در ستایش شهرهای کوچک
- نوشته شده : باشگاه اندیشه
- 14 آگوست 2018
- تعداد نظرات :0
با گسترش شهرنشینی و بیشتر شدن تعداد شهرنشینان از ساکنان روستاها، مردم ساکن در شهرها با مشکلاتی مختلف در حوزههای فرهنگی و اجتماعی و زیستمحیطی دست و پنجه نرم میکنند. نویسنده که خود در یک روستای کوچک به دنیا آمده است، با یادآوری ویژگیهای انسانی و ارتباطی زندگی در روستاها و شهرهای کوچک، معتقد است که برای زندگی در شهرهای بزرگ، نباید ساکنان روستاها و شهرهای کوچک را فدا نمود. چرا که با سوق یافتن همه امکانات و ظرفیتهای پیشرفته به شهرهایی بزرگ و غولپیکر، آینده زندگی در سایر مناطق، درهالهای از ابهام قرار گرفته است.
شما برای درک گفتههای من، لازم نیست که لزوماً در یک شهر کوچک زندگی کرده باشید. البته الگوی ذهنی مورد نظر شما صحیح است: رواج حرفهای خالهزنکی همیشگی در سر میز صبحانه و قهوهخانهای که همگی شما و سگتان را میشناسند. خیابانها در اکثر شبها خالی از رفت و آمدند و در آنها به جز چند نوجوان دوچرخهسوار، چیز دیگری دیده نمیشود.
البته من هم یکی از آن دوچرخه سواران نوجوان بودم؛ والدینم از من حمایت میکردند و البته معتقد بودند که زندگی همیشگی من در آن شهر میتواند استعداد من و زحمات طولانی آنان را از بین ببرد.
من برای اولین بار در دوران جوانیام، با نظر آنها موافقت نمودم. چرا که اگر آنجا را ترک نمیکردم، به هیچ جایی نمیرسیدم. بنابراین تصمیم گرفتم که برای تداوم زندگیام، از آن شهر کوچک خارج شوم تا با ادامه تحصیلاتم، به شغل مناسبی دست پیدا کنم.
تابستان گذشته، با تشویق والدینم به یکی از کالجهای حومه نیویورک رفتم. من تلاش میکردم که گذشته و شهرم را از دیگران مخفی کنم و حتی هنگامی که دیگران از محل تولدم از من سؤال میکردند، موضوع را عوض میکردم. اما روزی یکی از نخبگان دانشگاه به من چنین گفت: «مناطق روستایی ما در حال نابود شدن هستند، چرا که افراد جوان و خلاقی نظیر تو، آنجا را ترک میکنند.»
این وضعیت کاملاً روشن بود، اما من از این مسئولیت شانه خالی میکردم. همچنین والدینم و شهرم، با اعتقاد به این امر که ترک آن غیرقابل اجتناب بوده، از بار مسئولیت من کم میکردند.
اما مشکل این است که ظرفیتهای بالقوه شهرهای کوچک به سختی شکوفا میگردد. به علاوه، تنها حفظ این شهرها کافی نخواهد بود. این شهرهای کوچک توانایی مقاومت نیز ندارند، مگر اینکه با اقبال جوانان به زندگی در خود روبهرو شوند.
امروزه بیش از گذشته این نیاز حس میشود که والدین به فرزندانشان بیاموزند که الگوی کهنه موجود در مورد ساکنان شهرهای کوچک و روستاها، به هیچ وجه شرمآور نیست. در واقع، این الگوهای شکل گرفته، نشانگر بهترین حقایق در مورد شهرهای کوچک است. به علاوه، از لحاظ اقتصادی، این نوع زندگیها براساس طبیعت انسانی بنا میگردند.
البته صحیح است که زندگی در شهرهای کوچک، مشکلاتی نیز دارد. زندگی در این شهرها با موانعی به ویژه در حوزه حفظ حریم خصوصی افراد روبهروست، اما مطمئناً این نگرانی مهمی نخواهد بود. چرا که ما به روابطی فراموش نشدنی با یکدیگر خو میگیریم.
به علاوه به یاد داشته باشید که آموزشهای مدرسهای در این شهرها، منافع فراوانی به همراه دارد. تحصیل در کلاسهای کوچک به معلمان اجازه میدهد که توجهی ویژه و فرد به فرد برای هدایت دانشآموزان به سوی موفقیت داشته باشند تا هیچ یک از آنان دچار عقبماندگی تحصیلی نگردد. وضعیتی که قابل مقایسه با مدارس بزرگ شهرهای بزرگ نیست.
همچنین زندگی در شهرهای کوچک، وابسته به جایی نیست. زندگی آنان با مداخلات خارجی روبهرو نخواهد بود و همه ارتباطات رودررو است. و البته با توجه به فن آوریهای جدید، دیگر هیچ نقطهای در انزوا نخواهد بود.
من برای کسب استقلال در زندگیام، شهر کوچکم را ترک کردم، اما اینک دریافتهام که باید همه جزیی از جامعهای بزرگتر باشند و این به معنای وابستگی نخواهد بود. همچنین در شهرهای کوچک، همکاری اقتصادی و مالی شهروندان، بسیار نزدیکتر و دوستانهتر است. البته این ویژگیها یک ایدهآل گرایی ذهنی نیست، بلکه جزیی از حقایق روزمره زندگی در شهرهای کوچک و یا روستاها است. هرچند بسیاری از شهروندان جامعه ما هرگز این تجربه را نداشتهاند. اما راه رفتن در خیابانها و پیادهروهای خلوت، جزو آرزوهای بسیاری از ماست.
من برای یافتن چیزهای جدید، شهرم را ترک کردم. اما هماینک دریافتهام که آنچه از دست دادهام، احساس همدلی و داشتن ارتباطات دوستانه و نزدیک انسانی با دیگران میباشد، مفاهیمی که آنها را تنها در شهرهای کوچک میتوان یافت.