سبب همین نفوذ و استقبال مردم از این روزنامه‌‌ها در دوران فترت(1291‌‌1300 از انحلال مجلس سوم تا تشکیل مجلس چهارم)، منجر به توقیف بعضی از این روزنامه‌‌ها شد. در زمان رضاشاه روزنامه هایی که در مخالفت با حکومت و استبداد آن مطلب می‌‌نوشتند توقیف می‌‌شدند نظیر روزنامه‌‌های طوفان با سردبیری فرخی یزدی، گلشن، حلاج و ستاره‌‌ی ایران. روزنامه های دوران محمدرضا شاه نیز هم دارای وجوه سیاسی و اجتماعی خود بودند و با کنترل کمتر از زمان رضا شاه ادامه حیات دادند که این روند تا زمان ترور او که توسط یک روزنامه نگار صورت گرفت ادامه داشت و پش از ان بهانه ای برای کنترل شدید مطبوعات شد وهر روزنامه‌‌ای با کوچک‌‌ترین نقد خود، توقیف می‌‌شد و قوانینی در رابطه با اصلاح قانون مطبوعات 1326 تصویب شد که با به قدرت رسیدن دکتر مصدق و همزمان با ملی شدن صنعت نفت لغو شد.

این روند ساده‌گیری به مطبوعات در دروره وزارت ایشان برقرار بود و دکتر مصدق را به درخشان ترین چهره مطبوعات تبدیل کرده است. پس ازکودتای 28 مرداد سخت گیری به مطبوعات از سر گرفته شد و مطبوعات از این زمان رو به انحطاط گذاشت.  با وجود این مطبوعات آن زمان با وجود توقیف و اعمال سانسور دارای نقشی غیرقابل انکار بوده و از عوامل اصلی روشنگری آن زمان به شمار می‌‌رفتند(نوری زاده، 1392).

با اشاره‌‌ای اجمالی که به نقش مطبوعات در عصر مشروطیت شد شاید بهتر باشد نقش کنونی این رسانه در جامعه امروز بگوییم.

پس از انقلاب اسلامی، گرچه انتظار می‌‌رفت فضای باز سیاسی ایجاد شود و مطبوعات باز هم به دوران اوج خود در ایران بازگردند و به روشنگری بپردازند، اما چنین انتفاقی نیفتاد. به عنوان مثال می‌توان به تعطیلی روزنامه آیندگان اشاره کرد.  پس از آن هم سخت‌گیری بیشتری بر مطبوعات اعمال شد. این روند ادامه داشت تا آن که ریاست جمهوری خاتمی با شعار توسعه سیاسی آغاز شد و بنابراین مطبوعات به عنوان یکی از ارکان اساسی توسعه سیاسی جانی دوباره گرفتند و فضای انتقاد از حکومت شکل گرفت و این بار برای روزنامه ها با تیراژهایی میلیونی سانسور و خودسانسوری‌‌ای درکار نبود اما این فضای باز سیاسی، خیلی به درازا نکشید و این بار هم به سرنوشت توقیف دچار شد. پس از آن تا امروز همواره این فضا بر جامعه ایران و روزنامه‌‌ها که رکن چهارم دموکراسی به شمار می‌‌روند حاکم بوده و خود عامل عقب ماندگی مطبوعات و عدم اعتماد به آنها شده چرا که روزنامه نگاران ناگزیر از رعایت خط قرمزها هستند.

نتیجه گیری

آنچه در این مقاله ذکر شد بیشتر برای آشنایی مخاطبان و افراد جامعه برای آشنایی بیشتر با مطبوعات در نگاهی تاریخی به آن و رابطه‌‌ای که با دموکراسی برقرار می‌کند، بود و استدلال می‌‌کرد که برقراری دموکراسی در جامعه چگونه از راه آگاهی افکار می‌گذرد. بنابراین رشد یک جامعه به حد خیلی زیادی به فضای رسانه‌‌ای آن بستگی دارد و هرچه روشنگری بیشتری در مورد مسایل سیاسی و اجتماعی جامعه خود داشته باشد مردم را بر جامعه حاکم خواهد کرد وگرنه به زیر سلطه حاکمان خواهد کشاند و به منافع آنها خدمت خواهد کرد.

امروز به تعبیر مارشال مک لوهان شاهد دهکده‌‌ای جهانی هستیم که در آن ارتباطات به سرعت رشد کرده و دیگر نیاز نیست برای کسب اطلاع از جامعه‌‌ای دیگر در آن سوی مرزها چند روزی زمان بگذرد تا مردم جامعه‌‌ای دیگر از اوضاع و احوال و اخبار سایر جوامع آگاهی پیدا کنند. رادیو، تلویزیون، اینترنت از جمله رسانه‌‌هایی هستند که دنیای خبری امروزی ما بسیار به آنها وابسته بوده و نقش بسیار مهمی در این فرایند ایفا می‌کنند.

گرچه اقتضائات جامعه امروز متفاوت از جامعه دیروزی است و تصور می‌‌شود با آمدن یک رسانه جدید رسانه قدیم کنار رفته و آن را به انزوا کشانده اما این تصور درست نیست و آمدن یک رسانه جدید به معنی به انزوا کشیده شدن نقش رسانه قدیمی‌‌تر نیست. بلکه هم اینها در تعامل با یکدیگر عمل کرده و باعث کاملتر شدن اخبار یکدیگرند. بنابراین شاید توجهی که در گذشته به مطبوعات می‌‌ شد و امروز از نقشی که در دنیای دیروز ایفا می‌‌کرد فاصله گرفته اما افراد برای تکمیل گزاره‌‌های خبری خود بی نیاز از این روزنامه نیستند چرا که جزییات بیشتر برای افرادی که طالب فهم بیشتری هستند از طریق این رسانه قابل دستیابی است و این در صورتی اتفاق می‌‌افتد که بنابر آنچه پیشتر ذکر شد این رسانه رسالت حقیقی خود را باز یابد و در جهت آگاهی مردم و برای آنها عمل کند.

 

 

منابع
خانیکی، ه. قدرت، جامعه مدنی و مطبوعات، (1381). تهران، انتشارت طرح نو.
لازار، ژ. (1380). افکارعمومی، ترجمه مرتضی کتبی، تهران، نشر نی.
محمدی، ارسلان. (1396). تاریخ معاصر ایران و جهان و مسایل بین المللی معاصر، تهران، انتشارات مهر سبحان، موسسه عالی اموزشی ماهان.
نوری زاده، ن. (1392). دموکراسی، مطبوعات و رسانه های همگانی.