مقالات باشگاه شما

«باشگاه شما»، جایی است که دانشجویان، نخبگان و پژوهشگران علوم انسانی در آن، مقالات خود را با مخاطبان خود به اشتراک می‌گذارند. شما هم می‌توانید با ارسال مقالات علمی‌ژورنالیستی، بعد از ارزیابی توسط هیئت تحریریه باشگاه اندیشه، مقالات خود را منتشر کنید. اطلاعات بیشتر:
Bashgah.net@gmail.com

زنان و فضای مجازی

زنان بیشتر از فضای مجازی استفاده می‌کنند یا مردان؟

«باشگاه شما»، جایی است که دانشجویان، نخبگان و پژوهشگران علوم انسانی در آن، مقالات خود را با مخاطبان خود به اشتراک می‌گذارند. شما هم می‌توانید با ارسال مقالات علمی‌ژورنالیستی، بعد از ارزیابی توسط هیئت تحریریه باشگاه اندیشه، مقالات خود را منتشر کنید. دسترسی به سایر مقالاتِ «باشگاه شما».

| فضای اینترنت هم در ابتدا وجهه‌ای مردانه داشت که البته این تصویر چندان پایدار نماند.

در جهان امروز که مرز‌های فرهنگی و سیاسی با وجود اینترنت و شبکه‌های اجتماعی معنای خود را از دست می‌دهند و تصور گذران اوقات بدون این تکنولوژی‌ها برای اکثر افراد غیرممکن شده است، این سوال پیش می‌آید که کدام بخش از جامعه انسانی بیشتر در دام این افسون گرفتار شده است و چرا؟

در این مقاله با استناد به چند تحقیق که از سالهای 2000 تا 2018 انجام شده بودند معلوم شد که در ابتدا زنان استفاده بسیار کمی ‌از اینترنت داشتند اما خیلی زود این شکاف جنسیتی پر شده و حتی زنان از مردان پیشی گرفتند. همچنین بر طبق نتایج مشابه این تحقیقات مشخص شد که الگو‌های استفاده مردان و زنان از اینترنت متفاوت است به این صورت که به طور کلی مردان از اینترنت و شبکه‌های اجتماعی بیشتر برای تفریح و سرگرمی‌، برقراری ارتباط با افراد جدید استفاده کرده اما زنان برای حفظ و تقویت روابط با دوستان و خانواده و موارد آموزشی و تحقیقی.

گرچه طبق آخرین تحقیقات این الگو‌ها درحال تغییر هستند و به خصوص با طراحی سایتها و شبکه‌های اجتماعی به نوعی که با پلت فرم‌های تصویر محور بیشتر مخاطبان زن را جذب می‌کنند، که اثرات منفی و مثبت آن در چشم انداز آینده قابل تامل و تحقیقات بیشتری است.

 

در اتوبوس یا مترو ، در مهمانی یا جشن ، سر میز غذا یا سر جلسه امتحان ، پشت میز کار یا پشت فرمان اتومبیل و همه جا و همه جا شاهد آدم‌هایی هستیم که هرروز هم بیشتر به تعدادشان افزوده میشود و هم به میزان فرو رفتنشان در صفحه گوشی همراه.

این روز‌ها فرقی نمی‌کند فقیر باشید یا متمکن ، لیسانسه یا بی سواد ، مرد یا زن و حتی پیر یا جوان ، مسلما شما هم اگر همین حالا گوشی به دست نباشید ، توی جیب کیف و لباستان یکی از آن هوشمند‌هایش است. شاید هم دو تا و با احتساب تبلت و لپ تاپتان هم بیشتر؛ اما آیا هیچ وقت فکر کرده اید که کدام بخش از اجتماع انسانی بیشتر درگیر جادوی این مستطیل‌های درخشان فریبنده شده اند و اصلا علت اصلی این حجم از گذران اوقات در تلفن همراه و در واقع فضای وب و شبکه‌های اجتماعی چیست؟!

در این مقاله با تلفیق نتایج چند تحقیق از سال  2000 تا سال 2018 به این سوالات و دیگر پرسش‌های مرتبط که پیرامون چگونگی الگو‌های مصرف و پیش بینی روند پیش روست ، پاسخ داده شده اند. درابتدا، میزان تفاوت در استفاده میان زنان و مردان از ابتدا تا کنون و  سپس عواملی که این تفاوت‌ها را منجر شده و در نهایت دورنمایی از تغییرات این مفاهیم در آینده بررسی شده اند. با این امید که با کسب دانش در چند و چونِ سبک زندگی در حوزه رسانه و فضای مجازی بتوانیم انتخابگرانه و هوشمندانه دست به مصرف زده و مخاطبی آگاه و موثر در هدایت این جریان باشیم .

از مردان برای مردان

در ابتدای ورود اینترنت به زندگی انسان مدرن از آن به عنوان “اسباب بازی” [1]مردان یاد می‌شد. تکنولوژی که توسط مردان و برای استفاده مردان ساخته شده بود و مسائل زیادی میزان استفاده زنان از اینترنت را محدود می‌کرد. از این موارد باید ابتدا به جو موجود پیرامون این فن آوری جدید اشاره کرد؛ همانگونه که رشته‌های علوم و ریاضی عمدتا در انحصار آقایان بوده و علی رغم تعدیل نسبی میزان مردان به زنان باز هم عمدتا رشته‌هایی مردانه تلقی می‌شوند ، فضای اینترنت هم در ابتدا وجهه ای مردانه داشت که البته این تصویر چندان پایدار نماند. از طرفی سبک زندگی بانوان که به صورت “روز دوبرابر” که به کار توامان آنها در خارج ( گاهی دو شیفت) و داخل منزل اشاره می‌کند، خود به تنهایی دلیلی است بر نبود وقت کافی حتی روزی 30 دقیقه برای گذران وقت در فضای سایبری . از طرفی تفاوت در میزان تمکن بین زنان و مردان خود عامل تعیین کننده ایست در امکان بهره برداری از اینترنت که با هزینه‌های ماهانه همراه است. مهارت در استفاده از اینترنت هم یکی دیگر از عواملی بود که موجب عدم علاقه بانوان به روی آوری به این فضای جدید می‌شد.

اگرچه تمامی ‌موارد گفته شده سهم اصلی را در تعیین علت حضور کمتر زنان در فضای وب به خود اختصاص می‌دهند اما نباید این حقیقت را نادیده گرفت که زنان بسیاری فضای اینترنت را به دلیل وجود محتواهای پورنوگرافی، آزار‌ها و مزاحمت‌های جنسی و دیگر موارد مرتبط ، فضایی ناامن و آزاردهنده تلقی کرده و روی خوش به آن نشان نمی‌دادند. اگرچه در سال 1994 تنها 5% از زنان از اینترنت استفاده می‌کردند اما تا سال 2000 این رقم به 40 و حتی در برخی تحقیقات 52 % افزایش یافت! و این سوال مطرح شد که چرا هویت مردانه این تکنولوژی به سرعت توسط زنان ربوده شده است؟!

سن و سال از جنسیت مهم تر است !

با حضور دوشادوش زنان در فضای مجازی و خصوصا شبکه‌های اجتماعی توجه پژوهشگران رسانه و همچنین تاجران فضای مجازی به این امر معطوف شده و تحقیقات مختلفی صورت گرفت تا 1. تفاوت‌های استفاده کاربران خانم و آقا از اینترنت و شبکه‌های اجتماعی مشخص شوند . 2. چرایی آنها استدلال شده و مهمتر از همه ، 3. از این نتایج در جهت تجارت موفق تر در عرصه تبلیغات و مشاغل مجازی استفاده شود.

در تحقیق اول [2]که سال 2000 بین دو گروه از آزمودنی‌ها که گروه اول دانشجویان سال دوم روانشناسی و گروه دوم پاسخ دهندگان مرد و زن آنلاین بودند به 19 مورد استفاده متفاوت از اینترنت در پرسشنامه ، از 1 (نه چندان درست درباره من ) تا 9 (کاملا درست درباره من) پاسخ دادند. در نتیجه این تحقیق، به طورکلی مردان بیشتر از اینترنت برای تفریح و سرگرمی ‌استفاده می‌کردند اما زنان عمدتا برای برقراری ارتباط بینافردی و دستیاری در حوزه آموزش و آکادمی‌. زنان بسیار بیشتر از مردان از اینترنت برای کسب اطلاعات درسی، گفتگوی آنلاین، ایمیل و تحقیق استفاده میک‌ردند و مردان، خرید، گوش دادن به برنامه‌های صوتی ، ساختن وب‌های جهانی ، جستجوگری عشق، جستجوی اقلام و موارد نایاب ، تعقیب روابط جنسی ، مطلع بودن از اخبار، تماشای محتوای جنسی و شرکت در بازی‌های آنلاین را بیش از زنان گزارش دادند که خود نشان انعطاف عمل بیشتر مردان در استفاده از اینترنت نیز بود.

 

به طورکلی مردان بیشتر از اینترنت برای تفریح و سرگرمی ‌استفاده می‌کردند اما زنان عمدتا برای برقراری ارتباط بینافردی و دستیاری در حوزه آموزش و آکادمی‌.

 

در ادامه تحقیقات یافته‌های گروه اول (دانشجویان) و دوم ( پاسخدهندگان آنلاین) با هم مقایسه شد که در موارد کسب اطلاعات درسی، گفتگوی آنلاین ، خرید ، محتوای آموزنده ، ساختن صفحات وب ، مطلع بودن از اخبار و انجام تحقیق میزان استفاده زنان و مردان باهم فرقی نمی‌کردند.

با افزودن سن شرکت کنندگان و تقسیم آن‌ها به رده‌های سنی کمتر از بیست تا 40 سال در گروه دوم نتایج آزمون نسبت به نتایج گروه اول به نحوی تغییر کرده به طور قابل ملاحظه ای غیر یکنواخت تر شده و نشان داد که در رده‌های سنی مختلف میزان کاربرد موارد مختلف اینترنت در دو گروه جنسی بسیار به هم نزدیک بوده و اینطور می‌نماید که اختلافات در استفاده از اینترنت تا حدی زیادی به سن افراد بر می‌گردد و اگرچه عامل سن بسیاری از تفاوت‌ها را آشکار می‌کند اما  میزان مهارت و آشنایی فرد با اینترنت در نحوه استفاده اش از اینترنت نیز تاثیرگذار است؛ چرا که دانشجویان 19 ساله احتمالا مهارت چندانی در استفاده از اینترنت نداشته در مقایسه با کسانی که به طور آگاهانه از طریق اینترنت به پرسشنامه دستیابی پیدا کرده اند.

درنتیجه باید در نظر داشت که اگرچه تفاوت‌های جنسیتی در استفاده از اینترنت به صورت آشکار وجود دارند اما باید در نظر گرفت که بسیاری از این تفاوت‌ها از اختلاف در میزان مهارت و استفاده از اینترنت نشئت میگیرند.

 

وقتی که «اس ان اس»[3] جای «اس ام اس»[4] را می‌گیرد!

در تحقیق دوم[5] که در سال 2014 نوشته شده است ، میزان تفاوت زنان و مردان 20 تا 35 سال در استفاده از شبکه‌های اجتماعی برتر مقایسه شده است . در این تحقیق که بین 120 زن ومرد بنگالی انجام شده است ،معلوم شد که مردان از این شبکه‌ها بیشتر برای وبگردی، برقراری روابط عاشقانه، گفتگو، به اشتراک گذاری نوشته‌های خردمندانه و حمایت و تشویق برند‌ها و بازیگران مورد علاقه خود استفاده می‌کنند. در حالی که زنان از آنها برای تماشای مطالبی که دیگران به اشتراک می‌گذارند ، ساخت و انتشار محتوای نو ، نشر دانش ، به روزرسانی موقعیت مکانی ، استفاده از هشتگ‌ها و جستجوی کار بهره می‌برند .

در میان شبکه‌های اجتماعی رتبه نخست استفاده کاربران به فیس بوک تعلق گرفته و پس از آن لینکدین ، توییتر و گوگل پلاس  که درتمامی ‌سایتهای مذکور زنان استفاده بیشتری از مردان داشته اند و حتی سایت‌هایی چون تامبلر و پینترست هم در میان آنها متداول تر است اما مردان طبق آمار این تحقیق این سایت را بیش از زنان دوست دارند. در حوزه برقراری ارتباط در شبکه‌های اجتماعی ، در حالیکه مردان بیشتر به دنبال برقراری روابط جدید هستند ، زنان سعی در حفظ و تقویت روابط گذشته خود را دارند . همچنین مردان از این شبکه‌ها بیشتر از زنان برای گفتگو استفاده کرده اند . مردان در مقایسه با زنان بیشتر زیر پست‌ها نظرات خود را درج کرده و کمتر آنها را پسند کرده اند اما زنان به ندرت نظری ثبت نموده و به پسند کردن بیشتر اقدام نموده اند.

درنتیجه مشخص شد که میزان استفاده زنان و مردان نه تنها به برابری که حتی با اندکی اختلاف زنان از مردان سبقت گرفته اند اما حیطه و شکل این استفاده متفاوت است. اینکه با توجه به علایق متفاوت زنان چه پلتفرم‌هایی بیشتر مورد توجه آنهاست پرسشی‌ست که در ادامه به آن پاسخ داده شده است.

“او” برای استفاده از شبکه‌های اجتماعی طراحی شده است!

در این مصاحبه[6] که با دکتر گوآداگنو پروفسور رشته روان شناسی اجتماعی انجام شده است، با توجه به تفاوت‌های بالقوه مردان و زنان در برقراری ارتباط و میزان توجه به فرم و محتوا با تکیه بر حقایقی همچون علاقه بیشتر زنها به برقراری ارتباط، عاطفه بیشتر آنها خصوصا در قبال خانواده و دوستان، تمایل بیشتر زنان به محتواهای بصری و رسانه‌های تصویری به جای رسانه‌های مکتوب و نوشتاری ، اینطور نتیجه گیری شده است که بسیاری از محبوب ترین شبکه‌های اجتماعی حال حاضر به گونه ای گویا طراحی شده برای بانوان هستند چرا که پلتفرم و شکل آنها به گونه ایست که با الگو‌های مورد استقبال زنانه مطابقت دارد.

همچنین در  مقاله ای دیگر با ارائه جدولی از تعداد کاربران زن و مرد شبکه‌های محبوب اجتماعی، به این موضوع پرداخته شده که چرا برخی از سایتها به اصطلاح «زنانه» تر از دیگر سایتها هستند؛ برای مثال شبکه اجتماعی رِدیت بعنوان شبکه ای مردانه مطرح می‌شود چرا که در این سایت ، نوشته بر تصویر پیشی گرفته است، اما شبکه پرمخاطبی چون اینستاگرام که تنها با تصاویر و ویدئو‌هایش شناخته و محبوب شده ، پلتفرمیست درخور تمایلات بالقوه مخاطبین زن . این مسئله به گونه ایست که در بعضی سایتها شکاف جنسیتی به وضوح دیده می‌شود .

 

سایت‌ها زنان% مردان %
اسنپ چت 70 30
پینترست 60 40
اینستاگرام 58 42
فیسبوک 52 48
توییتر 47 53
لینکدین 46 54
یوتیوب 45 55

 

نتیجه گیری

در حال حاضر بر خلاف گذشته، حداقل 9 سال است که زنان بیشتر از مردان از اینترنت و شبکه‌های اجتماعی استفاده می‌کنند و زنان روزانه به طور متوسط در جستجوگر گوشی همراه خود 3 دقیقه بیشتر از  مردان که 7 دقیقه فعالیت می‌کنند، در حال جستجو هستند و این روند همچنان رو به افزایش است . همچنین الگوی مصرف زنان بیش از پیش رو به مواردی چون گفتگو و پرسه‌زنی بی هدف و تماشا و اطلاع از آخرین مد لباس و آرایش و … اختصاص یافته است. این در حالیست که مردان بیشتر در جستجوی فرصت‌های شغلی و اطلاعات سودمند و هدفمند هستند . هنگامی‌که رسانه‌های مورد علاقه بانوان رسانه‌هایی تصویر محور باشد، تمامی ‌تلاش و توجه کاربران آن نیز بر ویژگی‌ها و جذابیت‌های بصری معطوف خواهد شد . اینکه طراحی سایت‌های نامبرده به صورت هدفمند صورت گرفته است یا خیر، سوالیست که بی جواب باقی می‌ماند .

اما اثرات فعالیت زنان در این شبکه‌ها قابل بررسی است : سقوط در ورطه بی پایان رقابت با سایر زنان در ظواهر . بسیاری از بانوان از چگونگی میزان تغییر داده‌های تصویری در برنامه‌های ویرایشگر عکس یا دستمزد گرفتن زنان الگوی زیبایی برای تبلیغ از طرف شرکت‌های مختلف لباس و صنایع آرایشی و پوست و مد و لاغری بی اطلاع هستند و بیهوده در این رقابت ناجوان مردانه سعی در اثبات خود دارند. اما حقیقت آن است که از ابتدا تا کنون ، تمامی‌بخش‌های تکنولوژی رسانه و اینترنت را مردان تاسیس کرده ، گسترش و ارتقا داده اند که این خود گویای آن است که قطعا همین مردان در پس این طراحی‌ها به دنبال نیل به اهداف مردانه خود، بالاخص در تجارت می‌باشند . اما همین روند در صورت ادامه می‌تواند بسیار خطرناک باشد چرا که افراد(بالاخص زنان) دیگر مشتری‌های شرکت‌های تبلیغاتی و تجاری نیستند بلکه آنها خود هدف و وسیله اطلاعاتی این شرکت‌ها می‌باشند . چرا که هرچه از این برنامه‌ها و سایت‌ها استفاده بیشتری صورت گیرد، برای صاحبان منافع سود بیشتری به همراه خواهد داشت حال آن که فایده این تبلیغات برای خود کاربرانی که آگاهانه قصد تبلیغ ندارند، مورد پرسش قرار نمی‌گیرد.

منابع
  1. A study on gender differential factors in uses of social networking sites , Jesus Milton Rousseau , Dr.k. Puttaraju , International journal of humanities and social science invention (ISSN)(online) , ijhssi.org , volume 3 , issue 2 , November 2014 , pp 31-40
  2. Gender differences in internet use patterns and internet application preferences : a two-sample comparison ,Eric . B. Weiser , cyber psychology and behavior , volume 3 , number 2 , 2000
  3. Men vs women : who is more active on social media ? ,Iris Vermeren , brandwatch.com , January 28th 2015
  4. 4. Social media , gender, and the future : an interview with Dr.Rosanna Guadagno , Morgan Lyons , November 9th 2018
[1] Men vs women : who is more active on social media ?
[2] Gender differences in internet use patterns and internet application preferences : a two-sample comparison
[3] SNS : social network sites
[4] SMS: short message service
[5] A study on gender differential factors in uses  of social networking sites
[6] Social media , gender, and the future : an interview with Dr.Rosanna Guadagno
مالکیت رسانه ها

چه کسانی باید مالک رسانه‌ها باشند؟

«باشگاه شما»، جایی است که دانشجویان، نخبگان و پژوهشگران علوم انسانی در آن، مقالات خود را با مخاطبان خود به اشتراک می‌گذارند. شما هم می‌توانید با ارسال مقالات علمی‌ژورنالیستی، بعد از ارزیابی توسط هیئت تحریریه باشگاه اندیشه، مقالات خود را منتشر کنید. دسترسی به سایر مقالاتِ «باشگاه شما».

| بحث مالکیت یکی از سرفصل‌های عمده نظریات هنجاری رسانه‌ها محسوب می‌شود که در نظام‌های هنجاری مختلف تفاوت دارد.

اصل «مالكيت» در مطبوعات و رسانه‌ها که در قرن اخیر مقطع مرزبندی میان دولت و جامعه، لیبرالیسم و سوسیالیسم، فاشیسم و کمونیسم و مكاتب دیگر سیاسی بوده‌است، یکی از مهم‌ترین بحث‌ها و یکی از پرصداترین و جنجالی‌ترین مسائل عصر ما شده‌است. (مولانا, 1390)

از آنجایی که کنترل و مالکیت رسانه‌ها بر محتوا و یا خروجی‌شان اثر می‌گذارد و اثرات رسانه‌ها را معین و مشخص می‌سازد و همین طور به سبب تأثیرگذاری زیاد رسانه‌ها در حوزه‌های مختلف اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، نزاع بر مالکیت آن‌ها در مقایسه با سازمان‌های غیر‌رسانه‌ای جدی‌تر و با اهمیت‌تر است. حکومت‌ها که از تأثیر‌گذاری رسانه‌ها بر افکار‌عمومی آگاه هستند، سعی می‌کنند تا آنجا که امکان دارد رسانه‌ها را در کنترل خود قرار دهند و مالکیت آن‌ها را برعهده بگیرند. (سرافرازی, 1391)

قوانین و مقررات حقوقی در این باب یا نبود آن‌ها در یک نظام به طريق روشن و دقیق، دریچه‌ای برای درک تمرکز مطبوعات و رسانه‌ها در دولت، بخش‌های خصوصی، شرکت‌های ملی و فراملی، افراد، مؤسسات غیرانتفاعی یا بازرگانی، بنیادها، اصناف، اتحادیه‌ها، سندیکاها، مؤسسات خیریه، مساجد، کلیساها، مؤسسات دینی و گروه‌های سیاسی احزاب است. در کشورها و نظام‌های غربی، چه سرمایه‌داری لیبرالیسم و چه سوسیالیسم و کمونیسم حدود و مرز این مالكيت مشخص است، زیرا نه تنها آن‌ها تجربیات تاریخی بیشتری با مطبوعات و رسانه‌های «مدرن» امروزی داشته‌اند، بلکه در سیاستگذاری‌های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی همیشه به این اصل توجه کرده‌اند. (مولانا, 1390)

در حوزه نظری باید گفت بحث مالکیت یکی از سرفصل‌های عمده نظریات هنجاری رسانه‌ها محسوب می شود که در نظام‌های هنجاری مختلف تفاوت دارد.. در تقسیم بندی مشهوری که سیبرت، پترسون و شرام از نظام‌‌های هنجاری حاکم بر رسانه‌ها ارائه داده اند، چهار نظریه اقتدارگرا، آزادی‌گرا، مسؤولیت‌ اجتماعی و شوروی را از یکدیگر تفکیک کرده اند که نوع مالکیت در هر یک از این نظام‌ها با دیگری تفاوت‌هایی دارد. (سرافرازی, 1391)

چهار نظریه از مطبوعات

نظريه اقتداگرا

در غرب اختراع نشريات چاپي و دستگاه حروف‌چيني متحرک وقتي صورت گرفت که جهان تحت سلطه قدرت‌هاي اقتدارگرا و سلاطين مستبد بود. ناشر براي گرفتن مجوز انتشار به يک دستگاه چاپ به فرماني از جانب پادشاه يا دولت نياز داشت. با استفاده از اين فرمان صدور جواز، سانسور مستقيم و اغلب مقررات صنف چاپگران، افراد از نقد دولت حاکم باز داشته مي‌شدند. مالکيت مطبوعات در سيستم اقتدارگرا ممکن است به صورت خصوصي يا عمومي باشد. با وجود اين به عنوان وسيله‌اي براي تحقق سياست‌هاي دولتي محسوب مي‌شود. (تانكارد، جيمز و ورنر، سورين،1386) نقل شده در اقتصاد رسانه (1391)).

نظريه آزادي خواهانه

نظريه آزادي خواهانه از عصر روشنگري و نظريه عمومي فردگرايي و حقوق طبيعي نشأت گرفته‌است و در جهت مقابله با ديدگاه اقتدارگرا توسعه يافته‌است. اين نظر از نوشته‌هاي ميلتون، لاک و ميل به وجود آمد که مطبوعات به همان اندازه که در خدمت اطلاع‌رساني و سرگرمي و در انديشه فروش بيشتر هستند، بايد در خدمت کشف حقيقت و نظارت بر دولت نيز باشند. در نظريه آزادي خواهانه مطبوعات به طور عمده خصوصي هستند و هر شخصي که استطاعت آن را داشته باشد مي‌تواند مطلبي را انتشار دهد. رسانه‌ها به دو طريق کنترل مي‌شوند: به وسيله کثرت آرا يا فرآيند خود اصلاحي حقيقت و کذب و همچنين به وسيله سيستم قانوني که هتک حرمت، اتهام، ابتذال و فتنه‌گري در زمان جنگ را تحت پيگرد قرار مي‌دهد. در نظريه آزادي خواهانه، مطبوعات عمدتاً خصوصي هستند و رسانه‌ها وسايلي براي نظارت بر دولت و نيز برآوردن ديگر نيازهاي جامعه هستند.

نظريه آزادي خواهانه با تصورش از حقيقت از بازار آزاد انديشه سربلند بيرون آمد و قبل از انقلاب صنعتي در امر انتشار و بعدها در پخش، پايدار و مفيد نشان داد. هنگامي که تکنولوژي، توزيع هر چه سريعتر و گسترده‌تر روزنامه‌ها را ممکن کرد، اقتصاد توليد توده‌اي مهم و مهم‌تر شد. روزنامه‌هاي بزرگتر شروع به خريد و ادغام روزنامه‌هاي کوچکتر کردند، به طوري که امروزه در تعداد اندکي از شهرها روزنامه‌هاي رقيب وجود دارد. اين مسئله موجب شد افراد صاحب فکر در درون و بيرون رسانه‌ها مفيد بودن نظريه آزادي‌خواهانه را در جوامع دموکراتيک مورد سوال قرار دهند. اين‌گونه استدلال شد که کم شدن تعداد رسانه‌ها، شنيدن ديدگاه‌هاي مهم و گاه غيرمعمول را دشوارتر مي‌سازد. (تانكارد، جيمز و ورنر، سورين،1386) نقل شده در اقتصاد رسانه (1391)).

نظريه مسئوليت اجتماعي

در آمريکا در قرن بيستم اين فکر به وجود آمد که رسانه‌ها تنها صنعت منحصر به فرد براي محافظت از منشور حقوق شهروندان هستند و بايد به تعهد اجتماعي پايبند باشند. نظريه مسئوليت اجتماعي که از سوي کارورزان رسانه‌ها و قوانين رسانه‌ها و تحت تاثير کميسيون آزادي مطبوعات کامل شده است، بر اين اساس است که علاوه بر اطلاع‌رساني، سرگرمي و فروش (مانند نظريه آزادي خواهانه)، رسانه‌ها بايد موجب تضارب آرا شوند و مباحث را رشد دهند.

نظريه مسئوليت اجتماعي عقيده دارد که هر شخص که سخن مهمي براي گفتن دارد بايد يک تريبون آزاد در اختيار داشته باشد و اگر رسانه‌ها اين وظيفه را به عهده نگيرند، بايد کسي مراقب باشد تا آنها اين کار را انجام دهند. در اين نظريه، رسانه به وسيله عمل مصرف کننده، عقايد جامعه و اخلاق حرفه‌اي کنترل مي‌شود و در قسمت پخش، به خاطر محدوديت‌هاي فني که در تعداد فرکانس‌ها وجود دارد، توسط مراجع دولتي کنترل مي‌شوند. در ايالت متحده سال‌هاي زيادي است که روند حذف نظارت دولت بر پخش وجود دارد و اين بحث مطرح است که با وجود تکنولوژي‌هاي جديد نظير تلويزيون کابلي و پخش با قدرت محدود و وجود کانال‌هاي کافي موجود در هر اجتماع، اکنون نظارت دولتي غيرضروري است. (تانكارد، جيمز و ورنر، سورين،1386) نقل شده در اقتصاد رسانه (1391)).

 

نظريه مسئوليت اجتماعي عقيده دارد که هر شخص که سخن مهمي براي گفتن دارد بايد يک تريبون آزاد در اختيار داشته باشد و اگر رسانه‌ها اين وظيفه را به عهده نگيرند، بايد کسي مراقب باشد تا آنها اين کار را انجام دهند. در اين نظريه، رسانه به وسيله عمل مصرف کننده، عقايد جامعه و اخلاق حرفه‌اي کنترل مي‌شود و در قسمت پخش، به خاطر محدوديت‌هاي فني که در تعداد فرکانس‌ها وجود دارد، توسط مراجع دولتي کنترل مي‌شوند.

 

نظريه تماميت خواه شوروي

در اين فاصله، نظريه اقتدارگرا درباره مطبوعات در بسياري از کشورهاي جهان به شکل نظريه تماميت خواه شوروي تکامل يافت. شوراها هدف اصلي رسانه‌ها را کمک به موفقيت و تداوم سيستم شورا مي‌دانستند. نظارت و اعمال اقتصادي و سياسي دولت، مطبوعات را کنترل مي‌کرد و تنها اعضاي وفادار و اصول‌گراي حزب به طور منظم مي‌توانستند رسانه‌ها را به کار گيرند. روش‌هاي حزبي ممکن بود مورد نقد قرار گيرد، اما امکان نقد اهداف و مقاصد وجود نداشت. رسانه‌ها در سيستم شوراها تحت مالکيت و کنترل دولتي بودند و صرفاً به عنوان بازوي حکومت براي پيشبرد آن محسوب مي‌شدند. (تانكارد، جيمز و ورنر، سورين،1386) نقل شده در اقتصاد رسانه (1391)).

بنابراین در نظریه تمامیت خواه شوروی، نوع مالکیت عمومی است و در نظریه آزادی خواه، رسانه‌ها عمدتاً خصوصی هستند. با این حال از زمانی که چهار نظرية مطبوعات توسط این سه ارائه شده، تاکنون تغییرات زیادی در جهان به وجود آمده و نظریات جدیدی ارائه شده‌اند تا وضعیت حال حاضر رسانه‌ها را در سطح جهان از نظر هنجاری و همچنین نوع مالکیت که یکی از عناصر اصلی نظریات هنجاری به حساب می آید، تبیین کنند. در ادامه ابتدا انواع مالکیت های رسانه تشریح می شود و سپس این نکته به طور مختصر مورد بررسی قرار می گیرد که کدام یک از انواع مالکیت ها در حال حاضر از تفوق بیشتری برخوردار است. (سرافرازی, 1391)

انواع مالکیت در رسانه

الف) مالکیت دولتی

دسته اول سازمان‌های رسانه‌ای دولتی هستند که کل اعتبارات و بودجه خود را از دولت دریافت می‌کنند؛ بدیهی است که از نظر سیاست‌‌های کاری و برنامه‌‌ای، وابسته به دولت و حاکمیت هستند و در پی تأمین خواسته‌های و مقاصد آن‌ها هستند. .(خاشعی، 1391) نقل شده در اقتصاد رسانه (1391)).

فقدان هر گونه استقلال واقعی برای ژورنالیست‌ها و متابعت آن‌ها از خط مشی‌های دولتی در واقع نقطه مشترک رسانه‌های تحت مالکیت دولت محسوب می‌شود. در واقع رسانه‌هایی که تحت این نوع از مالکیت به فعالیت خود ادامه می‌دهند به هیچ وجه قادر نیستند نقش نظارتی و مسؤولیتی خود را به عنوان رکن چهارم دموکراسی ایفا کنند. (سرافرازی, 1391)

ب) مالکیت عمومی یا ملی

دسته دوم سازمان‌های رسانه‌های عمومی یا ملی اند که ضمن دریافت کمک‌های حکومتی و دولتی، هزینه‌های خود را عمدتاً از محل پرداخت‌های عمومی و حق اشتراک‌های مردمی نیز تأمین می‌کنند. قوانین و مقررات این‌گونه سازمان‌ها را هم نهادهای مردمی، مثل مجلس و شوراهای صنفی وضع می‌کنند.(خاشعی، 1391) نقل شده در اقتصاد رسانه(1391)).

اولین عنصری که مالکیت عمومی رسانه‌ها را از سایر مالکیت‌ها جدا می‌کند این است که عمل آنها بر شالوده سودجویی نیست. نظارت دولت در مالکیت عمومی را نمی توان انکار کرد اما نوع نظارت در این نوع مالکیت با مالکیت دولتی به طور کلی متفاوت است، به گونه ای که این نظارت در چارچوب قوانین تعریف شده و مشخصی که توسط نهادهای دموکراتیک و مردمی وضع شده اند اعمال می‌شود. (سرافرازی, 1391)

ج) مالکیت خصوصی

دسته سوم سازمان‌های رسانه‌ای خصوصی‌اند که به آنها سازمانهای رسانه‌ای تجاری نیز گفته می‌شود. این سازمان ها ضمن تبعیت از مقررات عمومی جامعه، در برابر عملکرد خود مسئول‌‌اند و هزینه‌های آن‌ها صرفا از محل درآمدهای اختصاصی نظیر اشتراک کابلی، آگهی ‌های بازرگانی، فروش محصولات و خدمات و حمایت‌‌های تجاری تأمین می‌شود. این دسته از سازمان‌‌ها به لحاظ حقوقی تابع قوانین مملکتی، خصوصا قانون تجارت‌‌اند.(خاشعی، 1391) نقل شده در اقتصاد رسانه (1391)).

در این نوع از مالکیت که در حال حاضر در سطح جهان و به خصوص کشورهای غربی در حال تبدیل شدن به رویکردی غالب در مالکیت رسانه‌هاست، سودمحوری و کسب درآمد از رسانه به عنوان هدف اصلی شناخته می‌شود. رسانه‌هایی که با مالکیت خصوصی به فعالیت می‌پردازند همزمان دو فعالیت را انجام می‌دهند؛ تهیه برنامه برای مخاطب و جلب توجه آن‌ها و فروش این توجه به شرکت‌های تبلیغاتی. در این نوع از مالکیت مصرف کننده در کانون و مرکز توجه قرار می گیرد و رسانه وابسته و تابع ذوق مصرف کننده‌است. (سرافرازی, 1391)

 

منابع
اقتصاد رسانه. (1391, دی 12). Retrieved from نظارت و مالکیت رسانه: http://ecomedia.blogfa.com/post/10
خاشعی, و. (1391). مدیریت رسانه. تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه‌ها.
سرافرازی, ق. (1391). مالكيت رسانه بايد در دستان چه كسي باشد؛ بخش خصوصي، دولت يا عموم؟. ماهنامه مدیریت ارتباطات, 34.
مولانا, ح. (1390). مالکیت مطبوعات و رسانه‌ها. Retrieved 1398, from پرتال جامع علوم انسانی: yon.ir/hJggv

 

اخلاق روزنامه نگاری

اخلاق فردی در روزنامه نگاری

«باشگاه شما»، جایی است که دانشجویان، نخبگان و پژوهشگران علوم انسانی در آن، مقالات خود را با مخاطبان خود به اشتراک می‌گذارند. شما هم می‌توانید با ارسال مقالات علمی‌ژورنالیستی، بعد از ارزیابی توسط هیئت تحریریه باشگاه اندیشه، مقالات خود را منتشر کنید. دسترسی به سایر مقالاتِ «باشگاه شما».

| فرهنگ چارجوبی برای اخلاق است و اخلاق در آن چارچوب عمل می‌کند.

مبحث اخلاق، ازجمله مباحثی است‌ که پیچیدگی‌های خاصی دارد و نمی‌‌توان تعریف و توضیح واحدی از آن ارائه داد و به این دلیل است‌ که اخلاق در فرهنگ‌های مختلف و بسته به زمان و مکان از گدشته تا به امروز تغییر کرده است.  اخلاق مرزهای ظریفی دارد که با عدم دقت کافی امکان اینکه مورد غیر اخلاقی صورت پذیرد بسیار زیاد است. روزنامه نگاری به عنوان حرفه ای که ارتباط مستقیم با مردم دارد و بصورت آگاهانه یا ناآگاهانه روی مخاطب تاثیر می‌‌گذارد باید در حرفه خود عناصر مختلفی را رعایت کند و وارد خط قرمز‌هایی که در زندگی مردم وجود دارد، ورود نکند که محدودیت را اخلاق بوجود می‌‌آورد و از تجاوز به حریم‌های مردم جلوگیری می‌کند. عدم رعایت اخلاق در این رشته پیامد‌های خوبی برای روزنامه نگار و اربابان جراید به همراه ندارد زیرا روزنامه وابستگی زیادی به اعتماد مردم دارد و از بین بردن این اعتماد ضرر‌های سنگینی برای آنان دارد.  اهمیت مبحث اخلاق در روزنامه نگاری، تدریس آن در رشته‌های روزنامه نگاری و رسانه‌ها ضروری دانسته شده است.

اخلاق و فرهنگ

درباره موضوع اخلاق و تمام موضوعاتی که به اخلاق ختم می‌‌شود مسئله فرهنگ بسیار حیاتی است چون فرهنگ یک محدوده خاص از اخلاق را مشخص می‌‌کند و به آن شکل می‌‌دهد. درواقع فرهنگ برای اخلاق نوعی چارچوب است که براساس فرهنگ‌های مختلف، نوع چارچوب گذاری و محدودیت‌ها فرق می‌‌کند. حال باید تعریف بهتری از فرهنگ ارائه دهیم تا تاثیر آن در اخلاق را درک کنیم. فرهنگ، موضوعی است که مربوط به جامعه شناسی و انسان‌شناسی است و تعاریف متعددی برای آن ارائه شده و یک تعریف واحد و دقیق از آن  مطرح نشده است. ادوارد برنت تایلور اولین تعریفی را که از فرهنگ ارائه داد اینگونه بود «فرهنگ مجموعه پیچیده ای شامل دانشها، معتقدات، باورها، هنرها، صنایع فنون، اخلاق، حقوق و قوانین و آداب و رسوم و بالاخره تمام قابلیت‌ها و عادات و رفتاری است که انسان به عنوان عضو جامعه خود فرا می‌‌گیرد و در برابر آن جامعه وظایف و تعهداتی را در بر دارد».

در این تعریف، اخلاق بخشی از فرهنگ است‌ پس این دو در رابطه نزدیکی باهم قرار دارند و با توجه به این تعریف، اخلاق از فرهنگ تاثیر می‌‌پذیرد. سوالی که طرح می‌‌شود این است که چگونه فرهنگ باعث تاثیر  در اخلاق روزنامه نگاری می‌‌شود. با یک مثال می‌‌توانیم متوجه این موضوع شویم. روزنامه اعتماد در  18 فروردین سال1392 با انتشار خبری از قتل دختری به نام زیبا توسط ضرب چاقوی برادرش به علت نزاع خانوادگی در شهرستان گلوگاه خبر می‌‌دهد و علت نزاع خانوادگی ارتباط زیبا با مرد جوان است. آیا انتشار این خبر توسط روزنامه اعتماد اخلاقی است؟ آیا انتشار نام مقتول و اطلاعات شخصی وی توسط روزنامه اخلاقی است؟ همانطور که در قسمت بالا گفته شد فرهنگ چارجوبی برای اخلاق است و اخلاق در آن چارچوب عمل می‌کند. پس انتشار این اطلاعات توسط روزنامه از قبیل نام و اطلاعات شخصی براساس فرهنگ کشور می‌تواند اخلاقی باشد.

در غیر این صورت با این روزنامه مخالفت می‌‌شود. پیچیدگی موضوع اخلاق در اینجا بیشتر مشخص می‌‌شود. اینکه همین خبر در کشوری دیگر با فرهنگی متفاوت از فرهنگ ایران ممکن است به طرز دیگری منتشر شود و چگونگی انتشار این خبر بستگی به فرهنگی دارد که آن روزنامه در آن وجود دارد. سوالاتی که ممکن است در دیگر فرهنگ‌ها مطرح شود این است، آیا انتشار این خبر یا انتشار نام مقتول باعث آزار روحی خانواده مقتول می‌‌شود؟ آیا انتشار این خبر باعث عبرت گیری خانواده‌ها می‌‌شود یا خیر؟ سوالاتی که توسط یک روزنامه نگار طرح می‌‌شود از دل همان فرهنگی که روزنامه نگار در آن زندگی می‌کند برمی‌‌آید. می‌‌توانیم اینطور نتیجه گیری کنیم که انتشار اخبار با موضوعات مختلف بستگی به اخلاق دارد در واقع یک نوع فیلتر است‌ و اخلاق از یک فرهنگ که هر منطقه می‌‌تواند فرهنگ مخصوص به خود را داشته باشد، بوجود می‌‌آید.

اخلاق فردی و اخلاق روزنامه نگاری

اخلاق در قالب فرد و جمع قرار می‌‌گیرد یعنی اخلاق فردی که منحصر به فرد است‌ و اخلاق اجتماعی در اجتماع معنا پیدا می‌‌کند و تمام ارزش‌ها و هنجار‌ها اخلاقی مرتبط با اجتماع است‌. اخلاق فردى نیز ارزش‌هاى اخلاقى مربوط به حیات فردى انسان‌ها است که آدمى را فارغ از رابطه با غیر در نظر می‌گیرد و مراد از اخلاق اجتماعى؛ ارزش‌ها و ضدارزش‌هاى حاکم بر رابطه فرد با سایر انسان‌ها می‌باشد (اسلام کوئست نت, 1398). اخلاق فردی در روزنامه نگاری نقش دارد یا به تعبیری دیگر اخلاق شخصی روزنامه نگار می‌‌تواند نتایج مختلفی داشته باشد. در حرفه روزنامه نگاری بر اساس اخلاقیاتی که در فرهنگ‌های مختلف به صورت متفاوت از هم نمود پیدا می‌‌کند رشته ای از هنجار‌ها و ارزش‌ها مرتبط با روزنامه نگاری بوجود آمده و بعنوان چارچوبی برای روزنامه نگار است‌ و روزنامه نگار خارج از این چارچوب عمل نمی‌‌کند.

 

در حرفه روزنامه نگاری بر اساس اخلاقیاتی که در فرهنگ‌های مختلف به صورت متفاوت از هم نمود پیدا می‌‌کند رشته ای از هنجار‌ها و ارزش‌ها مرتبط با روزنامه نگاری بوجود آمده و بعنوان چارچوبی برای روزنامه نگار است‌ و روزنامه نگار خارج از این چارچوب عمل نمی‌‌کند.

 

حال مسئله ای که مطرح می‌‌شود این است که چرا فرد روزنامه نگار در این چارچوب عمل می‌‌کند و چه عوامل احتمالی ممکن است روزنامه نگار را از این چارچوب خارج سازد؟ پاسخ به این سوال که چرا روزنامه نگار در این چارچوب عمل می‌‌کند قبل از قوانینی که در حرفه روزنامه نگاری وجود دارد، اخلاق فردی تاثیر زیادی در این تصمیم که در چارچوب عمل کند یا خیر، دارد و این ارزشها و هنجار‌های درونی فرد هستند که برای انتشار خبر در تصمیم گیری روزنامه نگار دخالت می‌‌کنند. برای مثال درباره انتشار خبر تجاوز به دختری در تهران در روزنامه ابتدا هنجار‌ها و ارزش‌ها درونی فرد تصمیم گرفته و بعد از آن است که روزنامه نگار در چارچوب کلی عمل می‌‌کند. عوامل احتمالی که ممکن است روزنامه نگار خارج از این چارچوب عمل کند می‌‌تواند، عوامل درونی یا بیرونی باشد. عواملی شخصی، عواملی فردی در تصمیم گیری آن نقش دارد و درونی است‌. عوامل بیرونی هم قدرتی دارد که اختیار و عاملیت را از روزنامه نگار  برای انتشار خبر به دست خودش می‌‌گیرد، مانند روزنامه نگارانی که در ایران در دو جناح مختلف خبر منتشر می‌‌کنند.

اخلاق روزنامه نگاری

حرفه روزنامه نگاری از گذشته تا به حال با توجه به شرایطی در جوامع وجود داشته است، رسالت آن تغییر کرده و با چالش‌های جدیدی مواجه شده است. امروزه با پیشرفت ارتباطات و ابزارهای ارتباطاتی قبل از روزنامه نگار  اخبار مختلفی پخش می‌‌شود، درواقع اکثرا یک روزنامه نگار هستند. اما رسالت اصلی روزنامه علاوه بر گذشته که انتشار خبر درست بوده است امروزه باید حقیقت را  شفاف سازی کند. در عصر شبکه‌های اجتماعی روزنامه نگاران گاهی در ماراتن سرعت خبر رسانی از شهروند خبرنگاران جا می‌‌مانند و رسالت حرفه ای شان فقط با پی گیری خبر می‌‌تواند به سرانجام برسد. واقعیت این است که در دنیای خبر رسانی امروز، بیشتر اوقات تا روزنامه نگاران به خود بیایند تیر از کمان رها شده، خبر پخش شده و حالا راستی آزمایی آن وظیفه روزنامه نگار است (شبانی, 1397).

حریم خصوصی

حریم خصوصی، در روزنامه نگاری موضوعی است که همیشه جای بحث و بررسی دارد همچون مبحث اخلاق که در فرهنگ‌های مختلف رویکردی متفاوت دارد حریم خصوصی هم بسته به افراد و فرهنگ‌های مختلف، حریم خصوصی افراد گستره متفاوتی را در بر می‌‌گیرد. در روزنامه ورود به زندگی خصوصی دیگران دارای اهمیت بالایی است. تجاوز به زندگی خصوصی افراد در راس مسائل اخلاقی رسانه‌ها قرار می‌‌گیرد و به دلیل اهمیت موضوع اصل ششم اصول بین المللی اخلاق حرفه ای روزنامه نگاری که پایه ایی برای تهیه قوانین در سطوح ملی و منطقه ایی مجسوب می‌‌شود، به این موصوع اختصاص یافته است (محسنیان, 1383). تعریفی واحد که بتواند از حریم خصوصی مفهومی‌‌جامع و مانع ارائه دهد وجود ندارد و از این موضوعی تعاریف متفاوتی ارائه شده است.

حریم خصوصی از دو واژه حریم و خصوصی تشکیل شده است که حریم به آن محدوده ای گفته می‌‌شود که مختص به فرد است و خودش محدوده آن را مشخص می‌‌کند و این انتظار را دارد تا از دسترس دیگران در امان بماند و حالا دیگری می‌‌تواند دولت، رسانه‌ها، مطبوعات، مردم و غیره … باشد. حریم خصوصی را می‌‌توان به چهار قسمت تقسیم کرد: حریم اطلاعات، حریم جسمانی، حریم ارتباطات، حریم مکانی (فولادی, 1386). حریم اطلاعات، شامل اطلاعات شخصی افراد است‌ و مربوط به زندگی شخصی وی است که مسائل مختلفی را دربر می‌‌گیرد برای مثال روابط خانوادگی فرد.

تعارض حق دسترسی به اطلاعات و حریم خصوصی

حق دسترسی به اطلاعات به این معنا است‌ که، افراد این حق را دارند تا اطلاعاتی را که حق آنهاست بدانند و این اطلاعاتی که افراد حق دسترسی به آن را دارند شامل زندگی افراد نمی‌‌شود. رعایت حریم خصوصی افراد و آزادی شهروندان در دسترسی به اطلاعات، که همواره از موازین حقوق بشر شناخته می‌‌شود، در تخالف و تزاحم با یکدیگر نیستند. از این رو، همواره بر تبیین آزادی اطلاعات به مثابه دسترسی شهروندان به اطلاعاتی که نزد دولت است، تاکید می‌‌شود (فولادی, 1386). از طرفی حریم خصوصی شامل اطلاعاتی است‌ که انتشار آن غیر قانونی است‌. با برداشت نادرست از حق دسترسی به اطلاعات توسط افراد و انتشار اخبار مختلف زندگی اشخاص، با حریم خصوصی درتعارض و تقابل قرار می‌‌گیرد لذا اکنون سلبریتی‌های زیادی وجود دارند که این اطلاعات شخصی را برای شهرت بیشتر در اختیار عام قرار می‌‌دهند و به گونه ای موضوع حریم خصوصی و حق دسترسی به اطلاعات را دچار دگرگونی کرده اند.

منافع عمومی

بحث منافع عمومی ‌‌بسیار مفصل و دارای جوانب زیادی است‌ اما بصورت مختصر می‌‌توان تعریفی ارائه داد. منافع عمومی، سود و نفعی که برای عموم مشترک و همگی در آن سهیم باشند برای مثال خدماتی که دولت به مردم برای رفاه بیشتر می‌‌دهد. تعریفی دیگر از منافع عمومی: منافع عمومی ‌‌جایی است که اکثریت مردم در آن موضوع، ذینفع باشند که معمولا در تعارض با منافع شخصی و فردی است (فولادی, 1386). سوالی که مطرح می‌‌شود این است که رسالت روزنامه نگار در برابر منافع عمومی‌‌چیست؟ آیا باید این منفعت عمومی ‌‌را حفظ کند یا مربوط به حوزه روزنامه نگار نمی‌‌شود؟ روزنامه نگار برای حفظ و صیانت از منافع مردم موظف است چرا که روزنامه ابزاری برای اعمال قدرت توسط مردم به حکومت است.

البته باتوجه به نظریه  آزادی خواهانه اینگونه است‌( با توجه به اینکه در کشور رویکرد آزادی خوهانه وجود داشته باشد ). نظریه آزادی خواهانه می‌‌گوید، مطبوعات باید در خدمت کشف حقیقت و نظارت بر دولت نیز باشند در واقع رسانه وسایلی برای نظارت بر دولت و نیز برآوردن دیگر نیازهای جامعه می‌‌باشند (سورین & تانکارد, 1992). باتوجه به این نظریه مطبوعات مستقیما سلاح مردم برای پیگیری و درخواست منافع خود از حکومت می‌‌باشند، روزنامه نگار در تلاش برای انتقال مطالبه منافع توسط مردم و در صورت لزوم اهرم فشار برای به نتیجه رسیدن درخواست عموم باشد.

 

 

منابع
سورین, و., & تانکارد, ج. (1992). نظریه‌های ارتباطات. تهران: دانشگاه تهران.
شبانی, م. (1397, 7 ندارد). درباره اخلاق روزنامه نگاری. مدیریت ارتباطات, ص. 45.
فولادی, م. (1386, 12 ندارد). اخلاق روزنامه نگاری آسیب‌ها و چالش‌ها. معرفت, ص. 119_148.
محسنیان, ع. (1383, پاییز و زمستان ندارد). ورود رسانه‌ها به حریم خصوصی. پژوهش‌های ارتباطی, ص. 264_233.
 (1396, 5 18). مدیریت فرهنگی. بازيابی در 2 20, 1398، از http://www.farhangenab.ir: https://bit.ly/2W27Pdu
 (1398, 2 21). اسلام کوئست نت. بازيابی در 2 21, 1398، از http://www.islamquest.net: https://bit.ly/2LB7eLZ

 

 

صنعت رسانه

صنعت رسانه، وظایف و کارکردها

«باشگاه شما»، جایی است که دانشجویان، نخبگان و پژوهشگران علوم انسانی در آن، مقالات خود را با مخاطبان خود به اشتراک می‌گذارند. شما هم می‌توانید با ارسال مقالات علمی‌ژورنالیستی، بعد از ارزیابی توسط هیئت تحریریه باشگاه اندیشه، مقالات خود را منتشر کنید. دسترسی به سایر مقالاتِ «باشگاه شما».

| بیشتر رسانه‌هایی که گستره مصرف جهانی دارند به وسیله کسب‌وکار‌هایی آفریده می‌شوند که به دنبال پولند و می‌دانیم که صنایع رسانه ای بسیار سودآور بوده اند.

وقتی مردم می‌گویند «رسانه‌ها»، اغلب منظورشان از رسانه، یک چیز بسیار مشخص مثل برون داد‌های خبری، برون دادهای تلویزیونی، یا ایستگاه خبری محلی تلویزیونی است. نمونه‌های اصلی از صنایع رسانه ای شامل تلوزیون، رادیو، فیلم، مجلات، موسیقی، بازی‌های ویدیویی و روزنامه‌ها می‌شوند. این صنایع از میانه دهه1980 در نتیجه تغییرات کلی در اقتصاد واثرات دیجیتال سازی و جهانی سازی، تغییرات بسیار مهمی ‌را تجربه کرده اند (هیونز، لاتز, 1396).

با توجه به گسترش روز افزون فناوری در دنیا، تعدد رسانه‌ها، رو به گسترش است که در دسته بندی و گروه‌های گوناگونی قرار می‌گیرند:

1ـ رسانه‌های نوشتاری مانند مطبوعات، کتاب و مجلات

2ـ رسانه‌های شنیداری مانند رادیو

3ـ رسانه‌هایی مانند تلویزیون، سینما، اینترنت

4ـ رسانه‌های ابزاری مانند اعلامیه، بروشور، تابلوی اعلانات، کاتالوگ، پوستر، تراکت، پلاکارد، آرم، لوگو، فیلم‌های تبلیغی، فیلم کوتاه وبلند، سخرانی، همایش و تئاتر

5ـ رسانه‌های نهادی یا گروهی همچون روابط عمومی‌ها، شرکت‌های انتشاراتی، بنیاد‌های سینمایی

6ـ رسانه‌های فرانهادی همچون خبر گزاری‌ها، دفاتر روابط بین کارتل‌ها، بنگاه‌های سخن پراکنی و تراست‌های خبری، بنگاه‌های سخن پراکنی و تراست خبری، شرکت‌های چند ملیتی سازه، فیلم‌های سینمایی، شبکه‌های ماهواره ای (آرتمیس, رسانه وانواع آن, 1395).

کارکرد‌های رسانه‌ها

1ـ اطلاع رسانی خبری مهم ترین رسالت رسانه‌ها است.

2ـ نظارت، از طریق جمع آوری و توزیع اطلاعات در مورد رویدادهای محیط اطراف است.

3ـ همبستگی بخشی از جامعه در واکنش به رویدادهای محیط از طریق تفسیر و تحلیل اطلاعات و هدایت نحوه واکنش‌ها است.

4ـ انتقال میراث اجتماعی و تاریخی «فرهنگ» از نسلی به نسل دیگر.

5ـ تفریح و سر گرمی‌.

6ـ ابزار اقتصادی است، آگهی‌های تجاری، شرکت‌های هرمی‌، تبلیغات اینترنتی

7ـ اشتراک گذاری که ویژگی رسانه‌های نوین است (اسعدی، طاهری, مدیریت رسانه, 1393).

انواع رسانه‌ها

1ـ رسانه‌های شخصی: بیشتر مربوط به علایق، اندیشه‌ها، توانمندی‌ها، آثار، خاطرات، اشعار، تصاویر و درددل‌های افراد است.

2ـ رسانه‌های جمعی: مجموعه ابزارها و روش‌ها و مسیر‌هایی را که برای ایجاد ارتباط با مخاطبان انبوه به کار گرفته می‌شود رسانه‌های جمعی می‌گویند (اسعدی، طاهری, مدیریت رسانه, 1393).

وظایف وسایل ارتباط جمعی«رسانه‌ها»

1ـ وظایف خبری و آموزشی

2ـ وظایف راهنمایی و رهبری

3ـ  وظایف تفریحی و سرگرمی (اسعدی، طاهری, مدیریت رسانه, 1393).

فهم صنایع رسانه ای

بخش مهمی ‌از فهم صنایع رسانه ای نیازمند این است که وقتی مسئله خاصی را مطالعه می‌کنیم، بگوییم در مورد کدام رسانه‌ها یا محتوای رسانه ای صحبت می‌کنیم. ما بیشتر با متن‌های رسانه ای آشنا هستیم و می‌دانیم کجا دنبال محتوای مورد علاقه‌مان بگردیم و آیین‌های پیچده ای از کابرد رسانه‌ها را ایجاد کرده‌ایم که از جمله آن‌ها می‌توان به خواندن تیترهای خبری در بین نشست‌ها و کلاس‌ها، گوش دادن به موسیقی در حال حرکت، یا لم دادن در حین تماشای سریال‌های تلویزیونی در پسین یا غروب اشاره کرد. البته یک جنبه رسانه‌هاست که بیشتر مردم در آن بسیار کم می‌دانند و این است که چطور سازمان‌دهی می‌شوند و چطور به عنوان صنعت عمل می‌کنند.

بیشتر رسانه‌هایی که گستره مصرف جهانی دارند به وسیله کسب‌وکار‌هایی آفریده می‌شوند که به دنبال پولند و می‌دانیم که صنایع رسانه ای بسیار سودآور بوده اند. جلییان دویل، اقتصاددان رسانه، تبین ارزشمندی درباره فعالیت‌های صنایع رسانه ای ارائه می‌کند: «هدف کلی این است که دارایی فکری را بسازیم، آن را بسته بندی کنیم و درآمد آن را با فروش هر چه بیشتر آن به بیشترین تعداد مخاطبان و در بالاترین قیمت ممکن بیشینه کنیم» (هیونز، لاتز, 1396).

رسانه‌ها در آمریکا تا حدود زیادی ماهیت سرمایه داری دارند، چون وابسته به بخش خصوصی هستند و برای کسب سود فعالیت می‌کنند و به همین دلیل اصول نظام بازار بر فعالیت‌شان حاکم است. حتی رسانه‌هایی که برای کسب سود فعالیت نمی‌کنند یعنی فرستنده‌های دولتی و رسانه‌هایی که موسسات غیر انتفاعی آن‌ها را اداره می‌کنند، تحت تاثیر اصول حاکم بر اقتصاد بازار قرار دارند و این اصول بر فعالیت آن‌ها تاثیر می‌گذارد (صابری, 1393).

تاثیر این اصول بر فعالیت رسانه‌ها، درک چگونگی کاربرد آن‌ها در قبال رسانه‌ها را ضرورت بخشیده است. درک مسائل ناشی از فعالیت رسانه‌ها به عنوان شرکت‌های مجزا و مجموعه ای از شرکت‌ها که به تولید کالا و خدمات رسانه ای جهت استفاده مصرف کنندگان انفرادی و مجموعه مصرف کنندگان مشغول هستند ضروری است، بنگاه‌های ارتباطی برای تامین نیاز‌های خود جهت تولیدات و خدمات رسانه ای و کسب سود منابع کمیاب نظیر برق، کاغذ، نجهیزات، نیروی کار ماهر، برنامه اطلاعات را مصرف می‌کنند (صابری, 1393).

 

رسانه‌ها در آمریکا تا حدود زیادی ماهیت سرمایه داری دارند، چون وابسته به بخش خصوصی هستند و برای کسب سود فعالیت می‌کنند و به همین دلیل اصول نظام بازار بر فعالیت‌شان حاکم است. حتی رسانه‌هایی که برای کسب سود فعالیت نمی‌کنند یعنی فرستنده‌های دولتی و رسانه‌هایی که موسسات غیر انتفاعی آن‌ها را اداره می‌کنند، تحت تاثیر اصول حاکم بر اقتصاد بازار قرار دارند.

 

از آن جا که منابع مورد استفاده تولید کنندگان و مصرف کنندگان  کمیاب است، تولید کنندگان کالا‌ها و خدمات رسانه ای و مصرف کنندگان این گونه کالا‌ها وخدمات در تامین تمامی‌ خواسته‌ها و نیاز‌های خود با محدودیت روبه رو هستند از این روی تولید کنندگان و مصرف کنندگان تولیدات رسانه ای ناگزیرند تا در مورد چگونگی  تخصیص منابع خود به تولیدات رسانه ای و مصرف این تولیدات تصمیم گیری کنند (صابری, 1393).

صنایع رسانه ای در جامعه

سیاست مداران، تجارت پیشگان، فیلسوفان و شاعران از زمان نخستین مظاهر تکنولوژی‌های ارتباطی در پایان سده نوزدهم به این تکنولوژی‌ها علاقه‌مند شدند. نگرش‌های این ناظران بین امید‌های آرمان شهری در مورد ظرفیت رسانه‌ها برای ارتقای دموکراسی وفهم فرهنگی، تا محکوم کردن ترس آلود در مورد مغز شویی توده‌ها وتخریب فردیت در نوسان بوده است. نسخه‌های آرمان شهری از تکنولوژی‌های ارتباطی با پیدایش پخش گسترده رادیویی در دهه‌های آغازین سده بیستم قدرت زیادی پیدا کردند. پخش گسترده امکان یک تک انتقال برای رسیدن یک پیام در یک زمان به صد‌ها وحتی هزاران شنوده را فراهم کرد. از خیلی جهات این پیشرفت سر آغاز رسانه‌های توده وار سده ی بیستم، یا رسانه‌هایی بود که طراحی شده بودند تا اطلاعات و سرگرمی ‌را بین مخاطبان توده توزیع کنند (هیونز، لاتز, 1396).

صنعت رسانه‌های جمعی

صنعت رسانه‌های جمعی نیز ماندد اینترنت، شبکه جهانی وسایل ارتباطی است و دستیابی به اطلاعات بی پایان را امکان پذیر می‌سازد، اما در ورای این تشابهات، دو تفاوت عمده نهفته است: در اینترنت هر کسی می‌تواند پیامی ‌انتشار دهد در حالی که نشر ازطریق رسانه‌های جمعی در کنترل مالکین آنهاست (افضلی، صدقی, بی تا).

رسانه‌های جمعی در خدمت گفتمان، آموزش و دموکراسی مشارکتی نیستند و در عوض به گونه ای طراحی می‌شوند که تولیدات مورد نظر شرکت‌ها را به مصرف کنندگان برسانند و از پس افکار عمومی ‌برآیند (افضلی، صدقی, بی تا).

فلسفه رسانه‌های جمعی

فلسفه رساته‌های جمعی اصطلاحی است که که آن را اکثر کسانی که با مسائل ارتباط جمعی جمعی سروکار دارند به کار می‌برند ولی دانشمندان متخصص این رشته از به کار بردن آن پرهیز می‌کنند (قربانی, 1390).

ویژگی رسانه‌های جمعی

1ـ سرعت انتشار

2ـ نظم انتشار

3ـ گستردگی حوزه انتشار

4ـ تداوم انتشار

5ـ فراگیری و پوشش مخاطبان

6ـ دستیابی به قضاوت و داوری مخاطبان انبوه

7ـ آسانی دسترسی و هزینه نا چیز (قربانی, 1390).

نقش رسانه‌های جمعی

1ـ نقش منفی وسایل ارتباط جمعی: گروهی از متفکران و دانشمندان معتقدند که رسانه‌های جمعی وسیله‌هایی هستند در جهت تحکیم قدرت حکام و سرمایه داران.

2ـ گروهی دیگر نقش رسانه‌های جمعی به صورت منفعل می‌دانند و معتقدند که رسانه‌های جمعی وسیله‌هایی هستند در جهت تحکیم قدرت حکام و سرمایه داران.

3ـ نقش فعال وسایل ارتباط جمعی: وسایل ارتباط جمعی به خاطر پتانسیل‌های سرعت و پراکندگی وسیع می‌تواند در جهت ایجاد اتحاد و پیوستگی بین اقوام گوناگون مردم روی کره زمین نقش کاملا  فعالی را دارا باشد (قربانی, 1390).

کارکرد رسانه‌های جمعی

1ـ کارکرد نظارتی: کارکرد نظارتی رسانه‌های جمعی مبین اطلاع رسانی و آگاهی بخشی است، رسانه‌ها در این زمینه مخاطبان اجتماعی خود را از محیط اجتماعی خود آگاه می‌سازند تا واکنش‌های لازم را برای انطباق با آن داشته باشند، این کارکرد مخاطبان را از خطرات احتمالی محیطی آگاه ساخته و راه‌های مقابله با آن و یا جلوگیری از آن را گوشزد می‌کند.

2ـ کاردکرد آموزشی یا انتقال فرهنگ: هنگامی ‌که از آموزش رسانه ای سخن به میان می‌آید عموما کاربرد آن در مدارس و آموزش‌های راه دور تداعی شده و مورد توجه قرار می‌گیرد، در حالی که رسانه‌ها به ویژه رادیو و تلویزیون، ظرفیت‌ها و توانایی‌های بسیار گسترده تری برای آموزش در تمام سطوح و حوزه‌ها دارند و کارکرد آموزشی آن‌ها تمام اشکال و مواد رسانه ای را در بر می‌گیرد.

3ـ کارکرد نوگرایی و توسعه: امروزه وسایل ارتباط جمعی با انتقال اطلاعات و دانش‌های جدید و تبادل افکار و عقاید عمومی ‌در راه پیشرفت و توسعه فرهنگ و تمدن بشری نقش اساسی بر عهده دارند، عصر ما عصر تسلط بشر بر زمان و مکان، زمین و جهان است (قربانی, 1390).

 

 

منابع
اسعدی، طاهری, م. (1393, آبان). مدیریت رسانه. ص. 19.
افضلی، صدقی, م. (بی تا). برسی شیوه‌های نوین نظارت و کنترل بر رسانه. ص. 101.
آرتمیس. (1395, اذر 25). رسانه وانواع آن.
صابری, م. (1393, فرور دین، اردیبهشت). مدیریت استرازیک واقتتصاد رسانه‌ها. رسانه‌ها و بازار, ص. 7.
قربانی, ن. (1390, دی). تعریف رسانه‌های جمعی.
هیونز، لاتز, ت. (1396). فهم صنایع رسانه ای. تهران: لوگوس.
کوررسازی رسانه ای

کوور سازی رسانه‌ها و تاثیر آن در فرایند جهانی شدن

«باشگاه شما»، جایی است که دانشجویان، نخبگان و پژوهشگران علوم انسانی در آن، مقالات خود را با مخاطبان خود به اشتراک می‌گذارند. شما هم می‌توانید با ارسال مقالات علمی‌ژورنالیستی، بعد از ارزیابی توسط هیئت تحریریه باشگاه اندیشه، مقالات خود را منتشر کنید. دسترسی به سایر مقالاتِ «باشگاه شما».

| جریان اصلی رسانه‌ای امروز در انحصار چند کوور بزرگ است و تولید محتوای عمده محصولات رسانه‌ای را بر عهده دارند.

امروزه تمامی شرکت‌های خرد رسانه‌ای با انواع رسانه‌هایی که دربر می‌گیرند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اعم از سینما، رادیو و… غالبا تحت مالکیت سرمایه داران و شرکت‌های بزرگ رسانه‌ای هستند و خط مشی تعیین شده مالکان و ذی نفعان خود را دنبال می‌کنند. این شرکت‌های بزرگ در کنار رقابت با یکدیگر منافع مشترکی دارند و همین مسئله نیز منجر به حضور پر قدرت این شرکت‌ها در کنار هم شده است که اهداف مشترکی را دنبال می‌کنند. اگرچه هدف اصلی کسب سود بیشتر به نفع شرکت‌های بزرگ و مالکان اصلی رسانه‌ها است، اما انحصار رسانه‌ای امروزه علاوه بر سود دهی بالایی که برای صاحبان آن دارد و از سود آورترین صنایع به حساب می‌آید  می‌تواند منجر به آسیب‌های بسیاری شود. از جمله آسیب‌هایی فرهنگی که بیشتر کشورهای غیرصنعتی و مصرف کننده رسانه‌ها را در برمی‌گیرد. این انحصار رسانه‌ای در بازنمایی فرهنگ واحد جهانی غالبا جهت گیری‌های امپریالیستی دارد که در این مقاله به آن پرداخته خواهد شد.

کوورسازی رسانه‌ها

کوور سازی یکی از راهبرد‌های مرتبط با مالکیت است و با یکپارچه سازی مالکیت و قرار دادن تولیدات رسانه‌ای در درون شرکت‌های بزرگ و اغلب متنوع باعث تعویق ریسک ناشی از عدم اطمینان موفقیت کالاهای رسانه‌ای می‌شوند. کوور سازی به ادغام بخش‌های بیش تر متمایز صنایع رسانه‌ای در یک تک شرکت چتری اشاره دارد. تمرکز یا یکپارچه سازی مالکیت راهبرد دیگری است که اغلب درکنار کوورسازی مطرح می‌شود. اگرچه اصطلاح‌های کوورسازی و یکپارچه سازی اغلب باهم آمیخته می‌شوند اما بیشتر نگرانی‌ها در مورد تغییر در الگوهای مالکیت در چند سال اخیر بیشتر متوجه یکپارچه سازی بوده نه کوور سازی. عموما دو مکتب فکری در مورد مسئله کوورسازی وجود دارد. یک موضع را می‌توان با برخی ملاحظات به صورت «کوورسازی معادل یکدست سازی است» توصیف کرد.

پژوهشگران و منتقدان رسانه‌ای از جمله رابرت مک چسنی و بن بگدیکیان به تفصیل کوور سازی و یکپارچه سازی رسانه‌ها را گاه شماری کرده اند و اغلب با مثال‌هایی خطرات موجود در این هماراست‌های جدید مالکیتی را نشان داده اند (هیونز, 1396). اما سوالی مهمی ‌که در توضیح فرایند تمرکز شرکت‌های رسانه‌ای پیش می‌آید این است که این فرایند چگونه صورت می‌گیرد ؟ به گفته مورداک و گولدینگ در مقاله اولیه شان به نام «برای اقتصاد سیاسی ارتباط جمعی»(چاپ نخست، 1973)نقل شده در لافی (1396, ص. 254) تمرکز و تجمیع از سه فرایند نشئت می‌گیرد : ادغام، تنوع بخشی و بین المللی شدن. نخست، ادغام فرایندی است که طی آن شرکت‌ها در یک اقتصاد سرمایه داری مشغول فعالیت هستند که در آن پیوند‌ها و کسب اکثریت سهام یک شرکت روی می‌دهد. و دو نوع ادغام وجود دارد : عمودی و افقی. ادغام افقی به شرکت امکان می‌دهد تا کنترل خود را در یک بخش خاص از تولید رسانه‌ای یکپارچه کند و توسعه دهد و صرفه به مقیاس و منابع مشترک را به حداکثر برساند. ادغام عمودی زمانی روی می‌دهد که به یک مرحله از فرایند تولید علاقه مند است، عملکرد‌های خود را به مراحل دیگر همانند عرضه مواد خام و تامین تجهیزات سرمایه و سازمان دهی توزیع و خرده فروشی تسری می‌دهد(مورداک و گولدینگ، 1995) نقل شده در لافی (1396, ص. 254). فرایند دوم تمرکز تنوع است که زمانی روی می‌دهد که شرکتی که در یک بخش دارای منافعی است تقسیم می‌شود و علاقه خود را به بخش دیگری تسری می‌دهد (مورداک و گولدینگ، 1997) نقل شده در لافی (1396, ص. 256).  فرایند سوم و نهایی تمرکز بین المللی شدن است که توجه ما را به نگرانی‌های اساسی نظریه‌های امپریالیسم رسانه‌ای و فرهنگی معطوف می‌کند (لافی, 1396).

فرایند بین المللی شدن در عملیات کوور سازی رسانه‌ها از اهمیت بسیاری برخوردار است و فرایند مهمی‌ در سودآوری شرکت‌های بزرگ رسانه‌ای به حساب می‌آید. از این منظر این نکته حائز اهمیت است که امروزه بیشتر رسانه‌های دنیا در انحصار شرکت‌های بزرگ رسانه‌ای است و از اهداف این شرکت‌ها پیروی می‌کند.  هیچ امپراطوری در تاریخ کانال چند گانه رسانه‌ای شامل چند کانال تلویزیونی و ماهواره ای در اختیار نداشته که بتواند با صوت و تصویر کنترل شده به اعماق جامعه نفوذ کند. هدایت کنندگان این شرکت‌های برتر هیتلرها و استالین‌ها نیستند. آن‌ها بنیان‌گزاران بنگاه‌های آمریکایی هستند که امپراتورانشان ابزارهایی را در کنترل دارند که مردمان از طریق آن از جامعه‌شان با خبر می‌شوند. این بنگاه‌های اقتصادی مانند هر سلسله مراتب به هم تنیده به دنبال راه‌های همکاری هستند (بگدیکیان, 1385). شرکت‌های رسانه‌ای برتر به عمد و از سر تبانی انتخاب مردم را محدود  نکردند. دلیل اصلی آن که بزرگان رسانه به صاحبان عمده همه انواع رسانه‌ها تبدیل شده اند همین فرصت‌ها و قابلیت‌هایی است که برای پیشرفت دو سویه در شکل‌های مختلف رسانه‌ای وجود دارد. برای مثال هنر پیشه مرد یا زنی که تمام وقت در استخدام استودیوی فیلم سازی یک مجموعه چند منظوره رسانه‌ای است می‌تواند در شبکه ی تلویزیونی و کابلی و میزگرد‌های همان مجموعه ظاهر شود.

همینطور عکس‌هایش تزیین کننده روی جلد مجلات و نشریات همان مجموعه باشد. بدین ترتیب شکلی از رسانه باعث ارتقاء و پیشرفت شکل دیگری از همان مجموعه رسانه‌ای می‌شود (بگدیکیان, 1385). بنابراین امروزه غول‌های رسانه‌ای مالکیت بخش وسیعی از رسانه‌ها را بر عهده دارند که غالبا انگیزه‌های اقتصادی منجر به همکاری و مشارکت مدیران این شرکت‌ها با یکدیگر گشته است که منافع مشترکی را دنبال می‌کنند و یکی از دلایل شبیه بودن بیشتر تولیدات رسانه‌ای هم به همین علت است. این انحصار رسانه‌ای طرفداران دموکراسی را در غرب علی الخصوص آمریکا دچار نگرانی کرده است، زیرا این رسانه‌ها توانایی حذف و یا انتشار مطالب دلخواه خود را در جهت منافع خود دارند و این مسئله باعث تک صدایی شدن رسانه‌ها و تاثیرات یک سویه آن‌ها  بر مخاطب خواهد شد. علاوه بر این مسئله انحصار رسانه‌ای باعث نامتوازن شدن فرایند‌های جهانی شدن و غلبه رویکرد‌های امپریالیستی به تولیدات رسانه‌ای می‌شود.

 

امروزه غول‌های رسانه‌ای مالکیت بخش وسیعی از رسانه‌ها را بر عهده دارند که غالبا انگیزه‌های اقتصادی منجر به همکاری و مشارکت مدیران این شرکت‌ها با یکدیگر گشته است که منافع مشترکی را دنبال می‌کنند و یکی از دلایل شبیه بودن بیشتر تولیدات رسانه‌ای هم به همین علت است.

 

 غول‌های رسانه‌ای

در سال 2003 کنترل تمام رسانه‌هایی که بیست سال پیش در اختیار پنجاه بنگاه بود به دست پنج مرد افتاد . این پنج مرد علاوه بر پنجاه بنگاه پیشین بنگاه‌های دیجیتالی دیگری را صاحب شده اند که اکنون برای جمع شدن در یک جا حداقل فضایی به اندازه یک باجه تلفن لازم دارند. مسلم است که باجه تلفن جای تنگی است و این پنج نفر به زحمت در آن قرار می‌گیرند (بگدیکیان, 1385). هرچند که تقسیم بندی این پنج شرکت بزرگ دچار تغییراتی شده است اما انحصار رسانه‌ها در دست شرکت‌های بزرگ به قوت خود باقی است. تایم وارنر، والت دیسنی، کامکست و دایرکت تی وی از نمونه‌های آن هستند. اگرچه این چند غول رسانه‌ای بزرگ بنگاه‌هایی هستند چند ملیتی با ساختار عملیات مالی پیچیده اما اعضای خانواده مدیر عامل یا رئیس هییت مدیره از یک شرکت اعضای هیئت مدیره شرکت‌های تابعه هستند. یا آنکه هیئت مدیره یک شرکت دوستان و معتمدان مدیر عامل شرکت‌های دیگرند. فقط گاهی اوقات ژست روابط عمومی ‌می‌گیرند و یکی از اعضای هیئت مدیره را از میان کسانی انتخاب می‌کنند که نام و نشانی در بخش‌های انسان دوستانه برای خود دست وپا کرده است.

شرکت‌های درحال رقابت به لحاظ قانونی اجازه ندارند از اعضای هیئت مدیره مشترک استفاده کنند، اما در اکثر موارد اعضای هییت مدیره‌های شرکت‌های رقیب ارتباطات بسیار پیچیده ای دارند که به ندرت قانون را رعایت می‌کنند. این شرکت‌ها مالکیت حوزه‌های متفاوتی از رسانه‌ها را در اختیار دارند که حتی گاهی اوقات مضمون‌های متناقضی را در بر می‌گیرد که خود مویدی است بر اهمیت سودبری از رسانه‌ها با توجه به سلایق مخاطب که صاحبان شرکت‌ها را به تولید محتوای متفاوت وا می‌دارد. برای مثال مورداک صاحب روزنامه نیوزآودورلد است که به مسائل جنسی می‌پردازد و همینطور صاحب انتشارات واندروان هم هست که بالاترین تیراژ چاپ انجیل را در ایالت متحده دارد  (بگدیکیان, 1385). تولیدات رسانه‌ای و فرهنگی به شدت تحت تاثیر راهبرد‌های تجاری شکل گرفته پیرامون هم افزایی شرکت‌ها است که از هم پوشانی بین منافع رسانه‌ای مختلف شرکت‌ها بهره می‌برد(گولدینگ و مورداک ،2000 ) نقل شده در لافی (1396, ص. 257). هر چند که امروزه تحقق این هم افزایی بین بخش بخش‌های مختلف یک شرکت رسانه‌ای با تردید‌هایی همراه است اما در نهایت یکی از راهبرد‌های مهم سیاستگذاری رسانه‌ها برای سود آوری مطلوب می‌باشد. همچنین ممکن است این سوال پیش بیاید که در فرایند هم افزایی آیا وجود ابزارهای رسانه‌ای جدید در کنار رسانه‌های متاخر باعث به وجود آمدن رقابتی طاقت فرسا و در نتیجه استیلای یکی از این رسانه‌ها بر سایر رسانه‌ها نمی‌شود  و منجر نمی‌شود تا شرکت‌ها صرفا از یک نوع ابزار رسانه‌ای استفاده نمایند وسرمایه‌گذاری خود را بر بخش‌های دیگر متوقف کنند؟ برای پاسخ به این سوال باید گفت در کهکشان دیجیتال دیگر درست نیست که از رسانه‌های رقیب سخنی به میان آورد. پیشرفت‌های به دست آمده در فناوری دیجیتال و در شبکه‌های ارتباطات دور منجر به همگرایی رسانه‌ها و تبدیل آن‌ها به یک سیستم رسانه‌ای شده کلی ارتباطاتی شده است (دانسی, 1396).

بنابراین با همگرایی انواع رسانه‌ها شرکت‌های بزرگ رسانه‌ای با استفاده از انواع ابزار‌های ارتباطی بر قدرت خود می‌افزایند و یک کوور بزرگ از انواع رسانه‌های گوناگون را در خود جای می‌دهند. اما نباید از این مسئله غافل بود که یکی از علت‌های سودآور بودن این شرکت‌ها مخاطب شناسی دقیق آن‌ها است. پخش تولیدات متناسب با طیف مختلفی از مخاطبان که با انگیزه‌های اقتصادی صاحبان رسانه پیوند می‌خورد و برای رسیدن به این مقصود از نواع رسانه‌ها استفاده می‌شود. از دیدگاه اقتصاددانان سیاسی تداوم فرایند‌های اقتصادی تمرکز رسانه‌ای نه تنها سبب تهدید تنوع فرهنگی می‌شود بلکه همچنین بازتولید نابرابری‌های طبقاتی موجود را نیز به دنبال خواهد داشت (لافی, 1396).  با پیوند خوردن منافع صاحبان شرکت‌های رسانه‌ای و فرایند‌های بین المللی شدن آن‌ها موقعیت جدیدی در مواجه فرهنگ‌های گوناگون با رسانه‌ها شکل می‌گیرد.

 جهانی شدن و فرهنگ واحد جهانی

مارشال مک لوهان در دهه شصت اصطلاح «دهکده جهانی» را رایج کرد. منظور او از این اصطلاح تبیین جهانی است که توسط تلویزیون و دیگر شگفتی‌های عصر الکترونیک به هم پیوسته و به وسیله آن‌ها دگرگون می‌شود. وی در کتاب معروف خود به نام «شناخت وسایل ارتباط جمعی »پیش بینی کرد که کره زمین توسط یک شبکه اطلاعاتی در بر گرفته خواهد شد، دموکراسی در آن گسترش یافته و وضعیتی نشاط انگیز پیدا خواهد شد که در آن تفاهم و اتحاد جهانی و همچنین هشیاری عمومی ‌و جهانی برقرار است (بگدیکیان, 1989). جهانی سازی رسانه‌ای را تا حد زیادی به عنوان پدیده ای می‌شناسند که کوورهای بزرگ رسانه‌ای با سرپرستگی تجاری بر آن چیرگی دارند.

 

در کهکشان دیجیتال دیگر درست نیست که از رسانه‌های رقیب سخنی به میان آورد. پیشرفت‌های به دست آمده در فناوری دیجیتال و در شبکه‌های ارتباطات دور منجر به همگرایی رسانه‌ها و تبدیل آن‌ها به یک سیستم رسانه‌ای شده کلی ارتباطاتی شده است.

 

البته گسترش توزیع دیجیتال، مخصوصا توزیع اینترنتی، فرصت‌هایی برای محصولات رسانه‌ایِ ساخته شده در خارج از مراکز جهانیِ قدرت آفریده تا مخاطبانی از بخش‌های مختلف جهان را جلب کنند. به صورت خاص صنایع رسانه مستقر در جنوب جهانی یا آن کشورها و فرهنگ‌هایی که به لحاظ دارایی امید به زندگی و فراهم بودگی تکنولوژی و امکانات در پشت سر کشور‌های توسعه یافته قرار دارند ممکن است تلاش کنند تا از کاشت بازارهای فراملی دیجیتالی که می‌توانند به تامین مالی تولید رسانه‌ای محلی کمک کنند دستاورد‌هایی داشته باشند. بیشتر این کشور‌ها به لحاظ سنتی مصرف کننده رسانه‌های مدرن بوده اند نه تولید کننده آن‌ها اما نشانه‌هایی هست که کشندها برای این تولیدکنندگان و توزیع کنندگان رسانه‌ای کوچک تر در حال تغییرند. گردش و مصرف متن‌های رسانه‌ای که تحت سلطه کوورهای رسانه‌ای نیرومند نیستند یا آنچه ما به آن جهانی سازی جایگزین می‌گوییم معمولا از راه کانال‌های غیررسمی ‌و گاهی غیرقانونی در همه صنایع رسانه‌ای روی می‌دهد (هیونز, 1396). اما همچنان جریان اصلی متن‌های رسانه‌ای همان تولیدات کوورهای بزرگ است که در بازارهای سراسر جهان به صورت انبوه در دسترس می‌باشد. انواع نظریه‌های جامعه شناسی رسانه‌ها به ما نشان می‌دهد رسانه‌ها را به هیچ وجه نمی‌توان از لحاظ سیاسی بی طرف یا از لحاظ اجتماعی غیرذینفع به شمار آورد.

برای بسیاری مسئله کلیدی تمرکز مالکیت انواع رسانه‌ها در شرکت‌های مختلطی است که به ابر شرکت معروف اند. اگر سیاستمداران نگران مالکیت سلاطین مطبوعات بر روزنامه‌های کشورند پس مالکیت شرکت‌های فراملی رسانه‌ها نباید بسیار نگران کننده تر باشد؟ گو اینکه رسانه‌ها همیشه ابعاد بین المللی دارند مثل تهیه گزارش خبری و پخش فیلم در سراسر جهان. ولی تا دهه 1970 اکثر شرکت‌های رسانه‌ای در بازارهای داخلی معینی و مطابق قواعد حکومت‌های ملی عمل می‌کردند. صنعت رسانه‌ها هم به بخش‌های مختلف تقسیم می‌شد و سینما و مطبوعات و رادیو و تلوزیون عمدتا مستقل از هم عمل می‌کردند. ظرف چهل سال گذشته تحول کاملی در صنعت رسانه‌ها صورت گرفته است. بازار‌های ملی به روی بازار جهانی سیال گشوده شده و تکنولوژی جدید به ادغام انواع رسانه‌های متمایز گذشته منجر شده است.

جهانی شدن رسانه‌ها انواع افقی ارتباطات را وارد صحنه کرده است. اگر انواع سنتی رسانه‌ها تضمین می‌کردند که ارتباطات به شیوه عمودی در درون مرز‌های ملی صورت می‌گیرد جهانی شدن باعث ادغام افقی ارتباطات می‌گردد. حال ارتباطات و رسانه‌ها با سهولت بیشتر به فراسوی محدوده کشور‌ها گسترش می‌یابد(سربرنی محمدی، 1997) نقل شده درگیدنز. اما نظم نوین اطلاعات به طور یک دست توسعه نیافته است و بازتاب شکاف بین جوامع پیشرفته و جوامع در حال توسعه است. برخی محققان معتقدند نظم نوین را بهتر است «امپریالیسم رسانه‌ای»  بنامیم (1395, ص. 360). همچنین امروزه برخلاف پیش بینی‌های مک لوهان این دهکده جهانی نه تنها موجب تقویت دموکراسی نشده است بلکه بنیان‌های دموکراسی را نیز سست نموده است. شبکه‌های ارتباطات جمعی و تجمع رسانه‌ها در دست چند شرکت، امپراطوری‌های رسانه‌ای را ایجاد کرده اند. مردانی که این امپراطوری‌ها را اداره می‌کنند خداوندگاران دهکده جهانی هستند.

عده ای مثل «روبرت مرداک» و «رابرت مکول»  چهره‌هایی شناخته شده اند اما بعضی به قدری ناشناس هستند که بسیاری از آمریکاییان وقتی بشنوند بسیاری از مطالبی را که مطالعه می‌کنند توسط شخصیتی با شهرت اندک «گوتر اسلوح» اهل آلمان غربی منتشر می‌شود تعجب خواهند کرد(بگدیکیان, 1989). این انحصار ناقص جهانی رسانه‌های گروهی در چشم مصرف کننده آشکار و مرئی نیست. هنوز دکه‌های روزنامه فروشی پر از روزنامه‌ها و مجلات گوناگون و رنگارنگ با موضوعات متفاوت است. هنوز کتابفروشی‌ها و کتابخانه‌ها قفسه‌های متعدد انباشته از کتاب‌های مستقل را عرضه می‌کنند. اما اگر این شهر فرنگ درخشان به یکباره نابود شود و علایم و نشانه‌های کسانی که این محصول را در تصاحب دارند جایگزین آن‌ها گردد این تنوع از میان رفته و چند شرکت چند ملیتی مسلط فعلی بر صحنه حاکم خواهند شد(بگدیکیان, 1989).

امپریالیسم رسانه‌ای

جایگاه بسیار بالای کشورهای صنعتی و علی الخصوص آمریکا در تولید و اشاعه رسانه‌ها باعث شده بسیاری از صاحب نظران از امپریالیسم رسانه‌ای سخن به میان می‌آورند(هرمان و چامسکی، 2003) نقل شده در گیدنز. طبق این دیدگاه یک امپراتوری فرهنگی پا گرفته است و کشور‌های کم توسعه یافته، سخت آسیب پذیرند زیرا فاقد منابعی برای حفظ استقلال فرهنگی خویش اند (1395, ص. 360). این نگرانی ریشه در چیرگی جهان گستر نهادهای رسانه‌ای غربی دارد که به بیش از یک سده پیش باز می‌گردد. افزون بر آن نگرانی‌ها درباره صنعت رسانه اغلب در پیش زمینه عملیات‌های نظامی‌آمریکایی در کشورهای دیگر شکل گرفته اند چون آمریکا تا جنگ جهانی دوم رسما در اشغال سرزمین‌های خارجی یا امپریالیسم درگیر بود (هیونز, 1396). طبق نظریات پسا استعمارگرایی و روایت نظری استوارت‌هال از ایدئولوژی و به ویژه هژمونی به روابط قدرتی اشاره می‌کند که از بالا به پایین نیست بلکه به واسطه سطحی از گفت وگو با موافقت و پذیرش افراد حفظ می‌شود. طبق همین نظر در حالی که استعمارگرایی به اشغال نظامی ‌کشورهای دیگر اشاره دارد پسا استعمارگرایی به معنای شکل پوشیده تر از اشغال است که به تهاجم نظامی ‌نیاز ندارد بلکه در مقابل، با فرایند‌های امپریالیسم رسانه‌ای و فرهنگی مرتبط است.

بحث‌های‌ هال درباره دستور زبان نژاد (هال، 1995)نقل شده در لافی (1396, ص. 266)، بیانگر این است که گروه‌ها و اقلیت قومی‌ در فرهنگ‌های سفیدپوست غربی همچنان بر اساس گرایش نژادپرستانه به شکلی نادرست بازنمایی می‌شود. دستور زبان نژاد توسط متون رسانه‌ای همانند برنامه‌های مستند درباره روابط نژادی یا فیلم‌هایی درباره سیاه پوستان در جوامع سفیدپوست بیان می‌شود و تصاویر کنونی از اقلیت‌های قومی ‌به منزله دیگری را بازتولید می‌کند. علاوه بر آن نظریه شرق شناسی ادوارد سعید(چاپ نخست،1978) نقل شده در لافی (1396, ص. 259) ، با نظریه‌های امپریالیسم فرهنگی و رسانه شباهت‌هایی دارد. اما گرچه محققان امپریالیسم فرهنگی و رسانه‌ای جریان‌های اطلاعات و تبلیغات سیاسی را شناسایی کرده اند که عمدتا از کشورهای غربی به سوی کشورهای غیرغربی جریان پیدا می‌کنند، سعید نشان می‌دهد که چگونه غربیان بخش عمده تصویر بازنمایی شده از فرهنگ‌های غیرغربی را ساخته و پرداخته و به آن اعتبار بخشیده اند. به اعتقاد سعید مشرق زمین توسط غرب به منزله یکی از عمیق ترین و تکراری ترین تصاویر دیگری (سعید،1995) نقل شده در لافی (1396, ص. 260)، درک شده است. سعید اشاره می‌کند که متون شرق شناسی با وجود آنکه نژاد پرستانه و امپریالیستی بوده اند به گونه ای از طریق فیلتر‌های هژمونیک به درون آموزش و آگاهی غربی نفوذ کردند که سوگیری‌های ایدئولوژیک آن‌ها به شکل حقایقی عینی درباره شکاف عمیق تقسیم کننده مغرب زمین از شرق تبدیل شده است (لافی, 1396).

 

گرچه محققان امپریالیسم فرهنگی و رسانه‌ای جریان‌های اطلاعات و تبلیغات سیاسی را شناسایی کرده اند که عمدتا از کشورهای غربی به سوی کشورهای غیرغربی جریان پیدا می‌کنند، ادوارد سعید نشان می‌دهد که چگونه غربیان بخش عمده تصویر بازنمایی شده از فرهنگ‌های غیرغربی را ساخته و پرداخته و به آن اعتبار بخشیده اند.

 

طبق این نظریات تصویر بازنمایی شده از کشورهای شرقی در اختیار خود آنها نیز قرار می‌گیرد و به شناخت آن‌ها از خودشان نیز تاثیر می‌گذارد. این نوع شناخت از خود با ارائه سبک زندگی آمریکایی که توسط تولیدات رسانه‌ای آمریکایی منتشر می‌شود شرایط جدیدی از «چندرگگی فرهنگی» را برای کشورهای کمتر توسعه یافته ایجاد می‌کند که در آن بخش‌هایی از فرهنگ یک کشور با فرهنگ دیگر تلفیق می‌شود که این آمیختگی غالبا نامتوازن روی می‌دهد. با وجود طرفداری‌های بسیاری که از نظریه‌های امپریالیستی می‌شود بیان چند نکته ذیل آن شایان ذکر است. نخست، آنکه علاوه بر نظریات فوق روند‌های معکوسی وجود دارد که به نفع جریان کثرت گرای رسانه‌ها در سطح جهانی است. برای مثال یکی از این دست جریان‌های معکوس در جایی است که تولیدات رسانه‌ای در کشورهای مستعمره سابق معروف می‌شود و به کشورهای استعمارگر سابق فروخته می‌شود. علاوه بر آن امپریالیسم رسانه‌ای متکی بر مدل تزریق است که فرض می‌کند تولیدات فرهنگی غرب حامل ارزش‌های غرب است که به مصرف کننده منفعل سراسر جهان تزریق می‌شود. با این همه رشد مطالعات مخاطبان به ما نشان می‌دهد که مصرف کنندگان فعال اند نه منفعل و ممکن است پیام تولیدات رسانه‌ای را رد یا تعدیل کنند(گیدنز, 1395).

نتیجه گیری

بر اساس آنچه که گفته شد جریان اصلی رسانه‌ای امروز در انحصار چند کوور بزرگ است و تولید محتوای عمده محصولات رسانه‌ای را بر عهده دارند. همین مسئله منجر شده تا منتقدانی نظریات امپریالیستی را بیان نموده و انتقادات خود را متوجه مالکیت رسانه‌ها و کوورهای بزرگ رسانه‌ای بدانند. با تمام این‌ها ما چه بخواهیم و چه نخواهیم در جهانی آکنده از تولیدات رسانه‌ای زندگی می‌کنیم که کوور‌های بزرگ برای ما طراحی کرده اند و با بازنمایی جهان پیش رویمان را از طریق تفسیرهای نشانه شناسی این تولیدات مواجه می‌شویم. بنابراین تمام ملت‌هایی که خواهان حفظ فرهنگ خود درکنار حفظ مقیاس‌های جهانی و استفاده از تولیدات رسانه‌ای متعدد هستند باید یک سلسله اقداماتی را انجام دهند تا هویت ملی خود را حفظ نمایند و علاوه بر آن تحت تاثیر بازنمایی‌هایی رسانه‌ای از هویت و فرهنگ ملی خود قرار نگیرند.

یکی از راهبردهایی که امروزه در سراسر جهان از آن استفاده می‌شود تاسیس مرکز رسانه‌ای مستقل یا ایندیمدیاست که مجموعه جهانی تولیدات رسانه‌ای مستقل است که به جنبش ضد جهانی شدن وابسته است (گیدنز, 1395). راهبرد دیگری که به بخش‌های داخلی هر کشوری مربوط می‌شود بحث تربیت مخاطب فعال است به گونه ای که مخاطبان در برخورد با انبوهی از تولیدات رسانه‌ای حالت منفعلانه نداشته باشند و محتواهای متنوع رسانه‌ای را مطابق با خوانش خود تفسیر و تعدیل نمایند. علاوه برآن دولت‌ها باید متوجه این موضوع باشند که سانسور بسیاری از محتواهای رسانه‌ای و عدم اجازه ی ورود تکنولوژی‌های جدید به درون هر کشوری مانع جدی بر سرراه پیشرفت کشور‌ها است و باید از اتخاذ این راهبرد جلوگیری شود.

در عوض دولت‌ها باید با بسط و توسعه سواد تکنولوژیک و رسانه‌ای بین اقشار مختلف مردم سطح کارآمدی استفاده از تولیدات رسانه‌ای را افزایش دهند. همچنین اتخاذ سیاست‌هایی مبنی بر پیشبرد کشور به سمت تولید کالاهای رسانه‌ای در سطح استاندارد بین المللی می‌تواند اقدام مناسبی در جهت عملیات‌های ضد انحصاری مالکیت رسانه‌ها باشد، هر چند که این امر به دشواری قابل تحقق است. در پایان این نکته شایان ذکر است که کوور‌های بزرگ رسانه‌ای برای فروش بیشتر محصولاتشان در نقاط مختلف جهان نیاز به شناخت قواعد محلی و فرهنگ عرفی این نقاط دارند تا تولیدات خود را مطابق خواست و پسند مردم نقاط مختلف تولید نمایند بنابراین خود این مسئله تا حدودی می‌تواند موید ابطال نظریه‌های شکل گیری فرهنگ واحد جهانی باشد.

 

 

 

فهرست منابع
بگدیکیان, ب. ا. (1385). انحصار نوین رسانه‌ای. (ع. عبادتی, مترجم) روایت فتح.
بگدیکیان, ب. ا. (1989, ژوئن 12). خداوندگاران دهکده ی جهانی.
دانسی, م. (1396). فهم نشانه شناسی رسانه‌ها. (گ. میرانی, مترجم) انتشارات علمی‌ و فرهنگی.
گیدنز, ا. (1395). جامعه شناسی . (ف. ساتن, تدوين, & ه. نایبی, مترجم) نشر نی.
لافی, د. (1396). موضوعات کلیدی در نظریه ی رسانه‌ها. (ی. نوربخش, مترجم) انتشارات علمی‌ و فرهنگی.
هیونز, ت. (1396). فهم صنایع رسانه‌ای. (ا. ش. قاسمی, مترجم) نشر لوگوس.

 

روزهای سخت رسانه چاپی

«باشگاه شما»، جایی است که دانشجویان، نخبگان و پژوهشگران علوم انسانی در آن، مقالات خود را با مخاطبان خود به اشتراک می‌گذارند. شما هم می‌توانید با ارسال مقالات علمی‌ژورنالیستی، بعد از ارزیابی توسط هیئت تحریریه باشگاه اندیشه، مقالات خود را منتشر کنید. دسترسی به سایر مقالاتِ «باشگاه شما».

| تیراژ روزنامه بسیار پایین آمده که نشان می‌دهد جمعیت بسیار کمی ‌در کشور مشغول به خواندن روزنامه هستند.

در این مقاله قصد داریم به طور اجمالی نگاهی به رسانه‌های چاپی و به طور خاص روزنامه‌ها داشته باشیم و بررسی کنیم که چرا با پدید آمدن و رشد رسانه‌های نوظهور و جدیدی همچون تلویزیون و سینما و شبکه‌های اجتماعی ، این رسانه‌ها همچنان به کار خود ادامه می‌دهند؟

در همه کشورها با عدم علاقه جوانان به اخبار در روزنامه‌ها مواجه هستیم اما در مورد اینکه آیا فضای مجازی باعث شده است مردم از رسانه‌های چاپی رویگردان شوند نگاهی به آمار می‌کنیم. در بین ۵۰ روزنامه پرتیراژ جهان ژاپن، هند و چین بیشترین روزنامه‌ها را دارند. آمریکا، آلمان، بریتانیا، کره‌جنوبی و… جزء این ۵۰ روزنامه هستند. بیشترین تیراژ روزنامه در جهان مربوط به کشور ژاپن است که روزانه ۹ میلیون و ۶۰۰ هزار نسخه چاپ می‌کند. در سال ۲۰۱۲ این روزنامه ۱۰ میلیون تیراژ داشته است. به نوعی ۴۰۰ هزار نسخه کاهش تیراژ داشته است. بنابراین کشوری با این مهد تکنولوژی با جمعیت ۱۲۷ میلیون نفر تیراژ مطبوعاتش آنقدر کاهش پیدا نکرد. ژاپن ۱۱۵ روزنامه دارد به نوعی که به ازای هر ۱۰ نفر ۶ روزنامه منتشر می‌شود (امامی, خبرگزاری ایسنا, 1398) .

سومین روزنامه پرتیراژ متعلق به یک روزنامه هندی است که پنج سال پیش سه میلیون نسخه در روز منتشر می‌کرد. سال ۲۰۱۵ تعداد این روزنامه به ۴ میلیون نسخه رسید و افزایش پیدا کرد! کل تیراژ مطبوعات هند در سال ۲۰۰۵، ۷۹ میلیون نسخه بود. ۶ سال بعد یعنی در سال ۲۰۱۱ این میزان به ۳۳۰ میلیون نسخه رسیده است یعنی چهار برابر شده است. بنابراین اگر کاهش تیراژ مطبوعات در دنیا یک پدیده جهانی است اما در کشورهایی که مطرح شد این مساله کاملا متفاوت است. در ایران ۲۰۰ روزنامه منتشر می‌شود. سال ۹۲ تیراژ کل مطبوعات یک میلیون و ۲۰۰ هزار نسخه بوده است که متاسفانه در سال ۹۶ به زیر ۸۰۰ هزار نسخه رسیده است. حتی در برخی آمار این میزان به ۶۰۰ هزار تیراژ هم مطرح شده است (امامی, خبرگزاری ایسنا, 1398)

در این آمارها مشاهده کردیم که سیر کلی صنعت رسانه‌های چاپی و به طور خاص روزنامه‌ها رو به افول است که این پدیده میتواند معلول عوامل بسیاری باشد از جمله : 1. همه گیر تر شدن تلویزیون 2. رشد فضاهای مجازی 3. کیفیت پایین محتوای مطبوعات

اما هر عامل چطور می‌تواند به طور مستقیم بر تیراژ روزنامه‌ها اثرگذار باشد ؟ مورد اول یعنی همه گیرتر شدن تلویزیون به دو دلیل میتواند بر صنعت رسانه‌های چاپی اثرگذار باشد . اول و مهمتر اینکه اساسی ترین کاربرد تلویزیون سرگرمی‌ عامه مردم است . یعنی طبیعتا اقبال عمومی ‌مردم را به سوی سرگرمی ‌سوق می‌دهد و فرهنگ عمومی ‌را تبدیل به فرهنگی، سرگرمی‌طلبانه میکند. پس به تبع این اتفاق دیگر افراد کمتری هستند که به دنبال آگاهی یافتن از اخبار روز و تحلیل‌های روزنامه نگاران باشند و حتی در مورد روزنامه‌هایی که به سرگرمی ‌می‌پرداختند نیز قطع و یقین بدون تغییر ساز و کار‌های خود نمی‌توانند در مقابل رسانه سرگرم کننده‌ای چون تلویزیون قد علم کنند . اما دلیل بعدی آنکه حتی اگر کسانی در مقابل فرهنگ سرگرمی‌طلبانه مقاومت کنند و هنوز خواهان اگاهی و دانستن اخبار روز باشند دیگر نیازی نمی‌بینند تا به رسانه‌های چاپی و روزنامه‌ها رجوع کنند، چرا که آنها نیز می‌توانند بدون خرج اضافه برای خرید روزنامه‌ها از طریق تلویزیون به محتوای دلخواه خویش دسترسی پیدا کنند .

 

اساسی ترین کاربرد تلویزیون سرگرمی‌ عامه مردم است . یعنی طبیعتا اقبال عمومی ‌مردم را به سوی سرگرمی ‌سوق می‌دهد و فرهنگ عمومی ‌را تبدیل به فرهنگی، سرگرمی‌طلبانه میکند. پس به تبع این اتفاق دیگر افراد کمتری هستند که به دنبال آگاهی یافتن از اخبار روز و تحلیل‌های روزنامه نگاران باشند و حتی در مورد روزنامه‌هایی که به سرگرمی ‌می‌پرداختند نیز قطع و یقین بدون تغییر ساز و کار‌های خود نمی‌توانند در مقابل رسانه سرگرم کننده‌ای چون تلویزیون قد علم کنند.

 

اما تاثیر فضای مجازی بر تیراژ روزنامه‌ها ، که آمار‌ها نشان می‌دهد بسیار بیشتر از تاثیر تلویزیون نیز بوده است . از مزیت‌های روزنامه‌ها در مقابل تلویزیون ، این بود که برنامه‌های تلویزیون را شخص باید منتظر ساعت پخش آن یا حتی در خود برنامه منتظر پخش خبر دلخوان خود باشد ، یا اینکه وقتی برنامه پخش می‌شد دیگر به آن دسترسی نداشتند یا اینکه سرعت دیدن برنامه‌های تلویزیونی بسیار پایین تر از سرعت خواندن همان خبر در روزنامه است ، اما روزنامه این مزیت‌ها را داشت که خواننده می‌تواند بسیار راحت و بدون صرف زمان اضافی به خواندن خبر‌های مطلوب خود بپردازد و یا حتی امکان رجوع دوباره و یا چندباره به متن را داشت . به وجود آمدن فضاهای مجازی و رشد روز افزون آنها این مشکل تلویزیون در برابر روزنامه‌ها را حل کرد و تقریبا تمام این قابلیت‌های روزنامه را نیز برای مصرف کنندگان رسانه فراهم آورد. اما صحبت از محتوای مطبوعات نیز پیش آمد . متاسفانه مطبوعات ما ذائقه و نیاز مخاطبان را درک نکرده است  (امامی, خبرگزاری ایسنا, 1398) . یعنی مطبوعات ما همچنان که در سابق فعالیت می‌کرده اند هنوز هم با همان روش‌ها و معیارهای کاری گذشته به فعالیت‌های خودشان ادامه می‌دهند.

در صورتی که طبعا پس از بوجود آمدن رسانه‌های قدرتمند جمعی همچون تلویزیون و شبکه‌های اجتماعی باید هم در ساختار‌های خود ( همچون بسیاری از مجلات ، از جمله مجله دانستنیها ، که تلاش‌هایی برای تغییر ساختار‌های خود به ساختارهای تکنولوژیک بوده و هستند و البته این اتفاق، خود، می‌تواند از عوامل رشد و حفظ این مجله باشد ) و هم در محتواشان تغییراتی ایجاد میکرده‌اند تا همچنان بتوانند باب میل و مطابق ذائقه باقی بمانند اما در ساختار روزنامه‌ها چنین تغییری مشاهده نمی‌شود. علاوه بر این باید در بحث محتوا به نکته دیگری نیز اشاره کنیم و آن بحث آزادی بیان است. از عوامل بسیار مهمی ‌که میتواند در کاهش تیراژ روزنامه‌ها موثر باشد ، میزان عاملیتی ست که روزنامه نگاران در نگارش متنشان دارند . وقتی آزادی بیان نباشد به طبع همه روزنامه‌ها باید صرفا به سمت نگارش به سود سرپرستگی‌های دولتی و حکومتی رفته و همان متنی را بنویسند که سرپرستگی اجازه انتشار به آن بدهند . اینگونه میشود که روزنامه‌ها دچار خودتنظیمی ‌و یا به عبارت بهتر خود سانسوری شده و مطالب شان همه شبیه به هم می‌شوند. قطعا مردم هم علاقه ای به خواندن مطالب تکراری نداشته و نتیجه این امر کاهش تیراژ روزنامه‌هاست.

نتیجه تمام این مطالبی که یاد شد آن است که تیراژ روزنامه بسیار پایین آمده که نشان می‌دهد جمعیت بسیار کمی ‌در کشور مشغول به خواندن روزنامه هستند.  اما با تمام این احوال که یاد شد ، هنوز هم روزنامه‌ها به حیات خود ادامه می‌دهند و به احتمال بسیار قوی، به دلایل زیر، ادامه هم خواهند داد ( همانطور که رادیو نیز پس از اختراع تلویزیون و سینما و شبکه‌های مجازی توانست به حیات خود ادامه دهد. ) . اولین دلیل ، هزینه‌های بسیار بالای دیگر رسانه‌ها نسبت به رسانه‌های چاپی ست ، بطور مثال شخصی که میخواهد پیامی ‌را به جامعه تزریق کند ، ساخت یک فیلم میتواند برای او بسیار پر هزینه تر از نوشتن در ستون یک روزنامه باشد. دلیل بعدی عاملیت بیشتر روزنامه‌ها نسبت به فیلم یا رسانه‌هایی از این قبیل است. یعنی عوامل یک روزنامه می‌توانند در یک روز مطالبی بسیار متفاوت با خواست سرپرستگی‌های حکومتی منتشر کنند چون طبعا روزنامه‌ها ، روز به روز ، منتشر شده و نظارت بسیار کمتری ( پیش از انتشار ) بر آنها ممکن است .

دیگر دلیل بر تداوم حیات روزنامه‌ها ، حقیقی بودن و عینی بودن آنهاست. یعنی آن مطلبی که در روزنامه چاپ می‌شود برای همیشه باقی میماند و تبدیل به یک سند دائمی‌میگردد که برای همیشه میتوان به آن رجوع کرده و ارجاع داد اما رسانه‌های مجازی از قبیل تلویزیون و سینما و فضاهای مجازی چنین قابلیتی ندارند و هر وقتی ممکن است دستخوش سانسور یا تغییر مناسب با احوالات زمانه بشوند. از دلایل دیگر میتوان به این دلیل فرهنگی اشاره کرد که :  خواندن ، نشانه نخبه بودن و فرهیخته بودن افراد است ، یعنی افرادی که می‌خواهند در جامعه به عنوان فرهیخته و نخبه شناخته شوند ترجیح می‌دهند بگویند : خواندم به جای آنکه بگویند : شنیدم ، یا دیدم . البته این خواندن در رسانه‌های دیگر چون شبکه‌های مجازی هم ممکن است اما هم بدلیل ذکر شده ( سند دائمی ‌نبودن آنها ) و هم دلیل مضر بودن تکنولوژی‌های ارتباطی ، هنوز هم روزنامه‌ها مرجع کسانی هستند که میخواهند مطالعه ای انجام دهند. در نهایت بسیاری ازین ادله به می‌فهماند که ذات تکنولوژیک رسانه ای چون روزنامه عامل ادامه حیات آن است و این جمله ذهن ما را به جمله ی مک لوهان که می‌گوید : رسانه پیام است (لوهان, 1964) متبادر می‌کند.

 

منابع:
امامی, ح. (1398, اردیبهشت 22). خبرگزاری ایسنا. بازيابی در آذر 27, 1396، از https://bit.ly/2PYoYPX
لوهان, م. م. (1964). برای درک رسانه‌ها. (س. آذری, مترجم) تهران: سروش. بازيابي 1377