توسعه اجتماعی و چالشهای پیش رو
- نوشته شده : باشگاه اندیشه
- 14 آگوست 2018
- تعداد نظرات :0
مطلب ذیل متن سخنرانی دکتر پرویز پیران با عنوان توسعه اجتماعی است که در دفتر طرحهای ملی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایراد شده ،که به صورت مقاله تنظیم شده است .
جستوجو در مفهوم توسعه اجتماعی نشان میدهد که بیشترین موضوع قابل دسترسی کاربرد سنتی توسعه اجتماعی ،به مقوله روانشناسی کودک میپردازد و فرآیند اجتماعی شدن کودک در مراحل مختلف رشد را بررسی میکند . اساساً کاربرد توسعه اجتماعی سابقه چندانی ندارد شاید عجیب تر این باشد که در سال 1997 سازمانهای جهانی مرتبط با مساله توسعه ، بانک جهانی و برنامه عمران سازمان ملل متحد (UNDP) این برنامه را به عنوان بخش مستقل در نظر گرفت و در واقع بخش مجزایی با عنوان توسعه اجتماعی افتتاح شد. به هر صورت، مفهوم روشنی از توسعه اجتماعی در دست نیست و مفاهیم مغشوشی وجود دارد. سالها توسعه اجتماعی – اقتصادی به صورت توام اجرا میشد و این سئوال برای برنامه ریزان مطرح بود که چرا باید مقوله اجتماعی را جدا از مفهوم توسعه اجتماعی به عنوان فردا یاد کرد.
بررسی بهترین لغت نامه های جامعه شناسی از سال 1950تا 1996 نشان می دهد که در آنها به مساله توسعه اجتماعی هیچ اشارهای نشده است. برای ذکر مثال میتوان از لغتنامه جامعه شناسی که «دانکن » در سال 1970 تدوین کرده و ده بار تجدید چاپ شده است و همچنین لغت نامه مدرن جامعه شناسی نام برد که به وسیله «تئودورسن » تدوین شده است و در آن نیز اشارهای به موضوع توسعه اجتماعی نشده است. از سوی دیگر با بررسی لغتنامه های مختلفی که رویکرد چپ گرا دارد نیز به نکتهای درباره موضوع توسعه اجتماعی دست نخواهیم یافت. با توجه به فقر منابع اطلاعاتی موجود در زبان فارسی میتوان پیش بینی کرد که وضعیت ایران نیز به همین صورت است. به طور مثال در بررسی چندین مجله سیاسی مانند «نامه علوم اجتماعی» یا «بولتنهای انجمن جامعه شناسی ایران» فقط یک مقاله ارزشمند به قلم آقای فکوهی بود که البته در آن مقاله ،توسعه اجتماعی به معنای واقعی به کار نرفته است بلکه بحث از مدیریت و کاربرد توسعه اجتماعی مطرح شده در مجامع جهانی در سال 1995 است.
استقلال توسعه اجتماعی از توسعه اقتصادی
جان کتیرنی یکی از برجستهترین کارشناسان سازمان ملل و بانک جهانی است که عهده دار برنامه ریزی برای توسعه جهانی در جوامع جهان است . استاد دانشگاه لس آنجلس به درخواست سازمان ملل و بانک جهانی در ژوئن سال 2002 جزوه تدوین شدهای از توسعه اجتماعی به عنوان مقولهای که در برگیرنده بخشی از توسعه بوده است نام میبرد و اظهار میدارد که توسعه اجتماعی بر کنش و واکنشها و روابط انسانی تأکید میکند. با دقت به این تعریف درخواهیم یافت که این عبارت شامل ویژگیهای سنتی یک تعریف نیست . تلاش و همکاری گروههای مختلف بر موضوع توسعه اجتماعی قابل توجه است . تلاش این گروهها منجر به تدوین یک منبع اطلاعاتی با موضوع توسعه اجتماعی در قالب جزوه شد که در تاریخ سیزده نوامبر 2003 منتشر شد. توسعه اجتماعی در این جزوه به معنای تامین کننده آینده برای همگان به کار رفته است و این مساله را دگرگونی اجتماعی مثبت دانستهاند. در این مرحله نیز تنها از توسعه اجتماعی تعریفی به میان نیامده است بلکه یک واژه ارزش داورانهای با نام دگرگونی اجتماعی مثبت ،مطرح شده است.
هدف تعاملی و بزرگ بنیان گذاران علم جامعه شناسی مانند هربرت اسپنسر، آگوست کنت و دورکیم و سایرین نیز رسیدن علم جامع شناسی به ارزشها وفضایل جهان شمول بوده است. واژه مثبت نیز به همان میزان ارزش داورانه است که هدف بنیان گذاران جامعهشناسی به دگرگونیهای اجتماعی مثبت و کشف ارزشهای جهان شمول متمایل است.
رخدادهایی مانند انقلاب کبیر فرانسه و انقلاب صنعتی، متفکران را بر آن داشت که دگرگونیها به صورت انقلابی درنیاید و بنیان جامعه را از بین نبرد. بنابراین چه مستقیم و چه غیر مستقیم صحبت از دگرگونیهای مثبت و منفی و بنیان نهادن علمی شد که دگرگونیهای مثبت را در جامعه پیگیری کند. واژهای که بعدها در دانشگاه هاروارد به نام مهندسی اجتماعی رایج شد. شاید بتوان با این موضوع کاربرد یک واژه ارزش داورانهای مانند مثبت را توضیح داد ولی در نهایت متوجه خواهیم شد که توجیه جایگاهی ندارد وپذیرش این واژه کلی به صورت مقطعی چاره کار است. در یک تعریف ناکام دیگر از توسعه اجتماعی که با استناد به سند موجود در یونسکو، میتوان از آن نام برد؛ میشود گفت که توسعه اجتماعی فرایند توانمند سازی گروههای فقیر و محروم، افزایش امکانات بالفعل و ظرفیت سازی و در اختیار گذاشتن ظرفیتهای موجود برای فقر است.
با دقت به این تعریف، واژه های فقر محرومیت برجسته میشود. مساله دیگر نیز برابری و آماده سازی نهادها برای پیگیری الگوهای برابر خواه در زمینه های گوناگون است. این مشکل تا برگزاری گردهمایی سران 117 کشور جهان درماه مارس 1995 در کپنهاک دانمارک ادامه دارد.
این گردهمایی، سران را متعهد به انجام اقداماتی میکرد که میتواند اندیشمندان را به اجماع نظر درباره توسعه اجتماعی برساند و موارد تعهدات را موضوع توسعه اجتماعی تلقی کند. اقدامات فوق بدین شرح است:
1. ایجاد فضای توانمندساز یا قابلیتزا در زمینههای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، حقوقی و فرهنگی در جهت دستیابی آحاد مردم به توسعه اجتماعی.
2. ریشهکنی فقر در جهان از طریق اقدامات مرتبط ملی و بین المللی به عنوان ضرورت اجتناب ناپذیر رسالت اخلاقی، اجتماعی سیاسی و اقتصادی نوع بشر و دولتها به عنوان نمایندگان مردم.
3. تلاش برای تحقق اشتغال دائم به عنوان اولویت اساسی در سیاستهای اقتصادی و اجتماعی و توانمندسازی همه افراد برای تأمین نیازهای اساسی خود به وسیله اشتغال مولد و آزادنه.
4. بهبود یکپارچگی اجتماعی از طریق تقویت ثبات اجتماعی و ایجاد جامعهای عادلانه و امن بر اساس رویکرد حقوق بشر.
5. رعایت کامل تمامی حقوق انسانی زنان و بهبود شرایط آنان در دستیابی به برابری با تاکید بر تقویت نقش مشارکتی آنان در زندگی سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی.
6.دستیابی همگانی به آموزشهای کیفی با توجه به بالاترین استانداردهای سلامت فیزیکی و ذهنی و دسترسی همگانی به مراقبتهای بهداشتی اولیه.
7.بسیج و تخصیص بهینه و کارآمد منابع اولویتهای توسعه، بهویژه توسعه نهادهای دموکراتیک.
8. هزینه کردن بیشتر و ارتقای سرمایهگذاری در برنامههای اجتماعی و ارزیابی دائمی با توجه به توسعه اجتماعی.
9. تلاش برای تأمین منابع لازم در جهت توسعه اجتماعی با توجه به منابع بین المللی و ملی.
10. تدوین برنامه ارزیابی و نظارت مستمر بر تمامی برنامهها و اقداماتی که توسط دولتها، بخش خصوصی و سازمانهای غیر حکومتی و نهادهای اجتماعی محور در جهت تحقق اهداف توسعه اجتماعی در سطح ملی، منطقهای و بین المللی به وجود میآید.
در صورت تبدیل موارد تعهد به کلید واژه میتوان به سر فصلهایی برای موضوعات توسعه اجتماعی دست یافت. ظرفیتسازی و ایجاد فرصت، توانمندسازی، مشارکت اجتماعی، وفاق اجتماعی و سرمایه اجتماعی، تبعیضزدایی، شهروند محوری، امنیت فردی و جمعی، فقرزدایی مشارکتی و اداره مردمی و خردمندانه مسألهای که متأسفانه در زبان فارسی به حاکمیت ترجمه شده است به عنوان سرفصلهای موجود برای توسعه اجتماعی مطرح میشوند. با این توضیحات مشخص شد که توسعه اجتماعی در پی دستیابی به چه مواردی است و چرا با توسعه اقتصادی و سیاسی تفاوت دارد اگر چه برخی از واژهها هنوز همپوشانی خود را با توسعه سیاسی حفظ کردهاند. چیستی و چرایی پرداختن به این هیاهو بحث دیگری است که مطرح میشود. با مراجعه به منطق درونی سرمایهداری سبب تبدیل این نظام به پویاترین نظام شناخته شده بشر و تبدیل به یک نظام دانائیدی و سیزیفی میشود. انباشت دائم التزاید سرمایه برای سرمایهگذاری مجدد مانند کشیدن آب اقیانوس با سطلی بدون ته است. به همین دلیل نظام سرمایهداری را نظام سیزیفی مطرح کردهاند. از آنجا که نظام سرمایهداری نظامی بحرانزاست، اولین بحران سرمایهداری در سال 1825 در انگلستان با نام بحران مازاد تولید شکل گرفت. این بحران سبب میشود که نظام سرمایهداری ضمن حفظ نظام و اصل طلایی سود بتواند راهحلهایی برای گسترش نظام بیاید. از آنجا که راهحلها با حفظ نظام همراه هستند به صورت کوتاه مدت طراحی میشوند. اقتصاددانان از دهه 1970میلادی متوجه ویژگیهای خاص بحرانهای نظام سرمایهداری و ورود آن نظام به مرحله انحصاری شدند.
به دلیل حاکمیت بازارهای بورس و سهام و تبدیل بازار به قمارخانه با ورود بحث جهانی شدن، سرمایهداری به سرمایهگذاری تبدیل شده و مکانیزهای سنتی بازار به دلیل ورود سرمایه داری به دوران انحصاری پیش از جنگ دوم جهانی، پاسخگو نبودند. رکود و تورم یکی از مکانیزمهای سنتی بازار محسوب میشود، اما در دوران انحصاری این مکانیزمها عمل نمیکرد و به همین دلیل واژههای جدید مانند رکود تورمی به مفاهیم علوم اقتصادی اضافه شد.
بر اساس مطالعات کارشناسان آمار شوروی، نظامهای سرمایهداری متوجه طولانی شدن دوره بحران ها و رکودها شدند که عمر متوسطی بین 7 تا 8 سال داشت. متفکران جهانی و سیاستگذاران در جستوجوی راهی برای رفع نوسانات بودند و راهی جز رفتن به سمت بازار جهانی واحد در زمینه های مختلف وجود نداشت. از آنجا بود که یکپارچه سازی جهان در دستور کار قرار گرفت و مفهوم گلوبالیزیشین مطرح شد. جهانیسازی در مسیر خود با دو مانع اساسی فنی و سیاسی – نظامی روبه رو بود. مانع فنی از تبدیل جهان به بازار واحد جهانی جلوگیری میکرد. ضرورت برقراری ارتباط بنگاههای اقتصادی در سطح جهان مطرح میشد . نکته دیگر چگونگی ذخیره حجم عظیمی از اطلاعات و دسترسی لحظهای به آن بود. با وجود این مشکلات فنی ،امکان جهانی شدن فراهم نبود و انقلاب الکترونیک که منجر به دو اتفاق بزرگ در جهان شد، در دستور کار قرار گرفت.
با اختراع ریز پردازندهها «میکروپروسسور» و ارتباطات ماهوارهای، موانع فنی جهان از میان برداشته و مفهوم مساحت، زمان و شب و روز دگرگون شد.
پس از رفع موانع فنی، اتحاد جماهیر شوروی به عنوان مانع سیاسی در مسیر جهانیسازی وجود داشت، زیرا بازار جهانی نمیتوانست با جنگ سرد و تقسیم بازار جهان که مهمترین درآمد آن نفت است، همراه باشد. با یک برنامه ریزی دقیق قیمت نفت کاهش مییابد و تحولات صنعتی به شوروی میآموزد که رقابتهای سنتی غیر ممکن است و یک روز عقب ماندن، قرن ها عقب افتادگی محسوب میشود. پس از فروپاشی شوروی، مانع سیاسی نیز از میان میرود و جهان برای رفتن به سوی جهانی شدن کامل یعنی وحدت کامل بازارهای تولید، سرمایه و اشتغال آماده میشود. آنچه که در حال حاضر در جهانیشدن کمتر موفقیت آمیز است، شرکت کردن جهانیان در هر شغل است بنابراین دانشجویان ما باید توانمندیهای خود را ارتقاء دهند تا بتوانند در عرصه جهانی به رقابت بپردازند . متاسفانه نظام آموزش عالی بیمار کشور نیز با این شرایط نمیتواند پاسخگو باشد.
رهبری جریان بازار واحد جهانی را سازمان INN (صندوق بین المللی پول ) بر عهده میگیرد و خوشبختانه بانک جهانی به فاصله گیری از اقدامات این صندوق میپردازد. کوچک شدن دولت ها، حذف یارانه ها، رها کردن قیمت کالاها و تنظیم قیمت در بازار از جمله دستورالعمل های جهانی سازی است که به کشورها پیشنهاد و تحمیل خواهد شد.
همچنین اصل گردش سرمایهگذاری نیز از میان خواهد رفت و از میان بردن تعرفه ها، حذف الگوهای حمایتی در اقتصاد و بازگذاشتن اقتصاد ازجمله سایر دستورالعمل های جهانی سازی به شمار میرود.
در حال حاضر وارد عصری میشویم که سرمایه داری برای اولین بار کاملاً عریان است و آنچه که وجود دارد را نیز انسان میدهد. در این فرایند دو جنبه سرمایهداری فعال میشود از یک سو پویاترین نظامجهان، به ظرفیت سازی چندین برابر از توانمندی های موجوددر جهان میپردازد که امکان شکوفایی خلاقیت افراد را به حداکثر میرساند و از سوی دیگر نیز میزان ویرانگری تشدید میشود. دستورالعملهای بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول در جهت جهانی شدن با بروز شورشهای نان (INF) در دنیا مطرح میشود .در این شرایط نگاه اندیشمندان جهان به آثار و تبعات دستاوردهای جهانی سازی جلب میشود و آنان دستاوردهای این فرایند را برای اقلیتی معنادار دانستهاند. در صورتی که انبوه مردم جهان با مسائل زیادی روبه رو میشوند. اگر از دریچه اقتصاد و از نگاه بالا به جهانی سازی بنگریم به تدریج مسائل جدید دیگری از زاویه دیگر یعنی مقوله فرهنگ و جنبش های اجتماعی جدید به میان میآید . اگرچه متأسفانه هزاره سوم نشان میدهد که جنبش های جدید افول کردهاند و مبارزه با مفاهیم و اشکال سنتی مانند فقر و لوکس شدن برخی از خواستههای جنبشهای اجتماعی جدید رخ داده است، اما نکته دیگر سوق دادن جوامع به قطبی شدن است که در اثر دستورالعملهای جهانی سازی رخ میدهد. قطبی شدن جهان؛ رسیدن به ثروت افسانهای گروه اقلیت، فقر انبوه طبقه متوسط و فلاکتزدگی بخش اعظم جامعه و خطرات دیگر را به دنبال خواهد داشت.
با وجود تکنولوژی عالی،سرمایه در زمینههای مختلف انباشته خواهد شد و فروش موردی کالا موضوعیت خود را از دست خواهد داد و دیگر نیاز به فروش لحظهای کالا نیست. خواستههای توسعه اجتماعی با بررسی آثار جهانی شدن، مساله یکسانسازی را در جهان مطرح میکند. فرآیند یکسان سازی، فرهنگهای ملی ،محلی و آثار مادی و معنوی خرده فرهنگها را در معرض خطر نابودی قرار میدهد. بنابراین جوامع مجبور به پذیرش و نیز گرایش به چند فرهنگی خواهند شد. بنابراین مطرح کردن بحث حفظ هویت و فرهنگهای محلی در کنار مقوله اقتصاد و سیاست است. مواجهه با پیشرفتهای تکنولوژی بسیار مشهود و تقویت فردگرایی و از میان رفتن مفاهیم برخی از نهادها یا سازمانها نیز از تبعات جهانیسازی است. بروز این تحولات در عرصه شهری بسیار نگران کننده است و منجر به جداییگزینی خواهد شد. از سوی دیگر در کنار خطر نابودی فرهنگهای محلی و قومی، خطر بیگانه ستیزی و تحمل نکردن دیگران نیز بسیار زیاد وجود دارد که به منزوی سازی فرد منجر شده است. توسعه اجتماعی شدیداً در پی مبارزه با منزوی سازی است. مسأله بیگانه ستیزی نیز به خطر وقوع فاشیسم را مطرح کرده است که میتوان از مدارای اجتماعی و بالابردن وفاق به وسیله تساهل به عنوان یکی از اهداف توسعه اجتماعی یاد کرد . با نابودی دولتها جهانی سازی جامعه را در اختیار بخش خصوصی قرار خواهد داد. با در نظر گرفتن قوانین سازمان تجارت جهانی بسیاری از کالاهایی که کشورهای جهان سوم از بعد اقتصادی در آن ذینفع بودند ،جدا شده است و این محدودیتها مردم را در شرایطی بسیار وخیم تر قرار خواهد داد که با مرگ دولت رفاهی ،حداقلهای خود را نیز از دست خواهند داد. در این شرایط جامعه مدنی ،ایجاد نهادهای مردمی و سازمانهای غیر حکومتی پس از کوچک شدن دولتها در دستور کار قرار میگیرد و مشارکت آحاد مردم، شهروند سازی و دخالت، نظارت و پاسخگویی نظام شفاف اقتصادی مطرح میشود.
از آنجایی که ثبات یکی از پیش شرطهای جهانیسازی است، برای دستیابی به ثبات باید برنامهریزی بلند مدت شده باشد. بنابراین باید به سوی تشکیل نظامهایی در عرصه سیاسی رفت که بتوانند دستیابی ثبات را در برنامه ریزی تضمین کنند.
اگر جهانیسازی در نظامهای دیکتاتوری ترویج شود ،آن نظامها با حرکات ساختار شکنانهای روبهرو خواهند شد که امکان جهانیسازی را با تردیدجدی روبهرو خواهد کرد. به طور مثال میتوان روی آوردن به دموکراسی و تبلیغ آن از سوی افرادی که از نظر فکری به صهیونیسم مسیحی وابسته هستند و ناگهان طرفدار آزادی جهان سوم میشوند را مطرح کرد.
مبحث توسعه پایدار با گرایش مشارکت جویانه شهروندان در اجتماع ،اقتصاد جهان، فرهنگ،جنسیت، اقوام و مسائل دیگر در کنار توسعه اجتماعی، در دستور کار قرار میگیرد.
سازمان ملل از دی ماه سال 1379 ،درباره میزان فعالیت شوراها در زمینه توسعه اجتماعی، پژوهشی انجام داد که مسئولیت این تحقیق با من نبود. البته باید یادآوری کرد که این مطالعه زمانی صورت گرفته است که بحث جامعه مدنی و تقویت نهادهای مدنی به عنوان راهبرد اساسی جامعه در این شرایط نامناسب مطرح شده است. به همین دلیل در حالی از جهانی شدن صحبت میشود که نیازهای ملی جامعه ایران جدا از نیازهای جهانی، همراه با مطرح شدن مصادیق توسعه اجتماعی در سطح جهانی، به سوی شهروندمداری، پایداری و… گرایش یافته است.